زمانی که از کنفرانس برندینگ جنوب کشور صحبت کردم، قول دادم به تدریج از آموختهها و شنیدههای خودم در این کنفرانس حرف بزنم. فرصتی دست داده بود تا در قالب رادیو مذاکره با دوست عزیزم بهنود الله وردی، در مورد برند شخصی صحبت کنم. اما قول داده بودم در خصوص حرفهای دوست خوبم امیر اخلاصی هم صحبت کنم.
امیر اخلاصی در آن سمینار در خصوص استراتژی تمایز برای برندها صحبت کرد. اما برای من قسمتی از بحث او جالب بود که یک تقسیم بندی جالب انجام داد و استراتژی تمایز را به دو دسته: «تمایز نقطه ای» و «تمایز محوری» تقسیم کرد:
در کشور ما این دید رواج دارد که برای تربیت بهتر فرزندانمان، در سنین کودکی آنها را به کلاس ورزش میفرستیم. کمی بزرگتر که شدند شنا میکنند. کمی بعد نقاشی و زمانی دیگر موسیقی و …
در هر مقطع زمانی، میکوشیم کودکان خود را در یک حوزهی مشخص متمایز کنیم. مهارت شنا برای کودک تمایز ایجاد میکند. مهارت نواختن پیانو، او را در آن مقطع زمانی، متمایز میکند و این «استراتژی تمایز نقطهای» ادامه مییابد. تمایز نقطهای در کوتاه مدت جذاب است اما در بلند مدت، ما با جوانی مواجه میشویم که در هیچ حوزهی خاصی تمایز شاخص و پایدار ندارد.
بر خلاف این نوع تمایز، باید از «محور تمایز» یاد کنیم. به عنوان مثال شرکت اپل را در نظر بگیرید. محصولات اپل در تمام مقاطع زمانی، یک ویژگی مشترک دارند و آن سادگی استفاده است. این همان مفهومی است که نشریه تایم از آن تحت نام Ease of Use به عنوان یکی از رموز موفقیت محصولات شرکت اپل نام میبرد.
جالب اینجاست که این سادگی استفاده به برند اپل یک هویت مشخص بخشیده است. شرکت اپل تا کنون خودرو تولید نکرده است. اما اگر به شما بگویند این شرکت قرار است خودرو تولید کند (که احتمالاً نام آن iCar خواهد بود!) میتوانید آن خودرو را تا حد زیادی تصور کنید. خودرویی که استفاده از آن ساده است. رنگهای موجود آن را میشود حدس زد. احتمالاً از دکمههای زیادی که روی داشبورد و کنسول بقیهی خودروها وجود دارد خبری نخواهد بود و …
این همان مفهومی است که به آن «تمایز محوری» میگویند. «محور تمایز» شرکت اپل، «سادگی استفاده» است و تغییر بازار و محصولات و تکنولوژی، این «محور» را نه تنها تغییر نداده که تقویت نیز کرده است.
ای کاش ما هم برای برندهایمان، برند شخصی مان، محصولات کارخانجاتمان و فرزندانمان، به جای «تمایز نقطهای» به «محور تمایز» فکر میکردیم…
پی نوشت ۱: مثالها متعلق به امیر اخلاصی است. البته من تلاش کردم کمی آنها را شرح و بسط دهم. در صورتی که بی دقتی علمی در آنها مشاهده میکنید مسوولیت آن با من است و نه گوینده ی اصلی.
پی نوشت ۲: راستی. برای کسانی که به مطالعهی کتاب در حوزه بازاریابی و برندینگ علاقمند باشند، پیشنهاد ميکنم کتاب امیر اخلاصی در این خصوص را بخوانند. کتاب اصول برندسازی
در این حوزه کتاب ارزشمندی است. او، کتاب دیگری نیز در خصوص بازاریابی خدمات دارد که من آن را نیز در همان روزهای نخست تهیه کردم و از خواندنش لذت بردم.
آخرین دیدگاه