ده پانزده سال پیش، شوخیها و لطیفههای فراوانی – از جمله دو مورد زیر – دربارهی مشاور مدیریت مد بود و نمیدانم گفتن و شنیدنشان هنوز هم رایج هست یا نه: یکی اینکه میگفتند مشاور مدیریت کسی است که اگر از او بپرسید ساعت چند است، ساعت را از دستتان باز میکند و پس از نگاه کردن به ساعت خودتان، زمان را به شما اعلام میکند (البته باید مواظب باشید که بعد از این ماجرا ساعت را با خود نبرد؛ وگرنه تا مدتها باید برای دانستن ساعت، دوباره او را صدا کنید). شوخی دوم هم شبیه اولی است: مشاور مدیریت کسی است که اگر از او بپرسید ساعت چند است، پاسخ خواهد داد: شما میل دارید ساعت چند باشد؟ این دو مورد را به عنوان مقدمه گفتم تا به ادامهی بحث مشاوره مدیریت که پیش […]
مطالب مرتبط با مشاوره مدیریت
مشاوره مدیریت – چند گام در مسیر ارائه خدمات مشاوره
پنج گام اصلی در مسیر مشاوره مدیریت فکر میکنم کسی که میخواهد مسیر تبدیل شدن به یک مشاور در حوزه مدیریت را طی کند، بهتر است این هدف را به خردههدفهای کوچکتری تقسیم کرده و برای هر یک، جداگانه فکر و برنامه ریزی کند. این خرده هدفها را شاید بتوان به این شیوه، صورتبندی کرد: من خودم میدانم که در زمینهی … متخصص هستم. فکر میکنم شرکت شما در زمینهی … دچار مشکل است یا فرصتهایی برای بهبود دارد. بررسی و تحلیل شرایط موجود و تشخیص فرصتها و جستجوی راهکار، توسط یک مشاور انجام شود. من یکی از کسانی هستم که میتوانند به شما در این زمینه کمک کنند. من بهترین کسی هستم که میتواند در این زمینه به شما کمک کند. در ادامه دربارهی هر یک از این پنج مورد، توضیحاتی را مطرح میکنم و باقی […]
مشاوره مدیریت – تجربهها و چالشها
وقتی عکسهای مربوط به آلودگی هوای تهران را منتشر کردم، حمیدرضا در آنجا کامنتی نوشت و در جایی از آن، به این نکته اشاره کرد که اگر بخواهی هدفی حرفهای در زمینهی “طراحی و مدیریت سیستمها و حل مسایل سازمانی” انتخاب کنی، چه نوع هدف، مسیر و نقشه راهی را انتخاب میکنی؟ قاعدتاً مخاطب در پاسخ به چنین سوالهایی، که وارد جزئیات نشدهاند، دستِ بازی دارد و میتواند هر چه به ذهنش رسید بگوید. من هم فعلاً این متن را شروع میکنم تا گاه و بیگاه، بر اساس حرفها و گفتگوهایی که در پیاش میآید، تکمیلش کنم. اما علیالحساب، دو مورد از پاسخها را – به شرح زیر – کنار میگذارم: تقریباً هر کس که به سراغ جایگاههای مدیریتی میرود (چه در قالب کارآفرینی و چه هنگام فعالیت در کسب و کار دیگران)، طراحی و مدیر سیستمها […]
مشاوره مدیریت و نکتهای در حل مسئله های سازمانی
پیش نوشت: آنچه در اینجا میآید، بخشی از حرفهایی است که در یک جلسهی کاری برای بررسی وضعیت یک شرکت چاق و البته ثروتمند، مطرح شد. به دلیل ملاحظات رایج، صدر و ذیل بحث را حذف میکنم و بخشی از بحث را که به نظرم میتواند برای بعضی از ما مفید باشد، نقل میکنم. اصل بحث: راهکارها، گاهی برای بقای خود تلاش میکنند! هدف از سیستم جریمه (مثلاً برای تخلفات رانندگی) چیست؟ قاعدتاً کاهش میزان تخلفات. بنابراین سیستم جریمهی اثربخش، باید در طول زمان تعداد موارد جریمه شدن را کاهش دهد. اگر تعداد سرانهی سالانهی قبضهای جریمه که به ازاء هر خودرو صادر میشود کاهش نیابد، میتوان نتیجه گرفت که سیستم جریمه کردن – به هر دلیل – اثربخش عمل نکرده است. مشابه همین مسئله در مورد واحد پاسخگویی به شکایت مشتریان نیز صادق است. […]
لطفاً طولانیتر حرف بزن!
کوتاه گویی هنر است. کوتاه نویسی هنری سختتر. اما کوتاه گفتن و کوتاه نوشتن، همیشه مزیت نیست. چند هفته پیش، با یکی از دوستانم صحبت میکردم که به تازگی، به شغل شریف مشاوره مدیریت مشغول شده است. گفتم شاید قسمتی از بحثمان، بتواند برای دوستان خوبم در اینجا هم، مفید باشد (یا لااقل زمینهای برای بحث و گفتگو ایجاد نماید). همهی ما سوالات زیادی داریم که پاسخهای آنها را نمیدانیم و در جستجوی پاسخ آنها هستیم. یا در خلوت خودمان به آن سوالها فکر میکنیم و یا به سراغ دیگران میرویم و میکوشیم به کمک آنها، پاسخ مناسبی برای آن سوال بیابیم. همهی ما هم شنیدهایم که سوال خوب مهم است و دانستن سوال خوب، نیمی از جواب است و حتی تجربه به خیلی از ما ثابت کرده که در موارد زیادی، داشتن سوال خوب، […]
برند شخصی در گفتگو با بهنود الله وردی نیک
در حوزه مشاوره مدیریت، یکی از موضوعات پرطرفدار که تا حدی نیز با حوزه ارتباطات و مذاکره مرتبط است، برندینگ است. همهی کسب و کارها دوست دارند یک برند قوی داشته باشند و این روزها، در کنار برند محصولات و خدمات، «برند شخصی» نیز، یکی از حوزههایی است که مدیران به آن توجه میکنند. بهنود الله وردی نیک، که مدلی را در برندینگ به نام «بانیک» ارائه کرده است، از جمله کسانی است که بیش از یک دهه در این حوزه فعالیت مستمر کرده و نام و افکار و نظریهها و مدل او، پشت بسیاری از برندهای معروفی که امروز در کشور با آنها زندگی میکنیم، وجود دارد. فرصتی دست داد تا پس از یک صبحانهی مشترک در کنار دوستان خوبمان، گفتگویی در حوزهی پرسنال برندینگ یا برند شخصی داشته باشیم. امیدوارم فرصت شود در […]
یک فنجان قهوه با مشاور مدیریت
سالها گفتهام که به مشاوره مدیریت، به معنای متعارف آن، اعتقاد ندارم. همیشه احساس کردهام «مشاوران» کسانی هستند که چون نتوانستهاند کسب و کار خود را مدیریت کنند، ترجیح میدهند تا دربارهی مدیریت کسب و کار دیگران نظر بدهند. همچنانکه کسانی که به هنر علاقمندند و استعداد هنر ندارند، ناچار، به منتقد هنری تبدیل میشوند. البته امروز مانند گذشته رادیکال فکر نمیکنم اما – لااقل بر اساس دانش و تجربهی امروزم – به چند نکته ایمان دارم: – با وجودی که مشاورهی گروه متخصصان را میفهمم، مشاورهی تخصصی را نمیفهمم! اگر من بخواهم که به عنوان دانشجوی حوزهی مذاکره، در حوزهی مذاکره با نیروی انسانی به سازمان شما کمک کنم، بدون داشتن تصویر درست از نظام پاداش و پرداخت و ارزیابی درون سازمان، بعید است حرف مفیدی برای آن سازمان داشته باشم. چنانکه اگر مشاور […]
آخرین دیدگاه