هوشمندی به تلاش دائمی کورکورانه نیست.
گاهی هوشمندی به تشخیص لحظهی مناسب قطع کردن تلاش است.
در را اگر بکوبیم دیر یا زود باز خواهد شد.
اما دیوار را هر چه بکوبیم در نخواهد شد.
پی نوشت: قابل توجه کسانی که در رابطهی عاطفی که دیگر وجود ندارد گیر کردهاند. کسانی که میکوشند از عقیدهای که قابل دفاع نیست دفاع کنند. کسانی که نمیپذیرند هر انسانی قرار نیست در همه رشته های حرفهای و تخصصی مستعد باشد. کسانی که فکر میکنند تکرار یک حرف غیرمنطقی آن را منطقی جلوه میدهد. کسانی که …
[…] بیایید بازهی زمانی گرفتار شدن به نفرین برنده تا زمانی که متوجه میشویم گرفتار این نفرین شدهایم را افزایش دهیم، مثلا از شروع تا پایان یک مزایده به تولد تا مرگ یک انسان. این یعنی احتمالا در طول زندگی هیچگاه نخواهیم فهمید بعضی کارهایی که انجام میدهیم ارزش صرف منابعمان را دارد یا نه. محمدرضا شعبانعلی جایی نوشته است: […]
[…] […]
[…] مسألهای که بسیار آزاردهنده این است، بیایید از بازهی زمانی که گرفتار نفرین برنده میشویم تا وقتی که میفهمیم چه شده است را کمی افزایش دهیم. مثلا از طول یک مزایده به طول یک زندگی. در چنین شرایطی شاید هیچوقت نفهمیم کاری که میکنیم ارزشش را داشته یا نه. محمدرضا شعبانعلی جایی نوشته است: […]
[…] مسألهای که بسیار آزاردهنده این است، بیایید از زمانی که گرفتار نفرین برنده میشویم تا وقتی که میفهمیم چه شده است را کمی افزایش دهیم. مثلا از طول یک مزایده به طول یک زندگی. در چنین شرایطی شاید هیچوقت نفهمیم کاری که میکنیم ارزشش را داشته یا نه. محمدرضا شعبانعلی جایی نوشته است: […]
زیبا بود
عالی بود ینی!
به جراتم برای قطع تلاشهای بیهوده _در این فصل از زندگیم_ افزود…واقعا ممنون
محشره این مطلبتون
سلام – اين يك حقيقت كاملا درسته كه خيلي از ماها بدون توجه به اين مطلب شبانه روز تلاش مي كنيم تا فقط خودمون رو از عذاب وجدان را حت كنيم.
به خاط توجه شما به حقيقت هاي زندگي واقعا سپاسگزارم.
خیلی این مطلب بدلم نشست
همیشه فکر میکردم با تلاش و پشتکار به هرچیزی که بخام میرسم، و این قانونی بوده که میتونستم به موفقیت های زندگیم تامیم بدم.
تصورم این بود که توو رابطه عطفی هم این قانون صدق میکنه،
الان یه ماهه که فهمیدم ۵سال تمام داشتم دیوار بتنی رو میکوبیدم
ولی ۵سال تمام دیوار بتنی رو کوبیدن بهتر از ۵سال و ۱ماهه…
البته ممكنه ديوار بتوني رو از نقطه مناسبي بتوني بكوبي. شايدم نه.
گاهی خدا درها را میبندد و پنجره ها را قفل میکند،
زیباست که فکر کنیم شاید بیرون طوفان می آید و خدا میخواهد از ما محافظت کند …
استاد سلام
نمیشناسمتون ولی به این اعتقاد راسخ دارم که درست میگن “نبین کی میگه، ببین چی میگه” و شما درست گفتید. مچککرم برای خیلی چیزهایی که اینجا یاد گرفتم، و امروزبا خوندن این پست فهمیدم که حدود ۱ سال هست که دارم “دیواری” رو به امید “در شدن” میکوبم… و حالا باید دیگه جمعش کنم این کوبیدن های مسخره رو . . .
عالی بووود استاد . . .
با سلام. بنظر من بهتر است این جمله را اینطور تفسیر کنیم که منظور از قطع کردن تلاش، ادامه ندادن همان کار قبلی است. ولی بهر حال باید کار دیگری کرد، گرچه این کار در شرایطی خاص می تواند انجام هیچ کاری باشد. نظرم را خلاصه می کنم که اگر ما کاری می کنیم که جواب نمی گیریم، باید کار دیگری بکنیم. در زبان انگلیسی نیز جمله معروفی هست باین مضمون که:
If something is not working, do something else.
تشخیص در و دیوار آسونه وقتی آدم روحی داشته باشه انقدر لطیف که هم از در هم از دیوار رد بشه بدون هیچ زحمت.هنرمندی اینه که تصمیم بگیره رد نشه اگه نباید رد شد.انقدر قدرتمند که اراده کنه اراده خداوند تصمیم گیرنده باز شدن و بسته موندن درهای زندگیش باشه. انقدرهوشمند که از خودش بپرسه به کی قراره ثابت کنم من تونستم بالاخره رد بشم؟ به کسی یا کسانی که یا پای رفتن ندارند یا دلی برای شکسته شدن؟ یا از موفقیتت ناراحت می شن یا انقدر خوشحال که باهاش تو دهن دشمنان ذهنیشون بزنن؟ یا رقیبت هستن یا حال رقابت ندارن؟ این موفقیت همون شکست جبران ناپذیریه که خدا نصیب هیچ مسلمونی نمی کنه.
تشخيص در و ديوار براي كسي كه دچار شرايط احساسي شده اند بسيار سخته.
»»»»»» كسي زير سايه اطرافيان مجبور ميشه پزشكي بخونه، كسي دچار تمايلات عاطفي شديد و يك طرفه است، كسي دچار تعصبه و …
اول بايد از اون شرايط خارج بشه تا بتونه بفهمه جلوش ديواره.
بنابراين فكر كنم نشه همه رو به اين خاطر زير سئوال برد.
الان همه درها شبيه ديوارها و همه ديوارها شبيه درها شدند!
سواد مدركي زياد شده ولي بصيرت كم شده و …
سلام استاد
موضوع و مفهوم آن باريك و نغز؛
لطفا تناسب تصوير را با موضوع شرح دهيد.
با سلام و درود.
ابتدا آرزوی سلامتی و طول عمر با عزت برای جنابعالی برای اینکه هدف هایتان روز به روز متعالی تر و گام هایتان برای رسیدن به آنها استوارتر شود.آغاز بی پایانتان را ارج می نهیم.امید که از رستگاران باشید.
برای انسانی که دانش لازم(در اینجا به کلید تعبیر شود) را برای گشودن یک در ندارد هر دری نیز یک دیوار سترگ است.
اگر این دیوار یک تفاهم خانوادگی است شناخت درستی از روحیات و خلقیات و … طرف مقابل کمک می کند که تشخیص دهیم می شود آن را ترمیم کرد یا خیر.
اگر این دیوار یک کار تجاری خاص است باید ببینیم علمش را داریم یا خیر.فرض کنید یک معامله گر بین المللی هستید باید بدانید که اگر دانش تکنیکال و فاندامنتال را ندانید محال است با هزاران بار ترید هم نتیجه بگیرید.یا باید بیاموزید و یا اینکه بی خیال شوید.هزاران بار ضرر هم چیزی را عوض نمی کند.
شاید بتوان در را شبیه سازی به روش کرد.اگر شما اصول درست یک کار را ندانید احتمال موفقیت تصادفی صفر است.فرض کنید میخواهید استوانه ای را در استوانه دیگر وارد کنید که یکی خار و یکی شیار دارد.شما با پتک هم اگر شیار را روبروی خار نگذارید نمی توانید این دو استوانه را سالم درون هم قرار دهید.
نتیجه گیری بنده:
در و دیوار مفاهیمی نسبی هستند نه مطلق.دانش و اراده و استعداد در کنار هم می توانند قابلیت تبدیل دیوار به در را ایجاد نمایند.
موفق باشید
سلام.
محمدرضای عزیز به نظرم این مطلب مهمه و توجه به این موضوع لازم،اما نکته ای که باید بهش توجه کرد اینه که مرز بین دیدن در و دیوار یا بهتره بگم عدم تشخیص وجود در و دیوارو سخره و کوه،باریکه.شاید در عین تلاش برای ساختن راه باید به درهای احتمالی موجود در اطراف هم توجه کرد.
یه چیز دیگم هست و اون اینه که ته ته تهش این مهمه که من میخوام چی بشم،ممکنه یکی با پنجاه بار آزمایش لامپ رو اختراع کنه اما ادیسون این گستاخی محترمانه به تاریخ رو کرده که لامپ در ذیل نام ادیسون تعریف بشه نه کس دیگه،همینطور ادیسونها…
مدیر و بنیان گذار یکی از برندهای مطرح از گذشتش برام میگفت:که یه روزی اطرافیان نزدیکش بهش میگفتن:به جای این کارای بیهوده،برو با تاکسی کار کن که سر شب دوتومن کاسب باشی،تو این مواقع آدم میمونه و شک میکنه که داره به دیوار میکوبه یا به در!؟
با همه ی این تفاسیر،این مطلب هم در مورد خیلی از افراد و موقعیتها ممکنه صدق کنه ممکن هم هست نکنه.
«سایه حق بر سر بنده بود
عاقبت جوینده یابنده بود
گفت پیغمبر که چون کوبی دری
عاقبت زان در برون آید سری
چون نشینی بر سر کوی کسی
عاقبت بینی تو هم روی کسی
چون ز چاهی می کنی هر روز خاک
عاقبت اندر رسی در آب پاک»
مولوي
درد تغییر گاهی از درد زایمان بیشتره، ولی گاهی برای ورود به فضایی دیگر باید این درد رو کشید