تنهایی همچنان که واژه اش نشان میدهد،
یک «تن» بودن نیست.
بلکه حضور «تن ها» در کنار هم است اما بی هم.
بیایید به جای «تنها» بنویسیم «تن ها»
تنهایی همچنان که واژه اش نشان میدهد،
یک «تن» بودن نیست.
بلکه حضور «تن ها» در کنار هم است اما بی هم.
بیایید به جای «تنها» بنویسیم «تن ها»
عالی بود تا بحال به معنی این کلمه به این شکل نگاه نکرده بودم ، چون دیگر نه تنها معنی اش حس غمگینی ندارد بلکه پر از شوق و مهربانی ست ، آفرین به آقا محمدرضا
…دیگه حرف دل ندارید استاد؟
دلم براتون تنگ شده.
دل که آروم میشه؛حرفاش شنیدنی تر میشه…
tanhaiy ro doos daram
chon to tan ham gozashti
سلام
من برگشتم!
🙂
این” تن ها” یی رو خوب حس می کنم اما با وجود اینکه
می دونم قراره تا آخر تنها ادامه بدم چرا بهش عادت
نمی کنم؟!
استاد دلمون تنگ شده براتون
سراغی هم که نمی گیرید از شاگرداتون…
قبلنا یه کافه ای بود ما آخر وقت میومدیم ملت رو بیرون میکردیم و چراغارو خاموش میکردیم
اونم که بسته شده انگار…
تنهایی راترجیح میدهم به تن هایی که روحشان با دیگران است .
من تو را دوست دارم و تو دیگری را…
و در این میان همه تنهاییم…