بعید است کسی در حوزهی دانش کامپیوتر فعالیت یا مطالعهای داشته باشد، اما نام آلن تورینگ را نشنیده باشد. بزرگان حوزهی دانش و تکنولوژی عموماً بر این باورند که غولهای تکنولوژی امروز، از اپل تا مایکروسافت، وامدار تورینگ هستند.
جایزه تورینگ را که هر ساله به فعالان حوزه فن آوری اطلاعات اعطا میشود در حد جایزه نوبل در حوزه علوم کامپیوتر میدانند.
من هم مثل بسیاری از علاقمندان این حوزه، نام او را شنیده بودم. به خاطر همین وقتی دو سال پیش کتاب جک کوپلند در مورد تورینگ به نام Alan Turing: Pioneer of the Information Age (آلن تورینگ: پیشگام عصر اطلاعات) منتشر شد، با علاقه آن را تهیه کردم. متاسفانه دو سال طول کشیدی تا فرصتی برای مرور کتاب فراهم شود.
آن هم وقتی بود که در مرتب کردن کتابخانه، کتاب را ورق میزدم و عنوان فصل نخست، توجهم را جلب کرد:
Click, Tap, or Touch to Open?
کلیک و تپ و تاچ، کلمات دههی اخیر هستند. چه ارتباطی میتواند بین این کلمات وجود داشته باشد با مردی که هفتاد سال پیش، دنیا را ترک کرده است؟ همین بود که نشستم و کتاب را باز کردم و خواندم تا لحظهای که مطالعهی آخرین صفحهی آن به پایان رسید.
در میانهی فصل اول، جک کوپلند توضیح میدهد که: هر کسی که امروز روی صفحهای کلیک میکند یا صفحه نمایش وسیلهای را با انگشتانش لمس میکند، عملاً تاثیرات شگرف ایدهها و افکار تورینگ را لمس کرده است.
زمانی که دنیا در فکر ساختن وسایلی بود که ضرب و تقسیم و جمع و تفریق را سریعتر انجام دهد، نوشت: «آیا کامپیوترها در آینده میتوانند فکر کنند؟ به نظرم میتوان با استفاده از آنها، نورونهای مغز را شبیه سازی کرد و شکلی از کورتکس مغز انسان را توسط آن مدل کرد». تورینگ اولین الگوریتم بازی شطرنج را مدلسازی کرد و زمانی که سی و پنج ساله بود (درست هشتاد سال قبل) اولین مانیفست جدی هوش مصنوعی را نوشت. برخی از جملات این مانیفست را با هم نگاه کنیم:
وقتی از این موضوع حرف میزنیم که آیا ماشینها میتوانند رفتار هوشمندانه از خود نشان دهند، معمولاً بدون فکر و بحث گفته میشود که این کار غیرممکن است. اصلاً مردم وقتی میخواهند بگویند یک نفر بدون فکر و تحلیل کار میکند و حرف میزند میگویند مثل یک ماشین رفتار میکند!
دلایل زیادی برای این رویداد وجود دارد. شاید اینکه انسان دوست ندارد در حوزه هوش هیچ رقیبی داشته باشد. شاید باورهای مذهبی مانع باشند. شاید محدودیت شکل و کارآیی ماشینها تا امروز باعث شده که به این شکل فکر شود.
شاید هم دلیلش این است که تا امروز، هوشمندی ماشینها خیلی کم بوده و هرگز از انعکاس هوش خالقان آنها فراتر نرفته است.
تورینگ به مدت چهل و دو سال، زندگی در دنیا را تجربه کرد و در سال ۱۹۵۴ از میان ما رفت. از او به عنوان ریاضیدان، دانشمند علم منطق، رمزنگار و تحلیلگر علوم کامپیوتر، فیلسوف، بیولوژیست با رهیافت ریاضی، پدر علم کامپیوتر و به طور خاص هوش مصنوعی و دوندهی دو ماراتن، نام بردهاند.
نبوغ کمتر کسی در قرن گذشته، به اندازه نبوغ آلن تورینگ، مورد اتفاق نظر همگان است.
در جنگ جهانی دوم، آلمانها برای کدگذاری پیامهای مورس خود، از دستگاهی به نام انیگما استفاده میکردند. دستگاه کوچک و قابل حمل و توانمندی که رمزگشایی آن – خصوصاً در آخرین مدل که توسط نیروی دریایی طراحی شده بود – عملاً غیرممکن به نظر میرسید.
آلن تورینگ، مدتها برای رمزگشایی کدهای این دستگاه تلاش کرد و نهایتاً با استفاده از دستگاه پیچیدهای که ساخته بود موفق به رمزگشایی شد.
وینستون چرچیل گفته است که هیچ فردی به تنهایی به اندازهی او در جنگ جهانی دوم تاثیرگذار نبوده است. برآورد میشود که کار او، باعث شد که جنگ جهانی دو تا چهارسال زودتر به پایان برسد.
تورینگ شوخ بود. مهربان بود. تیزهوش هم بود. عموماً حجم زیادی کتاب در دستش داشت و در بسیاری از مجسمههایی که به یادبود او در دانشگاههای بزرگ دنیا نصب شدهاند، این کتابها هم در دستانش دیده میشود.
تورینگ تند مزاج هم بود. حوصلهی نفهمیدنهای مردم را نداشت. بارها پیش آمده بود که با کسی حرف میزد و در میانهی بحث وقتی احساس میکرد که طرف مقابل، حرفهایش را نمیفهمد، حتی بدون اینکه زحمت خداحافظی را به خودش بدهد، راهش را میگرفت و میرفت!
در سال ۱۹۵۲ طی ماجرای عجیبی، کشف شد که تورینگ تمایلات همجنسگرایانه دارد. او را محاکمه کردند و وقتی که به این تمایلات محکوم شد، به او گفتند که بین زندان رفتن و مصرف دارو برای نابودی میل ج.نxس.ی , عقیم شدن، یکی را انتخاب کند. آلن تورینگ دومی را انتخاب کرد.
داروها اثرات نامطلوب زیادی بر ذهن و جسم او داشت. تورینگ میگفت: فکر میکنم انسان دیگری از من ساخته خواهد شد. ورود او به آمریکا منع شد و به عنوان عامل شرم ملت از او نام برده میشد. در اوج فضای جنگ سرد، حمایتها و حفاظتهای امنیتی از او گرفته شد و عملاً زندگیاش به سمت تنهایی، عدم امنیت و افسردگی رفت.
تورینگ دو سال آخر در حوزهی بیولوژی ریاضی کار میکرد و مقالهای به نام مبانی شیمیایی مورفوجنسیس هم منتشر کرد که شصت سال پس از مرگش، دانش تجربی و آزمایشگاهی توانست صحت تئوریهای او را آزمایش و اثبات کند.
در هشتم ژوئن ۱۹۵۴، خدمتکاری که وارد اتاق تورینگ شد، دید که جسد او روی زمین افتاده است. تورینگ سیبی آغشته به سیانید را خورده بود و خودکشی کرده بود.
چه باید کرد که، انسانهای خاص، به سرنوشتهای خاص هم گرفتار میشوند. ویل دورانت، زمانی در مورد قضاوتهای مرتبط با نیچه نوشته بود: کاش میشد نوابغ را استثنا کرد.
محققان و فعالان حوزه IT میگویند که تورینگ با هر سال زندگی، شاید میتوانست دنیای امروز ما را یک دهه جلوتر ببرد. شاید اگر تورینگ حتی یک دهه بیشتر زنده بود، امروز کامپیوتری که در دستان من و شماست، شکل دیگری داشت. شاید گوشیهای هوشمند به شکل دیگری با ما حرف میزدند. شاید رمزنگاری و رمزگشایی در نقطهی دیگری بود.
تایم او را یکی از صد انسان مهم جهان در قرن بیستم معرفی کرد و نوشت که هر کسی انگشت به صفحه کلید میزند یا برنامههای تایپ و جدولهای اعداد و اطلاعات را باز میکند، به نوعی دستاوردهای فکر او را لمس میکند.
در سال ۲۰۰۹، بیش از سی هزار نفر، نامه امضا کردند و از دولت انگلیس خواستند به خاطر رفتار نادرستش با تورینگ عذرخواهی کند. گوردون براون در آن زمان پیامی صادر کرد و از آلن تورینگ عذرخواهی کرد. پایان پیام این بود که: آلن. ما متاسفیم. لیاقت تو بیشتر از اینها بود.
مجلس عوام انگلیس، آخرین جایی بود که حاضر شد با مردم همراه شود. در دسامبر ۲۰۱۳ نهایتاً متنی تنظیم شد و به امضای ملکه رسید و آلن تورینگ، از اتهام «عامل شرم بزرگ برای مردم انگلیس» تبرئه شد.
چند مطلب پیشنهادی:
با متمم:
فایلهای صوتی مذاکره آموزش زبان انگلیسی آموزش ارتباطات و مذاکره خودشناسی
موفقیت بیشتر تو، میتواند بسیاری از توجیههایی را که من برای رشد نکردن و پیروز نشدن دارم، زیر سوال ببرد.پس آلن تو باید محاکمه شوی تا همه ببینند که من مثل تو نیستم.
سلام
من تازه فیلم را دیدم. خیلی زیبا بود
لینک دانلود هم قرار می دم تا دوستانی که می خوان دانلود کنند.
http://hastidownload.net/%D8%AF%D8%A7%D9%86%D9%84%D9%88%D8%AF-%D9%81%DB%8C%D9%84%D9%85-the-imitation-game-2014/
خیلی تحت تاثیر قرار گرفتم! دلم میخواد گریه کنم!! چقد حیف … چقد دنیای ما می تونست قشنگ تر بشه…