دوره‌های صوتی آموزشی مدیریت و توسعه فردی متمم (کلیک کنید)

یک توصیه‌ی مذاکره ای: نگرش به کار

نگرش به کار در مذاکره و زندگی

زمانی که در مورد شغلمان فاکتور «درآمد» و «نیاز مالی» را حذف می‌کنیم:
۱- تصمیم‌گیری ما در انتخاب شغل «استراتژیک‌تر» و «بلند‌مدت‌تر» خواهد بود.
۲- «لذت» ناشی از «کار کردن» به شدت افزایش خواهد یافت.
۳- «قدرت مذاکره و چانه‌زنی» ما در مقابل مدیرانمان افزایش می‌یابد.
۴- «عزت نفس» و «اعتماد به نفس» ما افزایش می‌یابد.
۵- میزان «احترام» دیگران به ما افزایش می‌یابد.
۶- «خروجی کار ما» افزایش می‌یابد.
۷- «رشد شغلی ما» تسریع می‌شود.
۸- «برند حرفه‌ای ما» تقویت می‌شود.

بقیه را لطفاً شما اضافه کنید…

آموزش مدیریت کسب و کار (MBA) دوره های توسعه فردی ۶۰ نکته در مذاکره (صوتی) برندسازی شخصی (صوتی) تفکر سیستمی (صوتی) آشنایی با پیتر دراکر (صوتی) مدیریت توجه (صوتی) حرفه‌ای‌گری در کار (صوتی) کتاب های مدیریت راهنمای کتابخوانی (صوتی) آداب معاشرت (صوتی) کتاب های روانشناسی کتاب های مدیریت  


45 نظر بر روی پست “یک توصیه‌ی مذاکره ای: نگرش به کار

  • Nima گفت:

    میشد مطالب این پست رو چند بار خوند و عمیق شد تا برسم به شماره ۹ ولی بجاش من این چند روز توی محل کارم عملی و پیاده اش کردم :
    اول که تا امشب که این رو می نویسم حس بهتری نسبت به کارم ، نسبت به قبل دارم
    دوم اینکه وقتی مثلا حقوق ماهیانه من ۱۰۰ واحد باشه پس با منطق ” کار برای درآمد مالی صرف” توان و فعالیت یک ماه من هم تقسیم به ۱۰۰ میشه و بالاخره تا آخر ماه هم منطقا با خرجکرد ۱۰۰ واحد توان ، ۱۰۰% حقوق رو دریافت می کنم و عملا اتفاقی نیافتاده جز روزمرگی که تازه ماه آینده هم به همین شکل در راهه. حس خوبی نیست درست مثل اینکه وقتی من یک لیوان خالی دارم و یه منبع از نوشیدنی و من منطقا خودم رو نسبت به یک لیوان از اون نوشیدنی محق میدونم وقتی هم بهش رسیدم دیگه لذتی در کار نیست من عملا در حال نوشیدن یک لیوان از “حق ” خودم هستم نه بیشتر . . .
    سوم اینکه با توجه به اینکه تغییر نگرش ناخودآگاه باعث تغییر رفتار و عملکرد متفاوتی نسبت به قبل در فضای کارم شد بطرز محسوسی حس رقابتجویی مخرب (ناشی از تصور قبلی محیط کار به عنوان یه ساختمان بی روح n متری و تعدادی روبات بی احساس که هر کس پشت میز کارش نشسته درحالی که حبابی از معادلات ریاضی بالای سرش متصور است ) میشود بدون اینکه من کارمند از حس درونی خودم و تغییر نگرش حرفی زده باشم رفتار متفاوت باعث ایجاد حس اعتماد عمومی در جمع و به طریق اولی باعث ایجاد حس اعتماد مافوق نسبت به من خواهد شد چیزی که که در رفتارهای بیرونی کاملا مشهود و برای من فوق العاده حیرت آور بود .
    مطالب این پست برای من مایکرو اکشن بود
    مرسی مرسی
    خداقوت

  • Nima گفت:

    اینجاست که فقط یه جمله به ذهن میآد اونم این که :
    ببین ، ببین تو رو خدا، آقای شعبانعلی عزیز و بزرگوار ما چقدر این روزا شلوغ و پرکاره که حتی وقت نمی کنند یه دل سیر بیآن اینجا ولی ببین قداست این خونه و بزرگواری صاحب خونه رو که در خونه اش همچنان به روی همه مون بازه . . .
    آرزو می کنیم تمام اوقات روزهای پایانی سال پربرکت باشن واسه تون وخاطره روزهای خوب و سرشار از موفقیتی به ذهن تون بمونند .
    به پاس زحمات بی دریغ شما و تیم تون
    خونه تون گرم و پر رونق

  • محمد گفت:

    به احتمال خیلی خیلی زیاد پولدار میشیم

  • حمیده گفت:

    به راحتی ایده پردازی می کنیم و خلاقیت بیشتری به خرج میدیم

  • داود گفت:

    ما رفتیم دانشگاه و درس خوندیم. انتظار کاری متناسب با تحصیلات خودمون داریم ولی خب تقاضا زیاد و فرصت های شغلی متناسب کم. توی این شرایط همه میگن کار هست ولی جوونا تنبل شدن و دوس ندارن کار کنن. حالا برای من یه تناقض پیش اومده که برم کارگری کنم، توی رستوران کار کنم و بگم مشغول کار هستم یا اینکه دنبال یه کار متناسب با تحصیلاتم برم که ممکنه باعث بشه مدت زیادی بیکار بمونم تا به اون شغلی که دلم میخاد برسم. خواهش میکنم راهنمایی کنید

  • صفورا گفت:

    سلام
    میتونیم بگیم که به یک آرامش نسبی میرسم
    از استرس دور میشیم
    و یه کم بیشتر هم عمر میکنیم

  • سیمین-الف گفت:

    با سلامِ،با این توصیه ی علمی و عملی یتان موافقم.فکر می کنم وقتی به این صورت عمل کنیم،”ترس از دست دادن”آن کار، در ما کاهش می یابد و ناخودآگاه نظر و دید دوستان و مدیران نسبت به ما تغییر چشمگیری خواهد داشت.گمان می کنم در زندگی شخصی و دوستی ها و روابط نیز همین توصیه ها مفید و قابل اجراست. ممنون از راهنمایی های ارزشمندتان.

  • محسن رضایی گفت:

    مهندسی عمران دارم و به ساختو ساز علاقه دارم.شرایط زدن یه شرکتو هم دارم.ام بی ای رو هم دوس دارم و امسال کنکور دارم.ولی محمدرضا شدید به ریاضی و تدریسش علاقه دارم.خارج از اینکه چقد حقوقش باشه…اصولا هم جایی درس میدم میام بیرون اطرافیام پولو میگیرن… موندم چه کاری بهترینه؟برم تو خط معلمی ریاضی؟یا مسیر فعلیم رو ادامه بذم در کنارش مطالعه ریاضی؟ ….

  • امیر گفت:

    موافقم. و البته با افزایش دانش و آگاهی، استرس آینده کمتر و در نتیجه رضایت قلبی و آرامش هم بیشتر میشه

  • ليلا (تبريز) گفت:

    مرسي به خاطر اينكه به كمك حرفاتون باعث ميشين يه جور ديگه هم به خيلي چيزا نگاه كنيم،خيلي مديونتونم

  • ياسين اسفنديار گفت:

    در فروش يك قانوني است كه مي گه
    رضايت مشتري را نه براي اينكه به سود برسيد. براي اينكه مشتري است و قابل احترام . ارج بنهيد .
    دنبال راهكارهايي براي رضايت مندي بيشتر و بيشتر مشتري باشيد . سرآخر پول و يا همان سود خودش مي آيد.

    • ياسين اسفنديار گفت:

      البته در ادامه نوشته ام اين است كه
      به كار هم بايد به فرموده محمدرضا جان با اين ديد نگريست.
      كار كنيد چرا كه علاقه داريد . پشتكار داشته باشيد چراكه كار مورد رضايت شماست و براي همه مفيد است.
      مطمئن باشيد آن كار با اين خصوصيات شما ، پول فراوان، همراه با رضايت مندي مشتريان و بخوصوص همكاران و مديران به همراه خواهد آورد.

  • عليرضا داداشي گفت:

    سلام
    با بالا و پايين شدن ميزان نياز مالي ،‌كيفيت كار ما تغيير نخواهد كرد.

  • آذر گفت:

    مشتری های ما دوستان ما خواهند شد

  • محمد ديهيمي گفت:

    سلام و ممنون براي همه چي
    من يه جواريي بيشتر موارد اشاره شده شما رو انجام ميدم . حدودا نزديك به ده سال . عليرغم نياز مالي كه داشتم ، هيچ وقت تن به يك سري مسائل ندادم و سعي كردم (( عزت نفس )) رو حفظ كنم . هميشه هم اذيت شدم . الان هم اذيت ميشم . و طي اين ده سال مديرم هم متوجه نشد!!!!!!!!!!!!
    موارد ۱-۲-۳-و ۷ هم برام اتفاق نيفتاد.

    يه جوراي هم محافظه كار و ترسو هم شدم و به خاطر سنم كارم رو ول نميكنم . هم كارم رو دوست دارم ( بخاطر ماهيت خدمتي كه ميتونم به مردم ارائه بدم ) و هم از كارم بدم مياد . ( به خاطر همكارهايي كه موضوع (( عزت نفس )) به هيچ عنوان براشون معني و مفهومي نداره !!!

    اين رو ميخواستم بگم كه به هر حال موضوع درآمد و جنبه مالي كار – با اين اوضاع و احوال اقتصادي و هزينه هاي زندگي – واقعا مهم هست و بالاخره بايد يه جوري تنگه اين هزينه ها خرد بشه . خلاصه ….

    نميدونم ميشه اين رو به موضوعات بالا اضفه كرد يا شامل همون عزت نفس ميشه ، بهر حال

    باعث ميشه پيش خداي خودت و وجدانت شرمنده نباشي ……

  • محمد گفت:

    سوال:
    چه طور حذفش کنیم، زمانی که واقعا وجود داره؟

  • شهرزاد گفت:

    – نتیجه ی کاری که با حذف فاکتور مالی و صرفا” با عشق انجام میدیم، میتونه نشاندن لبخند رضایت بر لب کسی، برآوردن نیازی از دیگری، برداشتن باری از روی دوش این یکی، کمک به رفع مشکلی از آن یکی و … چندین و چند نتیجه ی کوچک و بزرگ معنوی و اثربخش برای انسان های دیگه باشه که چنان رضایت خاطر و عشق و آرامشی به انسان ببخشه که با هیچ پاداش مالی قابل مقایسه نباشه …

  • فاطمه ندا گفت:

    اینی که میگی رو من به شکلی دیگه همیشه انجام دادم. از اولین سال هایی که کار کردم همیشه چند جور کار داشتم. یکی برای درآمد و یکی برای کار…
    الان شدید تر شده. یکی کاری که فقط برای درآمده و البته با روحیم سازگاره و یکی برای دل خودم که البته درآمد هم داره.
    نمی دونم روش درستی برای زندگی هست یا نه، ولی خوب تو هر کدوم یه جور حساب کتاب و رفتار می کنم.
    در کاری که برای دله حساب کتاب و سود و ضرر معنی نداره و براش بی حساب هزینه می کنم و فقط دنبال نتیجه هستم که صرفا مادی نیست و اونچه گفتی در این نوع کارم به عینه می بینم و
    “زمان زیادی رو با تمایل بهش اختصاص می دم و خستگی در این نوع کار برام معنی نداره”
    اما خوب کاری که برای درآمده بیشتر جنبه مادی داره و حساب حسابه و کاکا برادر.
    جالبه که تو یه بازه زمانی دو ساله، وقتی در تمام روز فقط فرصت انجام یک نوع کار داشتم که اون هم برای درآمد بود (چون وابستگی و علاقه خاصی نداشتم) شکنجه واقعی به حساب می اومد و رهاش کردم تا بتونم این دو نوع کار رو از هم جدا کنم و به هر دو برسم.

  • عبدالحمید خسروی گفت:

    جناب آقای شعبانعلی
    من معتقدم که به جوان ها باید دردانشگاه مفهوم تخصص ومهارت رایاد داد وزمانی میسر است که اساتید ما خودشان درک کاملی ازمهارت درصنعت داشته باشند

    مهم نیست که مامدیر عامل یک کارخانه باشیم یا کارشناس یا کارمند مهم نیست که کارخانه مال خودمان باشد یا دیگری
    مهم این است که بتوانیم با تمام وجود مایه بگذاریم مهم نیست که سود مال مالک است ودرصد ما چقدراست
    اگردرهرمحیطی ما باتمام وجود فعالیت کنیم دستاوردش متخصص شدن منحصربه فرد شدن ومتمایز شدن خودمان است
    این سرمایه واقعی هرفردی درآینده ایران است
    موفق باشید

  • مونا.م گفت:

    شما را اگر توان نباشد که کار خود به عشق در آمیزید
    و پیوسته بار وظیفه ای را بی رغبت به دوش می کشید ،
    زنهار دست از کار بشویید و بر آستان معبدی نشینید
    و از آنان که به شادی ، تلاش کنند صدقه بستانید.
    زیرا آنکه بی میل ، خمیری در تنور نهد ،
    نان تلخی واستاند که گرسنه را تنها نیمه سیر کند ،
    و آنکه انگور به اکراه فشارد ،
    شراب را عصاره ای مسموم سازد ،
    و آنکه حتی به زیبایی آواز فرشتگان نغمه ساز کند ،
    چون به آواز خویش عشق نمی ورزد ،
    تنها می تواند گوش آدمی را بر صدای روز و نجوای شب ببندد.
    جبران خلیل جبران

  • سمانه گفت:

    فکر می کنم بیشتر میزان احتراممون نسبت به خودمون و آرزوهامون بیشتر میشه . و به تبع باعث میشه تعداد “کاش” هایی که در آینده به خودمون خواهیم گفت کمتر بشه .

  • آرشام گفت:

    you say it all

  • mina90 گفت:

    استاد اگر کسی شغلی رو با علاقه تمام (صرف نظر از مادیات) انتخاب کنه و توی اون شغل بهترین باشه ولی ظرفیتی که اون شغل داره از لحاظ درآمدی خیلی بالا نباشه مثلا کارمندی یا استادی (همه ما کلماتی مثل زندگی کارمندی یا معلمی رو شنیدیم) واین فرد تمام مدت آرزوی یه زندگی لوکس رو داشته باشه (فکر نمیکنم کسی بتونه از لحاظ منطقی بگه یه استاد نباید یه زندگی لوکس داشته باشه وفکر نمیکنم کسی که بخواد یه استاد خوب باشه بتونه بره ساخت وساز یا تجارت بکنه) ولی نتونه داشته باشه بعد از یه مدت کار کردن از کارش زده میشه. و همش ناراضیه. و شاید به دیگرانم بگه مسیری که من رفتم رو نرید.
    اینجا چه اتفاقی افتاده؟ اون که درست انتخاب کرده. خوبم داره پیشرفت و کار میکنه. جای چونه زدن با مدیرم نداره. چون این شغل درآمدش اینقدره.
    آخر این فکرا من با خودم میگم اول باید از خودم بپرسم مادیات برام مهمه یا نه؟‌ اگر آره پس پولی که شغلم در آینده بهم میده در من علاقه هم ایجاد میکنه و حتی باعث پیشرفتم هم میشه و تازه عزت نفس و احترام دیگران رو هم با خودش میاره. آیا استدلالم درسته؟

  • آرمین گفت:

    آرامش ما افزایش پیدا می کند…

  • امید گفت:

    سلام،
    میدانی محمدرضا ، من همیشه کاری را که دوست داشتم انجام دادم و هیچوقت برای پول بیشتر چانه نزدم!
    اعتقادم این است که وقتی کارم را خوب انجام بدهم، حقوق خوب و متناسب با کارم را خواهم گرفت و این را واگذارکردم به شعور مدیر!!! البته بعضی وقتها ، مدیر مربوطه تا مدتها شعورش نمی رسه (((( : و من هم تا وقتی که کار برایم جذاب باشد با این مدیر بی….. کار می کنم و بعد خیلی محترمانه آنجا را ترک می کنم ( :

    • امید گفت:

      سلام، خوبی؟ هستی ولی با ما نیستی!!!
      هنوز خستگی از تنت در نرفته؟
      ما اینجا نمی آئیم که با خودمان حرف بزنیم…
      می خواهیم غلطهایمان را بگیری، آنچه درسته بگویی
      بودنت را حس کنیم
      چی شده؟
      استراتزی بعدی برای سایته؟
      مثل آن یکی سورپرایزمان نکن!
      هنوز در خلسه قبلی ماندیم ) :

  • فائزه گفت:

    من موافق نیستم. بحث مالی هم قسمتی از کاره که خیلی قاطع باید در موردش صحبت بشه. اتفاقا نظرم هم به اینه که حتی اگر به قیمت از دست دادن یک کار خوب باشه باز هم باید رو پیشنهاد حقوقی که دادیم بمونیم و به هیچ وجه کوتاه نیایم. اگر با این رفتار وارد سازمان بشیم و اتفاقا نیروی خوبی هم باشیم خیلی راحت میتونیم در مورد افزایش حقوق هم با مدیران مذاکره داشته باشیم چون مدیر دوست نداره مارو از دست بده و از طرفی هم میدونه ما کارمندی نیستیم که کوتاه بیایم. من فکر میکنم اگر تو این دوره زمونه وانمود کنیم که بحث مالی برامون مهم نیست این ذهنیت برای کارفرما پیش میاد که من نیاز به شغل و موقعیت دارم و این باعث میشه کارفرما در طول مدت کاری به فکر سو استفاده از من باشه چون فکر میکنه من به هر قیمتی حاضرم به کارم ادامه بدم. نتیجه اینکه من معتقدم باید طوری رفتار کنیم که انگار نیازی به اون موقعیت شغلی و اون مدیر نداریم و بی تفاوتیم و نشون بدیم اگر تو و شرکتت نباشید باز هم برای من کار هست و این تویی که به من نیاز داری و باید با پیشنهادات من کنار بیای!!!
    این مواردی که شما مطرح کردید برای خود کارمند میتونه مفید باشه، اینکه واقعا ته دلش اینطور فکر کنه و عمل کنه. اگر واقعا نظرش این نباشه و فقط پیش مدیران و کارمندان وانمود کنه که اینطوره، به قول شما عزت نفسش کمتر میشه و بیشتر شکست میخوره.

    • فائزه گفت:

      بیشتر که فکر کردم دیدم بعضی مواقع میشه، حرف شما عین واقعیت باشه. مثلا وقتی کارفرمای خصوصی وجود نداشته باشه و پشت کار فرد عشق باشه مثل یک معلم.
      نظر اولم در مورد کار خودم و شرکتهای خصوصی بود.

  • مریم گفت:

    سلام محمد رضای عزیزم
    به نظر منم:
    رضایتمون از زندگی بیشتر میشه و کارمون همون زندگی شخصیمون میشه و نمیشه براش مرزی قائل شد .گذر از موانع کاری دیگه طاقت فرسا نیستن و اونقدر از ما انرژی نمیگیرن ما اون موانع با قدرت عشق برمیداریم.من اینها رو از زبان موسس کارخانه دوو ونویسنده کتاب سنگ فرش هر خیابان از طلا برای اولین بار شنیدم و چون خودم عاشق رشتمم حرفاشو با پوست و استخوانم درک میکردم.

  • الهام گفت:

    و به تبع درآمد ما هم افزایش پیدا میکنه……
    الان دارم کاری انجام میدم که به شدت به این توصیه شما نیاز داشتم از اینکه دانشتون رو نشر میدید بی نهایت ممنونم

  • فوژان گفت:

    سلام،
    شما تقریباً همه چیز را گفتید و هر چه فکر میکنم به یکی از ۸ مورد مرتبطه .
    شاید ۹ – خلاق و نوآور می شویم.
    به نظر من اگر کارمان را دوست داشته باشیم و نفس کار برایمان مهم باشه، در آن کار خلاقیت نشان می دهیم. کار برایمان مثل یک تفریح می شود . سعی میکنیم کار یکنواخت نباشه و راههایی پیدا کنیم که آن کار سریعتر و با هزینه کمتر با را به هدف برسانه.

    • علی گفت:

      سلام،
      من کارم را دوست دارم، برای همین همیشه در کنار کار اصلی ، کارهای متنوع و مرتبط را تعریف می کنم.کار ما گروهیه و این برای بعضی از بچه ها که علاقه به کار ندارند یعنی مصیبت ( : من با فوژان موافقم، وقتی کار را دوست داری به همان دستورالعملها و قواعد ثابت و تکراری بسنده نمی کنی و سعی می کنی تغییری ایجاد کنی…

  • javad گفت:

    سلام..

    کاش بیشتر در مورد مصاحبه‎های شغلی بخصوص در “ادارت دولتی” ما را راهنمایی می کردید و کتاب معرفی می‎کردید.

    ممنون.

  • محمد جهانیان گفت:

    سلام محمدرضای عزیز
    به نظرم باز هم دیر یا زود نیاز مالی خودش رو نشون می ده
    که اولین گزینه برای برطرف کردنش شغلمونه

  • دیدگاهتان را بنویسید (مختص دوستان متممی با بیش از ۱۵۰ امتیاز)


    لینک دریافت کد فعال

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

    yeni bahis siteleri 2022 bahis siteleri betebet
    What Does Booter & Stresser Mean What is an IP booter and stresser