
اخیراً کتاب جهانهای واگرا (Divergent Worlds) نوشتهٔ آمیتاو آچاریا و منجیت پاردسی رو که انتشارات دانشگاه ییل منتشر کرده خوندم. احتمالاً شما هم از این جور کتابها زیاد دیدید که نویسندگانش یک ادعا و حرف اصلی (centeral thesis) دارن و در موردش چندصد صفحه مینویسن و مثال میزنن و نکتهها و اشارههای فراوانی رو مطرح میکنن. در عین اینکه اون مثالها و اشارهها جالبه، اما باعث نمیشه فرض اصلی کتاب رو بپذیرید. کتاب جهانهای واگرا – به قضاوت من – نمونهٔ خوبی از این دست کتابهاست. خردهنکات جالبی دربارهٔ تاریخ روم، چین و هند داخلش بود. اما کلیت کتاب و منطق نویسندگانش رو اصلاً نپسندیدم. و حتی بهنظرم شاید اگر در دوران دوم ترامپ نبودیم، این کتاب یا اصلاً منتشر نمیشد، یا خونده نمیشد. به دو علت دوست داشتم در مورد این کتاب چند خط […]
آخرین دیدگاه