پیش نوشت صفر: این قسمت، بخش دهم از سلسله بحثهای پایان سال است. ۹ مطلب قبلی را میتوانید دراینجا ببینید. پیش نوشت یک: این یک اعتراف خیلی صادقانه است که تا به حال انجام ندادهام. همیشه نسبت به کسانی که روی یک دایرهی بسته میافتند حس خوبی نداشتهام. وقتی پای حرف دوستی مینشینم و میبینم تک تک جملههایش، همان چیزی است که سال پیش هم از او میشنیدم. حتی دو سال قبل. حتی پنج سال قبل. وقتی وبلاگ کسی را میخوانم و میبینم که به تکرار مکررات افتاده. وقتی که احساس میکنم مرگ نویسنده در حال روی دادن است و یا روی داده است. وقتی میبینم بعضی از ما، انگار مردهایم و دانش و نگرش و باورهایمان به ثبات و تحجر رسیده، اما به دلیل اقتضائات قانونی (که توقف قلب را ضرورت دفن کردن میداند) […]
آخرین دیدگاه