دوره آموزشی مقدمه‌ای بر تفکر سیستمی (کلیک کنید)

لیسنکوئیسم | دورانی که همهٔ علوم باید کمونیستی می‌شدند

ترس از قحطی

قحطی، یکی از نگرانی‌های همیشگی استالین بود. او در سال ۱۹۲۲ هم‌زمان با قحطی به دبیرکلی حزب رسید. درست زمانی که مردم برای غذا با هم می‌جنگیدند.

ترس از تکرار قحطی باعث شد استالین، سیاست‌هایی را برای رونق کشاورزی به‌کار بگیرد. سیاست‌گذاری‌های استالین بعد از یک دهه نتیجه داد. اما نه در قالب فراوانی غذا و گندم. بلکه به شکل یک قحطی دیگر در آغاز سومین دهه از قرن بیستم.

البته این اتفاق، برای آشنایان با سیستم‌های اجتماعی عجیب نیست. حکومت‌های اقتدارگرا با تصمیم‌‌گیری متمرکز، هر چقدر که در ادارهٔ وضعیت‌های ساده، موفقند، در مواجهه با بحران‌های پیچیده شکست می‌خورند و خود به بخشی از بحران تبدیل می‌شوند.

احتمالاً می‌توانید راهکارهای حکومت استالین را برای مواجهه با مشکل حدس بزنید. کمیته‌ها و ستادهای تخصصی تشکیل شدند. مالکیت دانه‌ها و محصولات زراعی را ممنوع کردند. برای کشاورزان در مناطق مختلف، سهمیه تعیین کردند و آن‌ها را موظف کردند تا در مقاطع زمانی مشخص، به اندازه‌ای که حکومت اعلام کرده بود، محصول تحویل دهند. گندم و ذرت، حتی اگر در خانهٔ مردم بود، متعلق به حکومت بود و حکومت تصمیم می‌گرفت به چه کسانی و در کجا چقدر خوراک بدهد.

تنوع ژنتیکی می‌تواند کمک‌کننده باشد

اما همه مثل استالین فکر نمی‌کردند. تقریباً سه سال قبل از قحطی، دانشمندی به نام نیکولا واویلوف (Vavilov)، تلاشی وسیع را برای پیشگیری از قحطی آغاز کرده بود. او – طبیعتاً مثل هر دانشمند دیگری – انتظار نداشت با راهکاری فوری و انقلابی، مشکل گندم را حل کند. اما فکر می‌کرد می‌شود راهکاری پیدا کرد تا در بلندمدت، ظرفیت محصول‌دهی مزارع بیشتر شده و احتمال بروز قحطی کمتر شود.

ایده‌ای که واویلوف در ذهن داشت، حتی برای یک دانش‌آموز دبیرستانی امروزی هم قابل‌درک است. اما زمان خودش، رویکردی پیشرو محسوب می‌شد. واویلوف می‌گفت نباید به یک گونهٔ خاص از دانه‌ها اکتفا کرد. تنوع دانه‌ها می‌تواند مفید باشد و به اصلاح محصولات کشاورزی کمک کند. او معتقد بود که هر محصول زراعی مبداء جغرافیایی مشخصی در جهان دارد و احتمالاً تنوع ژنتیکی آن محصول در آن منطقه بیشتر است و اگر بانکی از همهٔ انواع دانه‌ها ایجاد شود، احتمالاً می‌توان با پرورش دانه‌های مختلف و انتخاب از میان محصولات و اصلاحِ نباتی به دانه‌هایی دست یافت که در شرایط اقلیمی شوروی بهتر عمل کنند (هم در شرایط سخت آب‌و‌هوایی آن‌جا تاب بیاورند و هم در برابر آفت مقاوم باشند و بیشتر محصول دهند). بر پایهٔ چنین ایده‌ای، او با هدف گردآوری بزرگ‌ترین بانک از نمونه‌های غلات جهان، سفر به دور دنیا را آغاز کرد.

تا این‌جا هیچ‌چیز عجیب به نظر نمی‌رسد. جز این‌که ایدهٔ واویلوف، غربی بود. تلاش برای «اصلاح نباتی» با استفاده از تنوع ژنتیکی، رویکردی غربی محسوب می‌شد. رویکردی بر مبنای نگاه داروین و انتخاب طبیعی. البته بهتر است شیوهٔ واویلوف را انتخاب مصنوعی بنامیم. چون با افزایش مصنوعی تنوع و ترکیب و کشت کنترل‌شده، عملاً نوعی تکامل شتاب‌یافته ایجاد می‌کرد (انسان در موارد دیگری هم این روش را به کار برده است. سگ‌های امروزی حاصل ترکیب تکامل و اهلی‌سازی و انتخاب مصنوعی هستند).

ما راهکار خودمان را ترجیح می‌دهیم

قصه، طولانی‌تر از آن است که در نوشته‌ای کوتاه، با دقت کافی و اشاره به همهٔ جزئيات روایت شود. اما خلاصهٔ ماجرا این است که دوران قدرت واویلوف و حمایت حکومت از او، کوتاه بود. درست است که حکومت به او برای سفرها بودجه می‌داد و کارمندهای بسیاری هم در موسسه‌اش در اختیارش بودند. اما هیچ چیز نمی‌توانست برای استالین، به اندازهٔ یک «ایدهٔ بومی» وسوسه‌کننده باشد. این ایدهٔ بومی را لیسنکو (Lysenko) ارائه کرد.

لیسنکو با نظریهٔ تکامل داروینی مشکل داشت. او می‌گفت چرا باید به دنبال اصلاح ژنتیکی باشیم؟ این کار زمان‌بر است و حاصل آن هم چندان قابل‌پیش‌بینی نیست. روش بهتر این است که ما شرایط محیطی دانه‌ها را جوری تغییر دهیم که به تدریج خودشان اصلاح شوند و محصول هر دوره، دانه‌های بهتری برای کشت بعدی در اختیارمان قرار دهد.

اگر بخواهیم این نگاه را با ادبیات علمی توضیح دهیم، باید بگوییم که رویکرد لیسنکو، چیزی از جنس نظریهٔ لامارک در تکامل بود. اما اجازه بدهید کمی از دقت روایت بکاهم و ایدهٔ لیسنکو را این‌طور توضیح دهم: «فرض کنید مسئولین یک کشور، بینی بزرگ را نمی‌پسندند. آن‌ها قانونی تصویب می‌کنند که مردم یا بینی خود را جراحی کنند یا بینی‌شان را با ابزار خاصی – که احتمالاً حاصل نوآوری‌های بومی است – آن‌قدر فشار دهند تا به تدریج، جمع شود!» بعد اگر از آن‌ها بپرسید که: «با بینی نسل بعد چه می‌کنید؟» به شما پاسخ دهند: «نسلی که بینی‌اش را کوچک کرده‌ایم، کودکِ بینی‌کوچک خواهد زائید.»

لینسکو مقالات پژوهشی متعددی منتشر کرد که روشش را تأیید می‌کرد. یکی از روش‌های او این بود که دانه‌ها یا گیاهان جوان در معرض سرمای بسیار شدید قرار گیرند (شبیه‌سازی زمستان شدید) تا هم در برابر سرما مقاوم‌تر شوند و هم پس از سرما، با بهبود دما سریع‌تر محصول دهند (بهاره‌سازی).

لیسنکو علاوه بر زبان علمی، به زد و بندهای سیاسی هم مسلط بود و می‌دانست که استالین و هم‌فکرانش با چه حرف‌هایی فریب می‌خورند. این بود که به سرعت توانست جای خود را با یک «نظریهٔ‌ ملی» باز کند و واویلوف را به عنوان کسی که یک نظریهٔ غربی بورژوایی مطرح کرده، به انزوا براند. همین باعث شد که مقاله‌هایش – که همه دروغ بوده و پر از عددسازی بودند – بدون مشکل در نشریات علمی شوروی منتشر شود.

مقالات علمی در نشریات آن زمان، از ته به سر خوانده می‌شدند. یعنی اول نتیجه را می‌خواندند و اگر با حرف‌های استالین جور در می‌آید، بقیهٔ مقاله را بررسی می‌کردند. قدرت گرفتن کسانی مانند لیسنکو نشان می‌دهد که خیلی وقت‌ها، فقط ته مقاله خوانده می‌شده و اگر ته را می‌پسندیده‌اند، وقت‌شان را برای خواندن بقیهٔ‌ مقاله تلف نمی‌کرده‌اند.

چرا استالین نظریهٔ لیسنکو را دوست داشت؟

شواهد تاریخی اجازه می‌دهند تا حدی حدس بزنیم که چرا لیسنکو محبوب شد.

نخست این‌که استالین در پی روشی برای فخرفروشی به غرب بود. روش لیسنکو در هیچ نشریهٔ جدی جهان غرب تأیید نشده بود (چون اصلاً امکان‌پذیر نبود). استالین دوست داشت بگوید ما حرفی زده‌ایم که غرب شبیه آن را نداشته و نزده.

دومین نکته هم این است که روش لینسکو می‌توانست سریع‌تر جواب دهد. اصلاح نژادی بر پایهٔ انتخاب مصنوعی به سبک واویلوف، طول می‌کشید. شاید سال‌ها بعد تمام کشور از آن بهره می‌‌بردند، اما استالین دنبال راه‌حلی زودبازده و فوری و انقلابی بود. چیزی که سریع، اوضاع را متحول کند و بهبود بخشد.

سومین مورد هم این‌که ایدهٔ داروین، مارکسیستی نبود. در ایدهٔ داروین، نژادهای «متفاوت» وجود دارند که به تدریج با هم ترکیب می‌شوند و طی دوره‌های طولانی، به تدریج گونه‌های بهتر به‌وجود می‌آیند. حتی انتخاب مصنوعی و پرشتاب هم، هم‌چنان روشی کُند محسوب می‌شود. مارکسیست‌ها معتقد بودند که با کمی فشار و ایجاد شرایط محیطی، می‌شود هر چیزی را تغییر داد. این ایده که «با اجبار محیطی، دانه را تغییر دهید و دانه، دانهٔ‌ بهتری خواهد زائید» می‌توانست با ایدهٔ حکومت شوروی هم‌خوان باشد: انسان‌ها را به اجبار تغییر بده و از آن‌ها انسان بهتری (= آن‌جور که حکومت و تصمیم‌گیران مرکزی می‌پسندند) بساز. آن‌ها انسان‌های بهتری خواهند زایید و پرورش خواهند داد. تغییر درون با فشار بیرونی، ایده‌ای بود که اگر در مورد گندم‌ها جواب می‌داد، پشتوانهٔ خوبی برای فشار استالین برای اصلاح انسان‌ها بود: انسان‌ها را مجبور کنیم آن‌جور که می‌خواهیم رفتار کنند. بعد از مدتی نسل‌هایی به وجود می‌‌آیند که بدون نیاز به اجبار ما، مطابق خواست ما رفتار و زندگی کنند.

واویلوف چه شد؟

واویلوف در سال ۱۹۴۰ دستگیر شد. در حوالی آن دوران، حدود ۳۰۰۰ نفر دانشمند دیگر هم دستگیر، اعدام یا ناپدید شدند. آن‌قدر که علم ژنتیک برای مدت‌ها در شوروی متوقف شد.

بیش از ده ماه از واویلوف بازجویی کردند. خروجی بازجویی این بود که واویلوف جاسوس بوده است. او هم‌چنین می‌خواسته اقتصاد کشاورزی شوروی را با روش‌های ظاهراً علمی نابود کند. وی نظریه‌هایی داشته که ماهیت‌شان طرفدار بورژوازی محسوب می‌شده و سرمایه‌های ملی و عمومی را نیز به هدر داده است. او را در سال ۱۹۴۱ به اعدام محکوم کردند. اما حکم تا سال ۱۹۴۲ اجرا نشد و آن زمان حکم را به بیست سال زندان تقلیل دادند. اگرچه واویلوف فقط یک سال بیشتر زنده ماند.

واویلوف آخرین ماه‌های زندگی‌اش را در اردوگاه‌های کار اجباری گذراند. امروز می‌دانیم که او – که تمام دغدغه‌اش پیشگیری از قحطی در شوروی و گرسنگی مردم بود –  در اثر کار فیزیکی زیاد و گرسنگی کشیدن مرد. اگر چه در گواهی فوتش نوشته‌اند که سالم به درمانگاه آمد و در اثر نارسایی قلبی درگذشت.

منابع برای مطالعهٔ بیشتر

من این متن را پس از مطالعهٔ چند کتاب، اما بدون مراجعهٔ دوباره به آن‌ها نوشتم. احتمالاً اگر دوباره آن‌ها را مطالعه کنم، جزئیاتی را اصلاح خواهم کرد. اگر خودتان حوصله داشتید منابع اصلی را بخوانید، به این دو کتاب سر بزنید:

When Reason Goes on Holiday, Neven Sesardic

Science in Russia and The Soviet Union, Loren Graham

 

 

فایلهای صوتی مذاکره آموزش زبان انگلیسی آموزش ارتباطات و مذاکره خودشناسی

آموزش مدیریت کسب و کار (MBA) کارآفرینی کسب و کار دیجیتال

ویژگی‌های انسان تحصیل‌کرده آموزش حرفه‌ای‌گری در محیط کار



3 نظر بر روی پست “لیسنکوئیسم | دورانی که همهٔ علوم باید کمونیستی می‌شدند

  • علی محمد افراسیابی گفت:

    من واویلوف رو تحسین میکنم چون بر خلاف باورهای علمیش رفتار نکرد و با حکومت شوروی هم همکاری نکرد.  به نظرم از پست ، مقام و امکانات مادی که میتونست با ستایش قدرت  ، حرف زدن مطابق میل قدرتمندان  و زد و بندهای سیاسی به دست بیاره صرف نظر کرد. هر چند بهای سنگینی پرداخت ولی تاریخ از او و افرادی مثل او به نیکی یاد میکنه.

    به نظرم برخی اساتید اخراجی دانشگاه ، واویلوف های زمانه ما هستند که حاضر نشدند مطابق میل قدرتمندان سخن بگویند.

     یکی از مصادیق فخرفروشی به غرب ،کرونایاب مستعان بود که کفته میشد در شعاع صد متری ویروس کرونا را شناسایی میکند. و ظرف ۵ ثانیه نقطه آلوده را کشف میکند.  قرار بود تولید انبوه هم بشود.

    انجمن فیزیک ایران اختراع دستگاه تشخیص آلودگی به ویروس کرونا از راه دور را «ادعایی باورناپذیر و در حد داستان‌های علمی و تخیلی» خواند و آن را یک ادعای شبه‌علمی دانست. مطابق بیانیه این انجمن دانش بشری در حال حاضر توان شناسایی و آشکارسازی ذرات ۱۰۰ نانومتری را از راه دور ندارد.(ویکی پدیا)

    حکایت همچنان باقی است.

  • معصومه خزاعی گفت:

    احتمالا میزان مطالعه من در رابطه با این موضوع کم بوده، با این حال دردم میاد که در همین میزان کم، چرا اینقدر که اشتباه و خرابکاری لیسنکو مطرح شده (البته خیلی هم عالیه، به امید یادگیری وعدم تکرار اشتباه)، از واویلوف و کارش چیزی نشنیده بودم. امیدوارم اقلیتی که منفعت جمعی رو به شکل دقیق (بلندمدت) درنظر می گیرن. به نام و یادشون بیشتر استناد بشه تا به این شکل امیدواری حذف نشه و از طرفی مشخص بشه که در همون زمان، افرادی بودند که راهکارهای مفیدتر رو جستجو و پیدا کردن و برای به نتیجه رسیدنش تلاش کردن. 

    شنیدن و دیدن هزینه ای که چنین بزرگانی متحملش میشن واقعا دلخراش و سنگینه و نشون دهنده به گند کشیدن دنیا به دست اکثر آدمهای منفعت طلبیه که متاسفانه تصمیم گیرهستند و تاثیرگذار بر بخشی از زندگی مردم.

  • یاور مشیرفر گفت:

    با خوندن کتاب «شوروی ضد شوروی» و این مقاله، آیینه تمام نمایی برای مقایسه رفتارهای منجر به سقوط شوروی و حکامی که بر «ضد طبیعت» بشر اقدام می‌کنند؛ سیستم‌ها رو نادیده می‌گیرند و درکش نمی‌کنند پدیدار میشه.

    البته حیف که رفتارهای ضد طبیعت بشری حکام که میلیاردها دلار پول پاش خرج شده، حتی تا زمان سقوط و بعدش هم درک نمیشه و این وسط بیچاره نسل‌هایی که گرفتار و آزمایشگاه انسانی این عقاید شدند؛ بیچاره ایران.

     

    با مهر

    یاور 

  • دیدگاهتان را بنویسید (مختص دوستان متممی با بیش از ۱۵۰ امتیاز)


    لینک دریافت کد فعال

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

    yeni bahis siteleri 2022 bahis siteleri betebet
    What Does Booter & Stresser Mean What is an IP booter and stresser