دوره‌های صوتی آموزشی مدیریت و توسعه فردی متمم (کلیک کنید)

«مذاکره» به «بهانه» دکتر محمد مصدق

این روزها به بهانه‌ی سالروز درگذشت بزرگمرد تاریخ ایران، هر کس در روزنامه ها و مجلات و وب سایتها از دکتر مصدق چیزی مینویسد. به سنت همیشگی جامعه مان، یا او را تقبیح میکنیم و تا سطح یک وطن فروش که دست فلان کس را هم بوسیده است پایین می آوریم، یا چنان بالا می بریم که جملاتی را که تا دو سه روز پیش به ضرب و زور در دهان کوروش کبیر فرو میکردیم، به وی منسوب میکنیم.

این همان سنت قضاوت سیاه و سفید است. سنتی که تا زمانی که درگیرش باشیم، جامعه ما طعم نیکبختی را نخواهد چشید.

گاهی وقتها در بعضی رفتارها به بعضی فرهنگها حسرت میخورم. در آمریکا، نیکسون با آن فضاحت ماجرای واترگیت را ایجاد کرد، در موردش صدها کتاب و مقاله نوشته شد، اما هنوز بعضی از جملاتش که ارزش آموزشی دارند در کتابهای درسی نقل قول میشوند.

دکتر محمد مصدق ملی کردن صنعت نفت

به نظر می‌رسد که ما این فرصت را نخواهیم داشت تا در مورد دکتر مصدق به شکل درست و علمی قضاوت کنیم. در مورد مردان سیاست باید سه نسل حکومتی بگذرد تا واقعیت های تاریخی شفاف گردد. اولین نسل که نسل حاکم در زمان ایشان است که قدرت و رسانه در دست دارد و حرفهایش سندیت ندارد. دومین نسل در مخالفت نسل قبل برخاسته و تاریخ را واژگونه مینویسد تا با معیارهای خویش راست آید! و نسل سوم، عموماً در مخالفت نسل دوم و در حسرت نسل اول است. چنین میشود که تنها چهار نسل بعد، این ماجراها، «بار احساسی» خود را از دست میدهند و میشوند صرفاً «داستانی» برای مطالعه در شبهای طولانی زمستان و برای گپ زدن در روزهای طولانی تابستان.

من به جد معتقدم حتی در معروفترین نبرد حق و باطل در تاریخ اسلام – که همان نبرد خونین عاشورا باشد – تحت فشارهای خبری و رسانه ای آن زمان، تشخیص حق و باطل چندان ساده نبوده – و با تمام وجود اعتقاد دارم بسیاری از کسانی که امروز در زیر پرچم امام حسین سینه میزنند، اگر در عاشورا بودند، زیر پرچم یزید، سینه میدریدند. امروز که غبار تاریخ فرونشسته مظلومیت امام حسین و ظلم ظالمان هویدا گشته است.

خلاصه کلام اینکه، فکر میکنم غبار ملی کردن صنعت نفت هنوز فرو ننشسته است و پنجاه سال دیگر زمان لازم است تا قضاوتی در خور، حاصل آید. تا آن زمان، ای کاش شخصیتهای بزرگ تاریخ خویش را با تقسیم سیاه و سفید، دو دسته نکنیم و بکوشیم تا لااقل از گفته های مثبت هر یک از آنان، درس گیریم. سخت است بگوییم یک فرد سیاسی در ایران چندین دهه در مسند تصمیم گیری بوده و حتی یک جمله الهام بخش نگفته است…

نوجوان تر که بودیم واژه «زباله دان تاریخ» رواج داشت. میگفتند: «فلانی به زباله دان تاریخ رفته است». امروز که تاریخ میخوانم، میفهمم که تاریخ زباله دان ندارد. تک تک انسانهای بزرگ تاریخ، خوب یا بد، زشت یا زیبا، درسهای بزرگی برای ما دارند که اگر آنها را از زباله دان بیرون نیاوریم و به سخنانشان گوش نسپاریم، به زندگی در میان آلودگی و زباله محکوم خواهیم شد.

————–

پی نوشت نامربوط: اگر بخواهم بر خلاف توصیه‌ی بالا، مطلبی در مورد دکتر مصدق این بزرگمرد تاریخمان بنویسم، چیزی که همیشه مرا آزار می‌دهد این است که وی «انقلابی، حقوق‌دان، سخنور، ملی‌گرا و از خود گذشته» بود اما «مذاکره کننده» نبود. در مذاکره بر خلاف علم حقوق می‌آموزیم که «اگر بخواهی تمام حق‌ات را زود و سریع و یک‌جا بگیری، آن را به سرعت از تو پس خواهند گرفت… ضمن اینکه در مذاکره ما واژه‌ی ذی‌حق نداریم ذی‌نفع داریم. و اگر ذی‌نفعان را نبینیم باید هزینه‌های سنگینی بپردازیم. تحلیل مسیر تاریخ ساده نیست اما شاید شاید شاید اگر دکتر مصدق کمی آرام‌تر حرکت‌کرده بودند، امروز ما در شرایط متفاوتی بودیم…». چنانکه اصلاح‌طلبان ما نیز همان تند رفتن ها را در سالهای ۷۶ تا ۸۴ آزمودند و نتیجه‌اش سالهای ۸۴ تا ۹۲ شد. مذاکره کننده، برای نابودی باطل تلاش نمی‌کند (که این خطر نابود شدن حق را دو چندان می‌کند) بلکه برای گرفتن تدریجی حق، با باطل مذاکره می‌کند… با این روش دیر یا زود، حق خواهد آمد و باطل نابود خواهد شد…

آموزش مدیریت کسب و کار (MBA) دوره های توسعه فردی ۶۰ نکته در مذاکره (صوتی) برندسازی شخصی (صوتی) تفکر سیستمی (صوتی) آشنایی با پیتر دراکر (صوتی) مدیریت توجه (صوتی) حرفه‌ای‌گری در کار (صوتی) کتاب های مدیریت راهنمای کتابخوانی (صوتی) آداب معاشرت (صوتی) کتاب های روانشناسی کتاب های مدیریت  


64 نظر بر روی پست “«مذاکره» به «بهانه» دکتر محمد مصدق

  • سیامک گفت:

    من متوجه نشدم !یعنی مذاکرات بین المللی صبورانه عمل نکرد یادداشتی؟

  • انیس گفت:

    استاد شعبانعلی اوقات فراغتمو پر بار و دلچسب کردیداز شما صمیمانه سپاسگذارم .

  • چنارانه گفت:

    به خاطر میارم در برنامه کوله پشتی گفتید که اگر به گذشته برگردید همون کارهایی رو انجام میدید که در در گذشته انجام دادید. چون اطلاعات شما که منجر به تصمیم گیری های شما شده را نمیشه با اطلاعات زمان حال مورد قضاوت قرار داد. در مقدمه کتاب تاریخ ایران مدرن هم نوشته که the past is a foreign country. they do things differently there
    من با محتوای مطلب شما موافقم اما فکر می کنم ما نمیتونیم از منظر حال گذشتگان رو به این شکل نقد کنیم. من توی صفحه ام مطلب کوچیکی دراین باره نوشتم.
    chenaraneh.persianblog.ir
    دوست داشتم که ننویسمش. چون نوشتن دراین باره خیلی سخته و من هم اطلاعاتم کمه … اما از اون موقعی که مطلب شما رو خوندم بیشتر ننوشتن درباره این موضوع سخت تر شد:)
    از مطالب خوبی که به اشتراک میذارید ممنونم. پاینده باشید.

  • nima گفت:

    سلام استاد
    از نوشته خوبتون مخصوصا پی نوشت نامربوط! حسابی استفاده کردم…متشکرم
    استاد؛ اگر مثل همین پی نوشت تو نوشته های بعدیتون که قابلیت این کارو داره، بیشتر راجع به مسائل مذاکره و جزییاتش برامون صحبت کنید خیلی ممنونتون میشم

  • hasan گفت:

    مشکل ما اینه فقط به گذشتمون مینازیم! به امیر کبیر هامون! به فکر امیر کبیر های امروزی نیستیم

    همیشه عادت داریم تو زبان بگیم ۲۵۰۰سال تمدن! اما در عمل طوری رفتار میکنیم که…

  • مهدی پررنگ گفت:

    محمد رضا من فکر میکردم اگه تو هر نسل ما یه امیر کبیر داشتیم همه مشکلات حل میشد .
    ولی الان به این فکر میکنم که مشکل از ماست که امیر کبیر هارو وقتی ۱۰۰ سال از مرگشون گذشت میشناسیم وبهشون میگیم با با تو دیگه کی بودی !
    و این چرخه همچنان ادامه دارد …….

  • حسین گفت:

    محمد رضا جان در صورت امکان از تفاوت های بسیار ظریف مذاکره با حقوق بیشتر برایمان بنویس که بسیار بسیار راهگشا است.سپاس

  • راهله گفت:

    سلام
    من مدتهاست نوشته های شما رو میخونم وازتون یاد میگیرم.از تلاش خستگی ناپذیرتون بی نهایت ممنونم.این نوشته محشر بود به خصوص “پی نوشت نامربوطش”.به بقیه مطلب قبلا فکر کرده بودم ولی این چند خط یک دنیا بود.
    بسیار سپاس

  • حسین گفت:

    این حرفم بی ربطه به این موضوع ولی ، استاد شعبانعلی میخواستم یه اعترافی بکنم !

  • li@ گفت:

    درود بر شما
    «زباله دان تاریخ»
    “هان ای دل عبرت بین از دیده نظر کن هان
    ایوان مدائن را آیینهٔ عبرت دان…
    از دير باز تا كنون روش ما توصيه كردن هست و نه عمل كردن. شايد نداشتن تفكر سيستمي و جزيره اي عمل كردن باعث چندبار گزيده شدن هاي ما از يك سوراخ باشد.

  • فرشيد گفت:

    به نظر نمي ايد تغيير و اصلاح در ساخت و بافت جوامع به دست نخبگان از بالا انجام شود يا بر اثر تحول در زمينه و بستر اجتماعي و از پايين . فراموش نكنيم مصدق بزرگ گرچه در وجدان تاريخي موفق بود و نامش لااقل براي قشر با سواد نه مدرك خواه به نيكي ياد شده است اما او قرباني بستر نا مساعد اجتماعي شد .
    به قول رضا علي قلي در كتاب استعداد نخبه كشي:
    ساختارهاي سياسي و اجتماعي و فرهنگي اين كشور تاب تحمل اين بزرگان را ندارند و قطعا اگر ۱۰۰۰ بار هم با استبداد بجنگيم و ان را تحويل ديگري بدهيم تا ساختار هاي استبداد پرور است همچنان به توليد محصول خود خواهند پرداخت

  • مریم گفت:

    “مذاکره کننده، برای نابودی باطل تلاش نمی‌کند (که این خطر نابود شدن حق را دو چندان می‌کند) بلکه برای گرفتن تدریجی حق، با باطل مذاکره می‌کند… با این روش دیر یا زود، حق خواهد آمد و باطل نابود خواهد شد…”

    من همیشه با تعمیم و کلی کردن نتایج مشکل دارم. به قول خودتون مذاکره عرصه امتیاز دهی و امتیاز گیریه. در مذاکره باید به یکسری اصول و قوانین دو طرف پایبند باشند بر اساس اون برن جلو. اما حق و باطل که مقابل و ضد هم هستن، در مذاکره یعنی از محدوده سیاه و سفید دور بشن تا در محدوده خاکستریه هم برسن.

    • مریم جان. یک مسئله مشخص وجود داره. اساساً محدوده‌ی سیاه و سفید در دنیا وجود نداره. ما فقط محدوده‌ی خاکستری داریم.
      ضمن بنابراین همه همرنگ هستیم. مذاکره قراره چیدمان بهتری از ارتباط کاری، عاطفی، عملیاتی و اقتصادی برای افراد و کشورها و گروه‌های درگیر درست کنه. اینجا چیزی به نام رنگ (سیاه و سفید و …) وجود نداره.
      مذاکره علم نیست که درست و غلط توی اون وجود داشته باشه.
      مذهب هم نیست که توی اون، خوب و بد وجود داشته باشه.
      یک سبک رفتاری است. همین.

  • دیدگاهتان را بنویسید (مختص دوستان متممی با بیش از ۱۵۰ امتیاز)


    لینک دریافت کد فعال

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

    yeni bahis siteleri 2022 bahis siteleri betebet
    What Does Booter & Stresser Mean What is an IP booter and stresser