گفته بودم که از قصه کتابهایم برایتان خواهم نوشت. با اولین کتاب شروع میکنم… هشت سالم بود. تا آن زمان بیشترین چیزی که میخواندم مجلات زن روز بود. مجلاتی که از دوران جوانی مادرم، باقی مانده بود و امروز که دیگر حال و هوای کشور و جامعه عوض شده بود در آب انبار کوچک انتهای زیرزمین، نگهداری میشد. خوب یادم هست که اجازه میگرفتم و آنها را بالا میآوردم و ورق میزدم. عکسهای نشریات دهه چهل و پنجاه، با عکسهای سالهای کودکی ما فرق داشت. شادتر و رنگیتر و طبیعتاً در تنها مجلات موجود در خانهی ما: زنانهتر! خوب یادم هست که تا چشم مادرم دور میشد، شیطنت آمیز، صفحههای خاص مجله را نگاه میکردم و سعی میکردم مدل سه بعدی تصاویر زیبای مجله را که آن زمان، دیگر دو بعد را هم کامل نداشتند […]
سبک مدیریتی و فرهنگ سازمانی: نقاب یا لباس
مدیر یک شرکت نرمافزاری، که نرمافزارهای متعدد در حوزهی حسابداری و امور مالی تولید میکند، به یک شرکت فعال در حوزهی سرمایهگذاری در بورس دعوت میشود. نظم شرکت عالی است. همه لباسهای رسمی پوشیدهاند. میزها مرتب است. چند صفحهی نمایش بزرگ روی دیوار است که آخرین ارزش چند سبد سهام مهم را نمایش میدهد. ساعت کاری دقیقاً در لحظهای خاص شروع میشود و همه پشت میزها حاضر هستند. نظمی آهنین در شرکت برقرار است و گردش مالی چند ده میلیاردی برای همهی کارکنان عادی است. او به شرکت خود باز میگردد و هر لحظه شرایط موجود، او را بیشتر از قبل دلزده و دلسرد میکند. برنامهنویسهایی که با ظاهر غیررسمی و بعضاً نامرتب سر کار آمدهاند. هر کدام به هزار شکل مدعی هستند و حرف مدیر خود را به سادگی نمیپذیرند. دیر میآید. زود میروند. […]
وقتی که هنر آبسورد سوء تعبیر نمیشود
یادم میآید که چند سال پیش، قرار بود به دعوت یکی از دوستان هنرمندم، به بازدید یک گالری هنری بروم. یکی از تعمیرکاران شرکت همراه من بود و چون گالری در مسیر خانهاش بود، گفتم بیا با هم به اینجا برویم و بعد من تو را به خانه میرسانم. مشغول دیدن نقاشیها بودیم. دوست هنرمند و نقاشم که من را برای تماشای آثارش دعوت کرده بود، داشت توضیح میداد که آبسورد بودن به معنای هدف نداشتن نیست و چنین است که اینجا خرده هدفهایی را میبینیم که در بی هدفی کلان، پنهان شده و هندسهای از آشوب در پس نظم را ایجاد کردهاند. میگفت که همانطور که میتوان در هر بینظمی، نظمی پیدا کرد، در هر نظمی هم میتوان بینظمی یافت و چنین است که ارتفاع نگاه به هستی میتواند نگرش ما به فلسفه هستی […]
رادیو مذاکره: گفتگو با محمدرضا محسنی مدیر پیک برتر
در این فایل رادیو مذاکره، این بار با محمدرضا محسنی، مدیر و بنیان گذار «پیک برتر» صحبت کردهایم. مجلههای «سیب سبز» و «زندگی ایدهآل» هم در مجموعه ایشان منتشر میشوند. او که متولد ۱۳۵۶ است و کار را از همان دوران کودکی آغاز کرده است، امروز در مجموعههای تحت مدیریت خود بیش از ۱۷۰۰ نفر کارمند را مدیریت میکند. مجموعهای که تعداد جایگزینی و گردش نیروی انسانی در آن، کمتر از ۱٪ است. با توجه به میانگین این صنعت، ده برابر این عدد هم به سادگی قابل قبول بود! قطعاً نگاه ایشان به کار و کارآفرینی میتواند برای ما بسیار آموزنده باشد. این فایل رادیو مذاکره را میتوانید از طریق لینک زیر دانلود کنید: لینک دانلود فایل صوتی رادیو مذاکره – گفتگوی محمدرضا شعبانعلی و محمدرضا محسنی درباره کارآفرینی با متمم:درباره تاریخچه بیکاری | […]
هاوثورن: درسی از جنرال الکتریک آمریکا تا راهآهن ایران
این متن را در سلسله بحثهای مدیریتی عصر ایران نوشتم. اینجا هم بازنشر میکنم: تیم محققان، هر روز صبح، وارد کارخانه میشد. با پرسشنامههایی به سراغ کارگران میرفت. مطمئن میشد که شرایط تحقیق، مانند روزهای گذشته است: صبحانه خوردهاند، دیشب به موقع خوابیدهاند. مشکل خاصی وجود نداشته و همه چیز رو به راه است. دو نوبت دیگر هم، در طول روز، هنگام ناهار و هنگام ترک کارخانه، تیم تحقیق به کارگران سر میزدند و از تعداد تولید آنها و میزان خروجی میپرسیدند. این تحقیقات در یکی از زیرمجموعههای جنرال الکتریک انجام میشد. کارخانهای که در ناحیهی هاوثورن قرار داشت. از تیم تحقیقاتی خواسته شده بود که مشخص کنند، افزایش شدت نور چقدر میتواند موجب بهبود کارایی و افزایش خروجی کارگران شود. نتایج تحقیق مطابق انتظار بود. افزایش شدت نور، موجب افزایش تولید کارخانه شد. برای […]
عزت نفس هنوز دغدغه بعضی از ما نیست
مقدمه خیلی مهم – قبل از اینکه برای شما یک داستان را نقل کنم، برای اینکه سوء برداشت نشود، باید یک مقدمه بنویسم. من در طول سالهای اخیر احساس خوبی به پلیس داشتهام و دارم و به شدت به آنها مدیونم. بارها برای کارهای مختلف با پلیس ۱۱۰ تماس گرفتهام و موردی نبوده که سریعاً و با احترام کامل انجام نشود. در خیابانها بارها و بارها با ماموران پلیس مواجه شدهام و برخوردهایی بسیار متین و مهربان دیدهام. دوستان زیادی هم در نیروی انتظامی دارم که به دوستی با آنها افتخار میکنم. بنابراین، آنچه اینجا مینویسم، «نمونه رفتار نیروی انتظامی» نیست بلکه یک «استثناء» است و برای من که همیشه با لذت و خوشی، با پرسنل زحمتکش نیروی انتظامی مواجه شده و حرف زدهام، مشاهده این یک استثناء هم سخت و دشوار بوده است. نقل […]
شریعتی: روشنفکری که انتخاب کرد «پیشرو» نباشد
این نوشته من در مورد دکتر علی شریعتی را عصر ایران به مناسبت سالروز عروج این بزرگوار منتشر کرده است: از دکتر علی شریعتی، بسیار گفتهاند و میگوییم. نام او جزو نام های بزرگ تاریخ معاصر ماست که تکرار و تکرر آن، هرگز در کلمات و پیامهای ما، رنگ نباخته است. چه زمانی که شبهنگام، با نوشتههای کویری او گریستهایم و چه زمانی که با پیامکهای طنزی که به نام او، دست به دست گشته، خندیدهایم. در مورد شریعتی، بزرگان ما کم نگفتهاند و کم ننوشتهاند. آنچه اینجا میخوانید یک تحلیل علمی دقیق و حرفهای نیست. بلکه حرفهای شهروندی است که مثل صدها هزار ایرانی دیگر این آب و خاک، لحظات تنهایی و ناامیدی خود را در کویر او قدم زده و اسلامیات و اجتماعیات او، عینک متفاوتی را برای نگاه به دین و جامعه، […]
سالاد کلمات: تاثیر منفی واژههای مبهم در عملکرد مدیران
از این به بعد، نوشتههایی در خصوص مباحث عمومی مدیریت در سایت تحلیلی خبری عصر ایران منتشر میکنم که «سالاد کلمات» نخستین نوشته از این سری است. متن این نوشتهها را در روزنوشتهها نیز بازنشر میکنیم: احتمالاً شما هم کارهای تیمی بینتیجه یا بدنتیجه را تجربه کردهاید؟ ناهماهنگیها و سوء برداشتها و از زیر کار در رفتنها، یکی از مهمترین ویژگیهای این نوع کار هستند. هارولد کونتز زمانی به شوخی نوشته بود: «زرافه، اسبی است که توسط یک کار تیمی تولید شده است!». عصرایران – همان طور که پیشتر وعده داده بودیم ، از این پس ، سلسله بحث های مدیریتی را در عصرایران به طور منظم پی خواهیم گرفت ، چه آن که معتقدیم یکی از بزرگ ترین مشکلات در کشور ما ، ضعف مدیریت است و بر آنیم که مدیریت ، علاوه بر […]
واقعیت تلخ: زبان فارسی در بستر احتضار مرگ…
این یک متن بدون ویرایش است. از طرف محمدرضای عصبانی. اگر چه عصبانیت در واژههاست اما در مفهوم، هنوز متعادل و حتی محافظهکارانه است. بارها و بارها، در مورد به کار بردن واژههای انگلیسی و آلمانی و فرانسوی و به طور کلی واژههای بیگانه در زبان فارسی بحث شده است. فکر میکنم کسانی که نوشتههای من را خواندهاند و من از نزدیک در خدمت آنها بودهام میدانند که من در نگارش به شدت مراقب استفاده از واژههای فارسی هستم. اما در حرف زدن هیچ اصرار خاصی به استفاده از زبان مادرم ندارم. میگویم زبان مادر و نمیگویم زبان مادری. دلیلش را هم اینجا بیشتر توضیح میدهم. در دنیای کهن، واژگان حکومت میکردند. مورخان هزار سال قبل، پیروزمندانه مینوشتند که فلان قوم به سرزمین ما حمله کرد اما ما زبانمان را حفظ کردیم. یا اینکه با […]
رادیو مذاکره: گفتگو با امیر تقوی درباره استیو جابز
قبلاً با امیر تقوی، در یکی از فایلهای رادیو مذاکره، در مورد ارزش آفرینی در محیط کسب و کار صحبت کردیم که آن گفتگو، یکی از چالشی ترین گفتگوهای رادیو مذاکره تا کنون بوده است. امیر تقوی در حوزه تکنولوژی و مخابرات فعالیت میکند. طبیعی است که استیو جابز، یکی از علائق اصلی این صنف است. صادقانه باید اعتراف کنم که با وجودی که من شدیداً از علاقمندان استیو جابز بوده و هستم و شاید از حدود سال ۸۲ یا ۸۳، در خصوص استراتژی های او و اپل در کلاسهایم صحبت میکردم، پس از درگذشت او، به دلیل اینکه به نظر میآمد صحبت کردن در مورد استیو جابز به یک «مد مدیریتی» تبدیل شده، مدتی برای گفتگو درباره استیو جابز تردید داشتیم. شاید اکنون که آن تب کمرنگ شده، فرصت خوبی برای بازاندیشی در مورد […]
آخرین دیدگاه