یکسال پیش، در دوم بهمن ماه سال ۹۲، متمم به صورت رسمی آغاز به کار کرد. پروژهای که در ابتدا خود را محدود به «محل توسعه مهارتهای من» میدانست و امروز خوشحال است که میتواند ادعا کند، مجموعهای فعال با توانمندی تولید محتوای اصیل فارسی است. این روزها، روزنامهها، خبرگزاریها، سایتهای مختلف و وبلاگها و شبکه های اجتماعی ، از متمم نقل قول میکنند. نوشتههای متمم عموماً با نام و گهگاه بدون نام یا حتی به نام دیگران، در رسانههای مختلف منتشر میشود و ما خوشحالیم که سرچشمهای هر چند بسیار کوچک و جوان برای افزودن محتوای فارسی به فضای وب فارسی زبانان باشیم.
جدای از اینکه مطالب متمم، در بسیاری از موارد در زبان انگلیسی هم اصیل محسوب میشوند و ما افتخار داریم که امروز ایرانیان بسیاری از نقاط دیگر جهان و از دانشگاهها و مراکز علمی معتبر، همراه ما هستند.
سال پیش، من در معرض اتهام بودم که عموم فعالیتهایی که در فضای آنلاین آغاز کردهام، نیمه کاره رها شده یا سرعت توسعه آنها کند شده است. جدای از پذیرش این اتهام، من دغدغهی دیگری هم داشتم و آن اینکه نه تنها من، هیچکس نمیتواند تمام سرمایه زندگیش را به عنوان خدمت، به حراج بگذارد و همه کسانی که چنین کردهاند، جایی در این مسیر، از ادامه حرکت بازماندهاند و یا به صورت ناخواسته،کیفیت را قربانی بقا کرده اند.
در آن زمان، ما از دوستانی که دغدغهی آموزش تخصصی، متمایز، فراگیر و در عین حال کم هزینه را داشتند، خواهش کردیم که با ما همراه شوند و هزینههای اجرای چنین پروژهای را تامین کنند. متمم با این شرایط آغاز به کار کرد. در ابتدا زیرمجموعهای از سایت شعبانعلی دات کام بود به نام Shabanali.com/pd
آن زمان باور نمیکردیم که متمم فرزند مستقلی شود و روزی قدش از پدرش هم بلندتر شود. اما با حمایت معنوی و مادی دوستانمان این اتفاق افتاد. معنوی را عمداً جلوتر از مادی میگویم چون، این دوستان، عموماً با من و همکارانم صحبت میکردند و به ما امید میدادند و از نوزاد زشت و ضعیفی که نیازمند لبخند و نوازش اطرافیان بود، با محبت استقبال میکردند.
آن زمان پرداخت هزینهی ماهیانهی ۱۲ هزارتومان – بر خلاف الان که معتقدیم حجم محتوای متمم ارزشی بسیار فراتر از اینها دارد – صرفاً معنای حمایتی داشت.
آن زمان روی سایت متمم، مطلب زیادی نبود. اگر هم بود مطالب کوتاهی بود که خودم نوشته بودم و هنوز وضع مالی ما چنان نبود که هر نویسندهای از هر سطحی را با هر قیمتی از سراسر جهان به خدمت بگیریم.
شاید در هر سه روز یک مطلب کوتاه منتشر میشد و حتی کسی نبود کامنتها را ببیند و تایید کند!
آن روزها خبرنامهی ایدهی متمم، نبود و قرار نبود هر هفته، خبرهای دیروز و اتفاقات فردا را به کاربرانش گزارش کند.
آن زمان، لاگین کردن در سایت، زمان زیادی میبرد و کاربر ویژه شدن به دلیل واسط کاربری ضعیفی که داشتیم، به سطح هوشی بالاتر از عامه مردم نیاز داشت. البته ما میدانستیم چه میکنیم و به همین دلیل امیدوار بودیم و گوشمان به دلگرمی آن حامیان مانند الان، به همهی نقدهای ناامیدکننده ناشنوا بود. اگر چه میدانستیم و بعدها در متمم هم نوشتیم که حتی اگر گوگل، امروز واسط کاربری سادهای دارد، این ناشی از استراتژی شگفت انگیز آنها – بر خلاف روضههای متخصصان UX که برای هر چیزی، فلسفهای نامربوط میبافند! – نبوده. بلکه بنیان گذاران گوگل، زبان برنامه نویسی را کامل بلد نبودند و حتی نمیتوانستند دکمه Submit را در صفحه بگذارند. ما میدانستیم که همزمان با شرکتهایی مثل گوگل، کسان زیادی بودهاند که متخصص گذاشتن دکمه Submit بودهاند و الان هم فقط همان تخصص را دارند. چنین بود که ، با بی اعتنایی کامل به منتقدان و همه متخصصان(!)، کار خودمان را کردیم و هنوز هم به رغم تمام ایرادهایی که وجود دارد، به مسیر خودمان ادامه دادهایم و میدهیم.
آن زمان، هزینههای اولیه کار خیلی زیاد بود و هماهنگیها زمان زیادی میخواست. من حدود پنج ماه، تمام فعالیتهای دیگرم را به حالت تعلیق درآوردم. نه کار آموزش فیزیکی انجام دادم و نه به کسب و کار و تجارت و حوزههای شغلی خودم پرداختم. همه زندگیم صرف زندگی آنلاین شد و صرف شنیدن ابراز نگرانیهای دوستان نزدیکم که معتقد بودند این کارها، بزرگترین اشتباه استراتژیک من است.
حامیان متمم و کسانی که در آن زمان همراه ما شدند، کسانی هستند که هرگز از ذهن ما فراموش نمیشوند. اگر امروز متمم از لحاظ رتبه و ترافیک و بازدید، یکی از فعالترین سایتهای مدیریتی ایران است و روزانه صدها هزار نفر از آن بازدید میکنند و گوگل در بسیاری از واژهها، متمم را به عنوان نخستین پیشنهاد، مطرح میکند، اگر متمم به عنوان سایتی که دسترسی به محتوای آن محدود است و متخصصان میدانند که کسب رتبه بالای ترافیک ، آن هم در یک سال برای چنین سایتهایی ساده نیست، امروز در حوالی رتبه ۱۶۰۰ الکسا در ایران (جلوتر از عمدهی مراکز آموزشی ومدیریتی ایران)، قرار داد و اگر متمم هرگز مجبور نشد در سایت دیگری تبلیغ بدهد یا اینکه به خریدن حامی در شبکههای اجتماعی بپردازد، به لطف و حمایت آن حامیان اولیه بود که نه فقط با پرداخت مادی برای دریافت خدمات، بلکه با پرداخت مالی بدون دریافت خدماتی شایسته و درخور در آن روزهای نخستین، ایستادند و به ما روحیه دادند تا متمم جلو برود.
همکاران من، فهرستی از دوستانی که در ده روز نخست، برای ثبت نام در متمم اقدام کردند، تهیه کردهاند. متمم، در آن زمان سایتی بود که محتوا نداشت و آرزو داشت تولیدکنندهی محتوای اصیل مدیریتی و مهارتی باشد، پول پرداخت کردند و میدانستند که حمایت، محدود به لایک زدن و فالو کردن و نوشتن جملات محبت آمیز نیست و هر فعالیتی، اگر قرار است مانا و پویا باشد، به حمایت مادی هم نیازمند است.
فهرست این دوستان را در پایین این نوشته میآورم و دستشان را به نشانهی قدردانی از لطف و حمایتی که کردهاند میبوسم و خوشحالم که امروز زیاد شرمندهی آنها نیستیم و آنها هم میتوانند به ثمرهی تصمیم آن موقع و حمایت مادی و معنوی خود که این نوزاد را زنده نگه داشت، افتخار کنند.
خوشحالیم که امروز متمم، مستقل از من و تک تک افرادی که در آن و برای آن فعالیت میکنند، هویت دارد و با ما یا بدون هر یک از ما، به مسیر رشد و توسعه خود ادامه میدهد. خوشحالیم که هر کسی در هرجایی از کشور، میتواند به مطالب روزآمد در حوزهی مهارت و مدیریت، دسترسی داشته باشد و گامی هر چند کوچک در توسعه عدالت آموزشی برداشتهایم.
و البته فراموش نمیکنیم که امروز، متمم هزاران حامی دارد که بدون حضور و حمایت آنان، متمم باقی نخواهند ماند و ما اگر با غرور، از دوام و بقای متمم میگوییم، در واقع صرفاً به اتکای حمایت آنان است و نه صرفاً امید و انگیزهی خودمان.
ما از روز اول، شعار ندادیم و برخلاف عرف، چشم انداز و ماموریت و مستندات شگفت انگیز دهان پرکن بی هویت منتشر نکردیم. اما اکنون احساس کردیم زمان آن است که پاراگرافی را که سال پیش نوشته بودیم و در پیش نویسهای متمم مانده بود تا در آینده منتشر شود را در اینجا بیاوریم:
گروه متمم، منتقد جدی فرهنگ آموزشی حاکم بر کشور ماست. فرهنگی که رفاه و آسایش را به عنوان هدف اصلی آموزش و پرورش در میان دغدغه ی ایجاد و خلق ثروت به فراموشی سپرده است. و ایجاد و خلق ثروت را به عنوان پیش نیاز انکارناپذیر رفاه و آسایش، در میان شور و شوق دانش گرایی و تقدیس علم، ناپاک پنداشته و فراموش کرده است. و یادگیری و رشد علمی را در رقابت بی معنای کسب مدرک و مدارج دانشگاهی فراموش کرده و کسب مدرک و مدارج دانشگاهی را عامل مستقیم کسب ثروت و موقعیت اجتماعی و نه ابزاری برای خلق ثروت و رشد اجتماع در نظر گرفته است.
راه کوتاهی را رفتهایم و راه درازی پیش روی ماست. ایرادهای زیادمان را میدانیم و میدانیم که سال بعد، باید به سبک امسال از کسانی که در این روزها همراه ما بودهاند و با چشم پوشی از ضعفهای امروز، راه فردای ما را هموار کردهاند، تشکر کنیم. امیدواریم که روزی متمم، بتواند کمک کند تنها مانع قابل تصور برای رشد و یادگیری و توسعه برای هر ایرانی، ضعف و تنبلی و سستی باشد و نه محدودیت محل سکونت و یا نداشتن هزینههای میلیونی برای آموزشهایی که گاه حتی تغییری کوچک هم در سطح کیفیت زندگی و میزان درآمد ما ایجاد نمیکنند.
در پایان، دوستان عزیزی را که در ده روز نخست، از متمم حمایت کردند به همان ترتیب ثبت نام، میآوریم و مجددا از آنها و همهی کسانی که تا امروز کمک کردند متمم زنده بماند تشکر میکنیم.
۱- مهدي خانی
۲- سامان عزیزی
۳- هیوا شم
۴- نیکی کیانی
۵- علیرضا محمدی
۶- سمانه داجر
۷- حامد تولا
۸- صلاح الدين قوی پنجه
۹- کامیار مهرپور
۱۰- مینا صادق
۱۱- علیرضا اشکان
۱۲- رضا واعظ زاده
۱۳- امیرصادقی
۱۴- رضادلوری
۱۵- سید رضا میرمعینی
۱۶- زهرا محمدی
۱۷- عباس جناب
۱۸- سجاد حسین زاده
۱۹- ایمان محمدی
۲۰- مهدی عسگری
۲۱- محمد تقی امینی
۲۲- ابوالفضل عبداللهی
۲۳- سعید هاشمی
۲۴- عادل طالبی
۲۵- شایان عالمیان
۲۶- محمد حاتمی
۲۷- جعفر میرزایی
۲۸- مهدی شاهسوند
۲۹- سهیلا حاجی اسفندیاری
۳۰- محمد حسن زابلی نها
۳۱- فاطمه هاشمی نیاری
۳۲- محمد مهدی مسیبی
۳۳- حسین رئیسی
۳۴- آرام آخوندی
۳۵-عظمیه حسن زاده
۳۶- فهمیه یزدانی
۳۷- رضا کبیری
۳۸-سید اشکان میرحسینی
۳۹- ندامفاخری
۴۰- شهرزاد راسخ
۴۱- آرش وکیل زاده
۴۲- بابک یزدی
۴۳- مهشید افشایی
۴۴- مثیم حیدری
۴۵- وحید وهابی
۴۶- شیوا صالح نیا
۴۷- مریم هومن
۴۸- محمد پیام بهرامپور
۴۹-سمانه هرسبان
۵۰- انصار رضایی
سلام محمدرضای عزیز
خوشحالم از اینکه بالاخره در حوزه آموزش مسیری رو پیدا کردم که یک سال تمام هر روز و روزی چند بار بهش سر زدم و دغدغه جا ماندن از مطالب خوبش رو داشتم. من تمام دوران تحصیل از آموزش صلب و بی روح منزجر بودم و هیچوقت یادم نمیاد اینقدر منظم و پیگیر دانش آموخته باشم. افتخار میکنم که شاگرد متمم و معلم دلسوزی چون تو هستم. پاینده باشی و برقرار.
يكسالگي متمم رو به تيم عزيز و مهربان متمم تبريك ميگم.
ممنونم كه هستيد براي ساختن آينده اي بهتررر…
“حسرت نبرم به خواب آن مرداب
كارام ميان دشت شب خفته است
درياييم و نيست باكم از طوفان
دريا همه شب خوابش آشفته است..”(.دكتر شفيعي كدكني)
زندگي لبريز شادي و مهر اصيل را برايتان آرزومندم…
سلام.
خیلی کوتاه و مختصر تبریک میگم.
توی فضایی که در مدارس رسم کار و کسب رو یاد نمی گیریم و در کتابهای درسی آنچه باید رو پیدا نمی کنیم، پیدا کردن جاهایی مثل متمم میتونه راهکار خیلی مناسبی باشه برای رفع معایب. بگذریم از اینکه در این فضای مجازی حس و حال دوستانه ای هم حاکمه و رفاقت های شکل گرفته تو این خونه(یا شاید هم مدرسه به قول” امید “) لحظه های این با هم خوندن رو شیرین تر میکنه.
و تشکر ویژه از تیم متمم( چه دوستانی که اسمشان را می دانم و چه آنها که نه) .
پ.ن: الان که داشتم جمله آخر رو تایپ می کردم یاد محبوب ترین شعر روزگار بچگیم افتادم. ناصر کشاورز توی کتاب بوی گردوهای کال( که از محبوبترین کتاب های منه! ) در وصف قالیباف نوشته بود:
“او به تعریف از خودش لب وانکرد/ پای قالی اسم هم امضا نکرد “
تولدت مبارک متمم عزیزم! ایشالا صد ساله شی!
و به امید تولدی دیگر برای تراست زون!
متمم دارم فکر میکنم برای تولدت چی میتونم هدیه بگیرم!؟تو که کیک ندادی به ما,اما هدیه ت پیش ما محفوظه 😉
امروز چه روز فوق العاده ای بود…سمیه,شادی,محمدرضا و همه ی بچه های پشت صحنه تشکر فراوون… 😉
سلام
تولد یک سالگی متمم را به محمدرضای گرامی و تک تک اعضای گروه پرتوانشون و همه دوستان متمی تبریک میگم.
به امید روزی که این سایت نه تنها یکی از بهترین سایتهای پر محتوای فارسی زبان ، بلکه گستردگی و فراگیریش به خارج از مرزها هم برسه.
چون همیشه پرتوان باشید واستوار
متمم سایت محبوب من تولدت مبارک
محمدرضای عزیز بخاطرنوشته هایت دراین یکسال،بخاطر هر واژه ای که نوشتی سپاسگزارم.
تولد متمم تولد شروع یک فرایند بی نطیر و بی همتا در آموزش کشوریه که تقریبا تمامی ما از نوع آموزش سلب و خشک و بی خاصیتش به ستوه اومدیم
یادم نمیره وقتی تو وقت استراحت بین کلاسهای مذاکره درباره متمم صحبت میکردی و آرزوهایی که داشتی
من اون زمان مدت کمی بود که با شما و تیم خوبتون آشنا شده بودم ولی برقی که توی چشمانت بود و خواستنی که تو رفتار و گفتارت بود مطمئن بودیم که این یه انقلاب عظیمی خواهد بود
برای من که کاملاً یه انقلاب بود ، دیگه روزام کلا به بیهودگی تو شبکه های اجتماعی نمیگذشت وقتی کامپیوترم روشن میشد شروع میکردم به خوندن مطالبی که واقعا تکونم میداد و تلنگری بود برام ، بعد از تولد متمم ساعات مطالعه عمومیم بالا رفت و اگه تا قبل اینکه با متمم آشنا بشم سالی یکی دوتا کتاب میخوندم الان هر دو سه هفته یه کتاب میخونم .
خلاصه که متمم به ما نشون داد میشه جنس آموزش جور دیگه ای باشه و برامون لذتبخش تر باشه
من که کلی از تیم متمم به خاطر تمام تلاششون ممنونم
و کلی تبریک میگم تولد این اتفاق خوب و عزیزو
( من نوشتم خیلی بده مثل حرف زدنم امیدوارم منو ببخشید اگه خستتون کردم با این نگارش)
سنگ بنای این خانه را معلم عاشقی گذاشت که به نظام آموزشی حاکم نه گفت…
اوثابت کرد آگاهی ودانش وردی بر زبان نیست و نمی توان آن را در کاغذ پاره ها ، بر روی دیوار جای داد.
محمدرضا به ما یاد داد تا هویتمان را از القاب و عناوین رنگارنگ بازپس بگیریم.
او به ما اعتماد کرد و ماحصل تمامی مطالعات و شب زنده داریهایش را به رایگان در اختیارمان گذاشت.
برای او نتیجه مهم بود، آگاهی مردمی که سزاوار زندگی بهتر در هوایی تازه هستند.
به خود می بالم که عضوی از خانواده متمم هستم و شاگردی استادی را میکنم که توسعه مهارتهای مردم دغدغه اوست.
به قول علی معلم ” دوستدار معلمی هستم که اندیشیدن را به من آموخت نه اندیشه ها را”
فک کنم دقیقا روز ۱۰م ثبت نام کردم، چقد خوش شانس بودم که تو لیست قرار گرفتم
الان که اسمم تو لیست اومده یخورده احساس نزدیکیم به خودت و تیم بیشتر شد. بهتره از زبان مادری ام استفاده کنم… 😀
کاک محمد رضا
اون روزی که کرج بودیم، دفتر مدیران ایران، خیلی با آب و تاب توضیح میدادی که برنامه چیه و به چه شکله، چقد زود گذشت این یک سال. البته فک کنم از زمان متمم دات او آر جی شد یکسال.
مرسی که از حامیان تشکر کردی و در ارتباط با اون کسایی که سنگ جلو پات می انداختن و ناامیدت می کردن حدیث داریم که حضرت مولانا میگه:
ای سلیمان در میان زاغ و باز / حلم حق شو، با همه مرغان بساز
مرغ جبری را زبان جبر گو / مرغ پر اِشکسته را از صبر گو
من که مطالعات آنلاین غیر از حوزه کاریم تو متممه و بس. واقعا پاسخگو هستش و ممنونم و بگم که بیشتر از هزینه ای که کردم دارم از متمم سود می برم، کاش میشد به صورت های دیگه هم تو کار مشارکت کرد.
پ.ن۱: من همچنان منتظر پاسخ اون ایمیلم 🙂 شادی خانم در جریانه.
پ.ن۲: کاش اپلیکیش موبایلی، به صورتی که بشه مطالب رو به صورت آفلاین دریافت کرد بزارین. با RSS میشه اما مطالب کاربر ویژه رو لازم هست حتما اینترنت داشته باشی.
تبریکات صمیمانه ی منم بپذیرید متممی های عزیز، ایشالا که همیشه موفق و شاد و سربلند باشید
اگر چه یه ماهه با کوچولوتون آشنا شدم، ولی باید اعتراف کنم که خیلی کوچولوی دوست داشتنی ایه، نمیتونم نمونم و نبینم و دعا نکنم واسه ی بزرگتر شدن و برازنده تر شدن هر چه بیشترش
تولدت مبااااارک متمم عزیزم
سلام استاد گرامي
براي برشمردن انچه ازمتمم واز شما ياد گرفتم زبانم قاصراست
به جرات ميشه گفت متمم از هردانشگاهي مفيد تراست
دست شمارو ميبوسم
تولد متمم بر فارسي زبانها مبارك
مهدی عزیز سلام
جملۀ آخرتون بسیار زیبا و جامع بود . مطمئنم روزی میرسه که تمامِ فارسی زبانان ، متمم رو به عنوانِ بهترین مشاور و راهنما ، برای تمامیِ ابعادِ زندگیِ خودشون ، انتخاب می کنن چرا که به این باور میرسن که در متمم ، پر محتوا ترین ، اصیل ترین ، دقیق ترین و قابل اعتماد ترین مطالب و محتوا ها رو پیدا خواهند کرد
باید اعتراف کنم که بعر از آشنایی با روز نوشته ها و متمم ، ۹۵ درصدِ زمانی که در اینترنت صرف می کنم ، به حضورِ در این دو خونه و لذت بردن و زندگی کردن در این فضایِ بی نظیر می گذره . من هم واقعاً به دلیل مشغله هایِ بسیار زیاد ، اصلاً اهلِ مطالعه نبودم ولی در این ۷ ماهۀ آشنایی با محمدرضای عزیز و تیمشون و همخونه ایهام ، چندین جلد کتاب مطالعه کردم و از تک تکِ کامنتهای دوستایِ عزیزم در هر دو خونه ، درس هایِ بسیار زیادی گرفتم . درس هایی در همۀ زمینه ها . از همتون ممنونم و قدرتون رو با تمامِ وجود میدونم
سلام هومن عزيز ودوستان گرامي
من معتقدم به زودي يكي از شرايط استخدام نيروي انساني در بازار كارسالم مطالعه متمم خواهد بود
اين موضوع رو به همه جوانان جوياي كار كه ميشناسم گفتم كه متمم بخوان اگه كار افرين نشدي با رقباي متمايز ميشوي
سلام محمدرضا، سمیه و شادی جان و دیگر دوستان و همراهان متمم که از بودنشان متمم نیز هست و خواهد بود…
هرگز از خاطرم نمیرود چرخش روزگار را که بعد از مدتها ماموریت کاری به شرکتم بازگشتم و داشتم فایلهای آموزشی مدیریت در مناقصات را گوش میدادم و مدیرعامل ام با لحنی ناامیدانه! به من گفت: حالا که این همه به یادگیری و مدیریت علاقه داری ، یک سری فایل صوتی در مورد ارتباطات و مذاکره دست دوستان هست که بیشتر به کارت میاد، به جای این فایلهای مهندسی و مناقصات اونها رو گوش کن…
شاید اگر آن روزها آن گفتگوها پیش نمی آمد، امروز اینجا نبودم که بگویم و بنویسم
خدا رو شاکرم که اول با معلم بزرگی چون محمدرضا شعبانعلی آشنا شدم و افتخار حضور در کلاس ها و یادگیری از آموخته های ایشان را دارم.
و یادم نمیرود روزهای سختی که شبانه روز برای ماندن نوزاد متمم فکر میکردید…
و گروه متمم سرسختانه و امیدوارانه ایستاد تا تولد یک سالگی اش را جشن گرفت…
خوشحالم که هنوز هستم و امیدوارم به عنوان شاگردی از این جمع، جشن تولد سالهای ۵۰ و ۶۰ متمم را باشم و تبریک بگویم.
“متممی ها تولد یک سالگی تون مبارک” 🙂
سلام .. خوشحالم ..
(بیش از) یک سال برای تیم متمم و آقای شعبانعلی و ثمرهای به این بزرگی تحسین برانگیزه و تبریک میگم قدم بزرگی که برداشتید هرچند به قول خودتون در ابتدای راهه اما خیلی زود به مرز پختگی رسیده و مسیر تکامل رو قوی داره طی میکنه … خوشحالم که بزرگترین اتفاق آموزشی من در ده سال اخیر بودید و خواهید بود و خوشحالم از اینکه آقای شعبانعلی را شناختم و دیدگاههای ایشون رو مطالعه کردم و خوشحالم از اینکه استاد بزرگی دارم و خوشحالم از اینکه متمم برای من هست و قدرتمندتر شده و خوشحالم از اینکه آموختههای من رو گسترش دادید و دیدگاهم رو به خیلی مسایل در جهت مثبت تغییر دادید ..
بیش از ۱۵۰روز اوقات من یا با مطالعه هدفمندتر پر شده یا با پادکستها و مصاحبههای آقای شعبانعلی و خوشحالم که بیش از ۹۰ روزه که متمم رو شناختم و توانمندیهام رو گسترش دادم و اینجا با دوستان خوبی هم آشنا شدم و از این بابت هم خوشحالم ..
همه جا گفتم (چه در کامنتهام و چه در بین دوستان و افراد خانواده) متمم مهمترین اتفاق آموزشی این روزهای منه و خوشحالم که دانشجوی این دانشگاه هستم … متمم برای من یک معنی خاص در زندگی و افکارم ایجاد کرد مفهوم دقیقی به معنی توسعه و رشد .. و از این بابت …… خوشحالم ..
.
پاینده باشید …
سلام دوستان عزیزم
سلام محمدرضای عزیز، شادی و سمیه جونم و گروه پر تلاشی که برای درخشیدن بیش از پیش متمم در تلاشید.
این روز رو به همگی تبریک عرض می کنم.
تولد متمم، تولد تک تک ماست. چرا که با او، روز به روز، و به قدر همت خویش، بزرگ و بزرگتر می شویم.
ممنونم از همۀ شما عزیزان و همۀ دوستان و همراهان خوبم که از تک تک کامنتهای شما عزیزان می آموزم.
همگی شاد، امیدوار ، پایدار و برقرار باشیم.
* متمم جونم تولدت مبارک. * 🙂
سلام به همۀ همخونه ای های عزیزم و صاحبخونۀ عزیز و باصفامون
به عنوانِ یکی از اعضایِ این خونه و متمم که از ۹۳/۳/۱۱ افتخارِ عضویت در این دو خونه ، نصیبم شد و به عنوانِ فردی که در بسیاری از جاهای این خونه ، متهم به مجیزگویی و تقدیسِ محمدرضایِ عزیز و این ۲ خونه شدم و میشم ، میخوام قویاً از موضعِ خودم دفاع کنم و با کمالِ افتخار و سربلندی ، اعلام می کنم که دستِ محمدرضایِ عزیز و تک تکِ افرادی که برای پایایی و ماناییِ این خونه ها ، بی وقفه تلاش می کنند رو میبوسم و با تمامِ وجودم افتخار می کنم که عضوی از اعضایِ این دو خونۀ با ضفا و بی نظیر هستم .
اولین سالگردِ تولدِ متمم رو به محمدرضایِ عزیز و تیمِ محترمِ متمم و همۀ هم خونه ای هایِ عزیزم که با حمایتِ معنوی و مادیِ خودشون ، به پایداری این خونه ها کمک کردند ، تبریک می گم . امیدوارم همونطور که تا به امروز ، متمم ، هر روز از روزهایِ قبلش ، پر محتوا تر ، پر مغزتر ، وزین تر و پربارتر شده ، همین روندِ صعودی رو تا به آخر ادامه بده و مطمئناً این امر به حمایتِ همه جانبۀ همۀ ما بستگی داره .
امیدوارم قَدرِ محمدرضایِ عزیز ، تیمِ محترم و زحمتکششون (به خصوص شادی جان و سمیه جان) و تک تکِ همخونه ایهامون رو بدونیم (تاکید می کنم که منظورم «فعل اول شخصِ جمع» هست) و به جایِ گرفتنِ انرژی و توانِ همدیگه ، با نقدهایِ غیرِ عادلانه و غیر منصفانه ، تلاش کنیم با حمایتِ همه جانبۀ خودمون ، به عنوانِ قسمت هایِ مختلفِ یک سیستم ، با یک تفکرِ سیستمیکِ سازنده ، موجبِ پدید آوردنِ نوعی سینرژی و هم افزایی در متمم و دانسته هایِ خودمون و دوستانِ همخونه ایمون بشیم .
ارادتمندِ صاحبخونۀ عزیزمون و همۀ همخونه ای هایِ عزیزم – هومن کلبادی
هومن جان سلام، خوبی هم کلاسی عزیز؟
میدانم یا امیدوارم که با من هم عقیده باشی که اینجا یک مدرسه است، متمم کلاس درس و روز نوشته ها حیاط مدرسه.
البته این مدرسه دو تا زنگ تفریح داره ،تو کلاس که شیطنت موقوفه و تو حیاط مدرسه یا همان “روزنوشته ها”
البته این مدرسه مدیر و ناظم سخت گیری هم داره با سیاستهای خودشان ( ;
……..
اینجاست که رفاقتها شکل می گیره، کودکانه از هم می رنجیم ، بی رحمانه یکدیگر را نقد می کنیم و….
……..
میدانی تو مدرسه بچه تنبلها از شاگرد زرنگهایی که جواب همه سوالها را می دهند لجشان می گیره . باور کن هومن بعضی از ما فقط شناسنامه را مستهلک می کنیم اما همان بچه کوچک و شیطان باقی می مانیم .
تو این مدرسه از بچه های لوس و اتوکشیده خبری نیست و خودت دیدی که هر کس نتوانسته تاب بیاره رفته. در این مدرسه برای تمام آنهایی که تشنه دانستن هستند بازه، حتی شاید اخراجی مدرسه های دیگه ،چون مدیر عاشق این مدرسه مطمئنه آنها یک روز معلم بی نظیری میشوند…
پ.ن. باید بگویم هیچکس از این مدرسه فارغ از تحصیل نمیشه( :
سلام امید و هومن عزیز
این جمله رو دوست داشتم. “هیچکس از این مدرسه فارغ از تحصیل نمیشه”
و همینطور این رو “میدانی تو مدرسه بچه تنبلها از شاگرد زرنگهایی که جواب همه سوالها را می دهند لجشان می گیره . باور کن هومن بعضی از ما فقط شناسنامه را مستهلک می کنیم اما همان بچه کوچک و شیطان باقی می مانیم .”
شاد و سلامت باشید.
سلام امید عزیز
لحن نوشته هات زیباست و همیشه مثل همۀ کامنتا می خونمش و لذت می برم، ولی انگار نقاشیت خوب نیست. 🙂
اوایل منم اصلا بلد نبودم آدمک بکشم ولی با حمایتهای 😉 دوستام تونستم آدمکارو خوب ترسیم کنم.
فکر کنم یه جاهایی فاصله می ذاری و یه جاهایی نه که این شکله درست در نمی یاد. 😉
شاد باشی.
سیمین جان،
ممنون از اظهار لطفت. این خانه برای من مثل یک گالری نقاشی است و من مسحور زیبایی های آن. برای من که حتی تصور دنیای یکی از این نوشته ها مثل یک رویاست ، شکلک ها جذابیتی نداره.مهم اینه که نقاش چیره دست و دوستان خوبی مانند تو حس آن لحظه من را متوجه میشوید. بازم ممنون از توجهت ( :
امیدِ عزیز و دوست داشتنی ، سلام
مثلِ همیشه ، از خوندنِ کامنتِ عمیق و پر مفهومت ، لذت بردم . این رو قلباً میگم که قدردان و مدیونِ محمدرضایِ عزیز و تیمِ محترم و زحمتکشِ پشتیبانی و تدارکاتِ متمم هستم که برایِ ما ، این مدرسه رو فراهم کردن و امکانِ حضور در این مدرسه رو برایِ ما پدید آوردن و دوستانی بهتر از آبِ روان رو در این وانفسایِ صداقت و یکرنگی ، به ما معرفی کردن و با صبوری و سعۀ صدر ، پذیرایِ همۀ ما هستن .
قدرِ تک تکتون رو میدونم
به امیدِ دیدارِ همۀ دوستایِ عزیزم ، به زودیِ زود
منم تولد متمم رو تبریک می گم. مدتهاست دوست دارم کاربر ویژه بشم ولی تا الان شرایطش فراهم نشده بود چون دسترسی به اینترنت محدود داشتم. از سال دیگه منم ان شاالله کاربر ویژه میشم.
دست تمام کار آفرینان ایران زمین رو می بوسم. آرزو دارم یک کارآفرین بزرگ در کشورم بشم و چند نفر از اساتیدم پیش بینی کردن میشم!!! قطعا متمم من و کمک می کنه به آرزوم برسم.
سلام
اینکه آرزو دارید به یک کارآفرین بزرگ تبدیل بشید فارغ از هر نتیجه ای ، قابل ستایشه و امیدوارم که مقدمات رسیدن به این هدف براتون فراهم بشه .
—————————————-
درباره متمم :
جشن تولد یک سالگی متمم را تبریک میگویم , سایتی که کاربر هایش از جنس آرامشند , کاربر هایی که با بودنشان ، بودن سایت را رقم زدند و با سورنای هواداریشان هوادار محمدرضا شعبانعلی ماندند و هواداری کردند و این شد که اکنون جمعمان یک لشکر هوادار ساخته است . آرزویی که بذرش از ۲ بهمن ماه سال ۱۳۹۲ کاشته شد ، بذری که دنیایی از ذرات بود .
برای تمامی کاربران محترم متمم و دوستداران و شخص آقای شعبانعلی ، بهترین ها را آرزو میکنم .
همیشه استاندارد باشید
مجید حسین زاده
میخواستم اعترافی رو در سایت متمم ثبت کنم که با دیدن این پست تصمیم گرفتم همینجا بنویسمش .
سال گذشته که متمم شروع به فعالیت کرد با همه ی وجودم دوست داشتم _علاوه بر فرستادن متن ها و خبرنامه های متمم برای دوستان دور و نزدیک _ از نظر مالی هم در کنار دوستانم باشم . اما شرایط به گونه ای که میخواستم نبود.
مدت ها منتظر موندم تا برای اولین بار به عنوان حامی ویژه متمم وارد سایت بشم .اون موقع اولین چیزی که بهش احتیاج داشتم دانلود فایل نقطه ی شروع بود .هرچند قبل از اون هم میشد یک سری از مطالب رو بخونم و پیگیری کنم ، اما با خودم شرط کردم تا زمانی که هزینه ای پرداخت نکردم ، یک سری از مباحث رو مطالعه نکنم و هنوز هم تا همیشه سر این قول و قراری که با خودم گذاشتم میمونم.
من اعتراف میکنم که برخی از فایلهایی که از متمم و سایت تراست زون خریدم ، به صورت رایگان به دوستان و اطرافیانم دادم تا اونها رو گوش بدن. نمیدونم کار درستی کردم یا نه ، چون احساس میکنم ممکنه دوباره این کار رو تکرار کنم ! به خاطر شنیدن دیالوگی که در ادامه مینویسم:
“سمانه هر وقت محمدرضا رو دیدی حتما از ایشون تشکر کن ، اگر اون روز” فایل نقطه ی شروع ” رو به من نمیدادی تا گوش بدم ، امروز اینجا نبودم ” .
در آغوش کشیدن و شنیدن صدای نفس های زهرا تو اون لحظه برای من ی نعمت بزرگ بود .و این تنها نمونه از شنیدن چنین حرفی نیست .
به خاطر لذت شنیدن این مدل حرف ها هم که شده ، چه این کاری که انجام میدم اخلاقی باشه یا نباشه ، دست از این کار برنمیدارم .امیدوارم دوستان متمم بر من ببخشن. من سر قولی که به خودم دادم میمونم و تا امروز همیشه سعی کردم سهم خودم رو به موقع پرداخت کنم ، اما قول میدم سهم هر تعدادی که پرداخت نمیشه رو زمانی که بتونم پرداخت کنم ، حتما پرداخت میکنم …
ممنونم محمدرضا .ممنونم که همیشه هستی
ممنونم از همه ی کسانی که بودن و هستن و خواهند بود
و ممنونم از همه ی کسانی که بودن و دیگه نیستن ، کسانی که با رفتنشون باعث شدن تا ما یادبگیریم که بمونیم و باشیم…
سلاام دوستان متممی خوبم
تولدت مبارک متمم عزیزم. ایشالا ۱۰ سالگی و ۲۰ سالگی و … رو جشن بگیریم..
منم عمه کوچیکه ی متمم هستم گفته باشم 😉
خیلی خیلی خوشحالم که اسم دوستان خوبم رو در لیست دیدم. امیدوارم همیشه در همه کارهای خوب پیشقدم باشند و ازشون ممنونم که همراه تون بودند.
استاد عزیزم از شما از سمیه و شادی عزیز و همه دوستان خوبتون ممنونم که هستید و بودنتون رو با ما شریک میکنید.
امروز بر شما مبارک.
سلامت و شاد باشید.
راستی اگه شمع یکسالگی رو فوت کردید عکسش رو هم به ما نشون بدید لطفا 🙂
سلام بچه ها
من تولد به این بی سرو صدایی نه دیدم و نه شنیدم. 🙂
شما چی؟؟
عمه کوچیکه می شه بگی اون آدمک چشمک زن رو چه جوری کشیدی؟
من فقط خندون و ناراحتشو بلدم.
شهرزاد جون از اون پایین بیا بالا پیش ما، کمی شاد باشیم آخه! 🙂
درسته تولد متمم جانه و طبیعی یه که یه کم تولدش خشک باشه، ولی ما نباید بذاریم اونقدرم جدیِ جدی باشه. 🙂
*** تولد تولد تولدت مبارک ****
*******مبارک مبارک تولدت مبارک. ******* 🙂
(با عرض معذرت از همه ) …
سیییمییییین … :))))
چقدر دلم برای شیطونی هات تنگ شده بود … 😉 راستی wink عبارت است از ; و )
“از اون پایین بیا بالا پیش ما …” خیلی خوووب بووود جمله ت سیمین …
اومدم …
عمه کوچیکه :))) … آزاده جونم. پس خوش بحال متمم که عمه کوچیکه ی به این خوبی و مهربونی داره و البته اینهمه عمه و عموی خوب و مهربون 😉
آره راست میگی سیمین جون. تولد متمم عزیزمون باید شادتر از اینها باشه. ممنون از تو دوست خوبم.
سیمین و آزاده و مریم.ر و ( هر کی دیگه دوست داره بیاد 🙂 ) … بیاین کیک تولد خیلی خوشگل و خوشمزه ی متمم رو که محمدرضای عزیز (بزرگ خاندانِ متمم) 🙂 ، شمعش رو فوت کرده، اینجا تصور کنیم و بریم کمک میزبان خوبمون و همینطور سمیه جون و شادی عزیزمون؛ و از دوستان و متممی های خوبمون با این کیک های خوشمزه پذیرایی کنیم تا کامشون رو برای تولد متمم شیرین کنن. 🙂
بادکنک های رنگارنگ رو هم بیاریم بدیم دست دوستانمون تا بترکونن و ییشتر شاد بشن … 😉 🙂
بعد هم همگی با هم آواز تولدت مبارک رو براش بخونیم و براش آرزو کنیم که روز به روز شاداب تر و موفق تر باشه…. 🙂
شهرزاد جونم خوب بلدی جشن تولد بگیریها 🙂
راستی خواهر یواشکی بگو کادو چی گرفتی؟ 😉
من شنبه میخوام به خودم عضویت یکساله هدیه بدم.خوبه به نظرت؟ متمم خوشحال میشه؟ 😉
سیمین جونم فکر کنم شهرزاد ساده تر توضیح داد. 🙂
سلام سیمین عزیزم
راستش منم ندیدم همچین تولدی رو 🙂 میدونی سیمین متمم خیلی جدیه..آدم گاهی ازش میترسه..یه دو روز که به هرعلتی بهش سر نزنی یه دفعه میبینی کلی قد کشیده و بزرگ شده:)
عمه کوچیکه قربونش بره. شنیده بودم برادر زاده شیرینه ولی نه تا این حد 😉
آدمک چشمک زن رو از پسرک خامه فروش یاد گرفتم. ببین من اولش زبان رو انگلیسی میکنم. بعد دکمه ; رو میزنم. بعدش هم که – و بعدش هم ) ببین این شکلی ; – ) البته بدون فاصله. 😉
ببخش من فقط ریاضی رو میتونم معلمی کنم. اگه خوب توضیح ندادم خودت یجوری یاد بگیر دوستم..
تولد متممونم مبارک.. 🙂
سلام دوستان مهربونم دوباره اومدم. 😉
آزاده و شهرزاد عزیزم ممنونم که به گفتۀ من توجه کردید و اومدید که این شادی رو تو شب تولد متمم عزیزمون بیشتر کنید. 🙂
فکر می کنم این علامتو یاد گرفتم. 😉 🙂
ممنونم از شما و ممنونم از استاد بزرگ پسرک خامه فروش که از روز سمینار دیگه کمتر به این خونه اومده.
خدارو چه دیدیم، شاید امشب برای تولد متمم، دوست خوبمون هم بیان. 😉
سلام.سلام.
برید کنار ببینم عمه های شیطون! اگه یه نگاه به مشخصات همراهان متمم بندازید، همه تون تصدیق می کنید که من عمو بزرگه ی متمم جان هستم.
حالا به سبک عمو بزرگها می خوام یه خواهشی بکنم: اگه تو کامنتهایی که اینجا یا تو متمم گذاشتم باعث ناراحتی و رنجش ولو کوچولویی در دل کسی شدم، اگه میشه من رو ببخشه.اگه هم نمیشه، حاضرم به شکل مقتضی قصاص بشم.
قربان همگی/ عمو بزرگه ( به قول عمه سیمین: علیرضا خان! )
سلام به سیمین جان ، آزاده م عزیز و شهرزادِ عزیز و کلیۀ بستگانِ نسبی و سببیِ متمم
همیجا قول میدم ، تولدهایِ بعدیِ متمم رو ، یه جورایی ، خودمون میزبانی میکنیم و شرایطی رو برایِ تیمِ محترمِ متمم ، به خصوص ، محمدرضایِ عزیز (به قولِ شهرزاد جان ، بزرگ خاندانِ متمم) فراهم می کنیم تا عمیقاً درک کنن که چقدر برامون ، با ارزشن و قدرشون رو میدونیم . اگه یه سِری هم فکر می کنن داریم خودشیرینی می کنیم ، میگم که “آره رفیق ، داریم خودشیرینی می کنیم ، امری بود ؟” . و یه جشنی براشون میگیریم که خستگیِ یکسالشون رو ، یکجا به در کنن .
راستی آزاده م عزیز ، من ۳ هفته پیش به خودم عضویتِ یکسالۀ متمم رو هدیه دادم و کلی کیف کردم و همینجا قول میدم که در اولین فرصت ، پولِ تمامِ محصولاتی رو که همون روزای اول ، دانلود (رایگان 🙁 ) کردم ، بپردازم . الان هم میخوام یه حقِ عضویتِ یکسالۀ دیگه پرداخت کنم که به متمم و همخونه ایهایِ عزیزم بگم : برای من ، پرداختِ حقِ عضویت ، مثلِ اهدایِ خون هست و اون شعارِ زیباش که میگه “اهدایِ خونِ خوب و سالم = اهدایِ زندگی” . به نظرِ من ، واقعاً این کمترین کاری هست که ما میتونیم برایِ پایایی و ماناییِ این خونه بکنیم .
به امیدِ دیدارِ همۀ متممی هایِ عزیز ، به زودیِ زود ، شاید هم در مهمانیِ تولدِ ۲ سالگیِ متمم عزیزمون
سلام دوستان خوب و با ارزشم
علیرضا خان و هومن عزیز
ما قبولتون داریم عمو بزرگۀ مهربون ما. هممون هم می دونیم که دلتون چقدر همراه و همدل بچه های این خونه اس. 😉
آقا هومن نبودین، ما هوای متمم جان یه سالمونو در حد وسعمون داشتیم و هر چی صدا کردیم دوستانمون رو، برامون لایک زدند و نیومدن وسط. 😉
به نظرم همۀ اینا بهانه ای یه برای با هم بودن و به قولتون سیستمی فکر کردن.
ما همه اینجاییم که یاد بگیریم و در نهایت بتونیم کمی به دیگرانی که باهاشون در تعاملیم از آموخته هامون یاد بدهیم.
چه خوبه که همۀ اینا با همدلی و شادی و یکدیگه رو دیدن و با دل هم راه اومدن، همراه باشه که در این صورت، آموختن لذت بخش تر و سهل تر می شه و اینم در نظر داشته باشیم که این عمر به یه چشم برهمزدنی، هر جور که بگذرونیمش سریعتر از اونی که فکرشو بکنیم در گذره. 🙂
شاد و امیدوار و رضایتمند باشید دوستان عزیزم .
سلام به کلیۀ بستگان نسبی و سببیِ متمم به خصوص عمه هایِ محترم
من به نوبۀ خودم و به عنوانِ یکی از بستگانِ ذکورِ متممِ عزیز ، از همۀ عزیزان ، اعم از صاحبخونه ، همخونه و منفی باز ، قدردانی می کنم که با حضورِ خودشون در کنارِ ما ، باعثِ دلگرمی و ایجادِ انگیزۀ ادامۀ مسیرِ لایتناهیِ آموختن در ما میشن ، کمالِ قدردانی خودم رو اعلام می کنم و دستِ همۀ بانیان (به خصوص محمدرضای عزیز) ، همراهان و حامیانِ متمم رو میبوسم و ممنونم که هستید و سوختِ لازم برایِ به حرکت درآوردنِ این لوکوموتیوِ وزین و بی نظیر ، به سمتِ سرمنزلِ مقصود رو فراهم میکنید .
قدرِ همتون رو میدونم و ممنونم که تحملم میکنید
هومن جان و علیرضای عزیز.
ممنون که شما هم برای پذیرایی، اومدین کمک ما عمه ها.:)
چقدر خوشحالم از بودنِ تون …
و چقدر لذت بردم از خوندن تک تک کامنتهای دوستان خوبمون.
کاش همه ی بچه ها، عمه ها و عموهایی به این خوبی داشتن. نه؟ 😉
همیشه شاد باشید دوستان خوبم.:)
———-
راستی … سمانه عبدلی عزیز، دوست خوبمون.
ناراحت نباش…. باشه؟:)
تو یه کار بزرگ کردی که یادمون نمیره… تو پست های قبلی محمدرضا توی روزنوشته ها رو با عشق، جمع آوری کردی و در قالب یک دونه فایل پی دی اف در اختیار کسانی گذاشتی که دلشون میخواست تمام نوشته ها رو یکجا داشته باشن و بخونن.
مطمئنم تو هم اونقدر متمم رو دوست داری که هر کاری که به نفع متمم باشه انجام میدی و مثل همه ی ما دلت نمیخواد ذره ای آسیبی بهش برسه ….:)
سلام به دوستایِ عزیزم
یه سوال ؟
دیدم جو خانوادگی شده گفتم یه سوالی بپرسم :
چند وقتیه از بعضی از اعضایِ خانواده ، بی خبریم 🙁
پسرکِ خامه فروش ، آزاده اَمِ محترم ، بهار نارنج عزیز و زینب جان ، بعضی از دوستایِ دیگمون 🙁
شما خبری از خودشون و حالشون دارید ؟
مبارک…تقریبا پنج ماهی هست که با این سایت اشنا شدم…و خیلی خوشحالم …امیدوارم همیشه موفق باشید و پایدار استاد گرامی
برای من بهترین اتفاق زندگیم توی سال ۹۳ اشنایی با استاد عزیزم و طرح متمم و با همه ی دوستان دیگر مجازیم در این فضای مجازی اما حقیقیتر از حقیقی….
تولد بک سالگی متمم بر همه متممی ها و همه کسانی که دغدغه آموزش همگانی وصحیح رو دارن(و ممکنه هنوز از وجود متمم با خبر نباشن) مبارک.
همونطور که محمد رضا هم اشاره کرد برای من هم باعث افتخاره که جزو همراهان این طرح بودم و هستم و باید اعتراف کنم که از متمم بیشتر از هر کلاس درسی که تا الان دیدم آموختم…
این جمله رو از هیوا به امانت میگیرم که باهاش خیلی موافقم: “این اتفاق خیلی فراتر از انتظار و تصور ما افتاد و یکی از بهترین اتفاقهایه که در این یک سال برای خیلی ها از جمله من افتاده.”
از نظرم متمم توی مسیر خیلی خوبی قرار گرفته و شک ندارم که با هوشمندی و درایت تیم پرتلاشش به قله های والاتری هم خواهد رسید (ان شالله)
رسالت متمم که : هر کسی در هرجایی از کشور، بتواند به مطالب روزآمد در حوزهی مهارت و مدیریت، دسترسی داشته باشد، رسالت بسیار ارزشمندیه که برای همیشه قابل دفاعه…
امیدوارم موتور متمم انقدر پرکار بشه که هر ۱۰۰۰ کیلومتر مجبور بشیم یه سرویس کاملش کنیم،امیدوارم قطارش انقدر پرطرفدار بشه که مجبور باشیم هرروز واگن های جدید بهش اضافه کنیم!…
محمد رضای عزیزم برای ساختن این واجه ی بی نظیر ازت ممنونم و افتخار میکنم که از این باغ زیبا بهره بردم (واقعاً فکر نمیکنم غیر از بهره و لذت بردن از متمم کاری براش کرده باشم)
سلام ای باورم نمیشه توی همچین روزی منم امروز متمی شدم به فال نیک میگیزم .. تولدش هزاران بار مبارک . تولد همه ی متممی هاهم مبارک . همه ی اونایی که اسمشون هست . با متمم زندگی دیگه ایی رو تجربه میگنی . استاد ادرس بدین بیایم دور هم کیک بخوریم اخه خشک و خال که نمیشه ؟
باورش سخته که متمم که ابتدا به صورت تمرینهای هفتگی برامون ارسال می شد, و من هنوز اون تمرینها رو دارم, امروز اینقدر رشد کرده و قوی شده, خیلی فراتر از انتظار بود اینهمه پیشرفت در این یکسال. و این نشون دهنده ی یک تیم قوی و متخصص هست. و امروز بسیار افتخار میکنم که عضو این سایت وزین هستم. و تا همیشه مدیون محمدرضای عزیزم هستم.
همیشه پایند باشید گروه عزیز متمم:)
سلام.
افسر سلطان گل، پیدا شد از طرف چمن
مقدمش یارب مبارک باد بر سرو و سمن
—
در زمان شروع به کار «متمم»، بیش از یک سال از افتخار آشنایی من با استاد بی بدیلم «محمدرضا شعبانعلی» می گذشت.
استادی که امروز در همه جا، دنبال بهانه ای هستم تا بگویم :«دوست و استاد عزیزم …» و آن وقت از کلام و روش و منش ایشان برای آدم ها نقل کنم.
آن روزها، خیلی به اینترنت دسترسی نداشتم. فکرش را بکنید من که روزی حداقل ۱۱ ساعت در محل کار هستم (بدون احتساب کلاس ها)، اگر می خواستم زمان در خانه بودن را هم پای اینترنت بگذرانم، کمی بی انصافی در حق دیگران بود.
آن روزها، علی رغم اینکه آدم خوش بینی هستم، سابقه ی کارهای تقریبا متوسطی که می دیدم شروع می شود و نیمه کاره رها می شود، مرا به این نگرانی انداخته بود که «چطور استاد دارد این اندازه توقع را ایجاد می کند؟ او که آدمی نیست بی گدار به آب بزند. یعنی در ایران می شود؟» و در دل دعا می کردم که «خدا کند بشود. خدا کند این یکی بشود.»
اما از همان گام های اول، مثل روزی که در پستی از روزنوشته ها از دوستان خواستند اگر ایده ای برای آموزش مجازی دارند، آموزشی نه شبیه آموزش از راه دور دانشگاه ها یا آموزش غیر حضوریِ صرفاً تئوریک، آن ایده را بنویسند؛ http://www.shabanali.com/ms/?p=3178 کمی مطمئنتر شدم که نه، انگار حتی شروع این ایده هم با بقیه ی آنها که می شناختم فرق دارد. آن روز رفتم کنار دست تعدای از دوستانم که مجازی آموزش دیده بودند و این حوزه را کم و بیش می شناختند نشستم و از آنها اطلاعات جمع کردم بلکه بتوانم کمکی هرچند کوچک به پیشبرد این ایده بنمایم…
… حالا هر چه روزهای عمر این فرزند بیشتر می گذرد، آینده ی روشن آن برای من و بقیه دوستانم مشخص تر می شود. هر روز از شکل ظاهری سایت گرفته تا محتوا و هر تغییر دیگری که فکرش را هم نمی کردم، در این طفل نوپا بروز کرده و من خوشحالم که مانند فرزندم روز به روز این تغییرات را دیده ام و هر چه می گذرد باعث افتخار و سربلندی بیشتری است که من هم عضو «متمم» هستم.
آنهایی هم که تنها یک روز است عضو متمم هستند می دانند که اغراق نیست که بگویم :
«آنچه در این یکسال از متمم و در این حدود سی ماه از محمدرضا شعبانعلی آموخته ام از همه ی آنچه بعد از یادگیری حروف الفبا آموخته ام ، مفیدتر، کاربردی تر و به روزتر بوده ست.»
از محمدرضا شعبانعلی، شادی قلی پور، سمیه تاجدینی و همه ی کسانی که در پیشبرد این امر مهم همکاری می کنند، و دوستانی که امید روزهای اول بوده اند، از صمیم دل تشکر می کنم.»
آنچه از شما آموخته ام (بدون قصد انتفاع مادی) به دیگران آموزش داده ام و خواهم داد.
ممنون.
خاتم جم را بشارت ده به حسن خاتمت
کاسم اعظم کرد از او کوتاه دست اهرمن
روزگار عزتتان مستدام.
متمم عزیز تولدت مبارک
البته فک کنم ماها عمو ،عمه متمم به حساب بیایم پدرش که محمدرضاست و جالبه بدون مادر به دنیا اومده ادم یاد فیلم مریم مقدس میفته;-)
اما احساسم به محمدرضا و متمم را دوست دارم با شعری از شکسپیر (البته با کمی ویرایش )بیان کنم
و چون فکر میکنم شاید این احساس با سایر دوستانم مشترکه ضمیر جمع به کار میبرم
تاج ما بالای سرمان نیست
تاج ما در قلب های ما جای دارد
که از الماس و فیروزه ان را نیاراسته اند
و از دیده ها پنهان است
تاج ما خرسندی ماست …
خرسندندی از با تو بودن
خرسندی از متممی بودن
چیزی که به ندرت پادشاهی را از ان بهره داده اند
محمدرضا به وجودت افتخار میکنیم
من فكر نميكردم پست اختصاصي بذارين ، واسه همين زير يه پست قبلي تبريكم رو نوشتم ؛
“افتخار میکنم که از روز اول با متمم همراه بودم .
برای ایده ی ارائه ی محتوای فارسی با این حجم مطالب عالی بهتون تبریک میگم .
تولد یک سالگی متمم به تمام متممی ها مبارک …
ایمان دارم که روزهای باشکوه تری رو برای متمم رقم خواهید زد .”
تولدش مبارک:)
محمدرضای عزیز، حدود ۱۷-۱۸ ماه پیش که در کامنتها در مورد اینکه چنین طرحی در ذهن داری صحبت میکردی، آرزو میکردم که هرچه زودتر این اتفاق بیفته.
این اتفاق خیلی فراتر از انتظار و تصور ما افتاد و یکی از بهترین اتفاقهایه که در این یک سال برای خیلی ها از جمله من افتاده.
از این پست بسیار یاد گرفتم(مخصوصاً بین خطوط این نوشته ها!). . .
راستی به نظرم متمم بعدها الگوی بسیاری از حرکتهای سازنده مشابه بوِیژه در زمینه تولید محتوای ارزشمند خواهد بود.
مرسی آقا معلم …
حتی در بیابان خشک هم قلمی که ازباران می نویسد مقدس تر از قلمی ست که سراب را تصویر می کند
راستی شادی خانم، سمیه خانم و بقیه دوستان پشت صحنه
دمتون گرم. کارتون درسته
سلام.
نمیدونیید چقدر امروز خوشحالم. چون امروز تولد یکسالگی متمم هستش.
و چقدر خوشحالم که یک سالِ تمام، هر روز و هرساعت در کنارش بودیم…
چند ساعت پیش، توی خودِ متمم، تولد یکسالگیش رو تبریک گفتم ( که البته تا این لحظه هنوز تایید نشده;) ) و همونطور که اونجا هم نوشتم، امیدوارم تولد ۱۲۰ سالگیش رو ( یعنی ۱۱۹ سال دیگه!!:) ) به امید خدا، همگی با هم جشن بگیریم.:)
( به عنوان مادربزرگها و پدربزرگهای متمم)… 😉
تا اونموقع هم به امید خدا کنارش خواهیم موند … !:)
و خیلی ممنون از این پست زیبایی که گذاشتید و ممنون که افتخار دادید تا در این مدت یکسال، با متمم و تمام مطالب شگفت انگیزش همراه باشیم …..