قبلاً در مورد سهیل رضایی نوشته بودم. او در بنیاد فرهنگ زندگی در حوزهی روانشناسی فعالیت میکند و سالهای اخیر را صرف مطالعه در حوزهی کارهای یونگ و انتشار کتب مربوط به این مکتب روانشناسی به زبان فارسی نموده است. برخی از بهترین کتابهای این حوزه توسط بنیاد او منتشر شده است.
اگر چه او سالها به عنوان کارشناس در مراکز مختلف آموزشی و صدا و سیما فعالیت کرده و به آموزش مردم کمک کرده است، من در این گفتگوی ۹۰ دقیقهای، تلاش کردم یک جلسهی آموزشی با موضوع مشخص و متمرکز ایجاد نشود. دستور جلسه هم تنظیم نکردیم. نشستیم و حرف زدیم و باور من بر این است که حاصل این گفتگو یکی از دو یا سه مورد بهترین فایلهایی است که در رادیو مذاکره عرضه شده است. پیشنهاد میکنم شما هم به این فایل گوش بدهید. اگر هم سوال یا بحثی داشتید می توانید در زیر همین نوشته مطرح کنید تا من و سهیل رضایی بتوانیم پاسخگوی شما باشیم. سهیل رضایی صفحهی فیس بوکی هم دارد که گهگاه در آن مطلب مینویسد.
لینک دانلود فایل صوتی رادیو مذاکره: گفتگوی محمدرضا شعبانعلی و سهیل رضایی (۹۰ دقیقه)
پی نوشت: جدای از محتوای فایل، با توجه به تنوع موضوعات، این فایل نیازمند تنظیم و تدوین دقیق هم بود که زحمت آن را شادی قلی پور، دوست و همکار عزیز من بر عهده گرفت. کار طاقتفرسایی است که اگر فایل اول رادیو مذاکره را با این فایل مقایسه کنیم، میتوانیم این تفاوت را حس کنیم. امیدوارم به تدریج بتوانیم ضعفهای دیگر خود را نیز برطرف کنیم.
عالی بود ممنون
سلام,من لینک یکی از قسمتهای رادیو مذاکره رو میخواهم که ابتدای امسال با عنوان برنامه ریزی یا همچین چیزی گذاشته بودین , الان هر چی میگردم پیدا نمیکنم میشه لطفا لینکش رو برام ایمیل کنید؟
سلام آقا معلم
بدون شک یکی از برزگترین اتفاقات زندگی من در سال گذشته
آشنایی با شما و سایت و آثارتون بوده.
بابت همه ی چیزهای خوبی که بهمون یاد دادین
بابت همه ی خوبی ها و بزرگواریهاتون ممنونم.
روزتون مبارک باشه.
انشالله سالم و سربلند باشید.
با احترام
لحظه ها رو زندگی کردن…
این دومین باره که طی ده روز گذشته به نحوی این پیام به من رسیده!
ممنونم بابت این تلنگر.
روز معلم برای شما و تیمتون مبارک 🙂
سلام. هنوز فرصت نکردم فایل رو گوش بدم. میخوام سر فرصت حسابی با دقت
بهش گوش بدم.
فقط الان میخوام به شما محمدرضای عزیز، شما که با عشق معلمی میکنی
و این عشق رو در آموختن به ما هم منتقل میکنی، روز معلم رو تبریک بگم
و به آقای سهیل رضایی هم بگم بابت یادآوری شگفت انگیز شکرگزاربودن
بابت تمام روزهای عادی زندگیمون، ازتون ممنونم.
ممنون از نگاه محبت آمیز شما
سلام. ممنون از پاسخ پر لطف شما 🙂
آقای رضایی عزیزم ، با حرف هاتون اشک ریختم ، خندیدم … دگرگون شدم… حالم خوب شد… بد شدم…
خیلی خوشحالم کردید. ازتون ممنونم.
استاد جسارتا یه جاهایی از فایل شخصا احتیاج به زیرنویس داشتم… مثلا اونجاها که دوتایی میخندیدید و حرف میزدید یا اونجاهایی که تند و تند صحبت میکردید… کیف کردم ولی.
خانم قلی پور صمیمانه از شما تشکر میکنم. موسیقی های به جا ، تاثیرگذار و فوق العاده…
جالبه که خودم هم در زمان گوش دادن منقلب شدم وبه راحتی نتوانستم تا انتهای کار را در یک دفعه گوش دهم. وواقعا کار موزیک گداری خانم قلی پور شاهکار بوده . وروح محمد رضا هم بسیار به غنای کلام من افزود چون این مستمع به جد من را سر ذوق وشوق آورد
روزتان مبارک
اینجا گاهی حتی از یک کامنت هم درس گرفتم، با آدمهای جدید آشنا شدم و کتابهایی رو مطالعه کردم… محمدرضای عزیز این روز رو به شما و همه ی دوستانی که قدمی در راه رشد اندیشه ها برمیدارند تبریک میگم!
سلام بر شما دو معلم عاشقی که از بند پسوند ها و پیشوند ها رها شد ه اید و رضایت رو در زندگی جستجو میکنید.
ممنون ازاین گفتگوی پر بار.من از این گفتگو نکته برداری کردم و چند جمله از اون را اینجا مینویسم:
– آموزشی توانمندساز است که دامنه اختیارات من را در هستی افزایش بدهد.
– رنج تنها زمانی وجود دارد که نتوانسته ایم مساله رخ داده را درست تحلیل کنیم. آنچه اصالت دارد، خامی من در مقابل پدیده رخ داده است چون به من میگه این د رمقابل تو می ماند تا بتوانی از این گذر کنی.وقتی گذر میکنی ، حالا رنج به معنی تبدیل میشه و این معنی برای تو یک نقطه عطفه
– بعضی از ما بجای اینکه با حل مساله خو بگیریم با خود مساله خو گرفتیم و با اون هویت میگیریم
ما در را نمیزنیم ،هی کنار در راه میریم چون اگر در باز بشه مساله تمام میشه و مسئولیت شروع میشه و لی اگر در را نزنیم و باز نشه ،مسئولیت میتونه حالا حالاها به تاخیر بیفته
– کسی که شهامت باختن پیدا میکنه، انتخاب میکنه چی رو میخواد ببره. وقتی باختن را یاد نگرفتیم، چیزی رو انتخاب میکنیم که نبازیم ، پس انتخاب ما از سر عقده است ،از سر معنی نیست…
…و هر آنچه درباره دچار شدن و ابتلا گفتید بسیار دلنشین بود .چه خوب که دست دوم فروشید….
خیلی زیبا گلپچن کردید . ممنون از شما
موسیقیی بین حرفاتون به دلم نشست. ممنون
معلم عزیز ممنونم که اجازه می دی در دفترچه خاطراتت خط خطی کنم.
هر روز، روز توست.
هر روزت مبارک و پر برکت باد.
کلاس پنجم ابتدایی بودم، سال ۷۶
شعر “معلم ای چراغ عالم افروز… تو آن نوری که می تابی شب و روز…” با صدای رسا جلوتر از همه می خواندم…
با همان حس کودکانه ی ۱۰ سالگیم و آن شور و اشتیاق… روزتان را به شما استاد عزیز و گرانقدرم صمیمانه تبریک میگم…
امیدوارم با تمام وجود همچون شما در راه انسانیت گام بردارم. موثر باشم…
سپاسگزارم.
بعضی از آدمها پر از مفهوم هستند
پر از حس های خوبند
پر از حرفهای نگفته اند
پر از آگاهی اند
چه هستند هستند
و چه نیستند هستند
چگالی خاص حضورشان
یادشان
خاطرشان
حس های خوبشان
آدمها بعضی هایشان
سکوتشان هم پر از حرف است
پر از مرهم به هر زخم است
و وجودشان برکت …
محمدرضای عزیز امروز را به تو تبریک میگویم که به راستی سزاوار نام این روزی.
سلام استاد عزیز ممنونم از تلاش شما برای بهتر کردن دنیای اطرافتان که جزیی از آن ماییم که بخت یارمان بوده است که شما در زندگی یمان تاثیر بگذارید.
سلام آقای سهیل رضایی خوشحالم و در تعجب از این دور روزگار که چیزی را که برایم اثر بخش است را اگر زمانی به آن کم توجهی کنم، به من این فرصت را می دهد تا دومرتبه آن را دریابم. و شما در زندگی من اینچنینید. چرا که می شناختمتان ولی به راستی نمی شناختمتان. امیدوارم از لحظه هایتان رضایت درو کنید.
سلام شادی قلی پور عزیزم ممنونم از تلاش و همت والایت که این فایل را به خوبی تدوین و تنظیم کردی. چقدر خوشبختی که همکارت آقای شعبانعلی از عملکردت رضایت دارد و همیشه قدردانت است. این سعادتی است. موفق باشی دوست نازنین.
…
و خداوند در زندگی آدم ها گره ها می کارد…
هر چقدر بزرگتر باشی، گره ها در هم تنیده تر.
و هر چقدر کوچکتر، گره ها سست تر.
گاهی گره ایی را با اشاره ایی باز می کنی.
گاهی گره را سفت تر درهم می تنی.
گاهی گره ایی را کور می کنی.
و گاهی گره، باعث صعودت می شود.
الان در انبوهی از گره ها ایستاده ام!!
تردید، ضعف، تلاش، هدف، ماندن، رها کردن، ایستادگی… نام گره های منند.
پی نوشت: گره مترادف است با رشد، حرکت و سکون.
آدم ها هم، می توانند گره باشند در زندگی یکدیگر. اتصال و رهایی هر دو مطلوبند اگر، در زمان خود رخ دهند.
سیمین-الف
استاد عزیز روزت مبارک
سلام و درود بر آقای سهیل رضایی عزیز و آقای شعبانعلی
و همچنین خانم شادی قلی پور
صحبتهای شما اساتید گرامی بسیار جالب و آموزنده بود
و از خانم قلی پور بابت تنظیم و تدوین فایل صوتی بسیار سپاسگذار هستم.
میخواستم بگم،
پازلها رو که تو تصویر دیدم، یه حس خیلی بد به من داد.
یاد پازلهای زندگی افتادم،
به نظر من چیدن اون پازلها کنار هم خیلی زجر آوره، مخصوصا ً برای کسانی که کمال گرا هستند.
یک سئوال مهم، «چه باید کرد» ؟
و سئوال مهم تر، « چطوری» ؟
و سئوال بسیار مهمتر، « از کجا باید شروع کرد و در کجا باید به پایان برد» ؟
اول باید ببینیم از کمال گرایی چی میخواهید واگر نباشد دقیقا چه چیز را ازدست خواهید داد؟کم کم میتوانیم سرنخ های اضطراب وعقده ها وسایه ها را پیدا کرد
سلام
تعریف من از کمال گرایی این هستش که تمامی «وِیژگیها، ارزشها، باورها، قوانین زندگی، رفتارها، عادات و مدل ذهنی» «افراد موفق، مخترعان، دانشمندان، عرفا، کارآفرینان بزرگ جهان، نوابغ، فیلسوفان و مدیران برتر جهان» که تأثیر مثبت و مؤثر دارند واز لحاظ «توان ذهنی، توان جسمانی، توان مالی، امکانات، زمان، شرایط » شدنی و برای ما مقدور هستند رو در خودمون خلق و پرورش بدیم.
منظور من «مدل ذهنی و رفتار» این افراد هستش نه مهارتها و تخصص این افراد.
( تذکر: البته گاهی اوقات لازم هست برخی از مهارتهایی که آنها آموخته اند را فرا بگیریم. )
اجازه بدید چند تا مثال بزنم،
مثلا ً نحوه تصمیم گیری، انتخاب کردن، نحوه حل مسئله(مشکل) « مدیران شماره یک » دنیا،
من معتقدم، اگر کسی مدل ذهنی این افراد رو در مغزش ایجاد کنه میتونه به همون نتایج و دستاوردهایی که این افراد رسیدن، دست پیدا کنه.
یک مثال دیگه،
یک فوتبالیست حرفه ای رو در نظر بگیریم که ضربه های مخصوص به خودش رو داره و هر چقدر هم که تلاش میکنه «نمیتونه» این «ضربه زدن» ها رو به کسی آموزش بده و این فوتبالیست ها در دنیا «تک» هستند.
اما اگر ما بتونیم به «مدل ذهنی» این افراد دست پیدا کنیم، میتونیم در کوتاهترین زمان این «ضربات» رو آموزش بدیم و هم این «ضربات» رو یاد بگیریم.
به طور خلاصه، آنچه که همه خوبان دارند را یکجا داشته باشیم اما، اما، اما به دو شرط:
۱- هر چقدر که تونستیم و امکانش بود.
۲- کاملا ً بر اساس عقل، منطق، آگاهی و خرد .
بعد شما فرموده بودید “دقیقا چه چیز را از دست خواهید داد” ، من به این سئوال نمیتونم جواب بدم،
مثال فوتبالیست رو برای اهمیت فوق العاده « مدل ذهنی » در یادگیری و پیشرفت گفتم.
( توضیحات: من برنامه های مربوط به فوتبال را تماشا نمیکنم و علاقه ای هم به بازی فوتبال هم ندارم )
سلام
یک فایل ۹۰ دقیقه ای درست در دقیقه ۹۰ زندگی من!
باید ۹۰ بار دیگه گوش کنم..
ممنونم از شما و آقای رضایی و شادی عزیز
آقا اجازه !!
روزتون مبارک آقا
سرفراز باشید ظل عالی مستدام
مفاهیمی که بیان شد خیلی برام آشنا به نظر میومد، اما همواره شنیدن اونها از زبان فرد دیگری جذاب بوده و هست. شناختن مسیر و چهارچوب به جای یک نقطه از موفقیت یا رازهای موفقیت(!)، به من هم خیلی کمک کرده…
اما تردید دارم که من چقدر می تونم جملات دیگران (که ماحصل تلاش و زندگی خودشونه) رو متناسب با چیزی که خودم بهش مبتلا هستم تغییر بدم؟! (این توی هنری که سالها سینه به سینه و با تقلید از استاد یاد داده میشه، آسون نبوده برا من…)
به هر حال این سبک رادیو و فضای دوستانه رو بیشتر از قبل دوست دارم. موفق و شاد باشین.
سلام
چون در آستانه ورود به دهه سی زندگی ام و اخیرا زیاد خودم رو مرور کردم، لازم داشتم این صحبتها رو بشنوم و بابتش سپاسگزارم.
نمی دونم چند وقته دارم پابرهنه در بیابان قدم میزنم تا کفش های خودم رو پیدا کنم اما دوست دارم بیشتر درباره پیدا کردن هویت اصیل راهنماییم کنین.
مدتی هست که بین کارهایی که دوست داشتنی هستن و یا عاشق شونم یکی رو انتخاب می کنم و به پیش میرم. به نظر میاد فشار اجبار روی شونه هام کمتر شده و حتی حس ام نسبت به کارهایی که مجبور به انجامشون هستم تغییر کرده چون میدونم اختیار بیشتری برای ادامه دادن و ندادنش دارم. در کل اتفاق بیرونی خاصی نیافتاده اما لذت زندگی رو بیشتر حس میکنم و رضایت قلبی رو در دفعات بیشتری از شبانه روز تجربه میکنم.
پدرم خیلی کتاب میخونه به قول شما ما حمال کتاباش شدیم از لحاظ فکری هم هر وقت حرف میزنه ظاهرا لیبراله ولی عملا از لحظ رفتار تروریستارو درس میده میترسم بعد از کتاب خوندنا به سرنوشت اون دچارشم با این فایل صوتی نگرانیم بیشتر هم شد
فکر میکنم اگه یک کتابو چند بار بخونم بهتر از این باشه که چندتا کتابو یه بار بخونم
نقد بیش از اندازه هرپدیده ای شما را به عین آن پدیده مبتلا خواهد کرد بروید به سمت فهمیدن ریشه این رفتار پدرتان
تلنگر خوبی بوداگر چه به تجربه این موضوع را حس کرده بودم ولی نمیدانستم این موضوع”
نقد بیش از اندازه هرپدیده ای شما را به عین آن پدیده مبتلا خواهد کرد”یک قانون است. خیلی فکر میکنم اندازه واقعا چقدر است. شاید اندازه به ظرفیت افراد بستگی دارد و برای هر فرد متفاوت است.از توجهتان سپاسگزارم.
سهیل جان این جمله ای که گفتی واقعا عالیه: “نقد بیش از اندازه هرپدیده ای شما را به عین آن پدیده مبتلا خواهد کرد”
سلام آقای شعبانعلی و رضایی عزیز
واقعا نمی دونم در مورد حسم چی بگم شاید بهترین کلام هم نام با پسر آقای رضایی باشه “سپاس”
با این فایل خندیدم ، گریه کردم سقوط کردم و به اوج رسیدم
امیدوارم در خانه من کسی باشد
سلام خدمت شما و آقای رضایی ، خیلی دودل بودم پیامم رو بنویسم یا نه . ولی از اون جایی که آقای رضایی روانشناس هستن و در قسمت بالا هم گفتین به سوالاتم جواب میدین این رو براتون فرستادم …. مشکل من اینه که وسواس شدیدی توی فکر کردن گرفتم یه مطلب رو میخونم و متوجه میشم ولی باز توش فکر میکنم تجزیه و تحلیل میکنم خودم …… و این باعث میشه از درون نابود بشم و اعتمابه نفسم رو میاره پایین …و احساس کودن بودن بهم دست میده .طوری شده که از نظر اعتقادی هم شک و تردید دارم …… استادباور کنین میدونم اصلا این مطلبی که براتون نوشتم ربطی به مذاکره نداره … نمیخوام بقیه زندگیم رو بااین حس بگذرونم .
انتظاراتت از خودت وزندگیت زیاده وبه شدت میخواهی به سرعت به همه چیز برسی وداری با احساس عقب ماندن میجنگی !آرام باش بانو وبه اندازه لذتت زندگی کن وهدف بگذار
مرسی آقای شعبانعلی من همیشه برنامه های آقای رضایی رو تو تلویزیون دنبال می کردم حالا خوشحالم این دفعه هر دو کنار همدیگه هستید. برای هر دو شما آرزوی موفقیت دارم
صدا و کلماتی روحانی و تاثیر گذار از سهیل رضایی…..ولی چقد حس بدی میده سایتش از بس همه مطالبش دوره است!
چهره قبلی سایت برای راه اندازی فروشگاه وحل امور ثبت نام بود والان فیس سایت تغییر کرده دوباره به سایت بنیاد فرهنگ زندگی سر بزنید
سپاس که تجربیات گرانبهاتون رو به رایگان در اختیار ما قرار میدید.
امیدوارم بتونم به نحو احسنت قدردان مهربانی و لطفتان باشم.
راستی روزت مبارک محمدرضای عزیز.به امید دانشجو بودنت تا اخر عمر و معلم بودنت هم
“خوش بحالت
پیش خودتی”
علیرضا روشن.