دوره‌های صوتی آموزشی مدیریت و توسعه فردی متمم (کلیک کنید)

رادیو مذاکره: گفتگو با دهاتی!

فایل جدید رادیو مذاکره، برای من با همه فایلهای قبل از آن فرق دارد. بدون برنامه ریزی ضبط شد. در مسیر حرکت از تهران به سمت شمال، در جاده چالوس، مثل همیشه روبروی فروشگاه دهاتی متوقف شدیم تا بستنی و ماست و … بخریم. سالها بود که این نوع خریدها را همیشه از «دهاتی» انجام می‌دادم. چون آنجا را بیشتر یک مجموعه فرهنگی می‌دیدم. در سالهای گذشته، بارها در کنار خریدهایمان، در کیسه‌ی ماست و بستنی، کتاب انداخته بودند و رفتارهای پخته و هوشمندانه این مجموعه را در تلاطم‌های سالهای اخیر کشور دیده بودم.

محمدرضا پوراکبر (سمت راست تصویر)، یکی از دوستان و دانشجویانم را آنجا دیدم و متوجه شدم که پنج سال است مدیریت پروژه توسعه مجموعه دهاتی را به عهده گرفته. از او تقاضا کردم که با هم یک فایل رادیو مذاکره ضبط کنیم و او پیشنهاد داد که این کار را با حضور ایزد پلخوابی، مالک و بنیان‌گذار فروشگاه دهاتی (در میانه تصویر) انجام دهیم.

کاش می‌شد تمام آن چند ساعت حرف آنجا را ضبط کنیم. کاش می‌شد اگر حرفها را ضبط کردیم، می توانستیم منتشر کنیم. اما به هر حال، یک ساعت از آن گفتگو را برای شما به عنوان سوغات سفر آورده‌ام.

این فایل رادیو مذاکره، اولین فایلی است که من به دلیل اینکه گریه‌ام گرفت نتوانستم آن را درست به پایان برسانم. امیدوارم در آینده فرصتی دست دهد و آن را تکمیل کنم. این فایل را نمی‌توان در زمان‌های بی‌حوصلگی گوش داد. بگذارید شبی،‌ نیمه شبی، زمان خلوتی، وقتی از شلوغی دود و آهن شهر خسته شدید، به سراغش بیایید. شاید آرامشی که ما آن روز در آن محیط تجربه کردیم،‌ برای شما هم تجربه شود.

قبلاً همیشه دهاتی، برای خریدهای میانه راه در جاده چالوس، یکی از انتخاب‌های من بود. اما اکنون که دست‌اندرکاران آن مجموعه را می‌شناسم، قطعاً «تنها انتخاب من» است. امیدوارم، روزی فرهنگ دهاتی و دهاتی‌ها آنقدر فراوان شود که دوباره، فروشگاه ایزد پلخوابی، یکی از انتخاب‌های ما باشد!

برای دانلود این شماره از فایل صوتی رادیو مذاکره می‌توانید از لینک زیر استفاده کنید:

رادیو مذاکره – گفتگوی محمدرضا شعبانعلی با ایزد پلخوابی و محمدرضا پوراکبر درباره فروشگاه دهاتی

صفحه فروشگاه دهاتی در فیس بوک هم اطلاعات و تصاویر خوبی دارد.

رادیو مذاکره گفتگو با ایزد پلخوابی و محمدرضا پوراکبر مجموعه دهاتی جاده چالوس

آموزش مدیریت کسب و کار (MBA) دوره های توسعه فردی ۶۰ نکته در مذاکره (صوتی) برندسازی شخصی (صوتی) تفکر سیستمی (صوتی) آشنایی با پیتر دراکر (صوتی) مدیریت توجه (صوتی) حرفه‌ای‌گری در کار (صوتی) کتاب های مدیریت راهنمای کتابخوانی (صوتی) آداب معاشرت (صوتی) کتاب های روانشناسی کتاب های مدیریت  


116 نظر بر روی پست “رادیو مذاکره: گفتگو با دهاتی!

  • اعظم صالحی گفت:

    خیلی جالب بود واقعا دوست داشتم بدونم دهاتی چه جوری دهاتی شده ممنون آقای شعبانعلی به خاطر انتخاب خوبتون

  • شاهین گفت:

    با تشکر از مهندس شعبانعلی بابت این فایل.
    واقعا لذت بردم. و تشکر میکنم از آقای پور اکبر عزیز که موجب گسترش این مجموعه شدند و نقطه نظراتشان در رابطه با اجرای این پروژه و بستر سازی آن بسیار برایم جالب بود . حقیقتا ایشان و آقای پلخابی عزیز مکمل هم بوده و در کنار هم چنین مجموعه ای پابرجاست..

  • شاهین گفت:

    با تشکر از مهندس شعبانعلی بابت این فایل.
    واقعا لذت بردم. و تشکر میکنم از آقای پور اکبر عزیز که موجب گسترش این مجموعه شدند و نقطه نظراتشان در رابطه با اجرای این پروژه و بستر سازی آن بسیار برایم جالب بود . حقیقتا ایشان و آقای پلخابی عزیز مکمل هم بوده و در کنار هم چنین مجموعه ای پابرجاست..

  • محمد محلاتی گفت:

    سلام برجناب محمدرضای عزیز
    این کتابی که نام بردید در مصاحبه «دهاتی» نام دقیق و انتشاراتش را می‌فرمایید؟
    (کتاب خاطرات کودکی و نوجوانی آلبرت شوارتزر؟ درست فهمیدم؟)

  • مریم گفت:

    این فایل دقیقا مصداق عبارت ” هر آنچه از دل برآید لاجرم بر دل نشیند ” بود ، چون به قدری آقای پلخوابی ساده و آرام حرف میزدن که کاملا این حس را منتقل می کردند و من چقدر امروز حسادت کردم به نورمحمد…کاش میشد من هم مثل نور محمد هیچوقت باور نکنم که دروغگو و ظالمی هم وجود داره……
    ضمنا از آقای شعبانعلی هم تشکر ویژه میکنم که با سکوتشون و صبوریشون اجازه دادن این فایل ساخته نشه بلکه به صورت واقعی شنیده بشه ..

  • Pegah گفت:

    اقاي ايزد بلخوابي خودش يه كتابه ….واقعا لذت بردم مخصوصا از اون بخشي كه ميشل جان عكس نكير من ايتجا رو تميز ميكنم…. درود به شرفت مرد

    محمدرضاي صاحابخونه اون هوش هيجاني كاملا تو حرف زدنت اشكاره خيلي تند حرف ميزني و كاها كلمه ها خورده ميشه….شاد باشي و سلامت تا هميشه

  • elham گفت:

    از خودم خجالت كشيدم

  • احسان گفت:

    تلاش و اعتقاد به هدف و رعایت اخلاق
    وجه مشترک سه فایل اخیر رادیو مذاکره .
    همین…

  • مهناز گفت:

    خیلی زیبا بود خیلی.
    روزم ساخته شد وقتی شنیدم فرشته ها زنده هم هستند.
    متشکر از شما

  • بهاربهار گفت:

    سلام استاد
    چند روزی میشه که حال خوبی ندارم. کلی با خودم کلنجار رفتم که تودار باشم و چیزی نگم که آخر سر اینجا مطرح کردم زیر همین متن دهاتی در قالب کمک با دوستام مشکلم رو مطرح کردم . قبل از اون به فایل دهاتی گوش نداده بودم اصلا نمیدونستم که جریان دهاتی از چه قراره ساده بگم فقط چون مطلب جدید بود اومدم اینجا عنوان کردم که رفت و آمد دوستان زیاده که بهتر درخواست کمکم رو ببینن.
    بگذریم از اینکه بعدا پشیمونم شدم.
    امروز بعد از سحر خوابم نبرد بعد از نماز صبح اومدم سراغ دهاتی و فارغ از تمام مشکلاتی که داشتم خواستم تو این سکوت که همه خوابن ببینم این دهاتی که شما ازش صحبت کردید چه کرده با دل شما .
    به فایل دهاتی گوش دادم . عاللللللللللللللللللی بود استاد.
    بهترین هدیه برای حال بد من بود. کلی باهاش اشک ریختم و سبک شدم. “سپاس بابت این هدیه با ارزش”
    امروز با تمام وجودم از خدا خواستم که هرچه که خیره نصیبم بکنه و هیچ آرزویی ندارم جز یک چیز و اونم اینه که بهم قدرت بده که حال دیگران رو خوب بکنم و هر آنچه که در توانم هست به دیگران کمک بکنم و هیچ وقت هیچ وقت به خاطر منافع خودم دل هیچ بنده ایی را به درد نیارم . یه آدم خوب باشم صاف و زلال مثل نورمحمد.

    • هومن کلبادی گفت:

      بهار جان
      خوشحالم که کمی آرامش گرفتید و امیدوارم مشکلتم حل بشه به زودی . واقعا بعد از ورود به این خونه فکر میکنم آرزوی خیلی از ما این باشه که حال دیگران رو خوب بکنیم . من همیشۀ زندگیم معتقد بودم که همه چیز به خصوص خوبی و بدی یه جورایی تابع فرمول E=mc2 هستند یعنی به هیچ وجه از بین نمیرن و از صورتی به صورت دیگه تبدیل میشن . ممکنه ما متوجه نشیم که این خوبی و زیبایی که امروز از محیط پیرامونمون دریافت کردیم بابت چه چیزی بوده و یا عکس اون بدی و ناملایماتی که تجربه میکنیم . . . و چه زیباست انسانیت و محبت و صفا .
      به نظر من خدا باید خیلی بندۀ خودش رو دوست داشته باشه که بهش سعادت و سخاوت کمک به همنوعانش رو بده . این رو قلباٌ میگم و معتقدم لذتی که در کمکک کردن ( بی منت و چشمداشت ) به بقیه هست ، خیلی جاها در کمک گرفتن از بقیه نیست . سلامت ، شاد و آرام باشید دوست ما

  • آزاده سادات فیاض گفت:

    با سلام و امتنان از تلاشی که در جهت خودباور کردن جوانهای این مرز و بوم میکنید
    مصاحبه بسیار عالی بود.
    خیلی خوبه که تمام تجربیات موفقیت فردی و اجتماعی که بدون هیچ پشتوانه ای غیر از تلاش انسان ها بدست اومدن نتیجه رسیدن به یه باور درسته و اون هم محبت ورزیدن و تعهد داشتن به انسان های دیگره، هر وقت انسان شان و کرامت و عزت خودش رو نه در بچنگ آوردن پول از دیگران بلکه در ارائه حداکثری آنچه در توانش هست به اونها میبینه، ثروت هم خودش به دنبالش میاد بدون اینکه اینهمه زحمت بخاطر قاپیدن پول مردم متحمل بشه
    داستان هایی که روایت شد داستان هایی است که در طول تاریخ تکرار و تکرار شدند و در نهایت شادمانی و زندگی آرام ازان کسانی است که همین رو برای انسان های دیگر هم آرزو دارند
    موفق و پیروز باشید

  • محسن نوری گفت:

    چه داستان دردناک و زیبایی بود نورمحمد…
    چه زیبا بود درسهایی که از دهاتی گرفتیم. محمدرضا متشکرم

  • امید گفت:

    ساعت ۲٫۵ نیمه شب گرم تابستان است.به لطف آهن و دود سالهاست که پرستوها از این شهر رفته اند.
    مردم شهر خسته از فراز و فرود روزی که گذشت و دل نگران فردا، خواب آرامی ندارند!
    در هیاهوی این شهر پر تنش، از کنار هم می گذریم، سر در گریبان . یکدیگر را نمی بینیم و نمی شنویم، دست یکدیگر را نه برای کمک حتی به نشان مهر در دست نمی فشاریم، زمان می گذرد و در این تکاپوی بی امان برای هیچ، روزها را همچون صفحات تقویم گنگ و کور بر دیوار زندگی چوب خط می کشیم .
    نورمحمدها در این شهر جائی ندارند!!!
    قلب های پاک که مامن عشق و شور وصداقت است از زشتی زر و زور زنگار گرفته…
    باید رفت! دل به جاده سپرد و شهر تیره را با مردانی که در کیف های خود حیله و مکر را جای داده اند، پشت سر گذاشت.
    از مردان کیف به دست که در پشت شیشه سیاه ، چشمان پر فریب خود را پنهان کرده اند بیزارم
    آیا هنوز فرصتی برای دیدن شکوفه ها هست ؟
    آیا کسی پذیرای گوسفندانی که از کوه برگشته اند هست؟
    آیا کسی تو را در میانه راه با شیر و شکر به مهمانی شعور می برد؟
    آیا کسی هست که پلشتی شهر را از چهره سبز طبیعت پاک کند؟
    آیا کسی هست که در سکوتی شیرین و عمیق، گرد غم از دل زلالی بگیرد؟
    آری هنوز می توان یافت به شرط آنکه ترک زشتیها کنی و بر خواب های طلائی خود پلی بسازی به مقصد عشق…
    بیایید مراقب نورمحمدها باشیم و صفای دل آنها را ارج نهیم،
    بیایید مردان مکر و حیله و نیرنگ، دروغ و پول و قدرت را رسوا کنیم،
    اما من، تو ، ما…. کجا ایستاده ایم؟
    آیا در سفر از نورمحمد نیک سرشت در جاده پر فریب زندگی ، خود با کیفی به دست سرمشق فریب نمی دهیم؟
    باید دل به جاده سپرد و هر از گاهی در هوایی تازه نفس کشید…

  • sina گفت:

    درود و سلام محمد رضای عزیز
    الان دارم فایلو دانلود می کنم دهاتی فروشگاه زنجیره ای هس؟اولین باره دارم می شنوم انصافا جرکت باحالی دارن کتاب میدن بارکلا بهشون
    آهان بزار یه چیزیو لو بدم همین عصر رفتم مجله موفقیت خریدم فهرستشو باز کردم عجب! محمد رضا شعبانعلی صفحه ۱۴ باز کردم و خوندم انصافا باحال مرسی که انتقال اطلاعات کردی عکستم ۲۰ افتاده خندتم بهم انرژی داد ممنون
    تو شماره های بعدی هم هستی؟

  • said گفت:

    ((وقتی دهاتی طعمی دیگر گرفت))
    در کویرخشک و سوزان…
    مردی متین ،به آبادی کویر همت گمارد…
    او سالها با نهالی که کاشته بود سخن گفت تا احساس تنهایی نکند، درختی مقاوم شود و تاب تحمل سختی کویر را داشته باشد .
    هنگامی که اولین کلنگ را بر زمین خشک نشاند همه پنداشتند در جستجوی گنجی پنهان است .
    چنان با سخاوت است که ماری را در باغ خود مهمان می نامد
    او مانند شازده کوچولو در پی آدمی برای دوستی نرفت بلکه در کویر ماند تا ما در پی دیدارش ، شنونده ی قصه ها و غصه هایش باشیم…
    آنسوتر در دل کوه ها و دره های چشم نواز البرز، انسانی شریف کام مسافران را شیرین می کند…
    او متفاوت است …
    مردی مهربان که یادآور عمو نوروز است
    انسانی هوشمند، راوی شیرین سخنی که از گذشته دیارش برایمان می گوید…
    و برای حفظ شکوه و زیبائی البرز از تمامی میهماناش یاری می گیرد …
    او را پشت سر می گذارم، در پیچ و خم راه پیش رو
    پیامش و صدای آرام و دلنشینش
    و قصه هایی که برایمان گفت ،
    کنده ای است در کوره ی افسرده جان ما که شعله هایش بالا می رود پرسوز…
    در دامان البرز سخت وسترگ…
    با مردمی پاک تر از آب زلال…
    ممنون از محمد رضای عزیز که با پشتکار، امکان شنیدن تجربه های چنین ناب را برایمان ایجاد کرد
    ممنون از شادی عزیز که با تدوین زیبا احساسمان را دوچندان کرد
    پی نوشت : عمو نوروز نام شخصیتی است در شعر آرش کمانگیر(( سیاوش کسرایی))

  • مرتضی گفت:

    خیلی زیبا بود
    فقط فایل صوتی که توی سایت منتشر شده یکم صداش کمه و ممکنه بعضی دوستا باش مشکل داشته باشن
    من صدای فایل رو بیشتر کردم و شما میتونید فایل اصلاح شده رو با همون حجم اولیه از این لینک دریافت کنید

    http://www.mediafire.com/listen/46glaf5zajlxayy/dehati.mp3

  • هومن کلبادی گفت:

    محمدرضای عزیز
    با سپاس مجدد از تمام عشق و سخاوتی که با ما سهیم میشید می خوام اعتراف کنم به نوعی اعتیاد مبتلا شدم که بسیار زیباست . اعتیاد به روزنوشته ها ، متمم ، آپارات و خلاصۀ کلام ، محمدرضا شعبانعلی . بعضی اوقات یک ترس عجیبی وجودم رو فرا میگیره چون یاد خاطرۀ آقای هویدا (مرحوم) در زندان اوین میافتم زمانی که آقای مطهری (شهید) به دیدارشون رفت و گفت : دیدید رافت اسلامی رو ، دیدید که در زندان های جمهوری اسلامی کسی رو شکنجه نمیکنند ! آقای هویدا پاسخ داد : شما بدترین شکنجه رو نسبت به من کردید . آقای مطهری با تعجب پرسید : ما !!!!! آقای هویدا پاسخ داد : بله . من به مطالعه اعتیاد دارم و شما من رو از خوندن و مطالعه محروم کردید و این بدترین شکنجه برای من بوده . حاضرم حتی کتابهای شما رو بخونم ولی بخونم . و آقای مطهری هم خواستۀ ایشون رو اجابت کرد و تعدادی از کتابهای خودشون رو برای مطالعه به ایشون داد . امیدوارم من که به جای چرخیدن بی هدف در فضای بی حاصل facebook و . . . به خواندن مطالب زیبای شما و شنیدن رادیو مذاکره و . . . معتاد شدم ، روزی نرسه که به دلایل غیرموجه موجود ، به درد آقای هویدا مبتلا بشم . همیشه سلامت ، آرام ، پایدار و پیروز باشید . ارادتمند شما ، هومن

  • شهرزاد گفت:

    واي …
    “وای به سرزمین خورشید، شکوه لاله ها چه زیباست
    با گل سپید مهتاب، طلوع زندگی چو رویاست
    وای، غنچه ی زندگی، بر لبم، می زند جوانه
    من و بهار پر ترانه، من و امید بی کرانه
    وای به گوش من می آید صدای ساز مرد چوپان
    وای چه قصّه ها می گوید ز لاله ی سرخ بهاران”
    … اين فايل ديوانه كننده بود. مخصوصا تيكه ي آخرش و ترانه و صداي مخملي “محمد نوري” نازنين كه يادش گرامي.
    گذاشته بودم اين فايل رو امروز بعدازظهر، تو ماشين، “توي غار تنهاييم!” توي مسير طولاني تري كه قرار بود برم گوش بدم ولي ديگه دلم طاقت نياورد. تا بعدازظهر بخواد برسه كه بتونم اونجور كه دلم ميخواد گوش بدم، الان گذاشتم و بين كارهام شنيدمش.
    چند بار گريه ام گرفت. اول بخاطر ظلمي كه به نور محمد شد…
    دوم بخاطر مرگ انسانيت… (باورم نمي شد … خدايا چه به سر ما آدمها اومده …؟) …
    و سوم بخاطر اينكه ديدم از اون طرف، انسانيت هنوز به قشنگترين شكلش توي آدمها وجود داره… همون كاري كه آقاي پلخوابي كرد.
    آقاي پلخوابي عزيز. ميخوام ازتون تشكر كنم كه اينقدر خوب هستيد.
    واقعا كاري كه شما كردين شايسته ي تقديره… ازتون ممنونم.
    و ترانه محمد نوري چقدر هماهنگي داشت با اين فايل و چقدر زيبا بود… و چقدر روحمو نوازش داد …
    چندين بار بهش گوش دادم و گوش خواهم داد …
    و ممنون محمدرضاي عزيز … مثل هميشه سوغاتي هات پر از شگفتي بود …
    و لطفا هروقت به دهاتي رفتي، سلام اهالي خونه ي مجازي ات رو هم بهشون برسون.

  • مهشيد گفت:

    سلام

    +وقتی خوندم “بدون برنامه ریزی ضبط شد” منتظر کار دلی بودم.

    + آدم قدری خیالش آسوده تر میشه وقتی امثال آقای پلخوابی وجود دارند که دغدغه حالِ افراد و محیط زیست رو دارند.

    +وقتی قصه نورمحمد رو گوش می کردم توی دلم دعا کردم کاش هیچ فرد بی سواد و کم سوادی توی کشورمون وجود نداشته باشه. و آرزوی وجدانی همیشه بیدار برای تمام افراد به ظاهر متمدن دارم.

    +ممنون بابت انتقال ِ حال ِ خوب

  • محمدرضا گفت:

    محمدرضای عزیزسلام.
    الان گوش دادن به فایل رو تمام کردم.خیلی لذت بردم.مدتی بود فراموش کردم بودم که اگه برای عشق و علاقت کارکنی پول و چیزهای دیگه هم به دنبالش می اد.بهم یاداوری شد.یادم امد که یه مدت زیادی هست که رمان نمی خونم و… .ممنون که لذت هات رو تقسیم میکنی.یاعلی

  • ریحانه گفت:

    ببخشید که تو این پست گذاشتم ، صفحات زیادی باز بود اشتبا ه شد 🙂

  • رها راد گفت:

    سلام.خیلی زیبا بود و احساسی که بم داد با فایل های که در رادیومذاکره گوش دادم فرق داشت…..شاید با تمام شنیده ها ونگاه های من تا به امروزفرق داشت……سپاس

    آدم های ساده را دوست دارم!
    همان ها که بدی هیچ کس را باور ندارند!

    همان ها که برای…
    همه لبخند دارند!
    همان ها که همیشه هستند،
    برای همه هستند!
    آدم های ساده را باید مثل یک تابلوی نقاشی ساعت ها تماشا کرد؛
    عمرشان کوتاه است!!
    آدم های ساده را دوست دارم!
    بوی ناب “ آدم ” می دهند
    ……………………………………………………….
    منم با سیمین جان موافقم…شهرزاد جان جای خالیت احساس میشه.

    • شهرزاد گفت:

      عزيزم …
      رها جان. ممنونم…
      توي حال و هواي چشمهاي باروني بعد از اون فايل، ديدن كامنت قشنگ تو هم كه ديگه ….
      من چقدر خوشبختم كه توي اين خونه ي پر مهر، در كنار صاحبخونه و دوستان پرمهر، جايي براي من هم هست …:)

  • راهله گفت:

    ممنون که هستید، که از بزرگی وخوبی ومحبت میگویید که صدای مهربانیتان می آید هنوز

  • محمدرضا گفت:

    سلام محمدرضای عزیز.
    الان فقط نظرات دوستان رو خوندم و فرصت نکردم فایل روگوش بدم.باید ازشما و دوستانت تشکر کنم بابت فایل هایی که اماده کرده اید.یاعلی

  • عطیه رضایی گفت:

    بعد از فایل سهیل رضایی یکی از زیباترین فایل های رادیو مذاکره بود.چه آرامش خاصی در صدای آقای پلخوابی بود و غبطه خوردم به داستان گویی زیباشون.البته جا داره از تدوین موزون فایل موسیقی های دلنشین و فضاسازی که در آن به کار برده شده هم تشکر کرد.
    سپاسگزارم

  • مینا گفت:

    تا وقتی امثال آقای پلخوابی نازنین هستند یعنی خدا هنوز از ما آدما ناامید نشده…
    مرسی از حس خوبی که به ما دادین

  • پسرک خامه فروش گفت:

    اول: عذرخواهی آقای پلخوابی…! اعتراف میکنم اولین تصویر ذهنی که با دیدن تصویرتون (قبل از گوش دادن به فایل) توو ذهنم شکل گرفت اشتباه بود. باشد برای من که دیگر شکل دهنده تصویر ذهنی ام از افراد، «گفتار» و «اعمال» آنها باشد، نه اولین تصویر خوب یا بدشان!
    دوم: ممنونم از کسی که این فایل رو تدوین کرده بود.برای من موسیقی حین گفتگو مثل فایل گفتگو با سهیل رضایی، فوق العاده و دلچسب بود…(یه نمونه اش اونجاییکه نورمحمد خبردار شد که چی شده و مث بچگی هاش شروع به گریه کرد…)
    سوم: ” گفت: حقوقت چقده نور محمد؟ گفت: ۲۱۶ هزار تومن. گفت: چرااااا؟! گفت: « حقوق » همینقده.” عاشق این قناعتتونم.
    چهارم:
    دمــت گـــرم آقا ایزد پلخوابی؛ دمت گرم…

  • مهدی گفت:

    این گفتگو یک رنگ دیگه ای داشت و حال و هوای من را دگرگون کرد. ممنون محمد رضا جان. حیف بود آقای پلخوابی را نشناسیم.
    من الان در کانادا زندگی می کنم و حسابی حال و هوای ایران را برام زنده کرد و گریه امانم نمی دهد…
    اگر دوباره این آقای پلخوابی را دیدی بهش پیشنهاد بده رمان بنویسه خیلی استعداد خوبی توی تصویر سازی و شخصیت سازی داره و لابد با این همه آدمی که می بینه و با یان نگاه دقیقی که داره داستانهای قشنگ زیاد دیگری مثل داستان نورمحمد برای گفتن داره …

  • پژمان گفت:

    ممنون استاد عزیز،فقط یه جمله بگم(((حالمو خوب کردی)))

  • مجتبی گفت:

    محمد رضا به امید روزی که رادیو مذاکره تبدیل بشه به تلویزیون مذاکره(منظورم اینه که مصاحبه ها رو بتونیم تصویری ببینیم) وقتی این مصاحبه رو گوش می کردم اونقدر حس خوبی داشت که دوست داشتم منم اونجا بودم.

  • دیدگاهتان را بنویسید (مختص دوستان متممی با بیش از ۱۵۰ امتیاز)


    لینک دریافت کد فعال

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

    yeni bahis siteleri 2022 bahis siteleri betebet
    What Does Booter & Stresser Mean What is an IP booter and stresser