پیشنوشت یک: مطلبی است که مدتهاست گوشهٔ ذهنم مانده و دوست داشتهام دربارهاش بنویسم. اما تا امروز فرصتی پیش نیامده است. این بود که تصمیم گرفتم کمالطلبی را کنار بگذارم و فعلاً – ولو در حد چند عنوان – نوشتنش را شروع کنم. شاید همین مکتوب شدن، انگیزهای شود تا آن را ادامه دهم و تکمیل کنم. پیشنوشت دو (موقت): یکی از نوشتههای مهمی که تکمیل کردن باقی مانده (مهم از نظر خودم)، توهم هوش مصنوعی است. بهویژه این که نگاهم به این بحث با روش و رویکرد تکنیکال فاصله دارد و برایم مهم است که آن را دقیقتر شرح دهم. اما وقتی تیتر چند نوشتهٔ آخر روزنوشته را دیدم، فکر کردم بهتر است چیزی این وسطها اضافه کنم تا همهٔ نوشتههای آخر روزنوشته خشک و جدی نباشند. *** روحیهٔ اَبَرانتقادی این روزهای ما یکی […]
بررسی موضع رسانهها در مورد وضعیت خاورمیانه
دیروز در گفتگو با یک دوست، صحبت از موضع رسانههای جهان دربارهٔ وضعیت خاورمیانه شد. لابهلای توضیح، روی کاغذ نموداری برای او رسم کردم و بعداً با خودم گفتم شاید بد نباشد تصویرش را اینجا هم بگذارم. لطفاً حتماً به توضیحاتی که در زیر نمودار میآورم دقت کنید. و پیشاپیش از اینکه زیر این نوشته در مورد اسرائيل و فلسطین صحبت نمیکنید ممنونم. اما اگر دربارهٔ خوشهبندی رسانهها – به طور کلی و مستقل از مسئله خاورمیانه – ابهام یا بحثی هست یا نظری دارید، قطعاً خوشحال میشوم بدانم. چرا به نمودار احتیاج داریم؟ متأسفانه به خاطر محدودیتهای رسانهای موجود در کشور، اغلب رسانههای ایرانی برای پرداختن به اخبار روز، بیشتر به ترجمهٔ خبر رسانههای خارجی پناه میبرند. نقل خبر رسانههای خارجی اصلاً بد نیست. اما وقتی به وجه غالب محتوای رسانهها تبدیل شود، عملاً […]
آخرین تعظیم | از ریچارد داوکینز (شعر طبیعت) تا شان کرول (طبیعتگرایی شاعرانه)
این نوشته، حاوی اطلاعات چندانی نیست. صرفاً وعدهای است جدید که به فهرست طولانی وعدههای جا مانده از قبل اضافه میشود. تعظیم آخر در روزهای آتی ریچارد داوکینز آخرین تور زندگیاش را برگزار خواهد کرد. او که عادت داشت هر بار با انتشار کتابهایش، به شهرهای بزرگ اروپا و آمریکا برود و سلسله سخنرانیهایی را در قالب رونمایی آن کتابها اجرا کند، این بار هم قرار است برای نوزدهمین و احتمالاً آخرین کتاب زندگیاش، یعنی The Genetic Book of the Dead همین کار را تکرار کند. بر خلاف بسیاری از کتابهای کلاسیک داوکینز که انتشارات دانشگاه آکسفورد آنها را منتشر میکرد، این بار این کتاب با همکاری انتشارات دانشگاه Yale منتشر خواهد شد (احتمالاً هفتهٔ بعد نخستین نسخهها عرضه میشوند). در بعضی از منزلگاههای این تور آخر، برخی از صاحبنظران و بزرگان معاصر میزبان آخرین […]
داستان استارباکس | از تغییر مدیرعامل استارباکس چه میآموزیم؟
سهامداران و کارکنان استارباکس در روزهای اخیر شاهد تغییر مدیرعامل این شرکت بودند. لکسمن ناراسیمهان (Lexman Narasimhan) مدیرعامل استارباکس که سابقهٔ دو دهه همکاری با شرکت مشاوره مدیریت مکنزی و نیز تجربه مدیریت ارشد شرکتهای بزرگی مانند پپسی و رکیت (مالک برندهای دورکس و دتول) را در کارنامه خود داشت، تنها حدود یک سال توانست در جایگاه مدیرعامل استارباکس دوام بیاورد. صندلیای که پیش از آن هوارد شولتز (Howard Sschultz) بیستوسه سال بر آن تکیه زده بود (یک دورهٔ ۱۴ ساله و یک دورهٔ ۹ ساله). از آنجا که در یک سال اخیر شاهد تلاش و تقلای گروه کویتی الشایع برای حفظ استارباکس بودم، داستان تغییر مدیرعامل برایم جذابیت مضاعف داشت. الشایع علاوه بر فرنچایز استارباکس در خاورمیانه و شمال آفریقا، بازار فرنچایزر برندهای دیگری مانند H&M و Bath&Body و Debenhams و Estee Lauder و […]
دکتر فرهاد نیلی | مسئله های بلندمدت در اقتصاد ایران
یکی از دوستانم بریدهای صحبتهای دکتر فرهاد نیلی در یک مناظرهٔ تلویزیونی (برنامهٔ شیوه) را برایم فرستاد و فکر کردم شاید دیدن این بخش (حدود ۲۰ دقیقه) برای شما هم مفید باشد. چند توضیح کوتاه و نهچندان مفید هم دارم که پایین کلیپ مینویسم. توضیحات: ۱) چون نسخهای که دیدم با کیفیت نبود، نسخهٔ بهتر را از یوتیوب نمایش برداشتم. ۲) کل گفتگو را ندیدم. این تصمیمم هم علت مشخص و شفافی هم دارد. صدا و سیما عادت دارد در این نوع گفتگوها دو نفر میآورد و به اعتبار یک نفر به طرف مقابل هم اعتبار حضور میدهد. این شیوه، بیش از آنکه بر مبنای منطق «گفتگو» باشد، بسترسازی برای حرف زدن کسانی است که به خودی خود ممکن است حرفی در خور بیان و ایدهای در خور اندیشیدن نداشته باشند. نمیگویم این حرف […]
توهم هوش مصنوعی | یکی از چالشهای استفاده از چت جی پی تی
پیشنوشت صفر – تاریخچه متن بخش اول در تاریخ ۴ مرداد ۱۴۰۳ نوشته شده / سپس در تاریخ ۱۵ مرداد ۱۴۰۳ بخشهایی به آن افزوده شده است. پیشنوشت یک: تا به حال دومرتبه دو مطلب درباره چت جی پی تی (و در واقع دربارهٔ مدل های بزرگ زبانی) نوشتهام که البته هر دو نیمهکاره ماندهاند: چند نکته اولیه درباره چت جی پی تی چت جی پی تی و ویتگنشتاین علیالقاعده این مطالب باید با هم ترکیب میشدند (بشوند) و آنچه الان مینویسم هم باید بخشی از همان نوشته باشد (بشود). اما با هدف فاصله گرفتن از کمالگرایی، فعلاً این نکته را هم در همینجا مینویسم. متخصصان هوش مصنوعی بسیار بهتر از من میدانند که این بحث، سر دارد و ته ندارد و به علتی که در ادامه خواهم گفت، جزو سوالاتی است که به گمانم […]
هر کس باید مسئله چه کسی را حل کند؟ | خاطرهای از کلاس مذاکره
مدتی پیش دیدم حسین آقایی عزیز خاطرهای را از کلاس مذاکره من – که چند سال پیش برای دانشجویان مقطع کارشناسی ارشد دانشگاه شریف برگزار کردم – در لینکدین نقل کرده است. خود خاطره – حداقل برای من که حاشیههایش را به خاطر دارم – جالب بود و گفتم آن را اینجا نقل کنم. توضیحاتی هم لازم دارد که باید بعداً به متن اضافه کنم (لینک پست حسین در لینکدین). متن را بدون تغییر میآورم و چند عبارت تشکرآمیز را، برای این که به کلیت متن لطمه نخورد، حذف نمیکنم: فعلاً چند نکته را صرفاً در حد اشاره مینویسم تا بعداً بحثهای مربوط به آنها را در چارچوب یکی از مباحث بینایی اجتماعی، سیستمهای پیچیده، مذاکره و یا مهارت حل مسئله در روزنوشتهها یا متمم بنویسم و منتشر کنم. نکته ۱: همانطور که در متن به […]
سگ سینوسکی | نگو که تو هم حرفش رو باور کردی!
کسانی که به هوش مصنوعی و علوم مرتبط با آن علاقه دارند، معمولاً سینوسکی را میشناسند. ترنس سینوسکی (Terrence Sejnowski) محققی عمیق، صاحبنظری پیشرو و نویسندهای خوشقلم است که الان هشتمین دههٔ زندگی خودش را میگذراند و اغلب کسانی که به شبیهسازی مغز علاقهمند هستند و عصبشناسی محاسباتی (Computational Neuroscience) را دنبال میکنند، آثار او را در این حوزه خواندهاند. خوشبختانه سینوسکی کتابی خواندنی هم دربارهٔ چت جی پی تی نوشته که انتشارات دانشگاه MIT پاییز امسال منتشر خواهد کرد. سینوسکی چند بار در کلاسها و سخنرانیهایش – که فیلم آنها در یوتیوب موجود است – داستان یک سگ را تعریف کرده و با استفاده از این داستان، نکتهٔ بسیار مهمی را برای مخاطبانش شرح داده است. متأسفانه وقت و حوصله نداشتم که دقیقاً پیدا کنم در کجا و کی این داستان را گفته، اما […]
ماجراهای یک روز عصر | از خانه تا خانه
«اینجاها همیشه همینقدر خلوته؟» گفتم: «بله.» پرسید: «اونوقت حوصلهتون سر نمیره؟» جواب دادم: «نه. من اتفاقاً جاهای خلوت رو دوست دارم.» رانندهٔ اسنپ ادامه داد: «آره. خلوتی که بد نیست. فقط خواستم بدونم.» معمولاً وقتی جلسهٔ مهمی دارم و میخواهم حتماً سر وقت برسم، ماشین نمیبرم. ترجیح میدهم ذهنم با رانندگی خسته نشود. آن روز هم به همین نیت اسنپ گرفته بودم. البته در عمل همیشه سر صحبت با رانندهها باز میشود و عملاً فرصتی برای استراحت پیش نمیآید. در حال جمع و تفریق بودم که ماشین بردن بهتر بود یا اسنپ گرفتن که راننده ادامه داد: «اجتماعی نیستید؟» گفتم: «نه چندان.» فکر میکردم بعد از چنین پاسخی گفتگو به پایان میرسد. اما پرسید: «پس در تنهایی وقتتون رو به چه میگذرونید؟ راستی شغلتون چیه؟» این واقعاً سختترین سوال است. هیچوقت دوست ندارم شغلم را […]
تیپشناسی تغییر | هر یک از ما کجای نموداریم؟
به عنوان کسی که مدتی معلم مذاکره و مهارت ارتباطی بودهام، و نیز علاقهٔ خاصی به رویکرد شناختی، نگاه سیستمی و تحلیل رفتار اجزای سیستمها دارم، گفتگوهایی را که در این مدت میان مردم، مسئولان، صاحبان رسانهها، اهل قلم، سیاستمداران خارج از عرصهٔ قدرت، جامعهشناسان و روشنفکران عرصهٔ عمومی (یعنی چه؟ نمیدانم) وجود داشته را دنبال کردهام. به نظرم رسید که یکی از مهمترین مشکلاتی که الان در «درک و تشخیص دیدگاه دیگران و قضاوت در مورد افراد» داریم، تیپشناسی بسیار ناقصی است که طی سالهای اخیر در بین ما شکل گرفته است. تیپشناسیای که احتمالاً باید یکی از ریشههای آن را در نگاه اصلاحطلبان به جامعه جست. دوگانهٔ چپ و راست که قبل از دوران خاتمی وجود داشت به تدریج به اصلاحطلب و اصولگرا تبدیل شد. و بعداً زمانی که مردم میخواستند اعتراض خود […]
آخرین دیدگاه