باور شخصی من این است که شاید وجه مشترک اکثر کسانی که به این خانهی مجازی سر میزنند، به نوعی تجربه و دغدغهی یادگیری و آموزش باشد. این نوشته فعلاً در حد فکرهای اولیهی من است. خیلی زیاد لطف میکنید اگر شما هم ایدههایتان را اینجا بنویسید تا با کمک هم بتوانیم به اندازهی سهم کوچکمان به توسعهی فرایند آموزش و یادگیری کمک کنیم.
حتماً به خاطر دارید و خواندهاید که:
نخستین اتوموبیلها از نظر شکل ظاهری و طراحی، دقیقاً کالسکههایی بودند که فقط اسب نداشتند.
در نخستین موبایلها، کلیدها دقیقاً به همان شکل و همان ترتیب تلفنهای ثابت طراحی و قرار داده شده بود.
در نخستین برنامههای «خواندن کتابهای الکترونیک» انیمیشنهای ورق زدن برگهها وجود داشت تا استفادهکننده هنوز حس کند با کتاب کاغذی سر و کار دارد.
نخستین موتورهای جستجو (مثل آلتاویستا) به شدت شبیه سوپرمارکت بودند. چون شلوغی نشانهای از «جنس جور» بود!
شکل ظاهری نخستین روبوتها، دقیقاً مثل انسان طراحی شده بود.
سالها طول کشید تا:
به تدریج یاد گرفتیم که محل چراغها و محل نگهداری وسایل اضافی و ابعاد چرخها و ارتفاع صندلی و تعداد صندلیها و … میتواند تغییر کند. خودروها تا مدتها ارتفاع بلندی از سطح زمین داشتند. اگر چه دیگر اسبی در کار نبود، اما ارتفاع خودروها عملاً بر اساس قد اسبها انتخاب شده بود. ما هنوز هم قطعهی زیر درب خودرو را «رکاب» مینامیم…
به تدریج آموختیم که موبایل میتواند دکمه نداشته باشد یا اگر داشت الزاماً نباید تقلیدی از همان تلفنهای ثابت قدیمی باشد.
به تدریج آموختیم که چیزی که به کتاب الکترونیک ارزش میدهد، «ورق خوردن شبیه کتاب کاغذی» نیست بلکه «توانایی بسیار بهتر جستجو» است.
به تدریج آموختیم که توانمندی موتور جستجو در شلوغی به سبک سوپر مارکت نیست. در خلوت بودن و خالی بودن است.
به تدریج فهمیدیم که روبوت قدرتمند، ممکن است به شکل یک مکعب یا کره باشد و بتواند در خون ما یا شبکههای فاضلاب ما به دنبال یک هدف مشخص بگردد. دلیل ندارد حتماً دست و پا داشته باشد.
همین وضعیت این روزها در مورد آموزش الکترونیک و سیستمهای آموزش مجازی به وجود آمده است:
ما فکر میکنیم «آموزش مجازی» باید چیزی شبیه آموزش حقیقی باشد. همهی سیستمهای آموزشی مدرن را نگاه کنید. از استفورد شروع کنید که با همکاری Coursera کار میکند و با Udemy ادامه بدهید و در مسیر خود به پروژهی ام آی تی هم نگاهی بیندازید و آکادمی خان را ببینید. نهایتاً هم نگاهی به شبکهی یادگیری وب یاد خودمان بیندازید و آموزشهای الکترونیک مجتمع فنی تهران و زبان آی تی و …
حتی در کتابهای مرجع آموزش الکترونیک، سوال مشخص این است که: «چه کنیم که آموزش مجازی همان کیفیت آموزش حقیقی را داشته باشد؟». واقعیت این است که با این سوال، آموزش مجازی همیشه شکل ناقصی از آموزش در فضای آفلاین باقی خواهد ماند. ویدئوهایی از معلمهای تعجب زده در برابر دوربین که بدون حضور مخاطب هرگز نمیتوانند با احساس درست درس دهند و فایلهای صوتی از مدرسانی که بدون حضور مخاطب میکوشند هیجان کلام خود را حفظ کنند و متنهایی که از کتابها انتخاب شده و دوباره تایپ شده و اسلایدهایی که صرفاً سرفصلها را با فونت درشتتر و تصاویر زیبا نمایش میدهند.
شاید سوال خوب این باشد که: «آموزش مجازی چگونه می تواند متمایز باشد؟». چه باید کرد که مردم «دانشگاه آنلاین» را به «دانشگاه واقعی» ترجیح دهند؟ به شدت باور دارم که فضای مجازی قابلیتهایی بسیار گستردهتر از فضای حقیقی دارد و طی دو یا سه دههی آینده، از «دانشگاه» به شکلی که ما امروز داریم به همان تمسخری یاد میشود که از ما از «مکتب و مکتب خانه» یاد میکنیم.
مدتهاست تیم ما در حال خواندن و فکر کردن به نحوهی شکلگیری این تمایز است. شاید با همفکری هم بتوانیم سریعتر این راه را طی کنیم. بیصبرانه منتظر فکرهای شما هستم. امیدوارم وقت بگذارید و کامل توضیح دهید و فقط به چند کلمه بسنده نکنید.
با سلام.
متن جالبی بود که حقیقت نگرش و برخورد ما با تکنولوژی و همینطور سیر پیشرفت علمو بر اساس ذهنیت نوستالژیک انسان نشون میده.
اما موضوعی که منو به سمت این سایت هدایت کرده در واقع جست و جویی بود که در زمینه ی نحوه ی استفاده از اپلیکیشن Coursera داشتم! ممنون میشم اگر اطلاعاتی دارین راهنماییم کنین.
سلام دوباره
پیشنهاد دیگرم، استفاده از دانش آینده پژوهی است. بهنظرمیرسد کسانی بوده و باشند که دربارهی آیندهی آموزش، کار کرده باشند. به نظرم، با داشتن این دانش، رویای شما که زودتر محققساختن آینده در گسترهی آموزش و یادهی/یادگیری است، آسانتر عملی شود.
من به نظرم رسید که Future of Learning را در اینترنت جستوجو کنم.
سلام
به نظر من بهتر کردن آموزش مجازی نباید به معنای عدم نیاز به آموزش حضوری و عادی باشه.همین الآنشم بچه های ما به دلیل اینکه فرهنگ ما فقط زمان دانشجویی اجازه ی استقلال بهشون میده خیلی درکی از زندگی اجتماعی ندارن.حالا فکرکن روابط و دغدغه هایی که توی جمعهای دانشجویی و کلاسی به وجود میاد حذف شه، اون موقع روابط هم مجازی میشه و برخوردهای نزدیک کمتر میشه.البته میدونم اون یه مشکل دیگه ست که بایدحلش کنیم ولی ما در مورد آموزش مجازی در بستر فرهنگ و جامعه ی ایرانی صحبت میکنیم.یا حداقل من همچین برداشتی کردم.
من احساسم اینه که آموزش مجازی میتونه جاهایی که بعدمسافت مانعی بر سر راه عدالت آموزشیه کمک کنه.یا نقش مکمل برای اموزش های حضوری داشته باشه.اما اینکه شکل فعلی این اموزش ها مناسب نیست حرفتون رو قبول دارم.
فکر کن مثلا همین دسترسی بچه های ام بی ای ما به ویدئوهای دانشکده بازرگانی هاروارد چقدر مفیده.کلا من فکر میکنم منظور تو هم این نیست که اموزش مجازی جایگزین اموزش حضوری بشه.فک کنم هدفت اینه که اموزش مجازی میتونه یه ابزار مکمل یا حتی گاهی متفاوت و جداگانه باشه…فاکتورهای اصلی اموزش مجازی باید دسترسی آسون و روش استفاده ساده و جذا باشه…
یه نکته ای که برای دوره های مجازی غیرهمزمان می تونه مطرح بشه وقتی هست که کل مراحل به صورت مجازی انجام میشه، از ثبت نام بگیرید تا امتحان دادن و ارائه ی مدرک.. درسته که انگیزه ی خیلی ها گرفتن مدرک نیست اما گرفتن مدرک برای عده ای دیگه مهمه (حداقل در افق ۱۰ ساله ی کشور ما 🙂 ) .. روش های اطمینان حاصل کردن از هویت امتحان دهنده بحثی هست که به نظر من هنوز خیلی جای کار داره .. روش هایی رو در این زمینه دیدم ولی مواردی که من دیدم راه در رو داشتند
پروژه پایان نامه من هم سیستم آموزش مجازی بود. باید بگم که گرچه برای پروژه تلاش زیادی انجام دادم و سعی کردم نوآوری داشته باشم و بخش ها و ایده هایی اضافه کردم اما در نهایت الان که نگاه می کنم میبینم قدمی در جهت ارتقای آموزش مجازی نبوده و صرفا شیوه پیاده سازی من فرق داشته. الان به لحاظ فنی دانش بیشتری دارم اما متاسفانه خالی از ایده و نظر شدم . خیلی دوست دارم این بحث رو تکمیل کنید.
در ضمن سال ۹۲ مدیر موفق یکی از سایت ها یه تعداد کلاس آنلاین برگزار کرد که به لحاظ فنی و کیفی عالی بود و همه مولفه های یه کلاس حقیقی رو داشت و خیلی خیلی کلاس مفیدی بود (کلاس های آنلاین دیگه رو هم تجربه کرده بودم ولی این فرق داشت) . نه اینکه چیز عجیب غریبی باشه, ولی به هر حال راه استفاده از این تکنولوژی رو بهتر بلد بود . و البته از کلاس های خسته کننده دانشگاه هم خبری نبود و کلاس درس هم ضبط می شد و می تونستیم بعدا کلاس رو هم مرور کنیم.مثلا وسط درس به یه فایل نیاز بود همون جا شیر میشد بچه ها بر می داشتن استفاده می کردن بدون اینکه به کلاس لطمه وارد شه. در ضمن درس کار عملی رو همزمان پیش می بردیم و واقعا می فهمیدیم داریم چی آموزش می بینیم و خیلی چیزای دیگه که همه میدونن خودشون. منظورم اینه که شیوه به کارگیری یه تکنولوژی هم خیلی مهمه
من مدتی مسئول یکی از بزرگترین و پر مخاطب ترین سامانه های آموزش مجازی ایران بودم. و همیشه به این موضوعاتی که شما مطرح کردید فکر میکردم. فکر میکنم تعامل یکی از گم شده های آموزش مجازی باشه. کاربران باید بتونن با هم تعامل داشته باشند، با استاد تعامل داشته باشند دسترسی به مطالب مفید ایشان به سادگی امکان پذیر باشه. مثلا یک کاربر بتونه در دقیقه پنج و نیم یک آموزش ویدئویی سوالش رو مطرح کنه و استاد نیز همانجا پاسخ بده. و این سوال و جواب دقیقا روی دقیقه پنج و نیم تایم لاین قابل نمایش باشه.
دوم اینکه معمولا ما اگه آموزش ویدئویی داریم از بقیه رسانهها استفاده نمیکنیم و اگر آموزش متنی داریم فقط متن هست! اگه کمی سیستمی نگاه کنیم ما در اینجا میتونیم «صوت، تصویر، متن، فیلم (یا به صورت ویدئو یا فلش)» داشته باشیم. ارتباطات میتونن زنده (به صورت وبینار، چت و…) یا آفلاین انجام شوند. و همه اینها ضرب میشوند در (مربی، کاربران، استادیاران و تولید کنندگان محتوا). در یک کلام شاید بشه گفت سامانه آموزش باید از تمام امکانات شبکههای اجتماعی بهره بگیره و آموزشها باید مرتب با تبادل اطلاعات کاربران و کارشناسان به روز شوند.
به عنوان مثال یک کاربر باید بتواند به صورت ویدئو برای سایر کاربران یک پیغام آفلاین بذاره.
تقریبا تمام محدودیت ها در آموزش آنلاین برداشته میشه پس ما میتونیم علاوه بر یک استاد ده ها کارشناس مرتبط داشته باشیم که هم زمان به پرسش کاربران پاسخ میدن.
نقش شبکه های اجتماعی میتونه پررنگ تر باشه. مثلا نرمافزاری طراحی بشه که کاربران بتونن از طریق واتسآپ و سایر شبکههای اجتماعی موبایلی و غیر موبایلی با سامانه آموزش مجازی در ارتباط باشن.
یکی از چیزهایی که من کمتر دیدم دسترسی به منابع آنلاین هست. در کنار هر درس باید یه سری منابع آنلاین هم معرفی بشن تا کاربر بتونه یک مطلب رو از زاویه های مختلف بررسی کنه و بر اساس زاویه دید خودش بتونه به خوبی مطلب رو درک کنه.
من فکر میکنم دنیا داره از آموزش گذر میکنه و آموزشها باید پژوهش محور بشن… تو این مورد حرف خیلی زیاده!
من به شخصه جدا از این که سبک شما و شخصیت شما استاد عزیزم رو دوست می دارم، هدفم از سر زدن به این خانه مجازی دوست داشتنی آشنایی بیشتر با نوع دید شما به خیلی از موضوعات هست که برای من جالبه.طرز فکر شما رو دوست دارم و برای من که در یک محیط اداری هر روز کارهایی روتین رو انجام میدم ، در ارتباط بودن با فضای فکری شما از طریق همین سایت بهم حس خوبی میده.انگار که به روز هستم حداقل در مباحثی که شما مطرح می کنید.
آموزش به شيوه مجازي به دليل اينكه مي شه با برنامه هر كدوم از دانشجوها ، هماهنگ زماني و مكاني بشه خوبه. اينكه من مي تونم توي سفر سر كلاسم شركت كنم.( يادم مي ياد رفته بودم كيش توي كافي نت سر كلاس مخابرات بودم و كنارم يك پسري با شلوارك نشسته بود و داشت توي نت مي چرخيد و من بايد توي اون سرو صدا و تنوع فضا، جواب استادم رو پيدا مي كردم و براي من خيلي هيجان داشت اون جديت كلاس و دانشگاهم با اين سفر و تفريح قاطي بود….)
براي سوال شما: براي مني كه اين حوزه تخصص اول من نيست كمي مثال زدن ها براي اينكه بهتر با مفهومي كه آموزش داده مي شه؛ خيلي موثر و مفيده. مي دونم كه خيلي خيلي تلاش مي كنين و كلي مطلب دارين براي آموزش. جا افتادن و اجرايي شدن هر كدومش تمرين و ممارست مي خواد تا توي زندگيمون جاري بشه. من كلا بعد از گوش كردن به فايل ها و خواندن مطالب و يادداشت برداري مي بينم كه يك جزوه دارم با كلي مطلب و مفهوم جديد. منظورم اينه كه آنتروپي مطالب خيلي بالاست. براي اين موضوع فكري كنين. نظر من اين هست كه سرعت و حجم مطالب ارايه شده زياد هست. باز هم سپاس گذار زحمات جمع شما هستم.
سلام محمدرضا جان
شکی نیست که آینده ای که در همین چند قدمی ماست پر است از آموزش های مجازی و محوریت اینترنت ودنیای مجازی در کسب علم و دانش، خرید و …
اما سوالی که همیشه تو ذهن من هست اینه که ایا تا چه حد مجازی شدن جامعه می تونه در دید کلان مفید یا مضر باشه ؟؟
یعنی ایا این که جامعه ی ما در ابعاد مختلف با به کار گیری دنیای مجازی به این سمت بره، برا رشد و اعتلای جامعه مفیدتره؟
ایا باعث نمیشه که روح انسانی از جامعه رخت ببنده؟
اینا سوالایی که گاهی تو ذهنم هست و خیلی خوشحال میشم که یه وقتی در یه جایی چیزایی هم در این رابطه بفرمایید استاد جان
استاد سلام
حداقل تجربه من نشون میده “رفاه بیشتر” در اکثر موارد “فساد بیشتر” رو به همراه داره. اگه کسی تشنه علم و دانش و آگاهی باشه خودش از لابلای همین صفحات ساده سایت شما که پر از کلمات کلیدی یه می تونه سرنخ کارهای تحقیقاتی و مطالعاتی زیادی رو پیدا کنه و لزومی نداره همه چی رو براش فذاهم کنید. مثلا خود من فقط یه بار کلمه تفکر سیستمی رو در یکی از صفحات شما دیدم که باعث شد چند روز درباره اش تحقیق کنم.
به هر حال امیدوارم در مسیر پیش رو تون موفق باشی.
سلام محمدرضا به نظر من تفاوت اصلی آموزش الکترونیک با دانشگاه واقعی در اینه که در آموزش الکترونیک فرد تا حد زیادی براساس علاقه انتخاب می کند چه چیزی یاد بگیرد و زمان و سایر شرایط را نیز خودش انتخاب می کند. اما همانطور که در کتاب Paradox of choice ذکر میشه این که تا این حد دانش پژوه قدرت انتخاب داشته باشد حتماً باعث شادی و لذت او نمی شود. دوست دارم نظر شما را در این مورد بدانم. آیا این آزادی انتخاب باعث می شود فرد احساس رضایت کند؟
دانشجوی مجازی دانشگاه تهران هستم
به شخصه نمیتونم ارتباط خوبی سر کلاس برقرار کنم. احتمالا به همون دلیلی که گفتی. چون این آموزشهای مجازی یه تقلید مسخره از آموزش های حقیقی در دنیای مجازیست حتی به همین دلیل بود که در کنار ارشد mba مجازی، دوره mba بهارم ثبت نام کردم لذتی که در حضور سر کلاس بهار می برم از پرسش و پاسخ ها، نصفشو هم سر کلاسهای مجازی نمی برم.
به نظرم باید از نقاط قوت فضای کامپیوتر بهره برد مثلا:
۱- تدریس ها می تواند در قالب بازی های کامپیوتری باشد. مثلا شرکت های مجازی باشند که باید برای آنها استراتژی تدوین کنیم تا به یک هدفی برسند و در صورتی که درست بود بازی برود مرحله بعد و….
۲-فضای آموزش الکترونیک می تواند بین المللی باشد و با تشکیل گروه های چت آنلاین تجربیات بین المللی دانشجویان باهم به اشتراک گذاشته بشود.
۳-امکان استفاده از اساتید دانشگاه های مختلف دنیا
۴-تشکیل شبکه های اجتماعی در حوزه یادگیری
و….
بازهم تاکید می کنم محمدرضا جان کلا یه دونه ای
یه زمانی به دانشجوهای کارشناسی برق درس پردازش تصویر میدادم که معمولا این درس با تئوریهای پیچیده برای بچه های تحصیلات تکمیلی تعریف میشه. برای اینکه نمی شد تئوری گفت درس رو در قالب برنامه نویسی با نرم افزار MATLAB براشون گفتم. به این صورت که یه تعریف مثلا از لبه برداری از عکس می گفتم و اینکه کدوم دستور و به چه صورت از نرم افزار برای این کار استفاده میشه. مطالب درسی رو به کمک ویدئو پروژکتور ارائه می کردم و چون فرصت درست کردن پاورپونت رو هم نداشتم مطالب رو از روی یک کتاب بخش به بخش جلو می بردم و هرجا که لازم بود می رفتم سراغ نرم افزار و بصورت عملی نشون میدادم که چطور و با کدوم دستور میشه عملیات تعریف شده رو انجام داد و حاصل تاثیر اون تابع روی عکس چی میشه. یکی از دانشجوها ابتکاری به خرج داد و نرم افزاری روی کامپیوتر من نصب کرد که حین درس دادن صدای من و تصویری که روی لپ تاپ نقش میبست رو بصورت یک فایل avi ذخیره می کرد و بچه ها دیگه لازم نبود نت بردارن و بعد کلاس فایل رو داشتن.
خیلی از بچه های ترم های بعد هم از اون فایل ها استفاده کردن و از بعضی ها هم خبر دارم که بصورت حرفه ای کار پردازش تصویر و بینایی ماشین رو از همون فایل ها شروع کردن.
به نظرم جایی که شما برای تفهیم بیشتر موضوع بخواین از امکاناتی مثل عکس، فیلم، نرم افزار، یا نشون دادن یک روند استفاده کنین، یا هر امکاناتی که وابسته به کامپیوتر هست، اینجا کلاس درس سنتی با گچ و تخته سیاه کم میاره در حالیکه یه کلاس درس مجازی با این امکانات خیلی پرباره
به نظر من آموزش مجازی زمانی می تواند مفید واقع شود که خلا های آموزش واقعی را پر کند. نمی توان آموزش مجازی را جایگزین مناسبی برای آموزش واقعی دانست. بشر یاد گرفته با لمس کردن، بو کردن، گوش کردن و حس کردن بیاموزد. در حقیقت هر آموزه در ذهن ما، آرایشی از نورون هاست که در اثر یک حس از حواس بوجود آمده. در واقع تا زمانی که آموزش ابعاد انسانی نداشته باشد، نمی توان انتظار داشت افراد به خوبی یاد بگیرند. از آنجایی که در آموزش مجازی بیشتر حس ها صفر و یکی هستند(خود اساس پردازش بر اساس مبنای دو می باشد) پس افراد مورد یادگیری بیشتر به حفظ یک عده قواعد عادت می کنند تا با آنها ارتباط برقرار کنند.
بزرگترین مزیت آموزش مجازی سریع و ارزان بودن آن است. از این قوت این آموزش می توان استفاده کرد.
سلام
تا حالا داستانهایی با ادامه ی انتخابی خوانده اید ؟ مثلاً در یک مقطع اگر شما انتخاب کنید قهرمان داستان دستگیر می شود به یک صفحه باید بروید اگر فرار کند به صفحه ی دیگر و اگر بمیرد ! هم به صفحه ی دیگر ….. چیزی مثل Dynamic programming ( ادامه مسیر با توجه به اطلاعات قبلی ) … به هرحال اگه می شد از امکانات وب برای این خود آموزی و آزمون و خطا فرصتی مهیا کرد خیلی خوب می شد نشان دادن خطا در علوم پایه شاید راحت تر باشد و عدم حصول به نتیجه ( اگر نتیجه مشخص باشد!) ما را از ادامه ی مسیر خطا باز می دارد … ولی برای مباحث دیگه هم می شه فکر کرد و راه حل ارائه داد …lلبته من از یک بازی صحبت نمی کنم ( هرچند که بازی ها هم می تونن به کار آموزش کمک کنن) ولی منظور من بالا بردن سهم کارآموز یا دانش آموز در فرایند آموزش است تغییرش از passive به Active … لااقل حسش این باشه که فعاله !
مثالی که می تونم یزنم (که اگه اشتباه نکنم از طریق همین سایت شما باهاش آشنا شدم) https://www.lumosity.com …که در زمینه ی تقویت مهارتهای هوشی و مغزی کار می کنه و بسته به فرایند پاسخ دهی افراد ادامه مسیر رو امکان پذیر می کنه … و معمولاً هم می دونید که اولش رایگان و ادامه هاش هزینه داره !
به هر حال محمد رضا جان من به عنوان یک معلم تلاشهایت برای آموزش را تحسین می کنم و برای موفقیت خودت و هم تیمیهای باهوش و سخت کوشت دعا می کنم
با سلام
از موضوع خوبی که مطرح شده و به همفکری دعوت نمودید، به نوبه خویش از شما تشکر میکنم.
به نظر میرسد آموزش مجازی، نیاز ملزم جامعه به سرعت در حال تغییر، رشد و پیشرفت امروز میباشد. از جمله اینکه، مسائلی چون فاصله مکانی، محدودیت مکانی، اتلاف کمتر زمان، انجام گسترده تر فعالیت ها، ارتباطات گسترده تر و… مطرح شد و موجب گردید این نیاز پر اهمیت تر نیز گردد.
در ایجاد تمایز میان صنعت آموزش به روش سنتی با صنعت آموزش به روش نوین به موارد ذیل میتوان اشاره کرد: (موارد ذکر شده در کامنت های قبلی حذف گردید)
از جمله اهدافی که در آموزش مجازی میتوان برشمرد “حرکت در مسیر توسعه علم با فن آوری روز دنیا” می باشد. “کاهش محدودیت زمانی، محدودیت مکانی و به طور کلی هزینه های فرصت در سیستم آموزش به صورت سنتی” را نیز میتوان برشمرد.
در سیستم آموزش مجازی، به کارگیری فنآوری روز دنیا برای “افزایش کارایی و اثربخشی تعالی دانش، آینده روشن تری را در توانایی دانش آموختگان برای به کارگیری استعداد، مهارتها و تخصص در جهت توسعه علم در تمامی سطوح از تجارت و اقتصاد، اجتماعی، فرهنگی، فن آوری و سیاسی در محیط یک کشور و حتی در محیط جهانی میتواند ایجاد نماید.
با استفاده از سیستم آموزش های الکترونیکی، شرایط بسیار مساعدتری برای استفاده متوازن در تبادل دانش، آموزش و یادگیری فراهم می شود. توسعه سرمایه اجتماعی از طریق کثرت دانش فراهم می گردد. یک جامعه کاراتر، کارآفرینساز، فعال و آگاه تر در بسیاری عرصه های علمی، آموزشی، اجتماعی، فرهنگی و… خواهد داشت.
امکان تخصصی تر نمودن آموزش ها، فضای علمی-پژوهشی گسترده تر و به روزتر نیز میتواند در آموزش به روش نوین نسبت به روش سنتی، برتری ایجاد نماید.
ثبت وقایع، گفتمانها و آموزشهای آموزگار به صورت همزمان و ایجاد مستندات، مسئولیت معلم و تعهدات ایشان را بیشتر نموده است.
رعایت اخلاق و اصول اجتماعی، تعمق و تفکر بیشتر در قبل از بیان اندیشه و بعد از بیان اندیشه ها توسط یک معلم و شاگرد مشاهده میگردد.
با انتخاب ابزارهای مطمئن تر (مشاهده تصویر آموزگار و تصویر مخاطبان و آموزندگان)، با سهولت بیشتر (گفتگو با میکروفن نه به صورت تایپ و…) و سرعت بالاتر (نرم افزارهای پیشرفته تر و…) به کارایی و اثربخشی این فن آوری نوین در صنعت آموزش افزوده است.
موفق باشید.
همراهتان خواهم بود.
من در مقامی نیستم که بخوام شمارو تایید یا تکریب کنم اما دوست دارم چنتاچیزبگم: خیلی از نوشته هاتو دوست دارم ولی اینو دوست نداشتم..، چون چیزی که تو این نوشته دنبالش هستی فاصله آدماروازینی که هم هستش بیشتر میکنه.. درسته دنیا و زندگی امروزی به اون سمت پیش میره اما ما که دیگه تباید پیاز داغشو زیاد کنیم ..حس میکنم از چشم ی ربات به دنیا نگا میکنی..انگار میخوای همه چیو مکانیکی کنی …نمیدونم چرا حس میکنم با آدمها و دنیا خیلی با استراتژیو و ترفند و اینا ارتباط برقرار می کنی…من فایل برنامه ریزی سال جدیدتو هم گوش کردم.. اما اونجا هم این حسارو داشتم،البته منکر نمیشم چیزای خوبی هم ازش یاد گرفتم…مگه چقد زنده ایم؟مگه قراره به کجا برسیم؟ این همه سخت بودن و با حساب کتاب زندگی کردن،فکر کردن،کارکردن،ارتباط برقرار کردن،نوشتن،گفتن …لازمه واقعا؟؟؟!!!
۱+ .
واسه ساختن ایرانی آبادتر لازمه. حتی چند ده برابر این هایی که گفتی 🙂
من این کامنت رو لایک کرذم نه به این علت که باهاش موافقم به این علت که حس می کنم پاک کردنش، پاک کردن دغدغه و ترس خیلی ها از دنیای مدرن و آموزش هایی از جنس آموزش مجازیست. به عنوان یه دانشجوی کارشناسی ارشد که دارم رو آموزش الکترونیک به صورت تخصصی کار می کنم بارها و بارها با این فیدبک ها مواجه شدم و حس می کنم برای طراحی محیط های مجازی آموزشی، روح داشتن و وجود حس تعاملات و معاشرت های معنی دار برای لذت بردن و موندگار شدن کاربراش بسیار بسیار اهمیت داره.