دوره‌های صوتی آموزشی مدیریت و توسعه فردی متمم (کلیک کنید)

نقطه شروع: فایل تصویری محمدرضا شعبانعلی

این فایل ویدئویی، خلاصه‌ای ۱۰ دقیقه‌ای از ایده‌ی ما در مورد «برنامه‌ریزی» است که تحت عنوان « نقطه‌ی شروع » به صورت یک فایل صوتی دو ساعته روی سایت متمم عرضه می‌شود. این پست را به پرسش و پاسخ و گفتگو در حوزه‌ی برنامه‌ریزی آینده‌ اختصاص می‌دهیم. به این شکل، کسانی که حرف‌های من را در نقطه شروع شنیده‌اند و سوالهایی درباره‌ی برنامه ریزی دارند، محلی برای مطرح کردن این سوال‌ها خواهند داشت. دوستانی هم که در فایل صوتی جملاتی را شنیدند که به نظرشان خوب است بقیه بخوانند، خوشحال می‌شوم اینجا برای دیگران بنویسند.

سرفصل‌های اصلی نقطه شروع:

۱- دلایلی برای اینکه چرا نباید به فایلهای صوتی آموزشی از این جنس، اعتماد کنیم!

۲- امید، خوشبینی و انگیزه یکسان نیستند. این واژه‌ها را به جای یکدیگر به کار نبریم.

۳- با گذشته خود آشتی کنیم. شکست‌های گذشته را نمی توان فراموش کرد. آنها را می‌توان به شکل دیگری نگاه کرد.

۴- اعتماد مهمترین عامل در موفقیت برنامه ریزی است. اعتماد به خود با اعتماد به دیگران آغاز می‌شود.

۵- تحلیل شکست‌های گذشته

۶- چگونه از گذشته، مسیری به سوی آینده بسازیم.

۷- اصول مهم در هدف گذاری برای زندگی – تفاوت هدفگذاری انسانی و هدف گذاری مکانیکی (پروژه‌ای)

۸- مسیر رضایت، همیشه از جاده‌ی موفقیت نمی‌گذرد.

۹- آرزوهایی برای سال جدید

 

آموزش مدیریت کسب و کار (MBA) دوره های توسعه فردی ۶۰ نکته در مذاکره (صوتی) برندسازی شخصی (صوتی) تفکر سیستمی (صوتی) آشنایی با پیتر دراکر (صوتی) مدیریت توجه (صوتی) حرفه‌ای‌گری در کار (صوتی) کتاب های مدیریت راهنمای کتابخوانی (صوتی) آداب معاشرت (صوتی) کتاب های روانشناسی کتاب های مدیریت  


137 نظر بر روی پست “نقطه شروع: فایل تصویری محمدرضا شعبانعلی

  • […] که نوشتن عنوان از این نظر میتونه موثر مفید باشه که نقطه شروع و نطفه نوشتن رو درون ما ایجاد کنه، امید وارم بیان این […]

  • محمدرضا ترحمی گفت:

    با عرض سلام و وقت بخیر
    نزدیک به ۴ ماه هست که با شما و گروه متمم آشنایی پیدا کردم
    چند روز پیش مطلبی رو خوندم ولی الان نتونستم پیداش کنم تا نظرمو به اشتراک بزارم
    صحبت شما راجع به سکوت کردن در بحث ها بود که منجر به امتیاز گرفتن بیشتری میشه (به قول استادتون)
    و این که شما از دوست و استادتون دو چیز متفاوت رو یاد گرفتید در حالی که هر دو متکی به طرز فکر خودشون هستن
    من هم از تعبیر شما ذوق زده شدم و طرز نگاهتون رو پسندیدم
    اما چند روزی که گذشت و به این موضوع بیشتر فکر کردم و عمیق شدم به این نتیجه محتمل رسیدم که استاد شما درست میگفت
    شما با سکوت در قبال دوست و استادتون ، دو مطلب رو به دانسته هاتون و استراتژی هاتون اضافه کردید
    من فکر میکنم صحبت استادتون عمیق تر از این حرفا بوده و در اصل انگار که ایشون فوت کوزه گری رو به شما نیاموخته بودند
    حتی دوست شما هم برداشت اشتباهی از سکوت کردن در قبال موقعیت ها داشته به اعتقاد من
    شما کاری جدای از توصیه استادتون نکردید، شما در قبال هر دوی اون ها سکوت کردید تا به نتیجه جامع تری رسیدید
    امیدوارم جزییات مهم نوشته شما رو درست به یاد داشته باشم
    این پیام رو به آدرس info@shabanali.com فرستادم ولی ظاهرا inbox پر شده و پیام من نرسیده
    ممنون میشم اگه لینک اون نوشته رو برای من ایمیل کنید
    با تشکـــــــر استاد عزیز

    • سیما گفت:

      با سلام

      آقای ترحمی ، اگر در ستون سمت چپ تحت عنوان « دسته بندی مطالب » , « قوانین یادگیری من» را انتخاب کنید ، در قوانین یادگیری (۲) ذهن مصداق یاب ، ادامه ی مطلب می رسد به « ذهن مصداق یاب مهم تر از جستجوی مثال نقض است.» مطلب مورد نظرتان را می یابید.
      موفق باشید

  • سارا گفت:

    سلام از وقتي با شما اشنا شدم احساس ميكنم با يك تفكر اشنا شده ام. ممنون از تفكر نو ونابتون

  • طراح سایت در نیشابور گفت:

    فیلم رو ندیدم ولی متن خوب بود 🙂

  • حبیب شعبانی گفت:

    یکی از جمله هایی که در این فایل خیلی دوستش داشتم این بود:

    یادمان باشد اگر اعتمادمان را به یک نفر از دست دادیم،اعتمادمان را به همه افراد از دست ندهیم،

    چون آنوقت دیگر هیچ چیز برای ما نمیماند.

    فایل صوتی نقطه شروع

    با تشکر از زحمات بی دریغ استاد بزرگوار محمد رضای عزیز و گروه متمم
    چقدر کار خوبی کردید که فایل تصویری گذاشتین،تمام روزم رو ساختین
    همیشه شاد باشید

  • saba گفت:

    با سلام و سپاس فراوان
    مطالب بسیار جالب و خوبی ارائه دادید بخصوص درمورد ادامه تحصیل.
    گاهی حتی اتفاق می افتد که ادامه تحصیل باعث بدتر شدن کار و حتی از دست دادن کار شود.

    باز هم از مطالب خوبتان ممنونم

  • sakineh گفت:

    سلام
    بنظرم این فایل با ارزش یکی از ضروری ترین چیزهایی هست که هرفرد باید در زندگیش بدونه تا مسیر رو اشتباه نره و از این بابت ازتون ممنونم. کل مطالبتون عالی بودن ، بچه ها خیلی هاشو گفتند ولی من این جلمه تون رو خیلی دوست داشتم.

    ” هنر ما در برنامه ریزی فراموش کردن مسیری که ما تا امروز اومدیم وتوجه به نقطه ای که الان هستیم و تصویر سازی از نقطه ای که باید باشیم”.

    وچقدر مطلبی که درمورد اشتباه خوندید ، حالم روخوب کرد .دقیقا این کاری که من تو این سالها زیاد انجامش دادم و به خاطرش ناراحت بودم.

    “اشتباه را ستایش می کنم ، آرزو میکنم که در روزها ، ماهها ، سالهای آتی اشتباه کنی . اشتباه یعنی کار جدیدی را امتحان کرده ای ، چیزهای جدیدی آموخته ای ، تلاش کرده ای که خودت و دنیایت را تغییر دهی. اشتباهات جدید بکن ، اشتباهای بزرگ ، اشتباههای جذاب ، اشتباهاتی که هیچ کس نکرده است ، حتی خودت”.

  • فاطمه خ گفت:

    سلام .ببخشید که این پیام را اینجا می دم دو روز پیش هزینه فایل نقطه شروع را پرداخت کردم ولی هنوز لینک دانلودش برام نیومده به اون ایمیلی هم که گفته بودید در صورت نرسیدن لینک دانلود ایمیل بزنید ایمیل زدم و جوابی ندادید ،گفتم شاید پیامم اونجا نرسیده باشه. ممنون از شما.
    شناسه درگاه : ۱۳۱۶۰۰۰۱۲
    عنوان درگاه : متمم
    آدرس سایت پذیرنده : motamem.org
    شماره تراکنش : ۱۳۰۰۹۵۴۲۶۵۲
    مبلغ : ۱۰,۰۰۰ تومان
    توضیحات : سفارش فایل صوتی آموزشی نقطه شروع
    تاریخ : ۱۳۹۳/۰۲/۱۳

    • شادی قلی پور گفت:

      سلام فاطمه جان..
      بابت این تاخیر صمیمانه ازت عذرخواهی میکنم..
      به دلیل انتقال سایت به Cloud Hosting تا به امروز ،برخی از ایمیلهای ارسالی ما با مشکل روبرو میشد وبه فلدر Spam Email منتقل میشد…لطفا Spam Email هاتون رو چک بفرمایید..
      اگر همچنان مشکلی بود ممنون میشیم که روی سایت متمم با ما در میان بگذارید تا سریعا پیگیری بشه..
      باز هم از همراهیتون ممنونم..

  • زهرا گفت:

    راستی یادم رفت …..روزتون مبارک…معلم عزیز

  • زهرا گفت:

    سلام وققتون بخیر.من اولین باره که واستون پست میزارم وخیلی سایت یا بهتر بگم روز نوشته های جالبی دارین استفاده کردم.من بیشتر سعی میکنم خواننده وبیرون گود باشم ولی الان که نظرات دوستان رو دیدم دوست داشتم بهم راهنمایی بدین …من لیسانس کامپیوتر گرفتم دارم میخوام یه کارگاه راه اندازی کنم واسه برنامه ریزی وامکان سنجی طرح چطوری باید انجام بدم کتایب هست که معرفی کنیدوکتاب خوب در زمینه تجارت واقتصاد همچنین .متشکرم…

  • shabnam گفت:

    سلام برمعلم عزیزم
    روزتون مبارک هزاااااااااار بار و سپاس از خدا به خاطر بودن معلمی مثل شما
    اعتماد هدیه ی گرانبهایی است که در مسیر به یکدیگر میدهیم و گرفتن این هدیه از کسی نشان دهنده ی رشد شخصیت ماست
    مراقب باشیم این هدیه را به بهای اندک نفروشیم
    که کم کردن از این هدیه از ارزش ما می کاهد نه ارزش هدیه دهنده و فقط به او گوشزدی میشود که بیشتر دقت کن.
    هرچند که و جدان آسوده بهترین چیزهاست
    این جمله در وصف تجربه ی امروزم
    و اما سپاس از شما استاد عزیزم که در فایل صوتی نقطه شروع به من آموختید که پذیرش سهم خود تلخی ابتدایی دارد اما در نهایت و نتیجه انگیزه ای میشود برای شروع و حرکت دوباره و بهتر.
    سبز باشید

  • li@ گفت:

    درود
    دو تا پيشنهاد
    نخست: داستان بيل گيتس كه ازش پرسيدن از خودت ثروتمندتر هم كسي را ديدي؟
    دوم: فيلم «دست نيافتني ها» The Intouchables تماشاي اين فيلم و به هيچ عذر و بهانه اي چه موجه و چه غير موجه از دست نديد.
    استاد اميدوارم فرصت كنيد به تماشاي اين فيلم بشينيد.

  • *مهسا* گفت:

    درختان می گویند بهار
    پرندگان می گویند ، لانه
    سنگ ها می گویند صبر
    و خاک ها می گویند مصاحب
    و انسان ها می گویند «خوشبختی»
    امّا همه ی ما در یک چیز شبیهیم ،
    در طلب نور !
    ما نه درختیم
    و نه خاک .
    پس خوشبختی را با علم به همه ی ضعف هامان در تشخیص ،
    باید در حریم خودمان جستجو کنیم … حسین پناهی

    ما
    در هیأت پروانه ی هستی
    با همه توانایی ها و تمدن هامان شاخکی بیش نیستیم !
    برای زمین ، هفتاد کیلو گوشت با هفتاد کیلو سنگ تفاوتی ندارد
    یادمان باشد کسی مسئول دلتنگی ها و مشکلات ما نیست
    اگر ردپای دزدِ آرامش و سعادت را دنبال کنیم
    سرانجام به خودمان خواهیم رسید. حسین پناهی

  • پیمان گفت:

    سلام استاد عزیز
    آشنایی من با مجموعه شما حدود دو ماه است و در این مدت هر روز بهت سر زده ام و تمام نوشته ها یت را خوانده ام و تمام فایل های رادیو مذاکره را گوش کرده ام حتی بعضی از فایل ها را دوبار گوش کرده ام مثل فایل نقطه شروع.
    خیلی از سوالاتم را جواب گرفته ام از شما بسیار متشکرم .
    یک سوال دارم
    در جاهایی که مورد قضاوت نادرست قرار می گیریم و خیلی عصبانی می شویم باید چه کار کنیم؟؟

    • شهرزاد گفت:

      سلام. آقا پیمان عزیز، اجازه میدین من هم به این سوال خوبتون جواب بدم؟
      اگه به درستی خودمون ایمان و باور داریم و میدونیم که به کسی لطمه ای وارد نخواهد شد؛ اینکه دیگران چه قضاوتی در مورد ما می کنن، این اصلا هیچ ربطی به ما نداره …!
      یه اصطلاح قشنگی در انگلیسی در اینباره وجود داره که میگه:
      “It’s none of my business (what you think of me)!
      … پس دلیلی برای عصبانیت وجود نداره…:)

    • محسن رضایی گفت:

      “قضاوت “….”دیگران”…..”نادرست”…..

      “عصبانیت”….”چکارکنیم؟”…..

      دختر دوستم اومد پیش باباش که منم پیشش بودم گفت : بابا تو بهداشت گفتن اسم ماهبد(خواهرش که تازه بدنیا اومده) قشنگ نیست !!…..باباش گفت گور پدر بهداشت….

      منم گفتم تو پیرهنتو دوس داری؟ اره؟ دیگه هیچی مهم نیست…

  • نرگس آزادی گفت:

    سلام محمدرضای عزیز ودوست داشتنی
    توی این فایل از نقطه شروع گفتی منم میخوام برات از نقطه شروع امسالم بنویسم وممنون میشم بتونی کمکم کنی
    محمدرضا توی سالی که گذشت برات ایمیل زدم وگفتم که از کارم که حسابداریه خسته شدم وبقول شما استعفای عاطفی دادم چیزی طاقت فرساتر از استعفای قانونی وصادقانه بگم که شهامت ترکش رو هم نداشتم.بخاطر مشغله ای که داشتی یا هر دلیل دیگه ای جوابی دریافت نکردم زمان گذشت وامسال دقیقا۲۵فروردین تسویه حساب کردم به دلیل علاقه ای که به کار فروش داشتم جذب یک شرکت تولید وساخت سیستم های گرمایشی وسرمایشی تجهیزات مرغداری شدم شرکت بسیار بزرگ و پویایی توی صنعت هست و خیلی حرف واسه گفتن داره و…
    محمد رضا جان میخوام تبدیل بشم به یه فروشنده موفق توی حوزه خودم اما اصلا نمیدونم باید از کجا شروع کنم در عین اینکه دختری هستم با روابط عموم بالاوپشتکاری عالی که به این راحتی تسلیم نمیشم اما الان گیجم از اطلاعات و راههایی که در پیش رو دارم
    ۹اردیبهشت ماه هم نمایشگاه بین المللی داریم که مدیر عامل خیلی بهم امید بسته خوشحال میشم اگه توصیه وسفارشی داری بی نصیبم نذاری من شما رو توی مذاکره و فروش درجه یک میدونم

    سپاس فراوان

  • *مهسا* گفت:

    محمدرضای عزیز ممنون از اینکه احترام گذاشتی و پاسخ دادی …..و راهنمایی کردی.حتمآ اگرسؤالی بود کمک می گیرم.

    واقعآلذت بردم از این جمله که تو ویدئو گفته بودی اگر درست یادم باشه: ” شعل من را بیشتر از اینکه رشته تحصیلی من تعیین کنه این تعیین میکنه که در فلان مهمانی با کی حرف زدم ،همکلاسی من کی بوده یا سلام کردن به یک غریبه در یک مهمانی و….باشد .خیلی از اتفاقات بزرگ زندگی ما حاصل تصمیمات کوچیک ما است.

  • shabanm گفت:

    با سلام اميدوارم كه خوب و سلامت باشيد استاد
    بابت همه ي بودن هاتون ممنونم
    يه درخواست داشتم البته هر جوابي از تون بشنوم برام محترمه ولي به عنوان يه ايده توي فكرم هست و مدتي مشغولش هستم تا اينكه امروز جسارت مطرح كردنش رو بيدا كردم.
    دومين دوره ي مسابقه ي سخن راني شريف ۲۵ارديبهشت بركزار ميشه و همون طور كه خودتون شايد مطلع باشيد هركسي ۵دقيقه ميتونه مطلبي رو ارايه بده با هر موضوعي. يكي از موضوعات هم ميتونه معرفي يه محصول باشه كه اكر مناسب با فضاي دانشجويي باشه خيلي هم بهتره.
    من ميدونم شما از تبليغ خوشتون نمياد و اصلن دليلي هم نداره به كسي كه نميشناسيدش اعتماد بكنيد .
    اما من ميخواستم اكه با اصل موضوع موافق باشيد …معرفي محصولتون يه تماس يا ديدار باهاتون داشته باشم در صورت امكان و اكر قبول كرديد فايل صوتي نقطه شردع رو اون جا معرفي كنم.
    در اين كه محصول شما مفيده و شايد نياز به تبليغ كسي مثل من نداشته باشه شكي نيست.بدون اغراق ميكم .و لي احساس كردم با اين كار هم من ميتونم توانمندي حرف زدنم رو نشون بدم هم يك محصول خوب و مفيد به قشر دانشجو كه شايدم خيلي بهش نياز دارن و براشون جزو نيازهاي در اولويته معرفي ميشه.
    باز هم نظر و جواب شما هرجه كه باشه براي من ارزشمند و قابل احترامه
    جسارتم رو ببخشيد
    موفق باشيد.

    • شبنم عزیز.
      چند تا نکته.
      اول اینکه تا لحظه‌ای که یک محصول رو نخریده‌ای، صاحبش نیستی. اما وقتی خریدی صاحبش تویی. بنابراین من حق ندارم اساساً در این مورد نظر خاصی بدم. اگر بخواهی بری ازش تعریف کنی و اگر بخواهی ازش انتقاد کنی در هر دو صورت برای من محترمه و بدون مجوز من هم طبیعیه که حق داری این کار رو بکنی.

      نکته‌ی دوم اینکه من مسابقه‌ی سخنرانی شریف رو دوست دارم. دفعه‌ی قبل خواستم به عنوان داور شرکت بکنم و روی سایت خودم هم اطلاع‌رسانی کردم اما متاسفانه وقتی تاریخ از ۱۵ اسفند به ۱۸ تغییر کرد مسافرت بودم و نتونستم شرکت بکنم. البته دوستان خوب من مثل دکتر فیض‌بخش و دکتر شیری و دیگران بودند و خوشحالم که برنامه به خوبی برگزار شد.

      نکته‌ی سوم اینکه اگر در نهایت تصمیم گرفته بشه که سخنرانی کنی و تو در میان اون کسانی که قراره سخنرانی کنند انتخاب بشی، بهم بگی خودم هم میام می‌نشینم و در مورد سخنرانیت نظر می‌دم! به هر حال دانشجوی مجازی من حساب می‌شی.

      نکته آخر اینکه با شادی قلی پور هماهنگ کن gholipour @ parscmc dot com امیدوارم فرصتی پیش بیاد که همدیگرو ببینیم.

      • بهار گفت:

        آقا اجازه ……….قبول نیست
        من دفعه قبل برای مسابقه شریف اومده بودم از راه دور اومده بودم به عشق استاد. ولی نبودی. میدونم مسافرت بودی ولی ایندفعه اگه بیای من اونجا نیستم.
        پس کی میبینمت استاد؟
        با خودم گفتم اگه ببینمت کلی حرف دارم باهات ولی نبودی شاید حتی اگه بودی اینقدر دوروبرت شلوغ بود که اصلا من رو نمیدیدی منم به دیدنت اکتفا میکردم و برمیگشتم خونمون . چون در این جور مواقع استاد سکوت میشم و سعی نمیکنم با اصرار بخوام حرف بزنم . ولی چه میشه کرد استاد عزیزتر از جانی !
        به امید دیدارت!

        • بهار عزیز.
          خیلی معذرت می‌خوام و خیلی شرمنده هستم.
          برام ایمیل بزن و بگو که از کدوم شهری.

          من زیاد دور ایران می‌چرخم. هر زمان از نزدیک تو رد بشم قول می‌دم خبرت کنم.
          اگر هم تهران میومدی به هر دلیل و بهانه ای.
          به من یا شادی قلی پور خبر بده، حتماً ببینیمت. یا شاید فرصت شه به یکی از کلاس‌های من سر بزنی. اگر چه اخیراً خیلی کم شده.

      • shabanm گفت:

        اول واقعا ممنونم وخشحالم كه جواب سوام رو داديد.
        و سباس بيشتر و خوشحالي بيشتر از اينكه من رو با عنوان دانشجوي مجازي خودتون هم مورد لطف قرار داديد و حتي به من فرصت و امكان دعوت خودتون رو هم به عنوان يه دانشجو دادين.
        با توجه به باسخي كه از شما كرفتم و اكر درست برداشت كرده باشم.. به من به عنوان كسي كه از اين محصول به عنوان يك مشتري رضايت داره اجازه داديد كه در يه فضاي مناسب از محصول تعريف كنم(يا حتي انتقاد كنم). ممنونم
        بابت فرصتي هم كه براي ديدارتون دادين سباس.جدا از اين موضوع كه ديدار و هم صحبتي با شما براي من يه اتفخار و جزو يكي از خواسته هاي قلبيمه.هدف و نيت من از ديدارتون در اين زمينه صحبت با شما در جهت كاري كه ميخوام انجام بدم و نحوه ي ارايه ام بود با توجه به اينكه من شما رو صاحب محصول ميدونم و شما هم متقابلا لطف كرديد و كفتيد كه خود من هم بعد از خريد ميتونم صاحب محصول حساب باشم.هركدوم از دو حالت هم كه صادق باشه باز هم من حتي به عنوان يه مشتري صاحب محصول كه كاملن از خريدم راضي هستم دلم نميخواد توي همجين فضاي مناسبي ارايه ي نامناسبي ازش داشته باشم .و در اين راستا و كرفتن نظرتون و مشورتتون مايل به ديدارتون هستم با توجه به اينكه ميشه حدس زد كه استادي مثل شما فرصت هاش به اين اسوني خالي نميشه دوست ندارم اكر از به نظرتون اين ديدار ضرورتي نداره به خاطر همجين موضوعي وقتتون رو بكيرم.
        ولي اكر براي همجين ديداري با همجين موضوعي به نظرتون ايرادي نداره و اكر مشكلي نباشه كه بسيار ممنونم هم ميشم.
        ضمن اينكه در صورت امكان براي شما با توجه به اينكه هنوز انتخاب نشدم به صورت بالقوه (اميد كه انتخاب بشم )از طرف من براي ۲۵ ارديبهشت دعوت هستيد و حضور شما واقعا براي من مسرت بخش و باعث دلكرميه .
        من هميشه و در مقام فعلي دانش اموز شما هستم و فعلن از شما مي اموزم اميد كه روزي دانشجو ي شما هم بشم.
        سبز باشيد

    • zoorba.booda گفت:

      سلام خانم شبنم.وقت بخير
      آيا شركت توي اين مسابقه براي عموم آزاده؟ (سخنران يا مستمع)
      ممنون ميشم اگه اطلاعات ديگه اي تو اين زمينه دارين ما هم در جريان بذارين

      • shabnam گفت:

        سلام زوربا بودا
        اول باید بگم اسمتون خیلی جابه اقای سامان حتمن یه دیدگاه جالبی پشتشه
        دوم اینکه بله آزاده سرچ بکنین دومین مسابقه سخن رانی شریف اطلاعات کامل و کافی رو دریافت خواهید کرد
        با آرزوی موفقیت و اگر شرکت کردید با ارزوی دیدارتون

      • zoorba.booda گفت:

        سلام. ممنونم از راهنمايي كه كردي شبنم خانم. گاهي انقدر درگير كارم ميشم كه يه گوگل سرچ رو هم يادم ميره!!
        بابت تعريفتون از اسمم هم ممنونم-خوشحالم كه چنين نظري داري

  • zoorba.booda گفت:

    سلام استاد نازنينم
    يه سوال دارم كه جوابش برام خيلي با اهميته.ازتون خواهش ميكنم كه اگه وقتشو داشتين بهش جواب بدين.
    شما به عنوان كسي كه مديريت يك مجموعه رو به عهده دارين ، مهمترين اولويت هاي مديريتي خودتون رو چي ميدونين؟(به عبارتي تو سازماني كه مديريتشو به عهده دارين پايه اي ترين وظايف خودتونو چي ميدونين)
    من ازتون خيلي زياد ياد گرفتم و اگه جسارت نباشه مي خوام بگم نگرشم به نگرشي كه از شما درك كردم خيلي نزديكه.جواب اين سوال با تصميماتي كه تو سازمانمون براي امسال گرفتم ميتونه خيلي موثر و راهگشا باشه.
    شايد براي خيلي از دوستان ديگه هم مفيد باشه.
    برقرار و بسامان باشيد

    • دوست خوب من زوربا بودا!

      همونطور که تو اشاره کردی و من هم باید تاکید کنم، طبیعی است که حرف‌هایی که در پاسخ به چنین سوالی گفته می‌شه یک پاسخ کاملاً شخصیه. و البته چون تو پاسخ شخصی خواستی من هم با خیال راحت می‌نویسم. چیزی که اینجا می‌نویسم طبیعتاً تابع سلیقه‌ی من، آموخته‌های من و تجربیات شخصی منه و ارزش دیگری نداره.

      کار برای من، «محل زندگیمه». بنابراین همونطور که «یک خانواده» هدف اول رو بقای بنیان خانواده می‌دونند، برای من هم هدف اول، بقای «محیط کاری‌ام» محسوب میشه. من کسانی رو برای همکاری (تمام وقت، پاره‌وقت، شریک استراتژیک و حتی مشتری!)‌ انتخاب می‌کنم که از بودن با اونها و در کنار اونها لذت ببرم و بر خلاف تمام استراتژی‌هایی که آموزش داده می‌شه، شغل و کار و مدل کسب و کار و مدل درآمدزایی رو جوری تعریف می‌کنم که با مجموعه‌ی انسانهایی که در اطرافم دارم قابل اجرا باشه و احساس کنم از همه‌ی ظرفیت شبکه‌ی انسانی و ارتباطی اطرافم استفاده شده.
      البته شاید از نظر استراتژیک، تاکید افراطی در این حد روی منابع انسانی کار نادرستی هم نباشه. چون بسیار دیده‌ام که ایده‌های خوب و مدیران قوی و سازمان های قدرتمند، قربانی ضعف نیروی انسانی شده‌اند و همیشه ملتمسانه در پی توسعه توانمندی انسانی خود بوده‌اند. پس من اگر حتی یک انسان توانمند پیدا کنم (چه کارمند و چه شریک و چه مشتری)، تلاش می‌کنم مدل کارم رو به گونه‌های اصلاح کنم و توسعه بدهم که جایی برای اون باز بشه.

      اما بعد از این شرط اول،‌ دومین نکته‌ای که بهش نگاه می‌کنم، محیط اقتصادی و اجتماعی و سیاسی اطرافه.
      اولویت اصلی ما «رشد پایدار و Sustainable» هست. هدفمون افزایش ده برابری درآمد نیست (مگر اینکه یک عمر این افزایش باقی بمونه). اما اگر احساس کنیم یک جهش درآمدی موقت قابل ایجاده،‌ به سمتش نمیریم و یک رشد کم درآمدی (حتی در حد ده بیست درصد) خوشحالمون می‌کنه. به همین دلیله که با وجود ارتباطات گسترده‌ی سیاسی و اقتصادی که در رده‌های مختلف نظام دارم، هرگز به سراغ اونها نرفته‌ام. دلم نمی‌خواد کسب و کاری داشته باشم که شب انتخابات،‌ مجبور بشم نگران ارتباطات و پایگاه‌ها و فلان وزیر و وکیل باشم که می‌مونه یا نه و اگر رفت من هم منتظر ورشکستی و خلع ید و حکم اختلاس و دادگاه و … باشم. درآمد برای ما مهمه و مهم‌ترین دلیلش هم اینه که بتونیم آدمهایی رو که در اطرافمون داریم تامین کنیم و حفظ کنیم و به خاطر بی‌پولی، سرمایه‌های ارتباطی و انسانیمون رو از دست ندیم. میگم درآمد و نمی‌گم سود. درآمد ممکنه بیاد و به شکل حقوق و هزینه‌ و سود شرکا و همکاران و … هزینه شه و بره و سودی باقی نمونه، اما همینکه مثل خون در تن کسب و کار می‌چرخه و تیم انسانی رو زنده نگه می‌داره کافیه.
      من پول رو در زندگی و کسب و کار مثل خون می‌دونم. باید بیاد. بچرخه و تمیز بمونه و اگه آلوده شد پاک بشه. اگر هم خون زیادی به دست آوردیم به تن اطرافیانمون تزریق کنیم تا اونها هم کنار ما بایستند و تعدادمون زیاد شه. بدن یک انسان به تنهایی نمی‌تونه بیشتر از حجم مشخصی خون رو مورد استفاده قرار بده همینطور که حساب بانکی و جیب ما هم توانایی‌اش در لذت بردن از پول محدوده.
      اما نهایتاً با همه‌ی پیش‌شرط‌های بالا، تلاش می‌کنیم کارهایی رو انجام بدیم که جریان ساز باشند. مهم نیست که خودمون بعداً در اون کار بمونیم یا نه.
      وقتی «کسب و کاری مبتنی بر خدمات پس از فروش تاسیس می‌کنیم و نه مهارت فروش» وقتی «در فضای مجازی محتوای رایگان رو برای تبلیغ استفاده می‌کنیم به جای بنر»، وقتی «نمایندگی یک شرکت اروپایی رو به جای دوبی میاریم ایران»،‌ برای من مهم نیست که در آینده چه سهمی از این کار برای ما می‌مونه.
      مهم اینه که بقیه هم که در اون صنعت فعال هستند مجبور بشوند استاندارد ما رو رعایت کنند.

      امروز، شرکت های صنعتی زیادی رو می‌شناسم که به خاطر برنده شدن در رقابت‌ها و مناقصه‌ها دفتر خودشون رو مجبورند در تهران فعال‌تر کنند و حتی اگر دفتر امارات دارند با اون پز سابق نمی‌گن که: ما!؟ ما که ایران فعالیت جدی نداریم!
      امروز معلمان زیادی رو در فضای آنلاین می‌بینم که به جای بنر دادن، میان ده بیست سی ساعت حرف مجانی برای مخاطب می‌زنند و بعد از مخاطب می‌خوان که برای حرف‌های بیشتر پول بده.
      امروز، می‌بینم که بعضی دوستانم وقتی برنامه‌ی افزایش فروش دارند، بودجه‌ی خدمات پس از فروش رو اضافه می‌کنند و نه تبلیغات.
      ما تلاش می‌کنیم زنده بمونیم. حتی پس از مرگمون. با تغییرهای بسیار کوچکی که در حد توانمون در الگوی فعالیت اقتصادی اطرافمون ایجاد می‌کنیم.

      • محمد معارفی گفت:

        سلام محمدرضا
        بعد از بیش از دو سال خوندن نوشته هات، وقتی برمی گردم و بعضی از نوشته هات رو میخونم احساس می کنم هم به دلیل شناخت بهتر (نه لوزماً کامل) منظومه ی ذهنی تو و هم احتمالاً به دلیل رشد نسبی آگاهی من از حوزه ی مدیریت و شاید حتی زندگی،حرفات رو بهتر درک می کنم. بعد از پست اول گوسفندنگری (و قبل از پست دوم) با هیوا در مورد منبع و ظرفیت و تفاوتهاشون صحبت کردم. یکی دو شب بعدش هیوا لینک این کامنت رو فرستاد و امروز خوندمش. فکر کنم باید یه وقت منظم به خوندن دوباره ی پستهای قدیمی اختصاص بدم.
        راستی برام خیلی جالب بود که سامان عزیزی، اون روزها هنوز به اسم شناخته شده نبوده.چه دوستی های خوبی اینجا شکل گرفته.
        راستی این جمله رو عمیقاً دوست دارم: “اما نهایتاً با همه‌ی پیش‌شرط‌های بالا، تلاش می‌کنیم کارهایی رو انجام بدیم که جریان ساز باشند. مهم نیست که خودمون بعداً در اون کار بمونیم یا نه.”

    • zoorba.booda گفت:

      استاد بزرگوارم از وقتي كه گذاشتين و جواب دادين بي نهايت ممنونم.
      از اينكه دوستي مثل شما دارم كه انقدر “انساني” به كسب و كارش نگاه ميكنه به خودم مي بالم.
      تمام تلاشمو ميكنم تا مطالبي كه بيان كردين رو بتونم زندگي كنم
      سامان عزيزي(اگه از اسم زوربا بودا استفاده ميكنم بخاطر اينه كه زوربا بودا شدن(با اون معني كه تو ذهن منه)آرزومه)

  • دیدگاهتان را بنویسید (مختص دوستان متممی با بیش از ۱۵۰ امتیاز)


    لینک دریافت کد فعال

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

    yeni bahis siteleri 2022 bahis siteleri betebet
    What Does Booter & Stresser Mean What is an IP booter and stresser