دوره‌های صوتی آموزشی مدیریت و توسعه فردی متمم (کلیک کنید)

دکترا نمیخوانم: ساعت رولکس برای شکم گرسنه

از سال ۸۰ که مدرک لیسانسم را با معدلی بالا، از دانشگاه صنعتی شریف گرفتم تا سال ۱۳۸۴ باید دائماً جواب دوستانم را میدادم که چرا فوق لیسانس نمیگیری. دو باری هم کنکور شرکت کردم و با رتبه خوب در دانشگاه خودم قبول شدم اما نرفتم. سال ۸۶ که کارشناسی ارشد مدیریت را از دانشگاه شریف گرفتم (با رتبه و معدل بالا) باز تا امروز، دوستان زیادی می پرسند که چرا ادامه تحصیل نمیدهی و  دکترا نمیگیری…

ادامه تحصیل در مقطع دکترا

پراکنده در جاهای مختلف جواب داده ام. اما گفتم یک پاسخ تفصیلی اینجا بنویسم…

مقدمه اول:

یک واقعیت وجود دارد. نباید نظام آموزشی، به مسیر رشد و پرورش ما جهت بدهد، این ما هستیم که مسیر رشد خود را انتخاب و ترسیم میکنیم.

شاید سالها بعد، علاوه بر دکترا و پست دکترا، پست پست دکترا، پست پست پست دکترا و … هم در دانشگاه ها شکل گرفت. یعنی ما دیگر باید زندگی خود را تعطیل کنیم و تا دم مرگ به در دانشگاهها دخیل ببندیم؟

هر درجه تحصیلی معنا و مفهوم و کارکردی دارد.

اجازه بدهید که اول در مورد کارشناسی بگوییم.

خود کارشناسی یکی از ترجمه های غلط و طنز آمیز است. کارشناس کسی است که سالها تخصص و تجربه دارد. ما هر کسی که چهار سال در دانشگاه میچرخد و غذای ارزان میخورد و روی صندلی های سفت دانشگاه، مینشیند و اس ام اس بازی میکند و با تقلب در پایان ترم نمره ای می آورد، کارشناس مینامیم!

لیسانس واژه متفاوتی است. لیسانس یعنی مجوز. چیزی مثل جواز کسب!

من وقتی لیسانس مهندسی مکانیک گرفتم، یعنی میتوانم و مجازم با این دانش، امرار معاش کرده و حق دارم در مورد آن حوزه، تا حد دانشم اظهار نظر کنم.

من باید چند سال در آن حوزه کار کنم تا به یک «کارشناس» به معنای واقعی کلمه تبدیل شوم.

به همین دلیل، در عمده کشورهای دنیا، مردم رشته لیسانس خود را با نگرشی به بازار کار و نیازهای روز جامعه، انتخاب می کنند.

فوق لیسانس یا کارشناسی ارشد، برای کسانی است که میخواهند در یک حوزه خاص عمیقتر شوند. عموماً وقتی معنی پیدا میکند که کسی لیسانس خوانده و مدتی در آن حوزه کار کرده و سپس تصمیم میگیرد به دانش خودش در آن حوزه عمق دهد.

مثلاً من مکانیک خوانده ام، سالها در صنعت کار میکنم، میبینم حوزه کنترل و اتوماسیون حوزه جذابی است که دانش من در آن محدود است. به دانشگاه برمیگردم تا دانش خودم را در آن حوزه خاص ارتقاء دهم. طبیعی است کسی میتواند این مقطع را به پایان ببرد که معلومات خود را در حوزه ای با رعایت روش شناسی علمی، به نتایجی کاربردی تبدیل کرده و گزارشی از این فعالیت (تحت عنوان تز یا مقاله) ارائه نماید

دکترا برای کسانی است که رسالت خود را تولید علم و پیشبرد مرز دانش جهان در یک حوزه تخصصی می دانند.

——————————————————————————————————

مقدمه دوم:

اما در ایران تعریف متفاوتی در ذهن مردم است. همه فکر میکنند تا جایی که وقت و استعداد دارند باید این مقاطع را درست یکی پس از دیگری ادامه دهند!

کارکرد اصلی هم، نه دغدغه توسعه دانش و مهارت فردی است و نه پیشرفت علم. عمدتاً یک عنوان است.

این را از اینجا میفهمم که میبینم برخی دوستانم در دوره دکترا، درد  دل میکنند که باید هر هفته یک مقاله بخوانند! این خود نشان میدهد که مقاله خواندن، یک «درد» است نه «غذایی برای یک روح گرسنه علم».

——————————————————————————————————-

اما حالا دلایل من:

– ما در شرایط امروز کشور، در عمده رشته ها – نمیگویم همه. میگویم عمده – مصرف کننده دانش تولیدی جهان هستیم یا اگر هم نیستیم بی دلیل دست به تولید دانش زده ایم (فقط برای حفظ پرستیژ کشور و رتبه های علمی). ما هنوز یک مصرف کننده صحیح هم نیستیم. به همین دلیل مدرک کارشناسی هم، زیادتر از نیازمان است.

شاید به همین دلیل مسئولان امر، ده ها واحد درس عمومی را به مجموعه دروس دانشگاهی افزوده اند تا این چهار سال به هر حال به شکلی پر شود!

من کارخانه های بنز و بی ام و و برخی از برترین صنایع دنیا را از نزدیک میشناسم و بارها بازدید کرده ام. مرکز طراحی آنها پر از کسانی است که لیسانس (یا به قول آنها دیپلم مهندسی) دارند و یکی دو نفر دکتر هم برای پرستیژ به مدیریت برخی واحدها منصوب شده اند. من نمیفهمم اگر تولید بنز با لیسانس ممکن است چرا داشتن انبوهی فوق لیسانس و دکترا، به مونتاژ پژو منجر شده است!

– در بسیاری از حوزه ها ما هنوز Generalist هم نداریم پس چرا باید به دنبال Specialist برویم.

در رشته خودم عرض میکنم. وقتی هنوز در بسیاری از رشته های دانشگاهی ما، هنوز «ارتباطات و مذاکره» را به عنوان یک درس ارائه میدهند و این دو حوزه کاملاً تخصصی از هم تفکیک نشده اند، بیشتر شبیه شوخی خواهد بود که من بروم دکترا بگیرم و مثلاً به طور خاص در خصوص

«تفاوتهای الگوهای مذاکره درونسازمانی بین زنان و مردان با سن ۳۰ تا ۴۰ سال در مشاغل خصوصی و بنگاه های کوچک و متوسط در کلانشهر های ایران»

تز بنویسم!!!!

شاید بعد از نوشتن این تز، به من به جای «مهندس شعبانعلی» بگویند «دکتر شعبانعلی». اما من هر بار که دکتر صدایم کنند فکر میکنم دارند مسخره ام میکنند! شاید آنها نفهمند چه میگویند اما من که میدانم معنی دکتر چیست…

– شاید یکی از کارکردهای مدرک دکترا، تدریس در دانشگاه ها باشد. اما واقعیت این است که هدف من بزرگتر از تدریس دانشگاهی است. من در حال آموزش به مدیران اقتصادی کشور هستم و فکر میکنم آموزش امروز آنان، فوریت بیشتری دارد تا آموزش جوانان فردا. اگر فردا اقتصاد کشورم، مثل امروز باشد، جوانان کشور شغلی نخواهند داشت تا بتوانند از آموخته های دانشگاهی خود استفاده کنند…

– تجربه امروز ایران و جهان نشان داده که بزرگترین تغییرات اقتصادی و مدیریتی و صنعتی جهان را نه دانشگاهیان نظریه پرداز، بلکه صنعتگران عملگرا ایجاد کرده اند. انتخاب با ماست که در زمره کدام گروه باشیم اما من گروه دوم را ترجیح میدهم.

– مبحث هزینه فرصت نیز بحث مهمی است که همیشه به آن اشاره کرده ام. وقتی من میتوانم به جای ۵۰۰۰ ساعت وقت گذاشتن و اخذ مدرک دکترا (با هدف اینکه عنوانی به القابم اضافه شود) ۲ یا ۳ کتاب ارزشمند تألیف کنم که برای ده ها هزار نفر از هم وطنانم مفید فایده واقع شود، خیانت به جامعه است که عنوان و لقب خودم را به نیاز مردم جامعه ام ترجیح دهم.

خلاصه اینکه به نظر من، نیاز امروز جامعه من مدرک نیست. بلکه ما نیازمند دانشمندانی عملگرا  و مطالعه محور هستیم که علم روز دنیا را بیاموزند و آن را همچون لباسی بر قامت فرهنگ و جامعه ما بدوزند و ما را از این عریانی که گرفتار آنیم نجات دهند. ادامه تحصیل در دانشگاه، یکی از روشهای علم آموزی و دانش اندوزی است که ۱۵ سال فعالیت دانشگاهی و صنعتی در ایران و جهان، به من به تجربه ثابت کرده که برای ایران امروز، اگر هم یکی از روشهاست قطعاً بهترین روش نیست.

من ضمن احترام به همه دوستان عزیزم که در دانشگاهها در خدمتشان هستم، احساس میکنم کار کردن با مدرک دکترا در بسیاری از رشته ها در شرکتهای ایرانی مانند به دست داشتن ساعت رولکس برای کسی است که در پرداخت هزینه تخم مرغ شام خود هم دچار بحران است…

یا شبیه پرتاب کردن ماهواره به سمت آسمان، در شرایطی که هواپیماها به سمت زمین سقوط میکنند.

یا شبیه مطالعه بر روی فن آوری نانو، در کشوری که خط کش ها در ابعاد سانتی متر هم درست اندازه نمیگیرند.

یا شبیه…

استراتژی ادامه تحصیل محمدرضا شعبانعلی

——————————————————————————————————-

پیشنهاد میکنم دوستانی که تمایل به گذاشتن کامنت دارند:

۱- کامنتهای قبلی را بخوانند تا حرفهای تکراری دوباره مطرح نشود.

۲- پست «جسور باش» را در اینجا بخوانند…

آموزش مدیریت کسب و کار (MBA) دوره های توسعه فردی ۶۰ نکته در مذاکره (صوتی) برندسازی شخصی (صوتی) تفکر سیستمی (صوتی) آشنایی با پیتر دراکر (صوتی) مدیریت توجه (صوتی) حرفه‌ای‌گری در کار (صوتی) کتاب های مدیریت راهنمای کتابخوانی (صوتی) آداب معاشرت (صوتی) کتاب های روانشناسی کتاب های مدیریت  


665 نظر بر روی پست “دکترا نمیخوانم: ساعت رولکس برای شکم گرسنه

  • طاهره گفت:

    فکر میکنم کل فلسفه خوندن ارشد تو ایران یاد گرفتن روش تحقیقه نه اینکه بخوایم واقعا تحقیق کنیم و دانشی بدست بیاریم، متاسفانه کمتر جایی هم روشی که یاد میگیریم به درد میخوره. فقط میشه همونطور که یاد گرفتیم به کس دیگه هم یاد بدیم (استاد دانشگاه شیم)

  • محسن گفت:

    در جواب خانم الهه
    من با دانشجویان رشته لیسانس و ارشد خیلی برخورد دارم (به کتابخانه های عمومی خیلی میرم) ،بیشتر آنها میگویند خوب اگر نخواهیم برویم تحصیل کنیم پس برویم چی کار کنیم ؟ ( منظور اینکه با مدرک دیپلم در این مدرک کار نیست مسئله اینجاست که با مدرک کارشناسی و کارشناسی ارشد هم کار نیست . اگر هم باشد در حد تخصص این دوستان نیست )
    من در جواب آنها میگویم که خیال نکنید اگر راست بروید چپ هست . یعنی اینکه نخواهید بروید دانشگاه و درس بخوانید باید بروید سر چهار راه گلوبندک و دستفروشی کنید یا اینکه یک مغازه بوتیک اجاره کنیدو مشغول به کار شوید . گرچه این کارها اصلا بد نیستند ولی اگر هدفتان از دانشگاه رفتن تخصصی است که حاصل آن مهارتی باشد که به درد خود و جامعه تان بخورد خودتون میتوانید دست به کار شوید . چگونه ؟
    (از اینجا به بعد است که حرفهایم برای آنها کمی عجیب میشود البته که سر تکان میدهند ولی مطمئنم که عملی در کار نیست علت عجیب بودن را در آخر همین مطلب برایتان می آورم )
    یونسکو اعلام کرده که دانشگاه های آمریکا تا سال ۲۰۵۰ خود آموز خواهد شد. با وجود بانک اطلاعاتی اینترنت البته به زبان انگلیسی و منابع و استادان بسیار عالی که در اینترنت هست ( در حرفه خود بنده سایتهایی هستند که اگر از همین امروز به مدت ۳ سال وقت بگذاری . باز هم جای کار دارد ) چه آن کسانی که سایتهایی را برای فروش اطلاعاتشان در مورد منابع خاص اداره میکنند و چه سایت های کتاب فروشی میتوانید رشته مورد نظر خود را بر اساس علائق و استعدادتان پیدا کنید و از اینترنت نیز استفاده کنید .
    البته نیازمندی هایی که در این راه نیاز دارید . شناخت بازار کار و نقاط بکر آن در ایران ( که خوشبختانه از این نقاط بکر در ایران در هر رشته ای بسیار زیاد هست . علی الخصوص رشته هایی که با تکنولوژی در گیر هستند ) در اینجا من داشتن یک دفترچه سوال را پیشنهاد میکنم که همیشه همراهمان باشد . هر سوالی راجعه به خودمان ،آینده مان کاری که به آن علاقه داریم،کاری که میخواهیم انجام دهیم نیاز های آن ،هر سوالی راجعه به علائق و استعدادهای خودمان فقط سوال اصلا جواب اهمیتی ندارد . دفترجه سوال را هیجگاه از خود جدا نکنید .
    و نیازبعدی خواندن و نوشتن زبان انگلیسی است . ( توجه داشته باشید اولویت با خواندن و نوشتن هست نه شنیدن و صحبت کردن زبان انگلیسی اینکه بتوانید متن تخصصی خود را با سرعت بخوانید که اگر بتوانید مهارت تایپ انگلیسی خود را بالا ببریدکه بسیار عالی است و از دیکشنری های دیجیتال نیز میتوانید استفاده کنید که کارتان بسیار راحت تر و سریع تر می شود و اینکه میتوانید از تلفظ کلمات استفاده کنید ) این نیاز زبان انگلیسی بدون شک خیلی مهم هست در هر رشته ای که بخواهیم کار کنیم باید متن های تخصصیمان را با سرعتی معقول و کمترین اشتباه بتوانیم بخوانیم . زبان انگلیسی متعلق به بریتانیای کبیر و ایالات متحده نیست، زبان علم هست در هر رشته ای از رشته های علوم انسانی و مهندسی هیچ تفاوتی ندارد . برای آماده سازی ۵۰۴ و ۱۱۰۰ واژه کاربردی کافی است . و بعد یک راست بروید سراغ متن تخصصیتان .
    و اما نیاز بعدی نیاز به مقدار پولی است برای تحصیلاتتان در طول مدت زمان باید هزینه کنید البته این مدت زمان بستگی به به این دارد که کارتان کی به در آمد برسدبا داشتن روزانه حداقل ۵ ساعت کامل روی کارتان تمرکز کنید فکر نمیکنم در بدترین حالت بیش از ۴ سال طول بکشد این را هم بگویم که رشته ای که به آن علاقه دارید تمامی این مدت زمان از یادگیری خود لذت خواهید برد . و اینکه میزان هزینه در طول این مسیر اصلا با هزینه های دانشگاه رفتن قابل مقایسه نیست .البته بیشتر این دوستان دانشجویان ما قطعا تمام هزینه یا قسمتی از ان را خانواده میدهند پس دغدغه آنچنانی مادی ندارند . و اگر به هر علتی نتوانند هزینه های تحصیل خود رامحیا کنند هیج ایرادی ندارند سر یک کار بروند و ساعاتی از شبانه روز را به تحصیلات خود اختصاص دهند . البته که این روند یادگیری لا اقل برای من هیچ وقت تمامی ندارد چون هر چقدر بیشتر یاد بگیرید تشنه تر خواهید شد .
    بعد از این صحبت ها واکنشی که از این دوستان میگیرم این حرف هاست .
    *آقا شما که داری خلاف جریان آب حرکت میکنی ؟
    *بله عجب مسیر خلاقانه و عجیبی ؟
    و از این دست صحبت ها که صحبت های من خیلی عجیب هست .

    من هم جواب آنها را اینگونه میدهم ،شاید منِ محسن دارم مسیر خلاف جهت جامعه را به شما پیشنهاد میکنم ولی بدانید که شما قطعا دارید مسیر خلاف جهت دنیا حرکت میکنید . این نوع درس خواندن با جزوه استاد و سرگرم کردن یک دانشجو در بهترین سالهای عمرش با انواع تست ها و نمره های بی خاصیت مختلف، مطمئن باش این مسیری است که خلاف جهت دنیا است . دانشگاه های نسل سومی که اینقدر مد شده و دارند راجعه بهش صحبت میکنند در یک جمله خلاصه می شود “پس از آن دوره من این کاره ام ” یعنی اینکه هیچ دغدغه ای ندارم که کار به من بدهند یا ندهند بلکه من این کاره ام و میتوانم خودم کسب در آمد کنم چون دارای مهارت و تجربه حداقلی هستم.
    دوستانی که من را می شناسند از رزومه من نمیپرسند که آیا این راهی را که داری پیشنهاد میکنی خود نیز پیموده ای یا ایده ای است که هنوز کسی عملی نکرده ؟
    برای رفع این ابهام بگذارید یک روزمه مختصری از خودم بدهم .
    بنده یک داشجوی انصرافی رشته مدیریت مالی هستم و مدرک تحصیلی حال حاضرم در جمهوری اسلامی ایران مدرک دیپلم ریاضی است . تقریبا از ۳ الی ۴ سال پیش بود که شروع به درگیر شدن با رشته تخصصی و یادگیری زبان انگلسی ام کردم .البته اولین برخورد من با کارم ۷ سال پیش بود ابتدا بازاری را که میخواستم در آن کار کنم را مشخص کردم که بر اساس علائق خودم باشد که در آن هیچ منبع فارسی وجود نداشت بنده هم در آن زمان خواندن یک پاراگراف تخصصی ام یک چیزی حدود یک هفته طول می کشید تا بفهمم چه چیز می گه . به هر حال با تمرین مطالب کاربردی رشته خود را گرفتم و خواندم البته نه به این راحتی که اینجا میگویم نیست ولی زمانی که دنبال رشته ای را که به آن علاقه دارید می روید عشق پاسخ دادن به سوالات یا مجهولاتتان مطمئن باشید کمتر از روزه داری نیست . هیجان زمانی را که جواب مطالبی را که میخواندم جواب سوالاتم را میداد و من یک قدم پیش میرفتم کمتر از افطار کردن یک آدم گشته و تشنه نیست .
    البته پیدا کردن منبعی که به دردم بخورد از میان منابع مختلف حاصل دفترچه سوالاتم بود ( البته قسمت بیشتری از آن در موبایلم هست ) بدون دفترچه سوالاتم نمیدانستم که سراغ چه منبعی باید بروم و اولویت های من در یادگیری چیست.
    این دفترچه ها همیشه همراه من هست . در ابتدا شرم داشتم از اینکه دیگران این دفترچه هارا ببینند ولی الان به آنها پیشنهاد میکنم که تنها راه پیدا کردن جوابهایتان همین است که فقط سوالاتتان را بنویسید اصلا مهم نیست که جوابتان چه چیز باشد فقط سوالاتتان را بنویسید . در اکثر مواقع می دیدم که مسئله خلاف تصورم بوده و چیز دیگری است که به وضوح برایم روشن شده و من هم در کمترین زمان به آن میرسیدم .
    البته در این بین هم مطالبی راجع به خود آموزی tutorial یا selfeducation یا همان خود آموزی میخواندم . و به اهمیت پیدا کردن منبع درست و خوب با توجه به خواسته یمان نیز پی بردم .
    به هر حال چیزی که من را به اینجا رسانید خود آموزی بود . نه به این معنا که باید خودم آزمون و خطا کردم و دوباره از ابتدا چرخ را اختراع میکردم . اینترنت من را به منابع درست وصل کرد تا همین ده یا پانزده سال پیش باید کلی هزینه میکردم و هزنیه سفر و .. میدادم . خود آموزی به معنای تفکر کردن و داشتن “خود کنترلی” بالا ( برای اینکه امتحان و نمره ای نیست که من را مجبور به پیش رفتن بکند ) و الا من مشکل استاد و منابع خوب را نداشتم بلکه اینقدر منابع رایگان زیاد بود که باید گزینش میکردم که کدام منبع را از میان این سیل منابع انتخاب کنم .
    در اخر رزومه خود بگویم که من تا تقریبا دو سال پیش سر کار دیگری میرفتم البته کارم غیر مرتبط با رشته ام بود ولی از وقت های اضافه بیشترین اسفتاده را میکردم . این حقیر هیچگاه برای پول کار نکرده و نخواهم کردگرچه مدتی است به بهره برداری رسیده ولی در تمام طول مسیر از کاری که داشتم میکردم لذت میبردم البته این را هم بگویم هنوز خیلی جیزهای برایم مجهول هست که نمیدانم ولی آن حداقل تجربه و مهارت در کارم را کسب کرده م .
    در آخر یکی از تأثیر گذارترین کتابهایی که زندگی کاری من را تغییر داد کتاب ” کار و فراغت ایرانیان “نوشته حسن قاضی مرادی است . اگر به من باشد به تمامی ایرانیان توصیه میکنم که حتما این کتاب را بخوانند . گرچه کتاب تلخی است که ضعفهای جامعه ما را نشانه میگیرد ولی اگر این کتاب را بخوانیم و واقعا درک کنیم که خواسته اش از ما چیست . دیگر اگر کسی از ما بخواهد ” سراغ کاری برویم که از آن لذت ببریم ” او را انسانی عجیب و غریب نمیبینیم .

    کلام آخر
    در این شکی ندارم بهترین جایی که هزینه های مادی ،معنوی و زمانی میکنید و هیچ دستاوردی برایتان ندارد دانشگاه های ایران است و جلوی ضرر را از هر جایی بگیری منفعت است .

  • farzin گفت:

    ما توو الف کار خودمون موندیم اما داریم ی کارای دیگرانو انجام میدیم !ما که این همه دکتر داریم چرا نمیتونیم یه ماشین در حد کره بسازیم؟هی مقاله ای اس ایبدیم که چی بشه واقعا!؟

  • الهه گفت:

    سلام.
    خب باشه دیگه بچه هامونو از اول ابتدایی نمیفرستیم مدرسه تا درس نخونن ولی برن کار کنن کارشناس بشن. من صحبت شمارو قبول ندارم. درسته سیستم آموزشی مملکت بده و بین دانشگاه و صنعت ارتباطی نیست اما دلیل نمیشه بگیم دانشگاه بده و درس خوندن الکیه. مشکل مملکت بیکاریه.. ولی یه بیکار تحصیل کرده و توی جامعه رفته خیلی بهتر از یه بیکار بی سواد هستش. شما زورت به دانشگاهو دانشگاهیان میرسه که مقاله انتقادی براشون مینویسین. ولی لطف کنین از سمت و پیشینه خوبتون استفاده کنین و یه انتقاد به مسوولین بکنین که منه “لیسانس” وقتی درسم تموم شد کجا برم “کارشناس” بشم؟؟ گوشه خونه؟؟
    لطفا اول بستر مناسب فراهم کنید بعد جوونهارو از تحصیل دلزده کنید. فعلا حداقل مزیت تحصیل جوونها بیکار نبودن هستش!!
    احتمالا نظرم ب نمایش درنمیاد چون تمام نظرات همه با شما موافق هستن!!

    • سجاد گفت:

      این مطلب رو اونایی بیشتر درک میکنن که تحصیلات تکمیلی رو طی کردن!
      از بیرون گود نظاره کردن و نظر دادن خیلی جالب نیست!!!

  • ماه گفت:

    من بعد از دادن کنکور ارشد و از اواخر کارشناسیم سرکار میرم… تجربه جدی کاری در چند ماه باعث شد تا از اول دوره ارشدم از رشته انتخابیم و بطور کلی از شرکت در دوره ارشد پشیمون بشم.
    با اینکه به انصراف از تحصیل هم فکر کردم اما همه اطرافیانم گفتند حیفه و من هم جرات نکردم، به چند دلیل
    یک اینکه وقت گذاشته بودم و قبول شده بودم و دوره ارشد خیلی کوتاهه(!)، دو اینکه مطمئن نبودم بعدا حال و حوصله درس خوندن پیدا کنم
    الان بعد گذروندن نصف ارشدم، وقتی این متن رو میخونم دوباره پشیمون میشم از این همه وقتی که سر درسهایی گذاشتم که بالای نود درصد ازشون استفاده نمیکنم… بعلاوه به این هم فکر میکنم که چرا از ترس اینکه بعدا حال درس خوندن پیدا نکنم، ارشد میخونم
    اگه بعدا حالشو نداشتم یعنی بهش احتیاج جدی هم ندارم احتمالا
    مطمئنم تا سی سال دیگه هم تزم به درد این مملکت نمیخوره اما چون اساتید دوست دارن مقاله بدن و حقوقشون رو ببرن بالا آدم رو مجبور میکنن درباره موضوعات خیلی جدید دنیا که مقاله زیاد هست و خوب هم چاپ میکنن تحقیق کنیم..
    این اوصافی که میگم تو همین شریف و امیرکبیر و تهرانه… کلی آدم که اصلا نمیدونن برنامه نویسی چی هست با ده بیست میلیون خرج از کجاها میان میشینن سر ارشد نرم افزار بهترین دانشگاهها تا باکلاس باشن، شیوه نمره گرفتنهاشون هم میبینیم… یه سوال هم از خودشون نمیکنن که چی خب؟ چقدر بهت اضافه شد الان؟

    مثل این میمونه که آدم یه جا وایستاده خیال کنه داره میره جلو….

  • حسن گفت:

    سلام
    به موضوع جالب و مهمی پرداخته اید.من به عنوان کسی که در صنعت خودرو کار میکنم همواره این موضوع دققه ذهنی ام بوده است.وقتی برای کارهای جاری به خودرو سازی های بزرگ کشور ویا تامین کنندگان قطعاتشان میروم،میبینم تعداد زیادی از فارق لتحصیلان ارشد یا دکترا از دانشگاههای معتبر در کارهای خیلی ساده مشغول هستند که شاید یک تکنسین زرنگ هم میتواند آن کارها را انجام دهد.البته این روش استثمار نخبگان کشور برای خودرو سازان خالی از فایده نیست ولی من همواره افسوس می خورم چرا مدیریت کشورم ظرفیت استفاده بهینه ودر خور شان نخبگانمان را ندارد.شاید یکی از روشهای استعمار یک کشور سپردن کارهای کوچک به انسانهای بزرگ وکارهای بزرگ به انسانهای کوچک میباشد.
    بنده با داشتن مدرک لیسانس مکانیک و بیش از ده سال تجربه در صنعت در رشته های مختلف، هیچ گاه از یک معادله یا فرمول سطح بالا دانشگاهی استفاده نکرده ام وتمام برندم در کارم استفاده از مهارتهایی ایست که در دوره فوق دیپلم یاد گرفته بودم.

  • فهیمه آزاده گفت:

    مطلب خوبی بود….بسیار خوب ولی مقدمه اش برایم عجیب بود …شما برای معرفی خودتان از دانشگاه شریف و معدل بالایتان نام برده اید و استفاده کرده اید. به نظر میرسد این ترفندی است که می تواند مخاطب را برای پذیرش مطلب از سوی یک مهندس فارغ التحصیل نخبه شریف آماده سازد و از سویی او را به تحسین وادارد. آیا اگر شما فارغ التحصیل مثلا رشته مرغداری بروجرد!!(‌بدون اینکه قصد توهین به شهر یا این شغل و رشته را داشته باشم) کسی حاضر به خواندن و تامل در نوشته هایتان میکرد؟

    • محسن گفت:

      با تمام احترامی که به استاد خودم قائلم این موردی که خانم آزاده گفتند ،من در یکی از نوشته هایم به عنوان نظر به ایشان فرستادم ولی هرگز پخش نکردند .
      و آن هم این بود که :
      اگر مدرک هیچ است پس چرا در قسمت ” رزومه من ” در سایت خودتان ،از دبیرستان البرز و دانشگاه شریف و … یاد کرده اید . حتی در فایلهایتان هم گفته اید که “دانشگاه های امروزی یک جور وقت تلف کردن مدرن است”( در فایل های صوتی هنر یادیگری ) ولی بازهم در قسمت رزومه خودتان در سایت اصلی ابتدا از مدارکتان صحبت کرده اید .
      همه تحصیل کرده های ما میدانندکه مدرک توانمندی نیست ، نشانی است برای اثبات به دیگران .به قول حسین عبده تبریزی” مدرک ، نشان جهان سومی های ظاهر گراست ”
      به قول محمود معظمی : مردم در جامعه ما همه میخواهند مهم باشند و مفید بودن را فراموش کرده اند ولی میتوان از مجرای مفید بودن انسان مهمی شد . همان چیزی که اقای شعبانعلی هستند . ولی اگر رزومه خود را درست کنند مطمئنا در مفید بودن خالص تر خواند بود .
      من که مشتری پرو پا قرص ایشان هستم .
      شاگرد شما محسن .

  • مهدی گفت:

    خیلی باحال بود!!!
    به همگی یشنهاد میکنم به سایت علی سخاوتی هم یه سر بزنید .ایشون دانش آموخته دانشگاه شریف هستن و هم چین دیدگاهی نسبت به دانشگاه و … دارند.

  • سعیده گفت:

    سلام
    وقت بخیر
    خیلی ممنون از مطلب مفیدتون.
    تقریبا هر وقت بیکار باشم میام اینجا مطلب می خونم. این مطلب رو چندین بار خوندم.
    می خواست از شما خواهش کنم مطلبی هم در مورد اپلای و مهاجرت به خارج از کشور بنویسید.
    فکر می کنم این روزا دغدغه ی خیلیها باشه و مطلبی از جانب شما خیلی رهگشا خواهد بود.
    پیشاپیش ممنون.

  • علی گفت:

    من فکر می کنم علاقه به ادامه تحصیل و کسب مدرک تابع قانون عرضه و تقاضا است. قبل از اینکه بگوییم کسب مدرک بد است یا خوب است بهتر است بررسی نماییم چرا عده ایی تمایل به کسب مدرک/دانش در مقاطع بالاتر هستند. دلیل تقاضا چیست؟ ایا بی دلیل عده ایی حاظر میشوند قسمتی از بهترین دوران عمر خود را صرف دانش اندوزی/کسب مدرک نمایند؟ آیا بی دلیل است که عده ایی پول زیادی صرف می کنند تا مدرک تقلبی (البته ظاهرا تقلبی چون قابل استعلام است) دکترا بدست آورند؟ آیا بی دلیل است که تجارتی به نام فروش پایان نامه و تز دکترا ایجاد شده است؟
    هر کس دلایل خود را دارد و برای همه نمی توان یک دلیل واحد ذکر نمود و یک نسخه پیچید.
    البته نباید نادیده گرفت که خیلی ها میگویند درس خواندن بهتر از بیکار بودن است. اما بنده شخصا با نظرات اقای شعبانعلی موافقم چون این کسب مدارک نه تنها هیچ گره ایی از مشکلات باز نکرده است بلکه خود یک معضل اجتماعی محسوب میشود تا جاییکه بعضا زیرپا گذاشتن قانون را موجب میشود. دوستانی که خود دانشجو بوده اند میدانند که تقلب هایی که رایج است چه نقشی در پاس نمودن واحدها و کسب مدرک دارد.
    بنده شخصا هنگامیکه در خصوص تایید یا معرفی یک نفر رزومه او را بررسی میکنم. سطح مدرک بالاتر از لیسانس و مقالات ارایه شده و پایان نامه تنها قسمتی است که برای من اهمیتی ندارد چون هم نحوه بدست آوردن انها مشخص است. مهم مصاحبه با او می باشد که نشان میدهد بقول معروف چند مرده حلاج است.
    البته بنده به خودم اجازه جسارت به اساتید و کسانی که صادقانه تلاش می کنند و کسب علم می نمایند را نمیدهم و منظورم را خودتان بهتر میدانید.

  • زهرا گفت:

    بسیار اموزنده بود

  • سمیره گفت:

    سلام نوشته هاتون واقعا برام جالب بود من ترم۲کارشناسی ام .رشته ی روانشناسی.مدام فکرم شده این ک ۶ترم تموم کنم بلافاصله ارشدمو بخونم بعدشم رویای اینو دارم ک بورس بشم برم اروپا دکتری مو بگیرم…….لطفا راهنماییم کنید من خیلی زیاد ب رشته م علاقه دارم و دوست دارم واقعا در رشتم وبعدا شغلم حرفه ای باشم……

  • نارسیس گفت:

    واقعا لطف کردین…در مورد خوندن دکترا تعارض داشتم…حالا فکر میکنم شما درست میگین…این همه هزینه و دور ماندن از بچه هام که چی بشه..نهایتش بگن خانم دکتر ، یا اینکه هزینه دکترامو یک جایی سرمایه گذاری کنم بهتره؟؟؟؟دقیقا نظر همسرمن هم همینه…..تا همینجاش هم کافیه ، بهتره که درست ازش استفاده کنم….باز هم ممنون

  • هاشم گفت:

    عالم بی عمل به چه ماند به زنبور بی عسل…
    تا وقتی که بین صنعت بیمار ما و دانشگاه بیمارترمون ایقد فاصله باشه این مشکلات بیشتر و بیشتر میشه…
    مشکل اصلی ما اینه که تقریبا هیچ کدوم از مقاله و پایان نامه هایی که کار میشه در راستای صنعت و اقتصادمون نیس، همش برای ارتقای مقام و یا خارج رفتنه!(خدایی غیر از اینه؟!)
    ولی هیج جای دنیا اینجوری نیس عزیزان
    تو دانشگاه هامون فقط تئوری کار میشه کلا به ازای ۱۴۰ واحد شاید ۱۲تا واحد عملی هم نباشه…خوب معلومه چی تهش چی از آب در میاد ۹۰% تئوری ۱۰%عملی و کار!!!
    اونوقت آخرش میخوای بنز طراحی کنن؟؟
    بین تئوری و عمل خیلی فاصله س…

  • مریم گفت:

    واقعا درسته مترجمی زبان خوندم بعد از لیسانس سریع پریدم که فوق بگیرم و گرفتم اما اگر یک فرصت به خودم می دادم اول وارد بازار کار میشدم بعد می فهمیدم که چه گلی قراره به سر خودم بزنم

  • زانیار گفت:

    واقعا ممنون خیلی زیاد واقعا روی بنده تاثیر مفید و بسزایی گذاشتید. هر چقد بگم ممنون بازم کمه. انشالله همیشه موفق و موید باشید. دوست گرامی

  • مریم گفت:

    من هم دقیقا همین مسئله رو تجربه کردم، در حالی که ما تو تحلیل و طراحی ساده ترین فرآیندها و توسعه نرم افزار هایی که می تونه شرایط رو تو شرکت ها و اداره ها بهتر بکنه ، مشکل داریم ، تو مقطع ارشد پایان نامه هایی تعریف می شه که مسائل خیلی پیچیده می پردازه که واقعا فعلا دغدغه و مسئله امروز ما نیست. مدام گفته می شه شما باید کارهای دیگران رو بهبود بدین . در حالی که تو اون موارد ما هنوز زیربنای اولیه اش رو نداریم که حالا بخواهیم مشکلاتش رو حل کنیم یا بهبودش بدیم

  • سارا گفت:

    با شما موافقم من ارشد فيزيك از يكي از دانشگاه هاي تهران هستم. همه هم ميگن چرا دكترا نميدي!! جوابم همين فلسفه شماست.

  • مصطفی گفت:

    سلام
    من الان دانشجوی ترم چهار کارشناسی ارشد نرم افزار توی یکی از دانشگاه های تهران هستم. تقریبا از ترم ۳ این موضوع ذهنم رو کاملا درگیر کرده بود.تا امروز که مطلبتون رو خوندم که یه جورایی جمع بندی کرده بود ذهنیات من رو.
    با حرفتون کاملا موافقم.
    به نظرم دکترا و علوم نظری و تئوری دادن و تحقیق روی یک موضوع خاص خوب و لازم نیست، هست ولی نه برای همه، فقط برای کسانی که به علم و تولید علم و فلسفه علم علاقه مند هستند. من پام رو یه قدم هم جلوتر قرار میدم و میگم آدم هایی رو نیاز داریم که علاوه دغدغه تحقیقات، فکرشون ایجاد یک بستر هست که بتونند دانش و تخصص خودشون رو توی دنیای صنعت، داخل کشور خودمون به ثمر برسونند.
    به شخصه هدفم از کار کردن با استاد راهنمای فعلیم، همین ویژگی بود که اشاره کردم. در حالی که الان مد شده توی کامپیوتر همه حرف از محاسبات cloud میزنند و مقاله های قدیمی رو مجددا ارائه میدند، ایشون چند سالیه که داره سعی میکنه بستر cloud رو توی ایران به صورت صنعتی پیاده کنه و صنعت رو ترغیب کنه که به سمت این تکنولوژی بیاد. اما من توی خودم چنین پتانسیلی رو نمیبینم و فکر نمیکنم که بخوام دکترا بخونم، اما وجود چنین آدمهای توی هر کشور و دانشگاهی لازمه.

  • محمد گفت:

    مطلب مفید و بجایی بود. در ادامه مطالبتون تاکیید کنم که لیسانس یا فوق یا دکتری مهم نیست. در هر مرحله ای هستید دست نگه دارین و جستجو کنید ببینید کدام فضای خالی کشور رو می تونید پر کنید و جلو ببرید. ما به کسانی که عالم عملگرا هستند بیش پیشدکتر و پرفسور نیاز داریم. ممنون ازتون

  • آناهیتا گفت:

    سلام
    کاش همچین مطلبی رو چند سال قبل می خواندم و عمر و وقت و پول و اعصاب نداشته ام رو پای درس خواندن و گرفتن یک مدرک فوق لیسانس مهندسی که تا به حال به هیچ دردی نخورده هدر نمی دادم نه الان که با سن ۳۰سال نه کار دارم نه روحیه ادامه دادن به زندگی و نه …

  • یک فارغ التحصیل گفت:

    سلام

    چقدر خواندن مطلب شما و کامنت های دوستان در حال و هوایی که این روزها دارم خوب و برایم جالب بود.

    من به تازگی از مقطع لیسانس دانشگاه اصفهان در رشته آی تی فارغ التحصیل شدم. توی دانشگاه به نسبت دانشجوی قوی به حساب میومدم مخصوصا در زمینه برنامه نویسی. همیشه فکر می کردم چون توی دانشگاه آدم موفقی هستم بعد از فارغ التحصیلی در دنیای کار و تجارت واقعی هم می توانم قوی ظاهر شوم. تا این که در همین دو سه روز گذشته یک موقعیت نسبتا خوب شغلی را به خاطر نداشتن مهارت کافی از دست دادم. وقتی مشارکت در این پروژه به من پیشنهاد شد واقعا خوشحال بودم و فکر می کردم می توانم خودم و توانایی هایم را در آن نشان دهم. اما وقتی وارد پروژه شدم و آن چه از من انتظار می رفت را با مهارت های خودم مقایسه کردم، کاملا متوجه شدم که مطمئنا از پس آن بر نخواهم آمد و با مدیر پروژه تماس گرفتم و با ناراحتی تمام و با نهایت شرمندگی از او عذرخواهی کردم و با صداقت به او گفتم که چه مشکلی دارم. گرفتن تصمیم انصراف از پروژه بسیار برایم دردناک و ناراحت کننده بود چرا که نه تنها یک فرصت خوب برای کسب اولین درآمد را از دست داده بودم بلکه دیگر معلوم نیست چه زمانی چنین فرصت خوبی برای من که هیچ گونه تجربه کاری ندارم پیش آید.
    تا قبل از این ماجرا همیشه به دوستانم که بدون کنکور و تنها با معدل به مقطع کارشناسی ارشد رفته بودند غبطه می خوردم و خودم را به خاطر این موضوع و این که نتوانستم بدون وقفه به دوره ارشد بروم سرزنش می کردم. اما در این چند روز دیدم نسبت دانشگاه به کلی عوض شده. با این که به خاطر از دست دادن پروژه ناراحتم ولی به خاطر فهمیدن این موضوع که
    توانایی هایی که در حال حاضر دارم به درد نیازهای کشور نمی خورد بسیار خوشحالم. این نکته چیزی بود که اگر مستقیم به دوره ارشد رفته بودم شاید دوسال دیرتر آن را می فهمیدم و شاید هم با قبول شدن در دوره دکترا هیچ گاه آن را نمی فهمیدم و مثل استادانی که امروز بدون توجه به آنچه که نیاز کشور است، تدریس می کنند و بسیار هم به تعداد مقالات ISI و مدارک خود افتخار می کنند(البته همه اساتید این گونه نیستند)، من هم با چنین روشی شروع به تدریس می کردم.
    حالا نه تنها به خاطر نرفتن به دوره ارشد ناراحت نیستم بلکه خدا را شاکرم که این فرصت را به من داد تا با واقعیت های جامعه و آن چه کشورم واقعا بدان نیاز دارد آشنا شوم و از نادانی که در آن به سر می بردم رها شوم و دیگر مدرکم و آن چه را که در دانشگاه یاد گرفتم را مایه افتخار و معیار سنجش توانایی هایم قرار ندهم. چرا که افتخار واقعی از آن کسانی است که می توانند واقعا به جامعه خود خدمت کنند. یکی از اساتید خوبم در پاسخ به سوال من درمورد ادامه تحصیل یا کار گفتند: جامعه به مهندس فعال بیش از محقق بیکار نیاز دارد.

  • هدي گفت:

    سلام
    خيلي خوشحالم كه بلاخره كسي جرات گفتن اين مطلب را پيدا كرد كه دكترا هدف نيست
    من دانشجوي دكترا آزاد بودم ولي به لطف خدا توانستم تصميم سرنوشت ساز رابگيرم و انصراف دهم و بروم دنبال كاري كه علاقه داشتم
    البته مبارزه اصلي از فرداي انصراف شروع شد و تا چند سال هم ادامه داشت
    اما حالا كه از آخر به اول نگاه ميكنم ميبينم به ازاي همه سختي هايي كه در واقع هزينه يك تصميم بود كلي به تجربه و دانسته هاي عملياتي ام اضافه شد
    اما مهمترين چيزي كه بدست آوردم اين بود كه هيچ نمي دانم
    هميشه دنبال يادگرفتنم بدون آنكه يوغ خانم دكتر يا استاد در جواني دست و پايم را ببندد
    الان تعريفم از زندگي فرق كرده و مدام به اين فكر ميكنم كه آيا بعد از مرگم اثر مثبتي يا فرايند اصلاح شده اي از من باقي خواهد ماند؟؟؟

  • اریا گفت:

    سلام دوست خوب
    من متن شمارا خوندم اتفاقیبه اون برخوردم دوست دارم تجربه کوچکم را به قلم بیاورم شاید مثل سخنان شما به درد یک نفر بخورد .در سال ۷۹ در ازمون فنی حرفه ای هنرستان در رشته کاردانی عمران قبول شدم ولی به علت داشتن تجدید نتونستم به دانشگاه برم سال بعد در دانشگاه ازاد قبول شدم خیلی هم درس خون نبودم ولی علاقه داشتم به درس همیشه هم میگفتم نوشتن جزوه و بردن ان روی جلسه کار اشتباهی نیست چون همه نمی تونن خوب درس بخونن پس کاردانی را بدون اینکه درسی بفتیم پاس کردیم اواخر دانشگاه یک پراید قسطی اونم با پارتی ریس بانک که اشنا بود گرفتیم بعد به عسلویه رفتم برای رانندگی در یک شرکت هفت روز اونجا بودم که یک نفر عمرانی میخواستن چون هوا گرم بود کسی گیرشون نیومد ومارا به صورت کمکی گرفتند هم راننده بودیم هم تکنسین عمران گذشت تا اینکه عمر کاریمان در ان شرکت یک ساله شد بعدش به علت حاشیه اخراجمون کردند چون رشته عمران را دوست داشتم به هزار تلاش دوباره بعد از هفت روز اخراجی سر از شرکت خاتم دراوردیم حدود دوسالی هم در ان شرکت بودیم که همزمان برای کارشناسی درس میخوندم و در دانشگاه ازاد قبول شدیم خداییش روی هم ۵ساعت درس نخوندم ولی قبول شدم هم کار میکردم هم دانشگاه میرفتم ترم اول که تموم شد فقط یک درس نمره اوردم ولی اونترم دوست خوبم برادر مشروطی کنارم بود حدود ۴ترم ما را همراهی کرد خداوکیلی ۵۰ساعت برای کل کارشناسی درس نخوندم راهش پیدا شده بود به مغزم فشار نمیاوردم ولی به جیبم خیلی فشار اوردم درخاتم که بودم شبها از خداوندخیلی کمک میگرفتم تا حایی چون که کارمون راه سازی بود وخاک بازی تو خاکها از خداوند خیلی کمک گرفتم تا اینکه یکروز در پتروشیمی که زیر نظر وزارت نفت بود قبول شدم حدود ۶سال است در این مجتمع هستم الانم دارم برای ارشد میخونم راضی هستم خیلی چند نکته دارم که دوست دارم به همه جوانان بگویم :۱-برای کارکردن هیچ کاری عیب نیست فقط دزدی نباشد
    ۲-همیشه در کارم پرتلاش بودم چون دانشجوی درس خونی نبودم برای کارم خیلی ارزش قاعل بودم ودودستی بهش میچسپیدم هیچ وقت خدایی کم کاری نکرده ام
    ۳-درس فقط یک مدرک است درایران در دو صورت نان میخوری یا دزد باشی یا خیلی پرتلاش باشی منظورم از تلاش تلاش در کار است خوب به کارفرمات جواب بدی
    ۴-مطمعن باشید اگر از خداوند کمک بخواهیم ۱۰۰درصد میدهد نه اینکه کمک بخواهیم ولی نیازمندیهایش را انجام ندهیم فقط خدا
    ۵-خداییش اگر الان به صورت مجانی بهم بگویند بروم دانشگاه شریف درس بخونم نمیرم نه اینکه به دوستان عزیزم در دانشگاه محترم شریف جسارت کنم اینکه جایم اینجاست نه در شریف
    کلام اخرم هم اینست :هروقت احساس کردید برای اجتماع مفید واقع شدید بدانید موفق هستید موفقیت در مدرک نیست حتی اگر پروفسور باشید باید برای اجتماع مفید باشید خیلی دوستتان دارم به امید ایرانی پایند کوچک همه اریا

  • مجید گفت:

    حتما سری به دفترچه ظرفیت های پذیرش ارشد و دکترای برق ۹۳ دانشگاه آزاد بیاندازید تا به حجم انبوه رشته محل ها و پذیرش ها پی ببرید واقعا فوق لیسانس و دکتری گرفتن دانشگاه آزاد مسخره شده است.
    سری به ظرفیت های رشته های حتی مهندسی اگر بزنید خواهید دید برخی رشته ها حتی در ۵۰ شهر دکتری می پذیرند!!!
    رشته های مهندسی عمران کامپیوتر مکانیک برق معماری و… و در علوم پایه و ادبیات و حقوف نیز فوران پذیرش دانشجوی دکتری هست.
    دوستانی دارم که هنوز در حسابان و دروس ریاضی فیزیک سوم دبیرستان مشکل دارند ولی فوق لیسانس مهندسی دانشگاه آزاد گرفته و هم اکنون نیز در دکتری ثبت نام کرده اند و حتی ظرفیت شهر آنها در رشته شان پر نشده است!!!
    موج بسیاری از کارمندان دولتی به پذیرش ارشد و دکتری مسخره دانشگاه آزاد رو آورده اند تا بعد از ۲ یا ۴ سال با حقوق بیشتر اخذ کنند بدون بهره وری بیشتر در کار خود و حجم عظیمی از بودجه کشور صرف بودجه جاری این امور شود.
    البته اولین ورودی های دانشگاه آزاد در دکتری ضرر نخواهند کرد چون این دانشگاه با جذب آنها به عنوان استاد هیات علمی سعی خواهد کرد تا پرستیژ خوبی از آینده کاری مدرک دکتری آزاد نشان دهد ولی امان از فارغ التحصیلان دکتری به دست دانشگاه آزاد در سالیان بعد !!!! مثل لیسانسه ها و فوق لیسانسه های بیکار العان
    در مورد حکایت های دانشگاه آزاد شبکه نسیم در مجموعه شکر آباد طنزی با عنوان دانشگاه سکه ای ساخته که توصیه می کنم حتما حتما ببینید و دانلود کنید.در لینک ذیل موجود است.
    http://tvnasim.ir/shekarabadarchive
    برنامه ۰۸۵ – ۹۳/۱۱/۱۴
    واقعا طنز فاخری در باب مدرک گرایی در دانشگاه آزاد با عنوان دانشگاه سکه ای ساخته اند.حتما از لینک بالا با نام مذکور مشاهده یا با حجم ۲۰۰ مگابایت دانلود کنید و نظرتان را بگویید

  • مومیوند گفت:

    من دقیقا نظر شما را دارم، یک بنده خدایی توی آشنایان ما هست که از طریق این دانشگاههای پردیس مدرک دکترا mbaگرفته، برای خالی نیودن عریضه هم یک کتاب داده یکی از این شرکتهای تولیدی کتاب! نوشته است.
    الان هم نشسته خونه داری میکنه ، خونه داری خیلی محترمه ، اما این خانم اصرار داره خانم دکتر… صداش کنن، در حالی که حتی فکر مدیریت خونه را هم نداره!

  • جوادي گفت:

    سلام
    نظرات بسيار جالبي بود
    منم درگير خوندن دكترا هستم و بنظرم زمانم بيهوده گذشت درحالي كه سابقه كارم ندارم.
    بنظرمنم بايد همون چن سالي كه در دانشگاه بوديم رو در صنعت و… پياده كنيم و بعد سراغ مرحله بعد بريم در صورت نياز.
    تشكر
    موفق باشيد
    ياحق

  • فریماه گفت:

    سلام وقتتون بخیر
    مطالب شما بسیار جداب و خواندنی هست بخاطر صداقت و صراحت کلامتون..ممنونم .من دانشجوی ارشدم و با شما موافق هستم متأسفانه در جامعه ما سطح علمی تحصیلکرده ها پایینه آخه سیستم آموزشی ما به صورت آموزش کلاسی و نظری هست و مهارت آموزی ضعیفه ولی با این اوضاع جامعه و اشتغال که خودتون بهتر واقفید اکثرأ با ادامه تحصیل بدنبال شغل و شرایط بهتری برای خودشون هستند.

  • مهدی گفت:

    فقط میتونم بگم حلالت داداش گلوم.منکه دیگه برا فوق نمیخونم

  • محمد گفت:

    راستی چرا اینجوری شد؟!! چرا اینجوری کردن؟!! خدا برسه داد اون دانشجو متوسط و متوسط پایینهایی که بیخودی خودشونو الاف دکترا و دانشگاه کردن مثل رفیق ما که با گذشت ۳۶ سال از بهترین روزای عمرش نه زنی داره نه زندگی و خونه ای و نه امید به استخدام و درامدی و الان داره ترم دهم دکتراشو میگذرونه .باید خدارو شکر کنیم که ما نتونستیم این راهو دنبال کنیم

  • دیدگاهتان را بنویسید (مختص دوستان متممی با بیش از ۱۵۰ امتیاز)


    لینک دریافت کد فعال

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

    yeni bahis siteleri 2022 bahis siteleri betebet
    What Does Booter & Stresser Mean What is an IP booter and stresser