دوره‌های صوتی آموزشی مدیریت و توسعه فردی متمم (کلیک کنید)

برنامه ریزی برای یادگیری خرده مهارتها (گام هفتم)

پیش نوشت صفر: این متن در ادامه‌ی گام اول و گام دوم و گام سوم و گام چهارم و گام پنجم  و گام ششم تا عید با متمم نوشته شده است. طبیعتاً مطالعه‌ی این قسمت، پس از مطالعه‌ِ قسمت‌های قبلی می‌تواند تصویر شفاف‌تری در ذهن خواننده ایجاد نماید.

مقدمه یک: از میان انبوه دلایلی که باعث می‌شود برنامه ریزی را دوست نداشته باشیم، بزرگ بودن هدف‌هاست.

ذات برنامه‌ ریزی در این است که معمولاً نقطه‌ی دوردستی را در نظر می‌گیریم و به تبع آن، هدف‌ها هم بزرگ‌تر می‌شوند.

مثلاً من برای پایان سال ۹۵ برنامه ریزی می‌کنم و یکی از اهدافم را، شرکت در یک دوره‌ی آموزشی تخصصی و به پایان رساندن آن، در نظر می‌گیرم.

در این میانه، هزاران اتفاق خواهد افتاد. ممکن است آن دوره با تاخیر برگزار شود یا اینکه اجرای آن طول بکشد. ممکن است رویدادهای ماه‌های بعد، به شکلی باشد که به نتیجه برسم اصلاً‌ شرکت در آن دوره اشتباه بوده و یا لااقل، ضروری نیست.

ممکن است محدودیت‌های زمانی و مالی، شرکت در آن دوره را از اولویت‌های من خارج کند یا به تاخیر بیندازد.

به هر حال، هدف برنامه ریزی محقق نمی‌شود. کافی است مروری به گذشته بیندازید و ده‌ها مورد از این دست را ببینید. حاصل این رویداد، آن است که احساس ما به برنامه ریزی بد می‌شود و فکر می‌کنیم که برنامه ریزی، فقط روی کاغذ قابل انجام است و در عمل، قابل اجرا نخواهد بود.

مسئله‌ی ابهام در محیط هم که به دلیل پیچیده‌تر شدن تعاملات در دنیای امروز، هر روز رو به افزایش است و قبلاً به آن اشاره کرده‌ام، مزید بر علت می‌شود.

چند هزار سال پیش، در عصر کشاورزی، کشاورز یک برنامه بیشتر نداشت و آن هم کشت سالیانه بود. طبیعتاً چند سالی موفق می‌شد و بعضی سالها هم خشک‌سالی می‌آمد که آن را ناشی از خشم خدایان می‌دانست و به جبران آن، برمی‌خاست.

در چنین شرایطی،  یک کشاورز با مرور زندگی گذشته‌ی خود، ممکن بود ده‌ها برنامه را به خاطر بیاورد که عمدتاً هم موفق بوده‌اند و معدود سالهایی هم با سیل یا خشکسالی مواجه بوده که درصد کمی از شکست‌هایش را تشکیل می‌داد.

اما در زندگی امروزی، چه کسی که خانه داری می‌کند و چه کسی که به کار در یک مجموعه‌ی بزرگ یا مدیریت آن مشغول است، با مروری کوتاه به گذشته، به سختی می‌تواند معدود برنامه ریزی‌های موفق را مشاهده کند و بیش از آن، انبوهی از شکست‌ها و موانع و دردسرها و محقق‌نشدن‌ها و چالش‌ها را هم به خاطر خواهد آورد.

اصل بحث من چیز دیگری است. فقط خواستم به عنوان مقدمه بگویم که با پیچیده‌تر شدن دنیا، گام‌های برنامه ریزی، کوتاه‌تر و ریزتر می‌شوند و این روند اجتناب ناپذیر است. بگذریم از کسانی که چنان تعطیل هستند که مثلاً در صنعت مخابرات فعالیت می‌کنند و برنامه ریزی استراتژیک ۱۰ ساله هم دارند! (اینها چیزی را از صنعت خودرو، آنهم سه یا چهار دهه قبل، کپی کرده‌اند و چون نفهمیده‌اند که چه چیزی را کپی می‌کنند، می‌کوشند بدون اصلاح و تغییر، آن را در فضای دیگری به کار بندند).

مقدمه‌ی دو:

به هر حال، این فرهنگ هدف‌گذاری بزرگ، به شکل‌های مختلف در حوزه‌های مختلف مشاهده می‌شود.

برخی اتفاق‌های حاشیه‌ای هم آن را تقویت می‌کنند. مثلاً آموزش‌های تجاری، خواسته یا ناخواسته به این مسئله دامن می‌زنند (البته چاره‌ای هم نیست).

دیروز در یک پیامک تبلیغاتی دیدم نوشته بودند: با شرکت در دوره‌ی دو روزه‌ی مذاکره‌ی ما در آخر هفته، به یک مذاکره کننده حرفه‌ای تبدیل شوید!

هر چه با خودم فکر کردم که بعد از پانزده سال کار کردن و ده سال قرارداد بین المللی بستن و دور دنیا چرخیدن و با مدیران ارشد شرکت‌های بزرگ داخلی و خارجی نشست و برخاست کردن و ده سال درس دادن و چند کتاب نوشتن، نه تنها نمی‌توانم کسی را به یک مذاکره کننده‌ی حرفه‌ای تبدیل کنم، بلکه خودم هم به یک مذاکره‌کننده‌ی حرفه‌ای تبدیل نشده‌ام! انقدر هم از خودم ناامید شدم که تدریس را رها کردم و احساس کردم که یاد گرفتن مذاکره، مهارتی است که به صورت دائمی و طی بیست یا سی سال، انجام می‌شود.

اما خوب. این را هم می‌فهمم که اگر تبلیغ کنند: دوره‌ی دو روزه‌ی مذاکره. به ما ۹۵۰ هزار تومان بدهید و البته هیچ چیز هم نخواهید شد!

احتمالاً کسی ثبت نام نمی‌کند.

پیام هدف‌گذاری‌های بزرگ و بلندپروازانه به شکل‌های مختلف به ما می رسد. آنچه گفتم فقط یک نمونه بود. تبلیغ‌های کارآفرینی، موفقیت، تبدیل شدن به یک مدیر نمونه، بهترین همسر، بهترین پدر و …، همه از همین جنس است.

کسی را می‌شناسم که هنوز کارمند خودش را نمی‌تواند با خودش همراه کند، اما هنر همراه شدن با کائنات را آموزش می‌دهد و تبلیغ می‌کند.

با این اوضاع، بی دلیل نیست که ما هر چه هم برای خودمان، برای زندگی‌مان، برای یادگیری، برای بهبود کیفیت رابطه عاطفی، برای شغل، وقت می‌گذاریم و برنامه ریزی می‌کنیم، در آخر، آنقدر که باید، خوشحال نیستیم.

اصل ماجرا:

پیشنهادی داشتم که سعی کنیم کمی از این فضا دورتر شویم.

اینکه برای یادگیری یک خرده-مهارت وقت بگذاریم:

مهارت مذاکره، مهارتی بسیار بزرگ است. اما مهارت نه گفتن در مذاکره، مهارتی ساده‌تر و قابل دست‌یابی است.

مهارت داستان نویسی، مهارتی بزرگ است. اما مهارت نوشتن گزارش روزانه، مهارتی ساده‌تر و قابل دست یابی است.

مهارت کار کردن با فتوشاپ، مهارتی بزرگ است. اما مهارت، اصلاح و تنظیم و تعدیل رنگ تصاویر، مهارتی کوچک‌تر و قابل دست‌یابی است.

جنس بحث خرده-مهارت،‌ شبیه جنس بحث میکرواکشن است. آنجا می‌خواستیم یک رفتار بزرگ را به رفتارهای کوچک‌تر تقسیم کنیم، اینجا با یک مهارت، چنین می‌کنیم.

پیشنهاد من این است که:

یک مهارت را انتخاب کنیم و سعی کنیم تعدادی خرده مهارت در زیر آن بنویسیم. شاید حرف‌های دوستان متممی در زیر بحث شناسنامه مهارت، بتواند الهام بخش باشد (البته بحث آنجا، خرده مهارت نیست. اما الهام بخش است).

و این مهارت‌ها را آنقدر کوچک و کوچکتر کنیم تا نهایتاً به حدی برسد که با صرف زمان و انرژی کم، قابل دستیابی باشد.

تا پایان سال، فرصت زیادی است و می‌توانیم فهرست بلندبالایی از خرده مهارت‌ها را تنظیم کنیم و یاد بگیریم.

پیشنهاد من این است که اگر حوصله داشتید، بعضی از این خرده-مهارت‌ها را اینجا هم بنویسید تا من و بقیه خوانندگان هم، از آنها الهام بگیریم.

من بنا به کار خودم، در جلسات رسمی زیادی شرکت می‌کنم و خصوصاً‌ در مواقعی که جلسات در بیرون فضای ایران است، بحث لعنتی چای و قهوه و انواع قهوه و طعم آنها و مقایسه با چای، همیشه رایج است و من، تمام مدت مانند بُز اخفش، روبرو را نگاه می‌کنم و سر تکان می‌دهم.

خودم در این ماجرا تعطیل هستم. هر چیز گرمِ سیاهی را چای می‌دانم و هر مایع قهوه‌ای تلخی را قهوه!

می‌خواهم برای تشخیص انواع چای و قهوه و طعم و ویژگی‌هایشان وقت بگذارم. می‌دانم اصل این کار تخصصی است. اما من همین که مثلاً بدانم فرق قهوه‌ی پرو با قهوه‌ی اتیوپی چیست و مثلاً قهوه‌ی هند چه ویژگی دارد،‌ برایم کافی است.

به هر حال، هر جلسه‌ی مذاکره‌ و گفتگویی، بخش کوچک حاشیه و آماده‌سازی و مقدمات هم دارد (و این نوع Icebreaking ها و شکستن یخ‌ها لازم است ) و بحث کردن در مورد این موضوعات بی‌خاصیت، به نظرم خیلی منطقی‌تر از بحث‌های سیاسی یا اقتصادی است که موضع طرف مقابل را نمی‌دانم و هر حرف یا اظهار نظری، می‌تواند نوعی ریسک محسوب شود.

احتمالاً در کنار خرده مهارت فوق،‌ چند مورد خرده مهارت دیگر را هم انتخاب می‌کنم و تا عید برای آنها وقت می‌گذارم.

stage-7

آموزش مدیریت کسب و کار (MBA) دوره های توسعه فردی ۶۰ نکته در مذاکره (صوتی) برندسازی شخصی (صوتی) تفکر سیستمی (صوتی) آشنایی با پیتر دراکر (صوتی) مدیریت توجه (صوتی) حرفه‌ای‌گری در کار (صوتی) کتاب های مدیریت راهنمای کتابخوانی (صوتی) آداب معاشرت (صوتی) کتاب های روانشناسی کتاب های مدیریت  


76 نظر بر روی پست “برنامه ریزی برای یادگیری خرده مهارتها (گام هفتم)

  • سمانه هرسبان گفت:

    همیشه لیست بلندبالایی کتاب دارم که باید بخونمشون، ولی یه مدت بود که میزان مطالعه من در طول روز به صفر رسیده بود. یه مدت که با یکی از دوستانم یک کتاب رو انتخاب میکنیم و از شبی ده صفحه شروع کردیم به خوندن والان به شبی بیست صفحه رسیدیم. گرچه دیگه جفتمون بیشتر از ۲۰ صفحه میخونیم. این روش رو ادامه بدیم.
    من همیشه با خودم قرار میذاشتم روزی یک ساعت یا دوساعت زبان انگلیسی بخونم که هیچوقت اینکارو نکردم. حالا میخوام اگه بشه روزی یه ربع زبان بخونم.

  • سناء عبداله پور گفت:

    از زمانی که توی گام اول تین دوره از مطالب به این مسئله اشاره شد که بهتره به جای اینکه عید نوروز لحظه استارت پروژه های جدیدمون باشهء لحظه جشن گرفتن برنامه های موفقمون باشه من آستینارو بالا زدم و یه برنامه روزانه برای خودم چیدم و دقیقا کارهایی که قرار بود از عید شروع کنم رو از اون روز برنامه ریزی کردم که اینها بودن.
    ۱٫ تثبیت ورزش روزانه در زندگی
    ۲٫ تقسیم بندی کتاب fluent forever به طوری که تا عید تمام بشه چون بخش زیادیش رو خوندم و قصد دارم از عید به بعد به طور جدی دنبال اجرایی کردن برنامه هاش باشم
    ۳٫ روزانه ۱ ساعت آموزش cplex
    ۴٫ تثبیت مطالعه آزاد روزانه در برنامم. البته برای اینکه با هدف آموزش زبان سازگارتر باشه این یک ساعت به زبان انگلیسی خواهد بود.
    القصه اینکه این برنامه ها تا حالا تقریبا خوب پیش رفتن و حس میکنم نبتید تا تثبیت کامل اینها در زندگیم چیز دیگه ای اضافه کنم و ترجیحم تینه که کیفیت همین برنامه هارو ارتقا بدم.

  • امیر عبدالعظیمی گفت:

    محمدرضا سلام
    خوندن این متن دوباره منو یاد سوال هام انداخت که تقریبا دوسالی هست براش جواب پیدا نکردم
    و مطمءنم که سوال خیلی از هم سن و سال های منم هست:
    ۱٫اینکه ما از هر علمی یخورده بلد باشیم نمیشیم همه کاره و هیچ کاره؟(دامی که مهندسان صنایع ممکنه توش افتاده باشند)
    ۲٫اینکه از هر علمی یخورده بلد باشیم و یه شاخشو عمیق واردش بشیم بهتره یا کلا از همون اول یه زمینه تخصصی انتخاب کنیم و واردش بشیم؟؟

    پیشاپیش از جوابت ممنون معلم

  • روح الله گفت:

    مهارت اصلی: مهارت فروش، مدیریت فروش.
    خرده مهارت:
    ۱٫ مهارت گوش دادن فعال
    ۲٫ مهارت پرسیدن با کیفیت (Qualification Questioning)
    ۳٫ مهارت مدیریت زمان
    ۴٫ مهارت referring

  • مسعود گفت:

    با سلام
    من میخواستم برنامه ریزی شخصی را کامل یاد بگیرم که تا عید سعی میکنم خواب بهینه و منظم در شبانه روز را یاد بگیرم

  • رسول فتح پور گفت:

    دوستان خوب من ، محمد رضاي عزيز
    يك سئوال :
    خرده مهارت در حوزه ترکیب بازاریابی خدمات چه چيزيهايي مي تواند باشد . البته من درس شناسنامه مهارتها و كامنت تمام دوستان را خوانده ام و نتوانستم به ايده اي برسم . لطفا مرا راهنمايي فرماييد .

  • رسول فتح پور گفت:

    من هم براي خودم يك خرده مهارت رو تعيين كردم و به جاي نواختن كامل سنتور كه يه مهارت كامل و شش دونگه ، مهارت حداقلي رو در مورد نحوه توليد صداي درست با اين ساز و نواختن يك آهنگ به روش شنيدن و تمرين و تكراردر برنامه ۴۰ روزه خودم در نظر گرفتم . البته براي رفع اشكال دوستي هم دارم .
    يك ميكرواكشن خانوادگي رو هم تعريف كردم و اون جايگزيني ۱۵ دقيقه اي متمم خواني(به اضافه روز نوشته ها) در خانواده به جاي برنامه هاي بي سروته تلويزيوني است .

  • من مي خوام تا عيد درس هاي مقدماتي مديريت رو+ بخشي از درسهاي عمومي رو كه لازم دارم تموم كنم.
    تا عيد سه تا موزيك جديد رو با گيتار خوب تمرين كنم.
    توي شركت ارزيابي عملكرد پرسنل رو قبل از عيد براي تعيين حقوق سال بعد تموم كنم.
    تارگت فروش ٩٤ رو محقق كنم.
    پروژه واردات رو هم حداقل با يك شركت خارجي تموم كنم طوري كه ارديبهشت كالاها اماده ترخيص باشند،

  • محمد حسین هاشمی گفت:

    خورده مهارت من :
    مهارت حل مسئله:این مدل رفتار عموما در نخستی ها و بیشتر انسان ها دیده میشه ,اینکه سعی کنیم بدون آزمون و خطا به دنبال راه حل بگردیم ,ذهن ما برای انجام این مهارت بین تجارب ما در گذشته ارتباط برقرار می کنه و براساس اون برای حل مسائل جدید استدلال می کنه.
    هرچند این مهارت خیلی بزرگیه ولی با قرار دادن خودمون در چالشهای کوچک و کسب تجربه می تونیم در این مهارت پیشرفت کنیم

  • رضا سبحاني گفت:

    منم ميخوام در زمينه نوشتن مقاله انگليسي، خرده مهارت يادگيري نوشتن پاراگراف رو شروع كنم تا در ادامه، گام به گام بتونم مقاله كامل بنويسم.

  • Miladink گفت:

    سلام مجدد.
    جناب شعبانعلی من متاسفانه در محیطی در حال فعالیت هستم که وقت زیاد دارم اما سکوت خیلی کم پیش میاد و معمولا دور و بر من همهمه افراد آشنا و غیر آشنا هست و برای همین من در تمرکز مشکل دارم وقتی میخوام چیزیرو یاد بگیرم واقعا به ذهنم فشار میاد و نمیتونم این مقدار distraction رو تحمل کنم.کمی در اینترنت سرچ کردم برای راه و روش افزایش تمرکز اما منابع مختلفی دیدم و نمیتونم تشخیص بدم کدوم معتبر هستن.شما چه کاری رو پیشنهاد میکنید؟میخواستم بعد از تمرین مهارت اول در یادگیری که دو سه روز است انجام میدهم به عنوان افزایش مهارت تمرکز چند کار مفید بکنم.

  • الهه گفت:

    فهمیدم که پست بعدی در پاسخ به سوالم هست.خیلی ممنون

  • الهه گفت:

    سلام
    خیلی ممنون.
    یک سوال داشتم چرا از خرده مهارت استفاده کردید؟خوب اگر از هدف استفاده می‌کردید هم همون نتیجه رو نمی‌داد؟اهداف هم باید به بخش های کوچک تقسیم کرد تا قابل دستیابی باشه.مگر اینکه بگیم چون مهارت ابزار رسیدن به هدف است پس باید اول مهارت کسب شه…؟
    به هرحال من می خواستم و باید یکبار قران کریم رو با معنی به طور کامل بخونم ( کاری که متاسفانه هنوز موفق نشدم و واقعا زشت و بد می دونم برای خودم. قران که باید و حتما راهنمای ما بوده و هست ولی من برای فهمش هیچ تلاشی نمی کنم.) برای این کار بهتر دونستم دو تا سوره رو انتخاب کنم ( سوره های یس و واقعه ) و اونها رو ان شا ا.. تا عید بخونم.

  • فاطمه گفت:

    خیلی فک کردم ک چیزی توی سبد مهارتام بریزم که وقت کنم این دوماهی.
    و اتفاقی با دوره
    Big data
    توی سایت
    Coursrra.com
    اشناشدم که ،بعضی دوره های دانشگاه های دنیارو رایگان یا پولی قرارمیده

  • فرید صارمی گفت:

    سلام دوستان عزیز
    با کل این صحبت ها میشه همون مدل Tرو پیشنهاد کرد یعنی تخصص در یک مبحث یا مهارت و دانستن سایر مهارت ها به صورت سطحی و خرده مهارت البته این برداشت و نظر بنده است.
    اما درباره خودم تصمیم دارم نرم افزار evernote رو کم کم یاد بگیرم و همچنین روز چند خط برای تقویت writenig بنویسم
    پیروز باشید

  • یاسمن گفت:

    من قبلا تو کافه کار میکردم،
    دوست داشتم که برای این خرده مهارتی که برای خودتون تا عید گذاشتید چیزی و که یادم مونده از اون موقع بگم بهتون ولی سوال اونقدر تخصصی بود که هرچی فکر کردم دیدم اصلا من هیچ اطلاعی راجع به ویژگی قهوه ی هند و فرقش با بقیه ندارم تنها چیزی که از اون موقع یادم مونده اینه که فرق قهوه ها به طعم(تلخی.ترشی ویا حتی کمی شیرینی) و بوی قهوه (تند و تیز بودن و یا ملایم بودن)برمیگرده ، که اون هم با تست کردن قهوه های مختلف فرقشون و ویژگی هاشون براتون ملموس تر میشه .

  • مهدی بازیار گفت:

    من فکر می کنم دستی به سر و صورت میکرواکشن هایی بکشم که در حال حاضر در برنامه روزانه ام جا دادم اما کیفیت انجام اونها رضایت بخش نیست و جای رشد داره. اگه روی اونها تمرکز کنم و با دقت عمل و کیفیت بیشتر و بهتری انجام بدم به احتمال زیاد موثرتر است تا اینکه من مجدد خرده مهارت هایی رو به برنامه فشرده فعلیم اضافه کنم. من از هفته ها و ماه های قبل خرده مهارت هایی رو شروع کردم که به نظرم تا عید سر و سامان بگیرن کلی منو به جلو میبرن. حتی در کارهای روتین روزمره هم تمرکز بیشتری به کار می گیرم تا کارآیی آنها بیشتر بشه.
    مثلا میتونم کیفیت نرمش صبحگاهی رو بالا ببرم و هفته ای یک حرکت به حرکات نرمشی اضافه کنم البته با تمرکز بیشتر.
    یا حتی برای کارهایی مثل مسواک زدن و سلام و احوال پرسی روزانه دقت و تمرکز بیشتری به خرج بدم تا کارآیی آنها بیشتر عایدم بشه.
    یا مثلا برای مسیرهای طولانی رانندگی از قبل موضوع برای فکر کردن یادداشت کنم تا وقتم صرف افکار بیهوده و به دردنخور صرف نکنم.

  • مرتضی اشرفی گفت:

    سلام خدمت دوستان و استاد عزیز اقای شعبانعلی
    بنده دانشجوی سال اخر رشته مهندسی نفت هستم الان که دارم این کامنتها رو میخونم واقعا الهام بخش ایده هایی مختلفی تو ذهن من هستن ولی من یه سوال دارم : من دچار مشکلات مالی شده ام،میدونم بهونه است ولی این مشکلات باعث میشه نتونم ذهنمو ازاد کنم که دنبال خرده مهارتهای موردعلاقه ام هستن برم و یادشون بگیرم. امکان داره این عیب از من باشه که نمیتونم خودمو با شرایط وفق بدم .ولی این رو هم باید مد نظر قرار داد که همه این تلاشها برای برنامه ریزی برای اینده و خرده مهارت و اصلاح سبک زندگی یه حداقل فراغت و آسودگی ذهن میخاد که برا بعضیا امکانش فراهم نیست. من خودم خیلی سعی کردم و راههای مختلفی امتحان کردم ولی هر برنامه ای که میریختم باعث میشد شخصیتم تغییر پیدا کنه ولی بازم نمیتونستم نتیجه ی دلخواه رو کسب کنم .سبک زندگیم یه جوری شده که دورو بریام و دوستای صمیمیم اصلن از مشغله ذهنی من آگاه نیستن(اینو گفتم خواستم عمق فاجعه رو ببینین )
    میخاستم ببینم سما هم موافقین با این نیاز به حداقل فراغت ذهن و راه حلتون چیه؟

  • رشید گفت:

    خواندن روزانه یک یا دو صفحه از ترجمه فارسی قرآن یا نهج البلاغه خرده مهارتیه که شاید به سبک زندگی هم کمک کنه و خودش میتونه یک میکرواکشن در جهت نظم دهی افکار و برنامه های روزانه باشه .

  • بهروز مطیع گفت:

    مهارت صحبت کردن ، مکاتبه کردن و فهمیدن زبان انگلیسی
    – خرده مهارت : زبان انگلیسی در فروش
    * چون این مهارت تا عید برای من قابل دستیابی نیست
    »»» تصمیم ام اینه که صرفا روی مکاتبات و اسناد فروش کار کنم مثل ایمیل زدن به مشتری – فاکتور – پیش فاکتور – لیست قیمت – رسید پیش پرداخت مشتری چیزایی شبیه این . البته راستش نمیدونم این ها رو از کجا میشه پیدا کرد ولی سعیمو می کنم

  • بیگدلی گفت:

    خرده مهارت angularJS که قسمتی از SPA هست رو دنبال میکنم

  • تسنیم گفت:

    سلام
    من از چیزی می نویسم که فعلا به چشم من یک مهارت هست که جلوی همه مهارت ها و خرده مهارت هایی که برایم نیمه کاره، ضروری و یا دوست داشتنی هست رژه می رود. ” مهارت تمام نکردن پایان نامه” که فکر می کنم به گوش خواجه حافظ شیراز هم رسیده باشد. حالا که در گام هفتم هستم این را به ” مهارت تمام کردن پایان نامه” در وقت اضافه تغییر می دهم و اولین خرده مهارت آن را که نظم شخصی هست پی میگیرم تا به حکم رهاشدن برسم. (من در خرده مهارت ها واژه “رها” را می بینم چون تو را از اسارت و گم شدن در پیچ و خم ها رها می کند.)

  • alireza nazeshti گفت:

    سلام
    خرده مهارت شناسایی انواع زعفران بر اساس کیفیت. تازه وارد این کار شدم.

  • مهران شیرازی گفت:

    من پنج نرم افزار برق قدرت مد نظرم هست که باید تا قبل از پایان تحصیل اونا رو یاد بگیرم.میتونم بایادگیری روزی چند تکنینک و انجام چند پروژه کوچک جلو برم و به مرور سرعتمو بیشتر کنم.
    مهارت نوشتن مد نظرم هست که میتونم با نوشتن داستانهای کوتاه و نوشتن گزارشهای روزانه شروع کنم.
    مطالعه تاریخ صد سال اخیر ایران مد نظرم هست که میتونم با مطالعه اتفاقات،تصمیم ها،شناخت گروه ها واحزاب،افراد تاثیر گذار و….. دهه به دهه پیش برم.
    داشتن تسلط به اموزه های ایمنی در محیط کار مد نظرم هست،میشه به این صورت ریز کرد: اموزش نحوه رعایت ایمنی دستگاه های مختلف_مشخص کردن مکانها و محدوده های خطر افرین_اموزش و الزامی کردن استفاده از وسایل ایمنی.
    شناخت ابزار و قطعات برق قدرت مد نظرم هست که میتونم روزانه با تمرکز بر روی هر قطعه پاور پوینتی تهیه کنم و در ان به کاربردها،ظرفیت ها ،معایب و مزایا ،اشاره کنم.

  • هما گفت:

    من کتابی در ارتباط با Listening و Speaking گرفتم قصد دارم تا آخر سال تمومش کنم. ضمنا هر هفته دارم یه سریال انگلیسی رو می بینم که امیذوارم مهارتم رو در فهم زبان کمک کنه. ضمنا قصد دارم بحث مربوط به تصمیم گیری متمم رو از اول دنبال کنم.

  • شراره ش گفت:

    خرده مهارتی که من برای خودم در نظر گرفتم :
    داخل نشدن در بحث و گوش نکردن به حرفهای همکارانم هست که بسیار وقت گیر و انرژی بر هستند . ضمن اینکه حاشیه ساز هم میشن . تصمیم گرفتم هر کسی که آمد و شروع کرد به حرف زدن ، با گفتن ” ببخشید من درگیر کار هستم ” حرفش رو قطع کنم.

  • امير مظهري گفت:

    راجع آينده پژوهي ،اگه ميشه مطلبي بنويسي محمدرضا
    چون به نظرم فعال باشي تو اين حوزه
    و اگه بشه كتاب و مقاله هم معرفي كني
    ممنون

  • امير مظهري گفت:

    سلام به همه ي دوستان
    و
    سلام ويژه به دوست همه ما، محمدرضا

    اولين خرده مهارت، كه شايد يه جورايي خرده عادت باشه
    اينه كه هر شب، سه تا اتفاقي كه ميتونيم واسش قدردان و سپاسگزار باشيم رو بنويسيم
    اينجوري يه مدل ذهني مثبت پيدا ميكنيم و احتمالا شاد تر و موفق تر ميشيم
    اين موضوع يكي از سخنراني ها تد بود كه ديدم و فك كنم خوب باشه بقيه هم ببينن

    https://www.ted.com/talks/shawn_achor_the_happy_secret_to_better_work?language=en

    خرده عادت بعدي
    اينه كه اينجا و متمم بيشتر كامنت بزارم و بيشتر تو مباحث شركت كنم
    كه اين ميتونه به مهارت هايي مثل ارتباطات، گزارش نويسي، داستان نويسي و اجتماعي بودن رو پرورش بده و در كل يادگيريم هم بيشتر بشه

    و در آخر ميخوام بگم محمدرضا
    مطلبي كه راجع به ابهام نوشته بودي فوق العاده بود
    هر چي بگم كم گفتم

    از اينكه با هم همگام هستيم قدردان و سپاسگزارم 🙂
    فعلا

  • حسام گفت:

    بعد از اين كه از ارشد انصراف دادم و يه مدتي بررسي كردم كه چه رشته اي رو واقعا دوست دارم،از آينده پژوهي خوشم اومد.ولي هر وقت در موردش تو اينترنت جستجو مي كنم و اساتيدش،مثلا دكتر سعيد خزايي يا دكتر حسن عباسي رو ميبينم،يا خودت محمدرضا كه البته اسمي هم از آينده پژوهي نمياري، رو ميبينم با خودم ميگم چه راه دور و درازيه اين راه.
    حالا ميخوام مطالعه ي نامنظم اين زمينه رو كاهش بدم و شروع كنم نقشه ي ذهني حوزه هاي اصلي و سرفصل دانشگاهيشو تهيه كنم تا به ذهنم و تلاشم جهت بدم.

  • لیلا گفت:

    بنظرم برای رسیدن به خرده مهارت ها هم ما باید از میکرو اکشن ها استفاده کنیم.
    خرده مهارت هایی که قصد انتخابشان را دارم:
    ۱- در مهارت زبان انگلیسی» خرده مهارت listeningرا انتخاب میکنم.هر شب یک پادکست گوش میکنم.
    ۲- بورس» خرده مهارتِ عوامل موثر بر انتخاب سهم
    ۳-زومبا» خرده مهارتِ یادگیری حرکات اولیه
    ۴-فن بیان» ضبط کردن صدای خودم در هنگام صحبت با تلفن یا صحبت با دیگران و تجزیه و تحلیل آن
    ۵- مهار خشم» خواندن کتاب هوش هیجانی دنیل گلمن و ارتباط بدون خشونت زبان زندگی مارشال روزنبرگ.البته برای بار دوم
    ۶- مهارت همدلی با دیگران» خرده مهارتِ فکر کردن در هنگام خواب به نحوه ی برخوردم با افراد در طول روز و اینکه خودم رو جای اونها بگذارم.
    ۷- مهارت مدیریت مالی» خرده مهارتِ یادگیری ریسک و بازده و انواع آن
    درمورد مدل ذهنی چطور میشه خرده مهارت تعیین کرد؟

  • دیدگاهتان را بنویسید (مختص دوستان متممی با بیش از ۱۵۰ امتیاز)


    لینک دریافت کد فعال

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

    yeni bahis siteleri 2022 bahis siteleri betebet
    What Does Booter & Stresser Mean What is an IP booter and stresser