حرفهای بی اهمیتم را گفتم،
حرفهای کم اهمیتم را نوشتم،
حرفهای مهم را با نگاهم گفتم و حرفهای مهم تر را با گریه ام،
مهمترین حرفهایم اما، ناگفته باقی خواهند ماند.
تا همیشه…
حرفهای بی اهمیتم را گفتم،
حرفهای کم اهمیتم را نوشتم،
حرفهای مهم را با نگاهم گفتم و حرفهای مهم تر را با گریه ام،
مهمترین حرفهایم اما، ناگفته باقی خواهند ماند.
تا همیشه…
تا همیشه؟ محمدرضا اگر روزی به کسی برخورد کنی که بفهمی اونهم حرفهای مهم مگویی داره چکار میکنی؟ و اگر بفهمی یا احساس کنی جنس حرفهای مگویتان یکی است چی؟
ترسناک میشه….
بچه ها من دیروز تهران رفته بودم.
یه سوال دارم.
تو این تهران میشه به دختری یا پسری اعتماد کرد واسه ازدواج؟
اصلا تو تهران واقعا چطور ازدواج میکنن؟!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
خودم آدم قدیمی یا با طرز فکر پایین نیستم ها.ولی واقعا تهران دیگه شورش در اومده.
یه دوسته ترکیه ای داشتم هی بهم میگفت ایرانیها چرا اینقد آرایش میکنن؟؟میگفت تو شهر ما به چشم دیگه به کسی که اونجور آرایش کنه نگاه میکنن!!
الان که دوباره این نوشته را میخونم میبینم بعضی از مهمترین حرفامونو که باید با احساساتمون بیان کنیم ممکنه از سوی خودمون به دلیل کم توجهی … یا نمیدونم به قول شما اولویتها گفته نشن… و زمانی به خودت میای که کاش نشان میدادی این حس زیبا را که دیگر دیر است…
به نظرم شاید البته …. نظر منه… که پست “ناگفته ها” و “اولویتها” و ” یادمان باشد ” در این جمع شده اند؟؟؟؟؟
بازم نویسنده میتونه نظر نهایی را بده!!!!!
من معنی این کلامتونو درک میکنم
وقتی کسی پیدا نمیشه که عمق غمتو بفهمه
و درک واقعی ازتون نداشته باشه
دیگه گفتن یا نگفتن
چه فرقی میکنه
و تا ابد ، با همیشه
مسکوت میمونه
منم زیاد تجربه کردم لحظه هایی رو که حرفهای مهمم تو سکوت خفه شدن, تو گریه …
روزهای بدی ان این روزها…
هوراااااااااااااااااا
بالاخره نبوغ زندگی شروع میشه. خیلی منتظر این دوره بودم.
خوشحالم که اونجا میبینمت
میدونید چی برام جالبه ؟!!!!
اینکه گاهی خواندن کامنت هایی که برای شما می گذارند خواندنش از متن های شما جالبتر میشه چون در بسیاری از این پیام ها محبت صادقانه ای که به شما دارند را میشود کاملا احساس کرد. و انوقت است که با خودم میگم آدمی مثل شما بودن سخت است که اینطور توانایی جلب علاقه و محبت دوستان خود را دارید.
امیدوارم روزی حرفهای ناگفته شما را هم بشنویم.
با خودم فکر میکنم این حرفهای مهم تر چقدر مهمند که به خاطرش گریه میکنید و مهمترینشون اگه بازگو بشه چه اتفاقی میفته!
درکت می کنم محمدرضا.
تو مرا بنام می خوانی،نامت رانمی دانم
تو به من اشاره می کنی،اشاره نمی توانم
من برای آنکه چیزی از خود به تو بفهمانم …
جز “چشمهایم” چیزی ندارم …
سلام محمد رضا همه ي آدمها حتي اگر در حد يك جمله كوتاه هم كه شده ناگفته ايي تو زندگيشون دارند خيلي حرفها تو سكوت و نگفتن بيان ميشن همين كه ميگي “ناگفته” احساس ميكنم كه گفتي
ولي كسي هست كه همه ناگفته ها و نديده ها رو ميبينه، گوش ميده، درك ميكنه، و….
از موقعي كه با شما آشنا شدم زندگي شما رو مثل يك تابلو بزرگ فرض كردم كه تمام تصوير با برگهاي كوچيك پوشيده شده هر بار كه پستي رو ميذاري و حرفي رو بيان ميكني يه دونه از اين برگها برداشته ميشه و گوشه اي از تصوير بيرون مي افته و ما هم حدسها ميزنيم و قضاوتها ميكنيم ولي دوباره ميفهميم تصوير اون چيزي نيست كه ما حدس ميزنيم و بايد منتظر باشيم تا برگهاي بيشتري كنار برن اما با اين حرفتون مشخص شد كه برگهايي هستن كه هيچ وقت كنار نميرن اونوقت يه مقدار از تصوير براي هميشه پنهان ميمونه ….. و فهميدن و درك تصوير دشوار ميشه!!
به نظر من تمام ناگفته ها تو نيمه پنهان زندگي باقي ميمونن شايد نه “براي هميشه”
اميدوارم ناگفته هاي زندگيتون با درد همراه نباشن و زخمي رو ايجاد نكرده باشن چون اينطوري حداقل حبس كردنشون راحتره و كمتر آدم رو آزار ميده
chegadr khube k harf hayi mohem darid,hata agar gofte nashe ta hamishe
یه ناگفته ای رو بهت بگم؟ وقتی وارد دل نوشته هات میشم
وحشتناکترین قسمتش واسه ی من، اگه گفتی چیه؟
هیچکس در این دنیا، همیشه و هر لحظه،
«مشغول و گرفتار و درگیر» نیست.
بحثی اگر هست،
بحث تلخ «اولویت ها» است…
مهمترین حرف ها را باید نوشت ویا گفت؟آیا گریه و یا نگاه برای گفتن حرف هامناسب بکار گرفته شده اند ؟
سکوت سرشار از ناگفته هاست
از حرکات ناکرده اعتراف به عشق های نهان و شگفتی های بر زبان نیامده
در این سکوت حقیقت ما نهفته است حقیقت توومن.
بعداز خوندن این پست هین شعر شاملو یادم اومد .
این شعر ماله شاملو نیست ترجمه شده شاملوی توی دفتر دوم شاعرش خانم مارگوت بیکل
سلام
اميدوارم حالتون خوب باشه ولي اينجوري به نظر نمي رسه!
هيچ ميدونين وقتي شما گرفته اين همه بچه ها دلشون ميگيره؟
البته من كه اينجوريم،اينطور كه از كامنت ها هم معلومه انگار بقيه هم خيلي تحت تاثير حال شمان….
چقد دلم گرفت …………
دوس ندارم نه شعری برات بنویسم ، نه متنی و نقل قولی و …….
فقط سکوت میکنم و نگاهت میکنم تا در فراسوی همه چیز فقط “درکت کنم” ………….
احساس خاصی و به من منتقل کرد… بی اراده چند بار پشت هم خوندمش
abzare digeyi ham baraye enteghale harf ha hast… va onam ehsas saf va sadeghane hast…. in abzare kheili ghavie ke na be seda na be kaghaz na be negah na be ashk na be hich chize dige niaz nadare va mishe az farsang ha dortar behet gofte beshe va dariaftesh koni….. baziha ra na didi na sedasho shanidi na chizi azash midoni to ye lahze inghad az lahaze ehsasi behesh ehsas nazdiki mikoni ingar 1000000 sal har daghighe kenaresh bodi….
پس تا حالا ما داشتیم حرفهای کم اهمیتتون رو می خوندیم و نظر می دادیم .دست شما خیلی خیلی درد نکنه!
پ.ن۱:گفتم کم اهمیته سطحی نظر دادم!
پ.ن۲:پ.ن۱ شوخی بود، گاهی اوقات احساس می کنم برای پستی که گذاشتی بغضی گلویت رابسته یا نگفته ای را می خواهی بگویی اما در این پست این احساس را نداشتم به گمانم حالت خوب است.
پ.ن۳:بعضی(البته نه همشون) از مهمترین حرفها که نا گفته می ماند برای این است که گمان می کنیم کسی قدرت درکشو نداره اگه یک روزی احساس کردی می تونیم درکتت کنیم برای ما هم بنویس مهندس
ارزش هرکس به اندازه حرفهایی است که برای نگفتن دارد.
شاید برای همین مشکل شما هنوز حل نشده!
این که با اصول مذاکره در تضاد است.
شاید حرفات رو بزنی حداقل راحت بشی، هر جند شک دارم بتونی افراد دیگه رو قانع کنی.
از این تناقضات خسته نمیشی استاد؟
sa@ ro 3:30 bebar jolo dorost she!! 22:30 comment gozashtam, mige 19
حرف هايي هست براي نگفتن
وارزش عميق هر كسي به اندازه ي حرف هايي است كه براي نگفتن دارد…
سلام محمدرضا جان
خوبي؟
طي مدتي كه براي شما كامنت ميگذارم
هر بار بعد از يك پست جديد ،پست بعدي همان حرفي است كه در كامنت هاگفته ام يا قرار بوده بگويم !(ياازدلم گذشته وننوشته ام ونگفته ام)
نگفته هاي دلم زيادن محمدرضا
گمان ميكني طاقت بياورم ؟
(ميتوني اين كامنتو تاييد نكني يا …. )
اما در پست بعدي بنويس كه من طاقت مياورم يا نه!!!
همین ناگفته ماندن بعضی حرفها و نتوانستن گفتن آنها ما رو به این روز انداخته.
استاد شما وضع مالیتون که توپه.میگم تا حالا فکر کردید چند درصد ملت دارای شغل یا خونه یا اصلا ۱۰۰۰ تومن پول تو جیبی یا نان شب هستن؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
من زمانی جزو همونا بودم.تو چاله سرویس وایسادم روزی ۲۲ ساعت کار میکنم
اگر کسی به این اندازه کار کنه جاروکش هم باشه بنز سوارمیشه بعد۱۵ سال
🙂
قشنگ بود! دوسش داشتم
مهمترین حرفهایم اما ناگفته باقی خواهند ماند.
تا همیشه….
زیبا بود….
enghadr bi gharary
enghadr narahaty
mohamad reza khan
hameye adama dastan daran
doost dashtam bebinametoon va dastanamo behetoon begam
shayad oon moghe bigi: khodaya shokret
az tahe ghalbam barat arezpye aramesh va shady daram
امشب همه پیشه من مهمونین
سلام
قشنگ بودن
چون همیشه نباید همیچیزو گفت در دوره زمانی خواست ولی من موتقدم که همه باید زندگی نامه شونو بنویسند تا مردوم دوباره اشتباهات نسل قبلی و افراد گذشته تکرار نشود وباعث پیش رفت انسان ها به سوی کمال دو چندان کند