یکی از وبلاگهایی که معمولاً برای مطالعهی مطالبش وقت میگذارم، وبلاگ Marginal Revolution هست. الکس تقی تبرّک و تایلر کوئن که هر دو استاد دانشگاه جرج میسون هستند این وبلاگ رو مینویسند.
چند روز پیش مطلبی از الکس تبرک خوندم که ذهنم رو مشغول کرد. موضوع مطلب در مورد اهداء عضو بود. اما احساس کردم در خیلی از زمینههای دیگه هم میشه شبیه این نگاه رو داشت.
برای حرف تبرک، میشه اما و اگرهای زیادی گذاشت. اما در کل به نظرم، قابل درک و پذیرشه:
من هر جا به هر کسی میرسم، سعی میکنم او را تشویق کنم که کارت اهدای عضو بگیرد و به مجموعهی کسانی ملحق شود که حاضرند پس از مرگ خود، اعضایشان را به دیگران اهدا کنند.
البته طبیعتاً من کسی را مجبور نمیکنم و صرفاً پیشنهاد میکنم.
اما یک نکته همیشه در ذهنم وجود دارد: چرا باید به کسی که خودش کارت اهداء عضو را امضا نکرده، در صورتی که نیاز به عضو دارد، عضوی اهدا شود؟
نمیدونم که این حرف تبرک، چقدر ممکنه با مدل ذهنی شما جور در بیاد. اما این رو میدونم که فکر کردن بهش، نه فقط در زمینهی اهداء عضو، در خیلی از زمینههای اقتصاد و مدیریت و جنبههای مختلف زندگی شخصی، میتونه الهامبخش باشه.
آخرین دیدگاه