دوره‌های صوتی آموزشی مدیریت و توسعه فردی متمم (کلیک کنید)

دسته بندی: روزمرگی‌ها

زندگی و کار در دنیای بی در و دربان

مقدمه چند هفته پیش خبر یک سانحه در رسانه‌های داخلی پخش شد و حتی به بی‌بی‌سی فارسی هم رسید: «۱۰ گردشگر در کویر طبس گم شده‌اند و نیروهای امداد هلال‌احمر در جستجوی آن‌ها هستند.» این اتفاق را مدیر یک بوم‌گردی در ساعت یازده و بیست‌ دقیقهٔ شب به هلال‌احمر اعلام کرده بود. و رسانه‌ها خبر را از هلال‌احمر شنیدند. یعنی وقتی تیم‌های جستجو به محل اعزام شده بودند. فردای همان روز، یعنی طی کمتر از ۲۰ ساعت، مشخص شد که گردشگران گم نشده‌اند. این ۴ خانم و ۶ آقا خوش و خرّم و سرحال، مشغول گشت‌و‌گذار خودشان بوده‌اند تا نهایتاً‌ هلال احمر آن‌ها را پیدا کرده است. ماجرا از این قرار بوده که این گروه، به مدیر اقامت‌گاه گفته بودند که چه زمانی برمی‌گردند. اما مدیر اقامت‌گاه در ثبت یا به‌خاطر سپردن زمان اشتباه کرده، […]

داستان صابون؛ آن را برای شستن دست‌هایم نمی‌خواهم

دختر فروشنده، چاقو را با دقت روی قالب صابون گذاشت و فشار داد. تکه‌ای بریده شد. گفت همین تکه را می‌خواستید؟ گفتم بله. بله. بلافاصله طیف آبی‌رنگ در بخش بریده‌نشدهٔ صابون، توجهم را جلب کرد. گفتم: ببخشید. می‌شود قسمتِ سرِ آن تکهٔ دیگر را بردارم؟ گفت: بله. دوباره با چاقو سراغ قالب رفت. برید و روی ترازو گذاشت. این بار نپرسید راضی هستی یا نه. شاید می‌ترسید باز هم نظرم عوض شود. کاغذ را دور صابون پیچید و برچسب را روی آن چسباند و پشت به من، همان‌طور که دنبال پاکت می‌گشت تا صابون را در آن بگذارد، پرسید: برای مصرف روزانه می‌خرید؟ گفتم: نه. بلافاصله گفت: اه. واضح است. برای مصرف روزانه، شکل چندان مهم نیست. برای تزئین حمام می‌برید. گفتم نه. در این فاصله پاکت پیدا شد و دیگر لازم نبود گفتگو ادامه […]

بازی‌های کوچک زندگی | پیچ شُل ته خودکار

خودکار لامی

صحنهٔ ششم آچار آلن را که دو بار پیچاندم، پیچ ته روان‌نویس کاملاً‌ سفت در جایش نشست. شد مثل یک روان‌نویس نو. درست در پیچ آخر بود که سروکلهٔ پسر فروشنده پیدا شد و پرسید: «می‌تونم کمک‌تون کنم؟» من هم لبخندی زدم و گفتم: «نه. فقط می‌خواستم ببینم به پیچ ته روان‌نویسم می‌خوره یا نه. ممنون.» خوب یادم هست که این بازی چطور شروع شد. فقط قبلش باید چیزهایی را توضیح بدهم. توضیح دوستان و آشنایانم می‌دانند که عاشق قلم هستم. خودکار، خودنویس، روان‌نویس و هر آن چیزی که با آن بشود روی کاغذ نوشت. تعداد قلم‌هایم را نمی‌دانم. حتی برآورد درستی هم ندارم. از برندهای مختلف. هم نمونه‌های گران دارم و هم ارزان. قیمت برایم مهم نیست. حس‌وحال هر کدام مهم است. هنوز هم یکی از خوشحال‌کننده‌ترین هدیه‌‌ها برایم قلم است. حتی وقتی در […]

باز هم دربارهٔ اهمیت کلمات | شاید موقت

کلمات

آن‌قدر دربارهٔ کلمات و اهمیت آن‌ها گفته‌ام که می‌دانم حوصله‌تان از تکرار دوبارهٔ این بحث سر می‌رود. اما چه کنم که نمی‌توانم به سادگی از کنار این بحث بگذرم. بارها گفته و نوشته‌ام که کلمه و زبان، فقط یک ابزار برای گفتگو نیست، بلکه بستری برای اندیشیدن است. از این رو هر چقدر دربارهٔ کلمه و کلمات حرف بزنیم، باز هم حق مطلب را ادا نکرده‌ایم. پیش از این که بحثم را ادامه بدهم و مثال‌هایی از اهمیت کلمات بزنم، تأکید می‌کنم که آن‌چه در ادامه می‌بینید، یک متن سیاسی نیست. اگر مثال‌ها را از عالم سیاست انتخاب کرده‌ام، چون جای دیگری نتوانسته‌ام این حجم از مثال‌های خوب و جذاب و آموزنده را یک‌جا بیابم. *** نیمه‌های اردیبهشت ماه، آقای رئيسی رئیس‌جمهور، قرار بود با شبکهٔ المیادین دربارهٔ آیندهٔ ایران صحبت کنند. فکر می‌کنم من […]

دربارهٔ اهمیت ارگونومی | چند نکته و یک گزارش

ارگونومی

این که دست چپ‌تان تقریباً کار نکند، فقط بخواهید با یک دست تایپ کنید، با همان یک دست، وسایل را بردارید، از همان دست برای شستشو و نظافت استفاده کنید و شب‌ها هم با کمترین جابه‌جایی و فشار به دست چپ، از درد بیدار شوید، چندان ساده نیست؛ به ویژه این که چپ‌دست هم باشید. بخش قابل‌توجهی از سال گذشته برای من با چنین وضعیتی گذشت؛ گاهی شدیدتر و گاهی کندتر. پیشاپیش بگویم که الان وضع بسیار بهتری دارم. دنبال آدرس مطب دکتر آشنا هم نیستم. منتظر پیام‌و‌پیامک‌ احوال‌پرسی هم نیستم (که پاسخ دادن‌شان در وضعیت من، زحمتی مضاعف محسوب می‌شود). چیزهایی را هم که می‌نویسم، خودتان بهتر از من می‌دانید. اما باز حس کردم گفتن آن‌ها – هر چقدر هم که تکراری باشند – ضروری است و ارزش دارد. شاید کمی بیشتر جدی بگیرید. […]

در حاشیهٔ راجر روزنبلات

روزنبلات

در این چند روز، تراکم کارها و فشار ذهنی‌ام در حدی است که حس کردم نمی‌توانم مطالب جدی و سنگین و تحلیلی بنویسم. حرف زدن از سیستم‌ها، سیاست، علوم اجتماعی، تاریخچه تحول دولت‌ها و …، ذهن آزاد و حالی متفاوت می‌خواهد. به همین علت فکر کردم خوب است در حد یک یا دو هفته، تا سبک‌تر شدن کارها، روزنوشته‌ها را با مطلب ساده‌تری به‌روز نگه دارم. سال‌هاست روش ثابتی برای کتابخوانی قبل از خواب دارم. معمولاً نویسنده‌ای را انتخاب می‌کنم و مجموعه آثارش را کنار دستم می‌گذارم تا هر شب قبل خواب، ولو در حد خط از او بخوانم و سپس بخوابم. در این چند هفته، مجموعه آثار راجر روزنبلات، کنار دستم بوده و به تدریج آن را می‌خوانده‌ام و می‌خوانم. البته حدس زدنش برایتان سخت نیست. در روزهای اخیر دو مطلب از پاراگراف فارسی متمم […]

تعطیلی عید فطر | بررسی هدف از تصویب قانون تعطیلی عید فطر

تعطیلی عید فطر

پیش‌نوشت: طی سال‌های اخیر کمتر پیش آمده که بلافاصله پس از یک اتفاق اجتماعی، مطلبی درباره‌اش بنویسم؛ آن هم موضوع نسبتاً کم‌اهمیتی مثل جابه‌جایی تعطیلات، در شرایطی که کشور به انواع مشکلات مهم‌تر و جدی‌تر گرفتار است. با این حال، احساس کردم که بررسی این موضوع، می‌تواند حاوی نکات آموزنده‌ای باشد. صورت مسئله: امسال، پس از این که مشخص شد ماه رمضان ۲۹ روزه نیست و ۳۰ روزه است، اختلالی در تقویم تعطیلی رسمی کشور به وجود آمد. با عقب افتادن عید فطر، مردم بلاتکلیف بودند که تعطیلی‌ رسمی عید چه خواهد شد؟ عده‌ای بر این باور بودند که قاعدتاً تعطیلی تغییر نمی‌کند. چون نمی‌شود سازمان‌ها و شرکت‌ها و تک‌تک اعضای جامعه برای دو روز تعطیلی برنامه‌ریزی کرده باشند و بعد ناگهان چند لحظه قبل از شروع تعطیلات، این دو روز جابه‌جا شود. چون در این […]

درگذشت یکی از متممی‌ها | لیلی امدادی

لیلی امدادی

در طول نزدیک به دو دهه‌ای که معلمی می‌کنم، دومین باری است که مرگ یکی از بچه‌هایم را تجربه کرده‌ام (اولین تجربه محمدحسن قاسمی‌فرد بود). لیلی تقریباً از اوایل متمم با ما بود (پروفایل لیلی امدادی). اخیراً کمتر کامنت می‌گذاشت. اما هم‌چنان سر می‌زد و درس‌ها را می‌‌خواند؛ فقط کمی با فاصله‌ی زمانی بیشتر. ماه‌های اخیر به دنبال توسعه‌ی کسب و کارش بود و خبر داشتم که شبانه‌روز برای آن تلاش می‌‌کند. آرام آرام کارش را جلو برده بود. از تتوی ابرو تا این روزها که کارش «آرایش دائم» بود. امیدوارم اصطلاح‌ها را اشتباه نگویم: فیبروز و کانتور. خوش‌نام بود و معتبر و افراد بسیاری داخل و خارج کشور او را می‌شناختند. درآمد خوبی داشت. اما دغدغه‌اش درآمد نبود. نزدیکانش می‌دانستند که دوست داشت پول را به دست بیاورد تا آن را برای خوشحالی دیگران […]

اگر من بودم

blank

امروز صبح دیدم گروهی از طرفداران آقای رئيسی اسپانسر یکی از پروکسی‌های پرمخاطب تلگرام شده‌اند و مردم را به رای دادن به ایشان تشویق می‌کنند. نمی‌دانم استفاده از این بستر برای تبلیغ،‌ انتخاب ستاد ایشان بوده یا به شکل خودجوش انجام شده است. اما به هر حال، محرکی بود تا کمی درباره‌ی استراتژی انتخاباتی ستاد ایشان فکر کنم. اگر من از طرفداران ایشان بودم (که نیستم) و در ستادهایشان نقش تصمیم‌گیر و سیاستگذار داشتم، در این روزهای آخر استراتژی متفاوتی انتخاب کرده و از افراد و رسانه‌هایی که مردم را به «رأی دادن به آقای همتی» تشویق می‌کنند حمایت می‌کردم (قطعاً به شکل خودجوش، مثل همین کانال تلگرامی. نه به شکل رسمی). انتخابات در هر نقطه‌ای از جهان که باشد، دو هدف دارد. هدف اول که اولویت بالاتری دارد، پیروز شدن است و هدفی که […]

سوگیری‌ها و نفع ذی‌نفعان را فراموش نکنیم | به همراه ۵+۱ نکته

blank

این مطلب را چند روز پیش در اینستاگرام منتشر کردم و گفتم این‌جا هم بیاورم تا بماند. طبیعتاً محدودیت فضای اینستاگرام اجازه‌ی شرح و بسط بیشتر را نمی‌داد و حالا که این‌جا دستم بازتر است، چند پی‌نوشت هم به آن اضافه می‌کنم: مارتین سلیگمن، از بنیان‌گذاران روانشناسی مثبت‌گرا دو سال پیش مقاله‌ای نوشته و در آن، روایت شخصی خود را از شکل‌گیری و توسعه این رویکرد روانشناسی طی دو دهه‌ی گذشته ارائه کرده است. در این مقاله به مقالات متعددی ارجاع داده شده و عملاً‌ سلیگمن کوشیده ضمن بازنگری در برخی مواضع خود، با اتکا به مقالات و تجربیات دیگران،‌ از دستاوردهای این شاخه از روانشناسی در دو دهه‌ی اخیر دفاع کند. اما آن‌چه دوست داشتم به آن اشاره کنم، بخش پایانی مقاله است که در راستای سنت رایج دانشگاهی با عنوان Disclosure نوشته شده […]

yeni bahis siteleri 2022 bahis siteleri betebet
What Does Booter & Stresser Mean What is an IP booter and stresser