میدانید که با تبریک گفتن مناسبتهای تقویمی چندان راحت نیستم؛ از تولد گرفته تا تحویل سال.
چرا که فکر میکنم شادمانی کردن با این مناسبتها و پررنگ دیدن آنها، بیشتر مربوط به دوران کشاورزی بوده که تغییر فصل برای مردم، پیامهایی مهم و حیاتی را با خود به همراه داشته است.
از نظر منطقی هم این را میفهمم که فردای تحویل سال، با روز قبلش، یک روز فرق دارد و نه یک سال. و پیوستار زمان، با هیچیک از نامگذاریها و مراسمها و آیینهای ما، گسسته نمیشود.
اما امسال، بر خلاف چند سال اخیر، دلم میخواست تبریکی کوتاه برای تحویل سال بنویسم.
چون سالی که گذشت، آنقدر حاوی رویدادهای تلخ بود که گذشتنش، حتی در حد تغییر یک عدد، میتواند احساس خوبی به همراه داشته باشد. گویی حسی کودکانه در درون ما، معصومانه خوشبین است که تغییر از ۹۸ به ۹۹، میتواند زنجیرهی پیوستهی رویدادهای تلخ را بشکند و سرنوشتی متفاوت را رقم زند.
بگذار منطق بگوید که حس ما اشتباه است.
بگذار خبرها بگویند که سایهی رویدادهای زمستان ۹۸، بر بهار و تابستان ۹۹ هم سنگینی میکند.
ولی ما حق داریم، در این قحطی شادمانی و امید، حتی در حد چند ساعت، به تغییری که شاید در پیش نباشد، دل خوش کنیم و لبخند بزنیم.
امیدوارم نوروز پیش رو، برای تکتک ما آکنده از لحظات آرام و شیرین باشد.
امیدوارم در سال پیش رو، ظرفیت هر یک از ما چنان باشد که از عهدهی تحمل آنچه بر ما خواهد گذشت، برآییم.
امیدوارم قدر تک تک عزیزانمان را بیش از پیش بدانیم و مدام به خاطر بسپاریم که فاصلهی بودن و نبودن، فاصلهی پیوستن و گسستن، فاصلهی بین لبخند و اشک، کوتاهتر از آن است که لحظهها را به غفلت بگذرانیم.
چند مطلب پیشنهادی:
با متمم:
فایلهای صوتی مذاکره آموزش زبان انگلیسی آموزش ارتباطات و مذاکره خودشناسی
سلام محمدرضای عزیز
سال نوت مبارک
ممنونم بابت هدیه ارزشمند سال نو.
علاوه بر این فایل صوتی، هم فایل حرفهای گری رو تهیه کردم و گوش دادم و هم فایل اتیکت که البته مدت ها پیش تهیه کرده بودم و کامل گوش نداده بودم رو تکمیل کردم.
نکات آموزنده زیادی برام داشتند.
حرف زیادی برای گفتن ندارم 🙂
اما دیدم در حد تبریک و تشکر که می تونم اینجا کامنت بگذارم.
امیدوارم امسال بتونم منظم تر از سال های گذشته متمم رو دنبال کنم و در نوشتن کامنت کمی دستم راه بیفته.
دوست داشتم تبریک سال نو به شما همراه با انجام تکلیف اخیرمان باشد. به همین خاطر صبر کردم تا اول چندین مرتبه فایل صوتی “راهنمای خرید و مطالعه کتاب” را که به عنوان عیدی به ما دادید گوش کنم و خلاصه نویسی کنم.
می خواستم تشکر کنم بابت این فایل صوتی واقعا عالی
اولین اقدام بعد از ۲ بار گوش دادن به این فایل صوتی این بود که حدود ۸۰% از کتاب هام (مکتوبات) را دور ریختم. البته کلا حدود ۶ بار گوش دادم.
در مورد اینکه گفتین این فایل صوتی تجربی هست می خواستم بگم چه کسی بهتر از شما واقعا می تونست در مورد این موضوع تجربی صحبت کنه. (من که نمی شناسم) پس یک تشکر بابت انتقال این تجربه (که برای شخص من مثل یک مطلب علمی هست) می خواستم داشته باشم.
مرسی که دوباره یکی از چیزهایی که من فکر می کردم درسته رو بهم فهموندید که اینچنین نیست. (هر کتابی ارزش یکبار خواندن را دارد)
اما یک سوال:
چرا برای گزاره “هر کتابی ارزش یکبار خواندن را دارد” کلمه نادرست رو به کار بردید، نگفتید این گزاره غلط هست؟
متوجه ام بعدش گفتید که اگر منابع ما نامحدود بود “شاید” این حرف درست بود. اما مگر کسی هست که بتواند ادعا کند که منابعش نامحدوده؟
در مورد اینکه یک کتاب را زمانی که متوجه می شویم به کار ما نمیاد رها کنیم. حقیقتا من خودم یه نظری دارم. اون کتاب رو تا ته می خونم و خودم رو اذیت می کنم تا دفعه بعد یاد بگیرم از اول درست انتخاب کنم. البته از اونجایی که من ادم زیاد کتاب خوانی نیستم پس نمی توانم بگویم که اینکارم درست هست. چون شاید یکی از دلایلی که نتوانستم زیاد کتاب بخوانم همین بوده.
فایل صوتی ۴ و ۵ واقعا برای من استثنایی بود. چندین بار جداگانه گوش کردم.
برای کمی خلق ارزش در کامنت، هر کتابی رو که اسم بردید نوشتم. که اگر کسی مشتاق بود راحت تر بتواند گوگل کند.
اثر مرکب ( دارن هاردی)
انسان خداگونه (هراری)
پنجمین فرمان (پیتر سنگه)
اینترنت با مغز ما چه کرد ( نیکولاس کار)
کتاب های Evgeny Morozov
پیچیدگی (میلانی میچل)
چرا ملت ها شکست می خورند (عجم اوغلو)
ما چگونه ما شدیم؟ (زیبا کلام)
قوی سیاه (نسیم طالب)
Antifragile (نسیم طالب)
گاو بنفش (ست گادین)
network science (باراباشی)
misbehaving (ریچارد تیلر)
تفکر سریع و آهسته (دنیل کانمن)
Flow (چیک سنت میهایی)
Information (جیمز گلیک)
chaos (جیمز گلیک)
هنر ظریف بیخیالی (مارک منسن)
انسان در جستجوی معنا (ویکتور فرانکل)
انقلاب پلتفرم (جفری پارکر)
اسلحه، میکروب و فولاد (جرد دایاموند)
من انگلیسی ناشر هایی رو که اسم بردید هم می نویسم که افراد دیگر هم استفاده کنن دوم اینکه برای خودم هم مطمئن بشم درست پیداشون کردم.
اسم ناشران نام برده شده:
Penguin
Routledge
Sage
Oxford
MIT press
Amikam
Kogan page
MCGraw-hill
Pearson
Dey street
Harper Collins
یک ناشر خوب برای big data معرفی کردی درست متوجه نشدم (اشپرینگر؟!)
Harvard
حمید جان سال نو مبارک.
۱) «نادرست» رو فقط به این خاطر به کار بردم که بار معناییاش به نظرم یه مقدار از «غلط» سبکتره. زهر کلام کمتری داره. همین.
۲) به لیست کتابهات، کتاب جرد دایاموند رو هم اضافه کردم. البته باید کتاب From Bacteria to Bach and Back نوشتهی دنیل دنت رو هم اضافه میکردم که یادم رفت.
۳) ناشری که گفتی، Springer (اشپرینگر) هست که البته دربارهی Big Data خیلی کتاب داره، اما نمیشه گفت بهترین ناشر دربارهی Big Data هست. فقط میشه گفت که حساسیت علمی بیشتری در کتابهای Springer وجود داره و غلطها و اشتباهها و بیدقتیهای کمتری توی کارهاش دیده میشه (به قضاوت من).
۴) من کتابهایی رو که میفهمم بد هستن، نخونده رها میکنم، چون کتابهای خوبِ نخوندهی زیادی توی کتابخونهام دارم که ترجیح میدم به اونها برسم. جنبهی تنبیهیِ ماجرا رو میفهمم که آدم برای تنبیه خودش کتاب رو تا آخر بخونه. اما مشکل اینجاست که هر چقدر هم تلاش کنیم، هیچوقت به صورت مطلق در کتاب خریدن حرفهای نمیشیم. بنابراین مستقل از اینکه خودمون رو تنبیه کنیم یا نه، این خطا احتمالاً باز هم تکرار میشه. البته اعتراف میکنم که من هم گاهی کتابهای اشتباه و ضعیف رو تا آخر خوندهام. یه بار یه کتاب خریدم از کینوکونیا توی دبی. قیمتش ۳۰۰ درهم بود (اون موقع که درهم حدود ۱۰۰۰ بود). یه فصلش رو خوندم. دیدم مزخرفه. گذاشتمش کنار. چند وقت پیش که درهم به سه هزار و خردهای رسید، برای اینکه دلم به خاطر پولم نسوزه، کتاب رو از اول تا آخر خوندم 😉
سلام
سال نو مبارک استادجان
سالی که گذشت هر چقدر بد و افتضاح، یه جاهایی هم خوب بود که وقتم تو کلاس درس متمم گذشت. اما واقعا دوست داشتم ۹۸ تبدیل به ۹۹ بشه تا این ۸ از گرو نه دربیاد و ما از گرو مصیبت!! کلا سال خوبی نبود . اما سال نو مبارک. امیدوارم سال پرباری پیش رو داشته باشیم .
سلام محمدرضاجان
سال گذشته خیلی بالاپایین داشت برای من، هزارو تقریبا fail شد، بعد اومدم کافه بازار مدیرمحصول شدم، با دو تا گربه همخونه شدم، بقیه چیزهای مهم رو هم نوشتم تو بلاگ.
حقیقتش این که یه عالمه امید داشتم بیزنسمون یه چیزی میشه و من به بهانهش فرصت میکنم یه جوری ببینمت که اون هم نشد. امیدوارم تو افق دوسال آینده کار مهمی انجام بدم که ارزش وقتی که بخوام ازت بگیرم رو داشته باشه. حقیقتش اینه که اینجا نبود شاید سفر من هیچوقت آغاز نمیشد، مرسی از بودنت امیدوارم مثل همیشه سال خوبی، تو افقی که خودت میبینی برای خودت بسازی.