من یک انسان «بصری» محسوب میشوم. عکسها و تصاویر تأثیری انکار ناپذیر و بادوام بر روی احساس و انگیزه من دارند. از سال ۷۰ که عکسهای دیجیتال به تازگی رواج پیدا کرده بودند تا امروز، مجموعه ای از عکس ها را جمع کرده ام و در کنار هر عکس هم چند جمله برای یادآوری به «خودم» نوشته ام. هر وقت انرژی و انگیزه ام کم میشود به سراغ آن عکسها میروم. عکسها را میبینم و نوشته ها را میخوانم. تصمیم گرفتم به تدریج این صندوقچه را برای شما باز کنم و با هم نگاهی به درون آن بیندازیم.
در زیر این عکس نوشته ام که:
یادم باشد، اگر به اندازه کافی بالا رفته باشم، انسانها و خانه ها و شهر و شلوغی، نباید مانع «دیدن» من باشد.
یادم باشد، اگر به اندازه کافی بالا بروم، دور و برم خیلی شلوغ نخواهد بود و باید تنهایی را تجربه کنم.
یادم باشد، همه ما تجربه های مشابهی داریم اما در ارتفاع های متفاوت.
بعضی از ما، در «دریای آب» شنا میکنیم و بعضی در «دریای ابر»
یادم باشد اگر به اندازه کافی بالا رفته باشم، واژه های زیادی برایم بی معنی میشوند: حسادت، مالکیت، پول، حرص، …
و واژه های جدیدی معنا می یابند: رشد، پیشرفت، اوج، زندگی…
یادم باشد، اگر به اندازه کافی بالا رفته باشم، لذت هایی را تجربه میکنم که حتی به سادگی نمیتوان با دیگران به اشتراک گذاشت.
اگر به اندازه کافی بالا رفته باشم، باید بار رنجها و لذتها را یک تنه بر دوش بکشم، مگر اینکه باز…
پایین بیایم…
محمدرضاواقعا این کسی که توو عکسه خودتی؟چون مشخصات عکس نشون میده اینترنتی نیست!واقعا دیدن این صحنه (نه تصویر) میتونه مصداق تجربه عمیق لذت زندگی باشه. افرین!
این جمله امشب توتیای چشم من شد:
“اگر به اندازه کافی بالا رفته باشم، باید بار رنجها و لذتها را یک تنه بر دوش بکشم، مگر اینکه باز…
پایین بیایم…”