تاکنون چند مطلب در مورد انتخابات آمریکا در قالب پستهای عمومی یا مطالب کوتاه مدت منتشر کردهام.
نخستین حرفی که برایم مهم بود، بحث چهاردهمین کلید بود. در آن زمان، نظرسنجیها ترامپ و کلینتون را شانه به شانهی هم نشان میداد و حتی برخی، ترامپ را جلوتر نشان میدادند.
در آنجا توضیح داده بودم که به نظر نمیرسد که ترامپ بتواند نظر صاحبان تکنولوژی را جلب کند و شکاف بین کلینتون و ترامپ، حتی بیش از آنکه در مسائل بین المللی و سوریه و خاورمیانه باشد، در حوزهی سیاستهای داخلی آمریکا در زمینهی تکنولوژی است.
مدتی بعد در مورد مگ ویتمن مدیرعامل اچ پی نوشتم که اعلام کرد این بار کاندیدای جمهوریخواهان حمایت نمیکند.
یک بار هم، به تفاوت تاریخی نگاه جمهوریخواهان و دموکراتها (در حد سواد و شعور محدود خودم) اشاره کردم.
احتمالاً برای شما جالب است که در هفتههای پایانی انتخابات، آخرین سازمانی که به کمک نیامده بود هم به کمک آمد.
گوگل اعلام کرد برای مخاطبان آمریکایی و انگلیسی، در کنار خبرها و تحلیلها، برچسب Fact check میزند و اعلام میکند که کدام تحلیلها را باید جدی گرفت و کدام اعتبار ندارند. اگر چه گوگل این کار را با همکاری و همراهی مجموعهی بزرگی از انسانها انجام میدهد، اما میتوان حدس زد که چنین الگوریتمهایی در فضای دیجیتال با مخاطب علاقمند به این حوزه، به کدام خروجی منجر خواهند شد.
الگوریتم گوگل، فقط در حد فکت چک نیست، بلکه حتی ویکی بودن یا عمیق بودن یا سطحی بودن یا خبری بودن را هم علامتگذاری میکند (ویکی بودن نوعی خوار شمردن یک مطلب است. چون اعلام میکند که تعدادی ناشناس و بدون هویت و ریشه، مطلبی را با کمک هم تنظیم کردهاند).
البته ماجرا به اینجا تمام نمیشود.
تا جایی که من میدانم برای نخستین بار در تاریخ هاروارد، دیپاک مالهوترا که از مشاهیر هاروارد در زمینه خطاهای شناختی است، در هاروارد بیزینس ریویو مقالهای منتشر کرده و به مردم آموزش میدهد که چگونه کمک کنند تا طرفداران ترامپ از موضع خود فاصله بگیرند (مقاله).
او حتی توضیح میدهد که مواضع قبلی آنها را به آنها یادآوری نکنید و توی سر آنها نزنید و توصیههای مشابه دیگری که خواندنش میتواند جالب باشد.
اما، شاید برای کسانی که به تفکر سیستمی علاقمند هستند، مواضع پاول رایان از حزب جمهوریخواه جالب باشد.
او توجه همه را به نکتهی مهمی جلب کرده است: ریاست جمهوری آمریکا، بخش بسیار کوچکی از ساختار قدرت آمریکاست. جمهوریخواهان هم اکنون ۵۴ سناتور و مجموعاً ۲۴۷ نفر عضو کنگره و ۳۱ نفر فرماندار در ایالتها در اختیار دارند.
[شاید کوچک بودن سهم قدرت رییس جمهور در دولت آمریکا را در آنجا بتوان فهمید که وقتی اوباما، به نفع عربستان سعودی، قانونی را وتو کرد و اعلام کرد که قربانیان یازده سپتامبر نمیتوانند از دولت سعودی شکایت کنند، سنا وتوی اوباما را وتو کرد که رویدادی نادر اما معنادار محسوب میشود].
برای آنها منطقی است، حالا که رای آوردن کلینتون محرز شده، به جای بحثهای بیهودهی سیاسی به سراغ اصلاح قوانین و تغییر ساختارها به نفع دیدگاه خود بروند.
پاول رایان اخیرا در یک سخنرانی دانشگاهی اعلام کرد که بحث ما، بحث دو نفر آدم نیست. ما از دو فلسفهی متفاوت صحبت میکنیم که بیش از یک قرن است با یکدیگر در رقابت هستند تا مسیر آیندهی آمریکا را بسازند. فلسفه را فقط از طریق ریاست جمهور نمیشود به آمریکا تخمیل کرد.
در حال حاضر، جمهوریخواهان آمریکا سندی ۲۱۳ صفحهای تنظیم کردهاند که با این جملات آغاز میشود: ملت ما، در مسیر نادرستی است. ما میتوانیم از این وضعیت شکایت کنیم. اما شکایت مشکلی را حل نمیکند. برای برگرداندن آمریکا به مسیر توسعه باید نگاه بلندتری داشته باشیم…
این سند که به نام A better way شناخته میشود در سرفصلهای زیر تنظیم شده است:
- فقر
- امنیت ملی
- اقتصاد و کسب و کارها
- سلامت
- اصلاح مالیاتی
- قوانین پایهای اداره کشور
شاید مطالعهی این سند، بتواند تصویری از حرکتها و برنامهها و تصمیمهای جمهوریخواهان را در سالهای بعد پیش چشمان ما ترسیم کند و بهتر بتوانیم مواضع این حزب را که نیمی از قدرت آمریکا را در اختیار دارد در رویدادهای مختلف محلی و بین المللی حدس بزنیم.
آخرین دیدگاه