دوره‌های صوتی آموزشی مدیریت و توسعه فردی متمم (کلیک کنید)

تجربه‌ی من در آموزش و یادگیری زبان انگلیسی

یادگیری زبان انگلیسی دغدغه‌ی بسیاری از ماست. بسیار پیش آمده که از من می‌پرسند زبان را چگونه بیاموزیم؟

قبل از اینکه توضیحات آموزشی بدهم چند نکته لازم است:

۱)  من تا کنون نتوانسته‌ام کلاس آموزش زبان انگیسی شرکت کنم. زمانی پولش نبود و این روزها وقتش. البته همیشه از همکارانم برای شرکت در این کلاسها حمایت کرده‌ام. بنابراین، اگر از یادگیری زبان بدون کلاس حرف می‌زنم، چیزی است که حداقل خودم در زندگی تجربه‌اش کرده‌ام.

۲) مهارت من در زبان انگلیسی هنوز هم خوب نیست. بنابراین شاید توصیه‌های من بهترین نباشد. البته یک بار از هم از روی بیکاری تافل دادم که تا آنجا که به خاطر دارم از ۱۲۰ نمره حدود ده نمره کم آوردم که ظاهراً میگویند خیلی بد نیست. اما در حرف زدن لهجه‌ی مزخرف مخصوص خودم را دارم! (نه آمریکایی نه بریتیش) و در نوشتن گاهی خطاهای گرامری دارم. اگر چه واقعیت این است که در خواندن متون انگلیسی از فارسی سریع‌تر هستم.

۳)‌ روشی که من اینجا مطرح می‌کنم کاملاً شخصی است. نمی‌دانم برای دیگران هم مفید است یا نه. اما من از راهنمایی با این روش شروع کردم و از زمانی که در حدود ۲۰ سالگی با گروههای مختلف از کشورهای دیگر مواجه شدم تا امروز، همیشه جلساتم را خودم مدیریت کرده‌ام و بسیاری از اوقات نیز نقش مترجم همزمان را داشته ام. بنابراین در مکالمه زبان انگلیسی هم، حداقل کارم در جلسات مذاکره بین‌المللی راه می‌افتد.

با همه‌ی این مقدمات و ذهنیت‌ها، گفتم در اینجا نکته‌ها و روش هایی را توضیح دهم که فکر می‌کنم برای هر کسی که علاقه‌مند به یادگیری خودآموز زبان انگلیسی است مفید باشد:

گام صفر: در یادگیری زبان انگلیسی وسواس را کنار بگذارید.

افراد زیادی آماده‌اند تا برای شما در یادگیری زبان انگلیسی (آگاهانه یا ناخودآگاه)‌ مشکل ایجاد کنند!

سریع از شما می‌پرسند: از روی کدام کتاب می‌خوانی؟ کدام کلاس می‌روی؟

لهجه‌ی آمریکایی را ترجیح میدهی یا بریتیش را؟ وااااای! لهجه‌ات فاجعه است! لحنت خراب است. Big با Large فرق دارد! ‌کاربرد Between و Among متفاوت است و …

شاید حرفهای این دوستان درست باشد.

اما یک مشکل وجود دارد. ما در زبان خودمان هم هزار جور غلط و اشتباه داریم.

کلمات فارسی را با پسوند عربی جمع می‌بندیم. تلفظ‌های متفاوت داریم. کنایه‌ها و ضرب‌المثل‌هایی داریم که صد کیلومتر آن طرف تر کسی متوجه نمی‌شود. لهجه‌های اقوام دیگر را مورد شوخی قرار می‌دهیم!

پس اینها نمی‌تواند مانع یادگیری باشد. در آموزش زبان انگلیسی از صفر، نباید وسواس‌هایی در سطح یک سخن‌ور حرفه‌ای را مطرح کنیم. دوستی داشتم که یک بار به من گفت: در تلفظ کلمات راحت باش. هر چقدر که پرت و پلا هم تلفظ کنی میتوانی روستایی را در آمریکا یا انگلیس بیابی که آن واژه را مثل تو تلفظ کنند!

ضمناً اگر مصاحبه‌های بی بی سی و سی ان ان و شبکه‌های بزرگ جهان را ببینید خواهید دید که بسیاری از افراد با اعتماد به نفس کامل و با نادرست ترین و غیر قابل فهم ترین لهجه صحبت مي‌کنند. پس اعتماد به نفس داشته باشید! به من هر وقت می‌گویند آمریکن صحبت می‌کنی یا بریتیش؟ میگویم: ایرانیش!

اگر هنوز این مسئله به باور درونی شما تبدیل نشده، یک راهکار ساده اما اثربخش برای شما دارم.

نام نسیم طالب را در وب جستجو کنید.

نسیم طالب یکی از بزرگترین نویسندگان و نظریه پردازان معاصر در حوزه اقتصاد است که کتابهایش (از جمله قوی سیاه) شهرت جهانی دارند و در وال استریت و بسیاری از مراکز بزرگ اقتصادی جهان سخنرانی دارد و دستمزد سخنرانی او در هر ساعت چند ده‌هزار هزار دلار است.

حالا ده دقیقه وقت بگذارید و یک مصاحبه‌ به زبان انگلیسی از نسیم طالب را که برای شما انتخاب کرده‌ام گوش بدهید (مفهوم مهم نیست. فقط به تسلط کلامی او توجه کنید):


 دانلود نمونه مصاحبه نسیم طالب – تحلیل گر برجسته اقتصادی

سوال کننده انگلیسی زبان Native است و نسیم طالب هم طرف مقابل اوست.

این سطحی از سخنوری است که برای دنیا مطلوب است و پادکست آن هم عرضه می‌شود و شنیده می‌شود.

فکر نمی‌کنید بسیاری از ما انتظار بیشتری از خود داریم و واقعاً گرفتار کمال طلبی شده‌ایم؟

گام اول: نقش کلمات در مکالمه به زبان انگلیسی یا هر زبان دیگر

به هر حال بدون شناخت کلمات نمی‌توان به زبان دیگری حرف زد! اما اینجا آن قانون معروف ۸۰-۲۰ وجود دارد. با ۲۰٪ تلاش نسبت به حرفه‌ای ترین کسانی که به زبان خارجی مسلط هستند، می‌توانیم ۸۰٪ توانمندی آنها را کسب نماییم. پیشنهاد من قبل از هر کاری، مراجعه به لیست ۱۰۰۰ کلمه‌ی پرکاربرد زبان انگلیسی است.

فایل PDF هزار کلمه پرکاربرد در آموزش زبان انگلیسی را می‌توانید از طریق لینک زیر دانلود کنید:

هزار کلمه که در زبان انگلیسی بیش از سایر کلمات کاربرد دارند

یک سوم کل نوشته‌های انگلیسی جهان فقط با همان ۲۵ کلمه‌ی اول لیست اشغال شده است!

اگر ۱۰۰ کلمه‌ی اول را بدانید نیمی از کل متون انگلیسی جهان را می‌فهمید! و ۳۰۰ کلمه‌ی اول ۶۵٪ از کل نوشته‌های مکتوب زبان انگلیسی را به خود اختصاص می‌دهند.

پیشنهاد می‌کنم ترجمه‌ی تک تک این لغت‌ها را پیدا کنید و به تدریج آنها را حفظ کنید.

اگر لیست هزار کلمه‌ای فوق، به نظر شما ابتدایی و ساده‌ است و یک لیست حرفه‌ای تر را برای یادگیری زبان انگلیسی ترجیح می‌دهید، پیشنهاد می‌کنم لیست زیر را دانلود و مطالعه کنید:

سه هزار کلمه پرکاربرد انگلیسی (به تفکیک گفتاری – نوشتاری)

در این لیست، کنار هر کلمه، علامتهای S1 و S2 وS3 و W1 و W2 و W3 را مشاهده می‌کنید. S اول کلمه Spoken و مربوط به میزان استفاده در زبان انگلیسی شفاهی است و W مربوط به کلمه Written و مربوط به میزان استفاده در زبان انگلیسی مکتوب است. بنابراین مثلاً S1 در کنار یک کلمه، یعنی این کلمه در هزار کلمه پرکاربرد زبان انگلیسی است و W2 در کنار یک کلمه، یعنی آن کلمه از نظر کاربرد مکتوب در زبان انگلیسی، رتبه‌ای بین هزار و دو هزار دارد.

گام دوم: یادگیری زبان انگلیسی از طریق دفتر خاطرات روزانه 

یکی از مشکلاتی که در آموزش زبان انگلیسی و سایر زبانها به شکل رسمی وجود دارد این است که نخستین درسهای آموزش زبان انگلیسی در اکثر کتابها با مراجعه به فرودگاه و هتل و تاکسی و پاس کنترل و … آغاز می‌شود.

این درحالی است که ما به ندرت به این مکالمات نیاز داریم. به همین دلیل، این مکالمات خیلی زود به فراموشی سپرده می‌شوند.

اگر گام اول را انجام داده‌اید (حالا نمی‌گویم هر هزار کلمه اما لااقل ۳۰۰ کلمه‌ی اول را حفظ هستید) هر روز یک پاراگراف گزارش کار روزانه‌ی خودتان را به زبان انگلیسی بنویسید.

اینکه از صبح چه کار کرده‌اید. کجا رفته‌اید. چه اتفاق‌های خوب یا بدی افتاده و …

هر جا هم که لغت خاصی را نمی‌دانستید آن را فارسی بنویسید. مثلاً میخواهید بنویسید فکر می‌کنم خیلی بی‌ادب بودم… اما معادلی برای بی ادب نمی‌شناسید. بنویسید:

بی ادب I think I was so

شاید به نظرتان این کار مسخره باشد. اما اثر مهمی دارد:

شما به تدریج می‌فهمید که در زندگی روزانه‌ی خود به کدام واژه‌ها بیشتر نیاز دارید.

ضمن اینکه ممکن است فرصت کنید و از داخل دیکشنری‌های فارسی به انگلیسی واژه‌ی مناسب را پیدا کنید. اگر هم نشد مهم نیست. همیشه جایی در مغز شما باز می‌ماند که: «من معادل انگلیسی بی ادب را نمی‌دانم!».

اولین بار که یک جا در یک متن با این واژه برخورد کنید به دلیل اینکه مغز شما مدت طولانی در ناخودآگاه منتظر این واژه بوده، بلافاصله آن را ميبیند و به خاطر می‌سپارد و بعید است به زودی آن واژه را فراموش کنید.

البته این توصیه، برای شروع کار و مراحل اولیه یادگیری زبان انگلیسی است. اما بهتر است به محض اینکه کمی پیشرفت کردید، برای یادگیری کالوکیشن‌ها وقت بگذارید.

این کار، سرعت و کیفیت یادگیری زبان را افزایش خواهد داد (در متمم مطلبی درباره کالوکیشن هست که اگر با این مفهوم آشنا نیستید، به نظرم بد نیست چند دقیقه وقت بگذارید و آن را بخوانید).

پیشنهاد جدی من این است که اگر در یادگیری زبان انگلیسی کمی پیشرفت کردید و احساس کردید که حتی می‌توانید در حد چند جمله هم بنویسید، یک وبلاگ انگلیسی کوچک راه اندازی کنید.

این کار چند خاصیت دارد.

مهم‌ترین آن این است که شما را وادار به نوشتن می‌کند. مطمئن باشید دیر یا زود گوگل در برخی جستجوها نوشته‌های شما را معرفی خواهد کرد و وبلاگ شما پس از ده یا بیست مطلب، بازدیدکنندگان غریبه هم خواهد داشت. دیدن تعداد بازدیدکننده‌های روزانه به یک بازی تبدیل می‌شود و احساس می‌کنید که باید بیشتر بنویسید.

اجازه بدهید که صادقانه بگویم که من هم چنین کاری کرده‌ام. چند وقت پیش وبلاگ Webmindset را راه اندازی کردم.

شاید برایتان جالب باشد که با وجودی که خواندن و درک مطلب من خوب بود، برای نوشتن اولین مطلب که بسیار ساده و کوتاه است، چند ساعت وقت گذاشتم. تازه می‌دیدم که چقدر به واژه‌ها بی‌تفاوت بوده‌ام. چقدر کلمه‌ها را همیشه خوانده‌ام اما برای به کار بردن آنها در جملات مشکل دارم. این روزها هنوز برای بهتر شدن زبانم هفته‌ای دو یا سه مطلب در آنجا می‌نویسم. هنوز هم می‌دانم که اشتباهات مختلف در انتخاب کلمات و گرامر دارم. اما برایم مهم نیست. اگر نتوانم بدون خجالت و با غلط در مقابل دیگرانی که نمی‌بینم حرف بزنم، چگونه می‌خواهم بعداً در مقابل کسانی که می‌بینم، حرف بزنم و صحبت کنم؟

گام سوم: نقش گرامر در یادگیری زبان انگلیسی

کمتر فارسی زبانی را می‌بینید که بتواند گرامر زبان خودش را توضیح دهد. هنوز هم تفاوت ماضی استمراری و حال ساده و ماضی بعید و … را خیلی‌ها نمی‌دانند.

به نظر می‌رسد یادگیری گرامر به صورت مجموعه‌ای از فرمول‌ها، کاری زمان‌بر و کم خاصیت باشد. ضمن اینکه به شدت فرّار محسوب می‌شود.

ما در زبان مادری خودمان، گرامر را از روی زشتی و زیبایی جملات می‌فهمیم: «دلم خواهد خواست برویم ساندویچ می‌خوردیم!» جمله‌ی نادرستی است. نه فقط به دلیل عدم تطبیق زمان افعال. بلکه به دلیل اینکه این جمله «زشت» است و ما تا کنون آن را ندیده‌ایم.

من برای یادگیری گرامر زبان انگلیسی از اول راهنمایی تا امروز، روزانه یک پاراگراف متن انگلیسی را از روی کتاب یا مجله یا اینترنت، بازنویسی می‌کنم. با این کار به تدریج ذهنم قضاوتی در مورد زشت و زیبا بودن جملات پیدا می‌کند که می‌تواند در درست‌تر حرف زدن کمکم کند.

اگر هم برای یادگیری زبان انگلیسی و گرامر آن حوصله‌ی بیشتری دارید، گزینه‌ی جالبی هم دارم:

در سایت BestAnswer فهرستی از سرویس های رایگان آنلاین اصلاح گرامر نوشته های زبان انگلیسی شما ارائه شده است:

فهرست بهترین نرم افزارهای اصلاح گرامر در زبان انگلیسی

هر کدام از آن پنج سرویس، ویژگی های خود را دارند. اما برای آموزش زبان انگلیسی به نظرم گزینه های اول و دوم (Paperrate و Grammarly) بهتر هستند.

گرامرلی، نسخه‌ی پولی هم دارد که می‌گوید نکات پیشرفته تری را به شما خواهد گفت. من دو سال است که نسخه پولی آن را هم امتحان کرده‌ام. در حدی نیست که بخواهید پولش را بدهید یا اگر از نسخه‌ی رایگان استفاده می‌کنید، احساس بدی داشته باشید. به نظرم نسخه‌ی رایگان کاملاً کافی است.

گام چهارم:  ایجاد انگیزه در یادگیری زبان انگلیسی

خواندن متن‌های طولانی خیلی انرژی و حوصله می‌خواهد.

به نظر من برای یادگیری زبان انگلیسی از متن‌های کوتاه شروع کنید. در آموزش زبان انگلیسی نقل قول‌ها عالی هستند. اگر موضوع خاصی مورد علاقه‌ی شماست یا فرد خاصی مورد علاقه‌تان است در سایت‌های نقل قول، جملاتی مربوط به آن فرد یا موضوع را پیدا کنید و یادداشت کنید. ممکن است بعضی جملات را متوجه نشوید. مهم نیست. بدون نگرانی به سراغ جملات دیگر بروید.

من برای نقل قول انگلیسی معمولاً سراغ یکی از این سایت‌ها می‌روم:

Brainy Quote     Good Reads    WikiQuote  Quote Garden

در یک مطلب جداگانه چند مورد از این سایت‌ها و ویژگی‌های هر کدام را معرفی کرده‌ام که اگر قصد دارید برای زبان انگلیسی وقت بگذارید، پیشنهاد می‌کنم برخی از آن‌ها را در برنامه ریزی روزانه برای یادگیری زبان انگلیسی بگنجانید:

معرفی چند سایت جمله های کوتاه برای تقویت زبان انگلیسی

نکته‌ای درباره یادگیری زبان انگلیسی در منزل

نکته‌ی کوچک دیگری هم مانده که به نظرم برای تقویت زبان انگلیسی خوب است به آن توجه کنیم.

بخش قابل توجهی از وقت ما در منزل می‌گذرد و منطقی است برای یادگیری زبان انگلیسی در منزل هم برنامه داشته باشیم.

البته احتمالاً می‌گویید که این وقت، یا به خواب می‌گذرد یا به مسائل خانوادگی. در غیر این صورت هم، می‌خواهیم به خودمان استراحت بدهیم و فشار یادگیری زبان را در این حداقل ساعت‌های استراحت تحمل نکنیم.

اما یک کار خوب که می‌توانید با کمترین فشار انجام دهید، پخش کردن پادکست های انگلیسی در خانه است.

اگر تنها هستید، یا بقیه‌ی اعضای خانواده هم علاقه‌مند به یادگیری زبان هستند، می‌توانید پادکستها را با صدای بلند پخش کنید.

اگر هم می‌خواهید مزاحم بقیه نباشید، می‌توانید یک هدفون بلوتوث ارزان قیمت بخرید و یکی از گوشی‌هایش را در گوش‌تان بگذارید تا دائماً به موبایل‌تان وصل باشد و بخشی از وقت خود را خانه، با یک گوشی در گوش بگذرانید (اگر سایر اعضای خانواده، فضایی ایجاد کنند که هر دو گوشی را در گوش بگذارید، عالی است. اما یک گوشی در گوش و یک گوشی برای خانواده، واقعاً قابل تحمل است و اعتراض جدی ایجاد نمی‌کند).

می‌دانم که بسیاری از ما فیلم دیدن را به عنوان روشی برای یادگیری سریع زبان به‌کار می‌گیریم. قطعاً فیلم دیدن ارزشمند است. اما پادکست ویژگی‌های منحصر به فرد خودش را دارد.

از جمله این‌که در فیلم، مجبورید تمام وقت تصویر را هم نگاه کنید. ضمناً گاهی اوقات داستان فیلم باعث می‌شود از کلمات و یادگیری غافل شوید.

گوش دادن پادکست (اگر با هدفون بلوتوث یا موبایل در جیب باشد) فرصت حرکت کردن و کارهای عادی را از شما نمی‌گیرد و این خود مزیتی بزرگ است.

ضمناً اصلاً خودتان را مقید نکنید که همه‌ی واژه‌‌ها و جمله‌ها را بفهمید. حتی اگر در یک پادکست بیست دقیقه‌ای، یک جمله‌ هم متوجه نشدید، مهم نیست. همین که گوش‌تان با تلفظ کلمات آشنا شود، دستاورد بزرگی است. اگر عادت کنید پادکست ها را چند بار گوش بدهید، به تدریج با جمله‌ها و ساختار آن‌ها هم آشناتر می‌شوید.

انتظار خودتان را تعدیل کنید. هدف‌تان از گوش دادن، فهمیدن نباشد. هدف این است که مدت زمان معینی در روز، صدای پادکست در گوشتان باشد. همین.

هنر ما در یادگیری زبان انگلیسی، یاد نگرفتن کلمات غیرضروری است!

«وسواس» دشمن یادگیری زبان انگلیسی یا هر زبان دیگری است.

اگر قرار باشد معنی تمام کلمات یک متن را بیاموزیم. انرژی و زمان زیادی صرف نخستین صفحه‌ها می‌شود. در این حالت اکثر ما، انرژی و انگیزه‌ی خود را برای ادامه مطالعه از دست خواهیم داد.

اجازه بدهید که با هم قسمتی از صحبت‌های رندی پاش از کتاب آخرین سخنرانی (که در سایت متمم معرفی کردیم) را مرور کنیم:

There’s something else.

As a high-tech guy, I never fully understood the artists and actors I’ve known and taught over the years.

They would sometimes talk about the things inside them that “needed to come out.

I thought that sounded self-indulgent.

I should have been more empathetic.

My hour on stage had taught me something.

(At least I was still learning!) I did have things inside me that desperately needed to come out.

I didn’t give the lecture just because I wanted to.

I gave the lecture because I had to.

I also knew why my closing lines would be so emotional for me.

It was because the end of the talk had to be a distillation of how I felt about the end of my life.

در متن بالا سه رنگ کلمات را می‌بینید:

کلمات سیاه رنگ عادی: این کلمات جمله‌ها را روان کرده‌اند و کمک کرده‌اند تجربه‌ی نویسنده بهتر منتقل شود. ولی واقعیت این است که اگر آنها را نخوانید هم اتفاق خیلی مهمی نخواهد افتاد.

کلمات قرمز رنگ: می‌توانید این کلمات را پشت سر هم بخوانید و تا حد خوبی پیام اصلی نویسنده را دریافت کنید.

کلمات آبی رنگ: اکثر این کلمات، کلماتی هستند که احتمالا خواننده‌ی کم آشنا به زبان انگلیسی، قبلاً با آن مواجه نشده یا معنای آن را در ذهن ندارد.

نمی‌خواهم بگویم که این کلمات اصلاً مهم نیستند؛ اما واقعیت این است که بدون دانستن معنای آنها هم پیام اصلی رندی پاش را در آخرین سخنرانی دریافت خواهید کرد.

دلیل ندارد در همین یک پاراگراف، ده‌ها لغت یاد بگیریم؛ همین که حس کنیم حرف نویسنده را فهمیده‌ایم کافی است.

همین که کلماتی که قبلاً می‌دانسته‌ایم را یادآوری کنیم کافی است. زمانی که وقت و انرژی و حوصله‌ای هم داشتیم، می‌توانیم سراغ کلمات آبی رنگ بروید.

بنابراین قبل از اینکه به سراغ یادگیری زبان انگلیسی برویم، باید تمرین کنیم که در جمله‌ها کلمات تاثیرگذار را تشخیص دهیم.

کلماتی که ندانستن معنی آنها ممکن است به نادرست یا نامفهوم منتقل شدن پیام متن منجر شود.

برای تقویت مهارت تشخیص اهمیت واژگان در متن، به کمی زمان نیاز داریم. اما مهم‌تر از زمان، تغییر نگرش به متون انگلیسی از یادگیری لغات به درک مفهوم است.

هدف اول مطالعه به زبان انگلیسی نباید «یادگیری لغت» باشد

بسیار می‌شنوید که میگویند در مطالعه زبان، حدس زدن معنا بر اساس متن مهم است. چیزی که آن را Context Guess می‌نامند.

این روش قطعاً می‌تواند بسیار مهم و کاربردی باشد و تا حدی با وسواس طبیعی ما مقابله کند.

تنها دو مورد را نباید فراموش کنیم:

  • نخست اینکه حتماً تلاش نکنیم که معنی کلمات را کامل حدس بزنیم. لازم نیست من در عبارت بالا حتماً بفهمم که Empathetic چه معنایی دارد. همین که بدانم «ظاهراً یک صفت مثبت است که نویسنده می‌گوید خوب است من آن صفت را داشتم» کافی است. در آینده باز هم با این لغت مواجه خواهم شد و یک بار برای من قرمز رنگ خواهد بود (مجبور خواهم شد معنای دقیق آن را نگاه کنم).
  • مورد دومی که می‌خواهم روی آن تاکید کنم این است که حدس زدن ممکن است به کلی من و شما را گمراه کند. از ابتدا معنای نادرستی را حدس بزنیم و آن معنای نادرست ماهها و سالها در ذهن ما بماند. برای کاهش این خطر، حتماً در ابتدا یک مرور کلی به کتاب (یا حداقل فصلی که می‌خواهید بخوانید) داشته باشید. شاید لذت و هیجان خواندن کتاب برای شما کاهش یابد اما به اینکه واژه‌ی «قاتل» را با واژه‌ی «مقتول» اشتباه نگیرید می‌ارزد!

یاد گرفتن زبان انگلیسی با یادگیری ترجمه از زبان انگلیسی تفاوت دارد

تلاش نکنید که زبان های مختلفی را که می‌دانید با هم مرتبط کنید.

اگر شما فارسی می‌دانید و اکنون در حال آموختن انگلیسی هستید، دلیل ندارد معادل هر ضرب‌المثل انگلیسی یک ضرب‌المثل مشابه فارسی هم بدانید یا برعکس.

حتی دلیل ندارد برای هر کلمه‌ی انگلیسی یک معادل فارسی بدانید.

کلمات یک زبان منعکس کننده‌ی تاریخچه و فرهنگ و نگرش یک ملت در طول زمان هستند.

از آنجا که ملل مختلف شرایط تاریخی و اجتماعی و فرهنگی متفاوتی را تجربه کرده‌ و هر کدام مسیر توسعه را به شکلی طی کرده‌اند، بسیاری از اوقات نمی‌توان برای واژه‌ها ترجمه‌ی دقیقی پیدا کرد.

به واژه‌ی ساده‌ای مثل Fact نگاه کنید. ما در زبان فارسی ترجمه‌ی دقیقی برای این لغت نداریم. نمی‌توان آن را معادل واقعیت یا حقیقت دانست. واقعیت بیشتر به واژه‌ی Reality و حقیقت بیشتر به واژه‌ی Truth نزدیک است. یادم نمی‌رود که ۱۳ سال پیش در یک جلسه بین یک شرکت ایرانی و کارشناسان آلمانی من در نقش یک دانشجوی بدبخت در حال ترجمه همزمان گفتگو بودم.

مدیر ایرانی از صراحت شدید کارشناس آلمانی در گزارش دادن مشکلات آن شرکت به مدیران ارشد گله می‌کرد و بحث بالا گرفته بود و در نهایت، کارشناس آلمانی فریاد زد: Fact is Fact.

طرف ایرانی به من گفت: فکر کنم به من فحش بد داد. من توضیح دادم که نه! ایشان گفتند: «واقعیت را نمی‌شود انکار کرد».

دوست ایرانی ما گفت: نه! من فحش‌های انگلیسی را بلدم. او یک فحش رکیک داد. من تلاش کردم برای او جمله‌ی  Fact is Fact را توضیح دهم اما او می‌گفت با این دو کلمه که جمله ساخته نمی‌شود. او به ما توهین رکیک کرده است (فکر می‌کنم با F.U.C.K یا چیزی شبیه این اشتباه گرفته بود).

شاید این نخستین تجربه‌ی دردناک من از این Fact بود که ما در زبانمان، ترجمه‌ی دقیقی برای «چیزی که اتفاق افتاده و مشاهده شده و هر کسی از هر زاویه‌ای به آن نگاه کند باز هم همان را خواهد دید و اینکه بر خلاف دروغ که تنها از زوایای خاصی درست دیده می‌شود، Fact چیزی است که از همه‌ی زوایا یکسان دیده می‌شود و …» نداریم. شاید به دلیل اینکه کمتر پیش آمده که دولت‌ها و حکومت‌ها و خانواده‌ها و …، در تاریخ کشورمان به ما اجازه بدهند در مورد «Fact» صحبت کنیم. ما یا در مورد «واقعیت» صحبت کرده‌ایم (که این کلمه را معمولاً در دروغ‌های خود به کار می‌بریم: راستش… واقعیت اینه که …) و یا در مورد «حقیقت» صحبت کرده‌ایم. به معنای چیزی که «دوست داریم باشد و الان فعلاً نشانه‌ای از آن دیده نمی‌شود: درسته که من در این گفتگو به ظاهر باختم. اما برنده‌ی حقیقی من بودم!». برای ما کمتر مهم بوده که «Fact» این است که «باخته‌ایم».

بنابراین در یادگیری زبانهای دیگر، نمی‌شود معادل یابی کرد. این کار به همان اندازه مسخره خواهد بود که یک انگلیسی زبان بخواهد معادل انگلیسی کاربرد روزمره‌ی واژه‌ی فارسی«ساقی» را که در زبان روزمره‌ی ما به عنوان «توزیع کننده‌ی غیرقانونی نوشیدنی‌های الکلی با استفاده از یک خودرو پژو ۲۰۶ یا ۴۰۵ در ساعت‌های ۶ تا ۹ شب در کیسه‌های پلاستیک سیاه‌رنگ» استفاده می‌شود جستجو کند. چنین مفهومی از واژه‌ی «ساقی» در بستر فرهنگی و اجتماعی و حقوقی کشور ما شکل گرفته و در بستر فرهنگی دیگری قابل درک نخواهد بود. ساده‌تر از مفهوم «ساقی»، شاید مفهوم «دروغ مصلحتی» باشد. به سادگی نمی‌توان واژه‌ای پیدا کرد که معادل انگلیسی این عبارت باشد. شاید بگوییم Justifiable Lie این مفهوم را می‌رساند اما واقعیت این است که پشت مفهوم دروغ مصلحتی، چند قرن تاریخ قرار دارد. چیزی که شاید در فرهنگ‌های دیگر به این شکل وجود نداشته باشد.

بنابراین «زبان‌هایی را که می‌دانید به یکدیگر مرتبط نکنید».

با شنیدن واژه‌ی «Bread» نباید واژه‌ی «نان» به ذهن شما بیاید. بلکه باید «تصویر یک تکه نان» در ذهن شما تداعی شود.

با شنیدن واٰژه‌ی Redundancy نباید واژه‌ی «اضافی» در ذهن من و شما تداعی شود. بلکه باید «تصویر آن لپ‌تاپ اضافی در اتاق کارمان تداعی شود که لازمش نداریم اما نگهش داشته‌ایم که اگر در جلسات مهم به هر دلیل کامپیوتر اصلی کار نکرد، از آن استفاده کنیم».

برای یادگیری زبان انگلیسی از لغت‌نامه‌ی انگلیسی به انگلیسی استفاده کنید

اگر از من بپرسید، معتقدم بهترین روش یادگیری زبان انگلیسی این است که همیشه یک لغت نامه انگلیسی به انگلیسی، آن هم از نوع دانشجویی، دم دست‌تان داشته باشید.

لغت‌نامه‌های ساده‌ی دانشجویی یا Student Version تعاریف بسیار ساده‌ای دارند و اگر چه ممکن است برای درک معنی یک جمله، وادار شوید یکی دو کلمه‌ی دیگر را نیز جستجو کنید، اما پس از مدت کوتاهی به سرعت در آن راه خواهید افتاد.

دیکشنری کاغذی بهتر است یا کامپیوتری و موبایلی؟

اجازه بدهید در اینجا با شما صادق باشم و بگویم که مطالعات گسترده به من نشان داد که هنوز در میان انبوه تحقیقات انجام شده، قطعیت مشخصی وجود ندارد که از میان دیکشنری‌های کاغذی و دیجیتال، یکی را به دیگری ترجیح دهد.

تحقیقات زیادی در این زمینه انجام شده و نتیجه‌ی بسیاری از آنها با یکدیگر در تناقض است.

اگر کمی مانند من بدبین باشید نتیجه می‌گیرید که نتیجه‌ی این نوع تحقیقات، بیشتر تابع این است که چه سازمان یا شرکتی، هزینه‌ی تحقیق را پرداخته باشد!

خود من گاهی از این دیکشنری‌های دیجیتال استفاده می‌کنم. اما واقعیت این است که با وجود معرفی آنها، خیلی اعتقادی به این سیستم ندارم.

در روانشناسی شناختی بحث می‌شود که میزان به خاطر سپردن و سرعت به خاطر آوردن هر آموخته‌ای، تابع میزان سرمایه‌گذاری (مادی و معنوی و زمانی و انرژی) ماست.

پیدا کردن واژه‌ها از طریق دیکشنری‌های دیجیتال، سریع، کم هزینه، و با کمترین مصرف انرژی است؛ به همین علت شاید راحت‌تر هم فراموش می‌شوند.

ضمن اینکه جستجو در دیکشنری موبایل این امید را به من می‌دهد که دوباره هم با فراموش کردن معنای یک واژه، به سادگی آن را جستجو خواهم کرد.

بنابراین به نظر می‌رسد که دیکشنری کاغذی هنوز می‌تواند «سریع‌تر» از دیکشنری دیجیتال باشد.

دیکشنری دیجیتال معنای یک واژه را در ده ثانیه به شما نشان می‌دهد اما ممکن است مجبور شوید ۲۰ بار دیگر آن معنا را جستجو کنید. اما دیکشنری کاغذی یک بار از شما ۶۰ ثانیه وقت می‌گیرد و به خاطر زحمتی که کشیده‌اید احتمال فراموش کردن بسیار کاهش پیدا خواهد کرد.

دیکشنری کاغذی، یک وسیله‌ی شخصی است؛ چیزی شبیه حوله و مسواک!

برای خرید دیکشنری هزینه کنید.

حتی اگر قرار است از آب و غذای خودتان بزنید. در محیط کار یا خانواده هر کس یک دیکشنری شخصی لازم دارد (همین هزینه‌ کردن قبل از هر چیز بر اساس نکته‌ی قبلی دقت شما را در مطالعه افزایش می‌دهد).

دور واژه‌هایی که جستجو کرده‌اید با مداد خط بکشید.

این باعث می‌شود در آینده بدانید کدام واژه‌ها را دوباره مي‌بینید. ضمن اینکه پس از مدتی دیدن تعداد زیادی از کلمات که دور آنها خط کشیده‌اید می‌تواند به شدت اعتماد به نفس شما را افزایش دهد.

ممکن است بخواهید برخی صفحه‌ها را تا کنید یا به شکل دیگری نشانه‌گذاری کنید.

لغت‌نامه هم مثل هر کتاب دیگری نکات کمتر مهم و بیشتر مهم دارد. ماژیک‌های Highlighter می‌توانند مفید باشند.

من تا مدتها واژه‌های بسیار ضروری را با رنگ قرمز، واژه‌های زرد رنگ را که به درد نمی خورد اما می‌شد با آن در جمع دوستان پز داد با رنگ زرد و واژه‌هایی که مشکل دیکته‌ای با آنها داشتم را با رنگ سبز علامت‌گذاری می‌کردم. آن دیکشنری را هنوز نگه داشته‌ام!

یادگیری زبان انگلیسی با گوش دادن به موسیقی

نمی‌دانم اهل گوش دادن به موسیقی هستید یا نه. اما اگر اهل گوش دادن به آهنگ های انگلیسی هستید، فرصت خوبی است تا همین کار را به تمرینی برای تقویت زبان انگلیسی تبدیل کنید.

البته طبیعتاً لازم است متن شعرها را جستجو کنید و روی موبایل یا کاغذ داشته باشید.

نمی‌دانم بشود گفت کسی بهترین خواننده برای یادگیری زبان انگلیسی هست یا نه، اما من قدیم کریس دی برگ گوش می‌دادم و به نظرم هم کلماتش را شفاف ادا می‌کرد و هم گوش دادن مکرر به آهنگ‌هایش خسته کننده نبود. البته اینجا دیگر واقعاً سلیقه‌ای است و کسی نمی‌تواند چیزی را برای دیگران تجویز کند.

سایر مطالب مرتبط با یادگیری نوشتن و خواندن و مکالمه زبان انگلیسی

پادکستهایی برای یادگیری زبان انگلیسی

یادگیری زبان انگلیسی به روش جان برین

بهترین دیکشنری برای یادگیری زبان انگلیسی (آنلاین انگلیسی به انگلیسی)

صفتهای پرکاربرد انگلیسی در مکالمه های روزمره

صفتهای پرکاربرد انگلیسی در مکالمه ها و محیط کسب و کار

تقویت مهارت خواندن انگلیسی

آموزش مدیریت کسب و کار (MBA) دوره های توسعه فردی ۶۰ نکته در مذاکره (صوتی) برندسازی شخصی (صوتی) تفکر سیستمی (صوتی) آشنایی با پیتر دراکر (صوتی) مدیریت توجه (صوتی) حرفه‌ای‌گری در کار (صوتی) کتاب های مدیریت راهنمای کتابخوانی (صوتی) آداب معاشرت (صوتی) کتاب های روانشناسی کتاب های مدیریت  


730 نظر بر روی پست “تجربه‌ی من در آموزش و یادگیری زبان انگلیسی

  • حامد گفت:

    من برای یادگیری زبان از نرم افزار آموزش زبان انگلیسی آلبالو استفاده می کنم . واقعا عالیه .
    مثلا لغات رو با متد لایتنر بهت یاد میده . رمان های مختلف در اختیارت میزاره . دیکشنری جامعی داره و کلا نیازم رو رفع کرده . پیشنهاد می کنم شما هم امتحانش کنید . اینم آدرس سایتش هست . از بخش محصولات میتونید سفارشش بدین.
    http://www.albaloo2000.ir

  • jessika گفت:

    من میخوام از روش اینترنتی یاد بگیرم که این ربطی نداره

  • behzad گفت:

    با سلام و خسته نباشید.
    من ۵ ماه است که شروع کردم به خواندن زبان. هدف اول و مهمم از خواندن زبان اینکه لیسینینگم به حدی برسه که توی فیلم یا مکالمه انگلیسی مفهوم صحبتها را متوجه شم. الانم ۵ ماه روزی ۱٫۵ ساعت انیمیشن و سریال با زیرنویس انگیلیسی نگاه می کنم و لغاتشو با تکنیک لایتنر حفظ می کنم. می خواستم نظراتتون رو در این مورد بدونم که آیا جواب می گیرم یا نه ؟ و به نظرتون با این روش و با همین مدت زمان روزانه چه مدت طول می کشه که نتیجه بگیرم؟ در ضمن فرصت کلاس رفتن هم ندارم.
    با تشکر

  • ياسين اسفنديار گفت:

    با سلام به استاد گرامي
    خواستم شما را بنام “محمدرضا جان” خطاب كنم ولي نمي توانم چراكه در اين دو روز آشنايي من با شما(همايش گرگان) خيلي مطالب ياد گرفتم چه در خصوص فنون مذكره چه در خصوص منش و رفتار و …
    مقاله خيلي خيلي مفيدي بود
    اولين كاري كه كردم بعد از خواندن مقاله
    از لغات ارائه شده پرينت گرفتم و به خودم قول دادم اولين صفحه را تا زمان مشخصي ياد بگيريم
    به شما و به نحوه آموزش شما ايمان دارم
    البته بعضي از دوستان مطالبي را عنوان كردند كه به نظر من با تمام احترام به آنها، مردود مي باشد
    چراكه اگر تمام و يا بعضي از اين روشها (روشهايي كه دوستان مي گويند) خوب بود ما ايراني ديگر داشتيم
    باتشكر فراوان از شما

  • ds گفت:

    روزتا استون برای کسی که میخواد یه زبان رو از صفر یاد بگیره خیلی عالیه اما اگه از یه حدی بالاتر باشید فقط وقت تلفی محضه…از دوستان اگه کسی روشی برای یادگیری گرامر داره لطفا بگه چون منم این مشکلو دارم

    • ناشناس گفت:

      من کتاب ” Grammar in use ” نوشته ” Rayomond Murphy رو بهت پیشنهاد میکنم.
      این کتاب در سه تا سطح منتشر شده: مفدماتی – متوسط – پیشرفته
      این کتاب جزو بهترین کتابهایی هستش که نکات ریز گرامری رو آموزش داده.
      اگه میخوای گرامرت خوب شده باید سه تا اصل زیر رو رعایت کنی:

      ۱- باید نکات گرامری رو خوب یاد بگیری.
      نکات گرامری دو قسمت اصلی داره:
      اول: چیدمان کلمات در کنار همدیگه هست.
      دوم: درک معنا و مفهوم نکته گرامری استفاده شده هست.
      ۲- باید کتاب زیاد بخونی.( باید سعی کنی معنی جملات رو خوب درک کنی )
      ۳- باید در رابطه با موضوعات مختلف مطلب بنویسی و نوشته هات توسط یک استاد زبان تصحیح بشه.( بعد بری روی نقاط ضعفت کار کنی ).

      و سخن آخر:

      متأسفانه نظام آموزشی ما در کما رفته و در بیهوشی به سر میبره و تو این وضعیت خود فرد باید برای مشکلات آموزشیش راه حل پیدا کنه!!!

  • neda گفت:

    ممنون بخاطر راهنمایی های خوبت من چند ساله که کلاس میرم و به اون نتیجه دلخواهم نرسیدم هر کی یه چیزی بهم میگه و اون کلمات کلیدی را که میگی نمیدونم باید چطور پیدا کنم این سایت را هم اتفاقی پیدا کردم اگه بتونی یه سری کتاب و لغت و …. بهم معرفی کنی ممنون میشم
    اگه لطف کنی برام میل کنی چون من اینجا نمیام

  • امیر مظفرمقدم گفت:

    سلام
    من نه به عنوان مدیر یک آموزشگاه زبان در تهران، بلکه به عنوان کسی که از کلاس چهارم دبستان تا امروز که ۲۳ سالم هست مشغول به یادگیری زبان انگلیسی بودم، و تقریبا چهار ساله که به صورت حرفه ای دارم این زبان رو تدریس می کنم، تا حدودی با صحبت ها و روش شما مخالفم.

    برای یادگیری یک زبان خارجی نباید عادت کنیم تا دنبال معادل های فارسی اونها بگردیم. دیکشنری فارسی به انگلیسی ( یا هر زبان دیگه ای ) اولین خـــــــــودکــــــــشی در یادگیری زبانه که مشکلات دیگه ای رو با خودش به دنبال میاره !
    انگلیسی رو باید مثل یک بچه که با گوش دادن ( یا نـــــاخودآگـــــاه فــــــــقــــــــــط شــــــــنیدن تا گوش و مغز شما با لهجه و آهنگ و کلمات آشنا بشه ) ، سعی در حرف زدن ( هر چقدر هم که غلط و غلوط ) ، در مراحل بعدی سعی در نوشتن و …. شروع کرد.

    لیست لغاط شما لیست خوبیست ، اما به شرطی که برای تک تک کلمات چندین جمله به عنوان مــــــثـــــــال وجود داشته باشه. معنی کلمات رو باید همراه با متون یاد گرفت.

    در یک کلام ، زبان خارجی در مدت کوتاه “به هیچ عنوان” قابل یادگیری نیست !!!!!!!!! روند یادگیری رو میشه تسریع کرد، اما در ازای “اختصاص وقت زیاد” و کمی حوصله.

    در هر صورت از وبسایت خیلی خیلی خیلی خیلی خوبتون واقعا سپاسگذارم.

    • من کاملاً با حرف تو موافقم.
      خودم هم نوشته ام که با خواندن کتاب های انگلیسی زبان یادگرفته ام (سالهاست جز شعر و کامنت‌های سایتم، مطلب فارسی نمی‌خوانم).

      اما اگر تو بخواهی در زمینه‌ی «فرسودگی» یک متن بنویسی یا یک جمله و این واژه رو ندونی. نمی‌تونی اونقدر در محیط بچرخی که یک آدم فرسوده ببینی و این واژه رو بشنوی.
      بنابراین فکر می‌کنم نمی‌شه این کار رو از اساس نهی کرد. تنها نکته اینه که باید استفاده از اون حداقل باشه.

      من خودم تا حد امکان Longman Activator رو پیشنهاد می‌کنم چون با استفاده از واژه‌های پایه‌ی انگلیسی کمک می‌کنه پایه‌ی واژه‌های ما توسعه پیدا کنه

      • مهران گفت:

        محمدرضا سلام
        من به عنوان کسی که داره روی روشهای یادگیری تحقیق میکنه ،اعتقاد دارم هر سه تادیکشنری انگلیسی به انگلیسی، انگلیسی به فارسی و فارسی به انگلیسی خوب هستند،
        امااینجا یک سئوال مطرح میشه و اون سئوال اینه:
        از هر کدوم از این دیکشنری ها در کجا، در چه زمانی و در چه مرحله ای از فرایند یادگیری زبان استفاده بشه؟
        حتی اینکه Level زبان انگلیسی شما در چه سطحی هستش اهمیت داره.
        و مطلب دوم اینکه، هر کسی که سالها زبان خونده و سالهاسابقه تدریس داره ودهها کتاب انگلیسی خونده، نباید تصور کنه میتونه برای همه یک نسخه جهت یادگیری زبان انگلیسی تجویز کنه!
        و تجربه حضور من در کلاسهای زبان انگلیسی این واقعیت رو برای من ثابت کرده. حتی یکی از اساتید زبان انگلیسی من در دانشگاه (اون زمان من در دانشگاه زبان انگلیسی میخوندم ) مترجم وزرات امور خارجه بود، دایره لغات ایشان بسیار بالا بود و زبان فارسی و انگلیسی را مثل بلبل به همدیگه تبدیل میکرد و زبان انگلیسی را فوق العاده خوب آموزش میداد اما بلد نبود یک روش مطالعه و بک برنامه ریزی جهت یادگیری زبان انگلیسی از starter تا Avanced یا حتی سطوح بالاتر آموزش بده و همان کلی گویی های اساتید زبان را توصیه میکرد، مثل: کتاب بخون و فیلم ببن و….. .
        و در آخر از اینکه تجربیات خودت رو در زمینه یادگیری زبان انگلیسی ارابه کردی تشکر میکنم.
        و یک نکته بسیار مهم در نوشته های شما وجود داره و اون هم این هستش :
        شما نگفتید این روش ۱۰۰ درصد غلطه و یااون ۱۰۰ درصد درسته برخلافه نظر آقای مقدم.
        با تشکر

        • مهران جان.
          فکر می‌کنم فرصت نکردی نوشته‌ی من رو بخونی.
          نوشته‌ی من آنطور که تو گفتی «تجویز» نیست.
          عنوان نوشته رو بخون: «تجربه‌ی من…»

          همین.

          • سمانه عبدلی گفت:

            سلام محمدرضا
            نمیدونم چرا حس کردم تاکیید مهران به نوشته های آقای مقدم بود از نظر تجویز .نه نوشته شما .
            دو بار خوندم این سه تا کامنت رو و برداشتم این بود .شایدم من دارم اشتباه میکنم.

          • مهران گفت:

            محمد رضا جان
            من نظر آقای مقدم رو نقد کردم نه مال شما رو.

            فکر میکنی برای چی گفتم:
            یک نکته بسیار مهم در نوشته های شما وجود داره و اون هم این هستش :
            شما نگفتید این روش ۱۰۰ درصد غلطه و یااون روش ۱۰۰ درصد درسته برخلافه نظر آقای مقدم.
            یعنی اینکه:این نوشته هارو به عنوان یک تجربه ارایه کردی.

        • امیر مظفرمقدم گفت:

          مهران عزیز من حرف ها و تجربیات محمدرضا رو صد در صد رد نکردم. همون ابتدای کامنتم گفتم “تا حدودی با صحبت ها و روش شما مخالفم ”

          من برای همه یک نسخه تجویز نکردم. اما روشی که وجود داره رو ( که اکثر اساتید و خبرگان آموزش زبان های خارجی نه تنها در ایران بلکه کل دنیا روی اون تاکید دارن ) و من ازش نتیجه گرفتم و نتیجه اش رو به چشم دیدم ( هم برای خودم و هم دوستان و زبان آموزا ) اینجا بیان کردم. یعنی یه روش عــــمـــــومـــــی !! اما بدیهیه که شاید برای خیلی ها روش دیگه ای بهتر جواب بده. در این بحثی نیست.

        • امیر مظفرمقدم گفت:

          با این جمله ی شما صــــــد در صـــــــــد موافقم:

          ” اما اگر تو بخواهی در زمینه‌ی «فرسودگی» یک متن بنویسی یا یک جمله و این واژه رو ندونی. نمی‌تونی اونقدر در محیط بچرخی که یک آدم فرسوده ببینی و این واژه رو بشنوی.
          بنابراین فکر می‌کنم نمی‌شه این کار رو از اساس نهی کرد. تنها نکته اینه که باید استفاده از اون حداقل باشه. ”

          ممنونم از پاسخت

          • مهران گفت:

            امیر جان
            این بحثی که ما در رابطه با نحوه یادگیری زبان انگلیسی میکنیم، منو یاد داستان فیل مولانا میندازه.

            مـولانـا در داستان معروف خودش « فیل در تاریکی » گفته، عـده ای تلاش می کنند تـا در تاریکی
            دریابند فیل به چه چیزی شباهت دارد. امّا آنها از چیزی یکسان ،تجربیّات متفاوتی به دست می آورند.

            نفر اوّل به خرطوم فیل دست می زند. او می گوید فیل به ناودان شبیه است.
            دومی، گوش فیل را لمس می کند و می گوید که به بادبزن شباهت دارد.
            سومین نفر پای فیل را دست می کشد. برداشت او از فیل، ستونی قطور است و
            بالاخره نفر چهارم، پشت فیل را لمس می کند و می گوید که فیل مانند یک تخته سنگ بزرگ است.

            اگه نظرات شما( آقای مقدم)، بنده و آقای شعبانعلی و سایرین در کنار هم جمع بشه، این حقیقت
            ( روش صحیح یادگیری زبان انگلیسی ) ساخته خواهد شد.

            و در آخر از شما آقای مقدم و آقای شعبانعلی و سایر دوستانی که تجربیات خودشان را در رابطه با یادگیری زبان انگلیسی بیان میکنند تشکر میکنم.

  • بهبود میر مسعودی از تالش .گیلان گفت:

    سلام.نمیدونم ما ایرانیا چرا همیشه علاقه شدیدی به دور زدن قوانین و اصول تو هر زمینه هستیم؟؟؟؟خب شاید یکم تنبلیم حتما.انگار خیلی ها این کار رو دوست دارن مشخصه از تعداد نظرات.به هر حال منم باهاشون موافقم.خوب بود

    • قوانین و اصول در یادگیری زبان به نظر من همینه بهبود جان.

      نه تنها در ایران تعداد کمی از ما با نظام آموزش رسمی زبان یاد می‌گیریم، همین مسئله رو من در آلمان و اتریش و هلند و اسلواکی و … هم دیده‌ام که همه به نتیجه رسیده‌اند که روش رسمی نمی‌تونه مفید باشه.

      به نظر می‌آید که باید قوانین و اصول رو عوض کنیم.

    • ali گفت:

      گاهی اوقات قوانین مشکل دارند آیا باید از اونها پیروی کرد؟
      من چند سال پیش به یکی از آموزشگاههای زبان رفتم که خیلی معروفه و در اکثر شهرهای ایران نمایندگی داره اما علیرغم پرداخت شهریه و خرید کتاب و … حتی تا آخر ترم هم در اون موسسه نموندم بدلایل زیر:
      ۱٫ کتاب های غیر استاندارد که در خود ایران تالیف شدند
      ۲٫ روش تدریس نامناسب که من اصلا نمی تونستم با اون هماهنگ بشم
      ۳٫ طویل سازی بی دلیل هر ترم و ایجاد چندین و چند سطح مختلف با شهریه های بالا(امیدوارم اشتباه کنم اما حس می کنم که فقط بخاطر پول این کار رو می کردند)
      من دیگه به اون موسسه نرفتم و با دانش اولیه ایی که از زبان داشتم به سراغ کتاب های معتبر مثل کتابهای انتشارات کمبریج رفتم اما یکی از اقوام سالها(۴ یا ۵ سال) وقت خودش رو اونجا هدر داد و متاسفانه بازده مناسب رو نگرفت.
      بنظر من مهمترین اصل در یادگیری زبان در ارتباط بودن و تمرین کردن با استفاده از منابع معتبر هست چه بصورت کلاس و آموزشگاه چه بصورت خودخوان بنابراین این دور زدن قوانین نیست.

  • احمد گفت:

    به نظرم عالی بود تمام روشهاتون، ولی در رابطه با یک مورد بهتره به صورت زیر عمل بشه:
    در مورد ۱۰۰۰ کلمه ابتدایی که فرمودید فرد باید یاد بگیرد….به نظر من فرد باید آنها را در متن و یا داستان یاد بگیرد و اگر فرد بخواهد معانی آنها را بدون در نظر گرفتن متن یا داستان حفظ کند اصلا جواب نخواهد داد.

  • محمدحسین گفت:

    سلام محمدرضا
    میخواستم یک پیام در مورد مطلبی که در مورد کتاب خوانی نوشته بودید بنویسم قبلا این مطلبتونو خونده بودم الان خیلی گشتم توسایت پیداش نکردم کجاست
    نوشته بودید که کمال گرا نباشید لازم نیست همه کتاب ها را بخوانید مثلا اینکه عنوانش مرتبط با تکنیکهای کتاب خوانی بود
    خلاصه که نتونستم پیدا کنم و اینجا نوشتم
    با توجه به شخصیت وسواسی که دارم دوست دارم دقیقا کامنتمو اونجا درج کنم میشه بگید کجاست

  • شاهین سلیمانی گفت:

    به نظر من که حرف نداشت…یک شیوهء یادگیری خلاقانهء فوق العاده ! چقدر جای این روش ها ، در همه جای آموزش های ما خالیه….ترکیبی از آپولو و هرمس….منبع یابی آپولو و انتقال هرمس !
    پیشنهاد دیگهء من برای بخش انگیزه ، تکرار دیالوگ های ، فیلم هایی که اثر هیجانی رومون داشته…
    حسابش را بکنید ، یک جمله ، با بازی بازیگر ، حس خودمون و موسیقی فیلم تلفیق شه …فکر کنم دیگه عمرا از یادمون بره !
    به نظرم اگر در هنگام تکرار ، بابتونیم ، لحن و بازی بازیگر را هم تکرار کنیم ، اون وقت دیگه فوق العاده بشه! یک نقاب احساسیه کهن الگویی برای یادگیری ، اون وقت یادگیری شما پرسوناژ هم پیدا میکنه !
    مثلا کی می تونه این دیالوگ از فیلم پدرخوانده را فراموش کنه ؟
    ” i`m gonna make him an offer he can`t refuse ”
    برای این کار ، هم میشه از زیر نویس فیلم استفاده کرد ، هم فیلمنامهء فیلم را دانلود کرد ، اونطوری شرح صحنه از هم داریم که تصویر سازی را دو چندان می کنه !

  • محسن رضایی گفت:

    سلام به همه عزیزان.این نرم افزارو که ۱۰۴ تا اصطلاح همراه با توضیح و تصویروتلفظ و کاربردو…توضیح می ده دانلود کنید فوق العادس.
    pronunciation power idioms

    تو این سایت می تونید داتلود کنید:

    http://www.kardoonline.com

    همچنین به سایت فرهیختگان دانشگاه تهران هم سربزنید.

    http://weblog.farhikhtegan.com

  • مجید گفت:

    سلام .اول خسته نباشی دوم دو روش اول خیلی بهم کمک میکنه.تشکر خیلی مور ازتون.

  • فاطمه گفت:

    سلام.از وبلاگ دوستی به اینجا دعوت شدم بابت همین مطلب…اما بسیاری مطالب خوب در اینجا پیدا کردم.یک دنیا ممنون از زحمتی که کشیده اید.بعضی مطالب را خواندم و خداروشکر که جرقه های خوبی در ذهنم ایجاد کرد.
    توی همین مطلب هم همان جمله اول”افراد بسیاری هستند که آماده اند تا برای شما در یادگیری زبان(آگاهانه یا ناآگاهانه )مشکل ایجاد کنند”یادم انداخت که در خیلی زمینه هایی که می خواهیم تغییری کنیم یا پیشرفتی کنیم اینگونه افراد هستند و چه خوب که ناآگاهانه را هم قید کردید.خشم انسان را نسبت به این افراد کنترل می کند.
    خوشحالم که با شما آشنا شدم.

    • آره فاطمه جان. ظاهراً مطالعات نشون می‌ده که یکی از فاکتورهای مهم مانع رشد و تغییر، عوامل محیطی یا Context هست که در میان اونها، نقش سایر اطرافیان خیلی پر رنگه. امیدوارم بتونیم این موانع رو بیشتر و بهتر از سر راه برداریم.

      کسانی که خود تغییر نمی‌کنند و از اینکه دیگران هم تغییر کنند آزار می‌بینند!

  • مهناز ترابی گفت:

    من مطالب شما را خوندم.من دانشجوی ترم اول مترجمی زبان هستم.۳۷ سال دارم .به نظر شما می تونم با تلاش در این رشته با وجود این سن وسال و بی تجربگی در این رشته موفق شم.

  • مونا سورانی گفت:

    سلام محمد رضا،تشکر از روشی که معرفی کردی-مطمئننا جواب می ده ،چون تو کلاسات واقعا سواد بالات تو زبان انگلیسی حس میشه.همین یکی از دلایل من برای پیگیری درسها و جلسات آموزشیته.پایدار و سربلند باشی.

  • مونا سورانی گفت:

    سلام محمد رضا،ممنون از روشی که معرفی کردی-مطمئننا جواب می ده ،چون تو کلاسات واقعا سواد بالات تو زبان انگلیسی حس میشه.همین یکی از دلایل من برای پیگیری درسها و جلسات آموزشیته.پایدار و سربلند باشی.

  • ali گفت:

    سلام
    مهندس همونطور که قبلا گفتم جای listening در مطلب شما خالی هست . من بتازگی یک نرم افزار پیدا کردم که متن های انگلیسی رو بخوبی و خیلی شبیه گوینده انسانی تلفظ می کنه و نیازی هم به آنلاین بودن نداره اگه صلاح می دونید این نرم افزار رو جایی معرفی کنید که دوستان ببینند این لینکش هست :
    http://www.naturalreaders.com/download.php
    این نرم افزار بصورت رایگان برای دانلود هست و برای ویندوز و مک نوشته شده البته نسخه پولی قابلیت های بیشتری مثل ذخیره فایل صوتی بصورت mp3 یا انتخاب تلفظ بریتیش رو داره که البته میشه با گوشی هم موقع خوندن متن توسط نرم افزار اون رو ذخیره کرد. قابلیت دیگه این نرم افزار اینه که فایل های txt , pdf , doc و docx رو خودش مستقیما میتونه بخونه که بنظر من ویژگی کاربردی هست .
    با تشکر

  • محمد رضا درودیان گفت:

    سلام آقای شعبانعلی
    به برکت همایش مجتمع فنی با شما اشنا شدم و از مطالب سایت استفاده کردم
    خواستم به این مطلب بسیار خوب که واقعا یکی از نیازهای بزرگ جامعه ماست دو تجربه شخصی رو اضافه کنم
    اول اینکه وقتی در دوره راهنمایی FCE رو شروع کردم یک روز استاد کلاس رازی رو برای انگلیسی یاد گرفتن به ما گفت که فکر می کنم همه سواد انگلیسیم رو مدیون اون هستم. البته بسیار به تجربه دومی که گفتید نزدیک بود
    اون هم این بود که به انگلیسی فکر کنید، همه ما یک سری برنامه ریزی کوتاه مدت داریم که توی ذهنمون دوره می کنیم مثل اینکه میگیم الان میرم خونه، شام می خورم و بعد میشینم سر فلان کار، کافی توی ذهنمون به جای اینکه فارسی فکر کنیم انگلیسی فکر کنیم و دنبال کلمه هایی که بلد نیستیم بگردیم و زبانمون رو تقویت کنیم
    یک تجربه دیگه هم استفاده از سرویس های بسیار عالی زبان اموزی هست که امروزه روی اینترنت و موبایل خیلی در دسترس هستند
    من از http://www.duolingo.com استفاده کردم و خیلی راحتتر از اونی که فکر می کردم تونستم اندکی فرانسه یاد بگیرم

    یکی از ارزوهام اینه که یک فرد خیر پیدا کنم و مجابش کنم بجای ساختن یک مدرسه یا مسجد یا کتابخانه (اگر خیری باشه که کتابخانه بسازه البته) هزینه اولیه ایجاد یک همچین سرویسی برای فارسی زبان ها رو تقبل کنه تا کاربرهای فارسی زبان هم بتونن راحت تر و جذاب تر انگلیسی و دیگر زبانهای پرکاربرد رو یاد بگیرند.

  • امیرو گفت:

    درود بر محمدرضای عزیز.
    قبل از هر چیز خیلی ممنون و متشکر از راهنمائی های ارزنده شما.
    من مدتهاست که در حال یادگیری زبان هستم و تا به حال هم پیشرفت قابل توجهی داشتم البته تنها در reading و writing و vocabulary اما متاسفانه در بخش های دیگه موفق نبودم در واقع شاید زمان کمتری رو به اونها اختصاص دادم و دلیلش هم این بوده که هر وقت بخوام میتونم بخونم ولی نمیتونم همیشه به انگلیسی گوش بدم و یا حرف بزنم. خیلی سعی کردم که speaking و listening رو هم تقویت کنم ولی نشده و شما هم نظری راجع به این دو در متنتون نداشتید. میخواستم بدونم آیا برای این دو هم راه حلی دارید یا خیر؟
    باز هم ممنونم از راهنمائی های بی نظیر شما.
    بدرود.

    • طاهره جلیلی گفت:

      ببخشید که من جواب دادم.
      دوست عزیز بهترین کاری که برای تقویت Listening & speaking میتونین انجام بدین فیلم نگاه کردن و فایل صوتی گوش دادنه!
      شما اگه listening رو ۷۰% بالا ببرین و روش کار کنین، تقریباً ۴۰% روی speaking هم اثر داره. من توصیه میکنم که از یه فیلم که بهش علاقه دارین استفاده کنین هم برای listening & speaking و هم برای یاد گرفتن یه عالمه اصطلاح کاربردی و بروز و در کل vocab.
      بار اول فیلم رو با زیرنویس فارسی ببنین که چرا های فیلم براتون حل شه و بعد با زیر نویس انگلیسی. بعد از چند بار هم دیگه بدون زیرنویس که این دفعه گوشتون ناخودآگاه دنبال کلمه ها میگرده و Listening تقویت میشه، اونایی رو هم که نمیشنوید خودتون شروع به جمله سازی میکنین و structure & word choice و در نهایت Speaking رو میسازین!
      الآن دیگه استاد منو میکشه که اومدم به جاشون جواب دادم… بازم اگه بخواین خیلی بیشتر میتونم کمکتون کنم. موفق باشین.

  • محبوبه کریمیان گفت:

    سلام
    ممنون

  • Sasha گفت:

    سلام
    محمد رضا فایل۵۰۴ Absolutely Essential Words را میل زدم برا من که خیلی مفید بود
    اگه صلاح دونستی به اشتراک بگذار.

  • mozhgan گفت:

    وااای چه عالی:) امیدوارم این روش ب منم جواب بده و علاقه مندم کنه.من همیشه از کلاس زبان فراری بودم،چون بیشتراعتماد ب نفسموکاهش میداد!
    بازهم ممنون و درود

  • نازنین گفت:

    سلام محمدرضای عزیز

    از راهنمایی هی ارزنده تون سپاسگزارم. راهکارهای شما رو برای چندتا از دوستان ایمیل کردم تا اونها هم استفاده کنن.

  • مهرناز گفت:

    وای!گام صفر…
    من تصمیم گرفته بودم که خودم شروع کنم به خوندن و دوستانی داشتم که انگلیسیشون خوب بود پس سعی میکردم باهاشون صحبت کنم و یا نوشته هام رو نشونشون بدم که غلط هام رو بگن
    و دقیقا با همین گام صفر مواجهم کردن :/ جوری که باعث شد مدتی بیخیال زبان شم، به خصوص که خودم هم مستعد وسواس بودم!!
    از نکاتی که نوشتید واقعا استفاده کردم آقای شعبانعلی
    از شما ممنون
    پ.ن:اگر فایل های رادیو مذاکره شما رو گوش نداده بودم احتمال ذکر کردن نام شما کم بود یا حتی شاید هم صفر!

  • ناشناس گفت:

    سلام استاد
    شاید سوالم بی ربط با این پست باشه ولی برام مهمه. اگر اشتباه نکنم شما اولین کتابتان را در ۱۸ سالگی نوشتید، می خواستم بدونم اولین کتاب شما در این سن در چه موضوعی بوده؟وچه ضرورتی را در نظر گرفتید؟ چون من هم به نوشتن علاقه دارم.
    با سپاس فراوان

  • لیلا گفت:

    استاد عزیز
    بسیار از شما ممنونم.از شما و دکتر شیری که به واسطه او با سایت شما اشنا شدم.درسهایی که از سایت شما می گیرم بسیار مفید و برای من راهبر هستند.از اینکه افرادی مانند شما هستند که به داشته های خود و توانایی هایشان توجه کرده و انها را قدر می نهند ،خیلی خوشحالم و به خود امیدوار می شوم.شما از جمله افراد نادری هستید که داشته های خود را قدر می نهید و در راستای بهبود انها تلاش می کنید و آنها را با دیگران به اشتراک می گذارید.و من از جمله افرادبسیاری هستم که داشته های خود را نمی بینم ومرتب به دنبال نداشته ها هستم و هر وقت به دست اوردم بدون استفاده کنار می گذارم و بازهم به دنبال نداشته های دیگر می دوم.
    گفته های شما مرا خیلی تحت تاثیر قرار می دهد.از شما ممنونم به خاطر اینکه هستید.
    از این پست شما هم بسیار ممنونم.چون سالهای متمادی است که در آرزوی اموختن زبان هستم.اما به همان دلایلی که گفتید نتوانستم بخوانم.فقط انبوه کتابهای مختلف را جمع اوری کردم و در کتابخانه ام دست نخورده گذاشتم به امید روزی که بخوانمشان.اما روش شما می تواند به من کمک کند.به این امید که یادگیری زبان را شروع کنم و تجربه خود را نیز بر آن بیافزایم .

  • عابد ساداتی گفت:

    محمد رضای عزیز و دوست داشتنی
    باز هم برای احساس مسئولیتی که در قبال دوستانت داری ممنونم. خیلی برام جالبه که احساس نزدیکی بهت دارم. و به هر مسئله ای که فکر میکنم ، نهایتاً تا چند روز بعد در موردش مطلب می نویسی

  • رها_اسفند گفت:

    ممنون … گام دوم ،خاطرات روزانه در يادگيري زبان خيلي به من كمك كرده…
    دلم براي نوشته هاشون خيلي تنگ ميشه وقتي ميرم دانشگاه(يزد) و نت ندارم… :((((

  • مرتضی گفت:

    سلام؛
    یه نکته ای هم بنظر من هستش.
    اینکه عموماً مشکل تلفظ در واژه های تخصصی دوچندان میشه.
    در کتاب ها و متدهای آموزشی زبان -حتی بهترین متدهای جهان- خبری از واژگان تخصصی و پیشرفته در یک فیلد خاص نیست.
    به همین جهت مشکل تلفظ در کتابخوانی های تخصصی شدید تر میشه، بخصوص که واژه ها چنیدن و چند بار در هر کتاب تکرار میشه، در صورت تلفظ اشتباه، مشکل ساز میشه بعدها.
    من خودم شخصاً برای غلبه به این مشکل -هنوز هم ادامه میدم این کار رو- مثلاً وقتی کتاب Decisive نوشته چیپ هیث و دن هیث رو میخوندم، همزمان میرفتم کتاب صوتی اون رو که روخوانی کتاب اصلی هست رو تهیه میکردم و گوش میدادم بهش.
    که در این صورت برای من دو هدف رو همزمان برآورده میکرد:
    اول اینکه لهجه و تلفظ هام رو بهتر میکرد. بخصوص در بهبود لحن در جملات طولانی خیلی کمک میکرد.
    دوم اینکه بخاطر زیاد گوش دادن و زیاد خوندن کتاب برای ماندگاری بهتر تلفظ و لهجه در ذهن، عملاً محتوای بخش زیادی از کتاب ملکه ذهن میشه،بعضی کتاب ها رو میتونم به زبان انگلیسی ارائه بدم ، از بس که متنشو خوندم و صوتشو گوش کردم!

  • دیدگاهتان را بنویسید (مختص دوستان متممی با بیش از ۱۵۰ امتیاز)


    لینک دریافت کد فعال

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

    yeni bahis siteleri 2022 bahis siteleri betebet
    What Does Booter & Stresser Mean What is an IP booter and stresser