پیشنوشت: طی سالهای اخیر کمتر پیش آمده که بلافاصله پس از یک اتفاق اجتماعی، مطلبی دربارهاش بنویسم؛ آن هم موضوع نسبتاً کماهمیتی مثل جابهجایی تعطیلات، در شرایطی که کشور به انواع مشکلات مهمتر و جدیتر گرفتار است. با این حال، احساس کردم که بررسی این موضوع، میتواند حاوی نکات آموزندهای باشد. صورت مسئله: امسال، پس از این که مشخص شد ماه رمضان ۲۹ روزه نیست و ۳۰ روزه است، اختلالی در تقویم تعطیلی رسمی کشور به وجود آمد. با عقب افتادن عید فطر، مردم بلاتکلیف بودند که تعطیلی رسمی عید چه خواهد شد؟ عدهای بر این باور بودند که قاعدتاً تعطیلی تغییر نمیکند. چون نمیشود سازمانها و شرکتها و تکتک اعضای جامعه برای دو روز تعطیلی برنامهریزی کرده باشند و بعد ناگهان چند لحظه قبل از شروع تعطیلات، این دو روز جابهجا شود. چون در این […]
کتابها زندگی میسازند | دربارهٔ دو کتاب آخر ریچارد داوکینز
پیشنوشت: پیش از این یک بار دربارهٔ سبک نگارش ریچارد داوکینز نوشتهام؛ زمانی که در مطلب با عنوان «سه درس از کتاب ریچارد داوکینز» سبک نگارش و نگرش او را در گردآوری و تدوین کتاب Modern Science Writing شرح دادم. این چند روز که مشغول مرتب کردن کتابخانهام بودم، دیدم که تا کنون دربارهٔ دو کتاب از ریچارد داوکینز حرف نزدهام (یا اگر هم چیزی گفتهام، اشارهای گذرا بوده و اکنون در خاطر ندارم): Science in the Soul (چاپ اول: ۲۰۱۷) Books Do Furnish a Life (چاپ اول: ۲۰۲۱) با توجه به این که در ادامه بارها لازم خواهد شد از این دو کتاب نام ببرم، کتاب نخست را به اختصار Soul و کتاب دوم را Books صدا میکنم. کتابی در دو جلد دو کتاب Soul و Books را میتوان جلد اول و جلد دوم یک […]
لحظه نگار | تایملپسِ نوشتن یک مطلب در متمم
چند ماه پیش، از سر بیکاری تصمیم گرفتم زمانی را که مشغول نوشتن یک مطلب در متمم هستم در قالب یک ویدئوی تایم لپس ضبط کنم. جالب اینجاست که پس از گذشت چند ثانیهٔ اول، به کلی فراموش کردم که دوربین را روشن کردهام. به خاطر همین، ناخواسته به یک ویدئوی نسبتاً طبیعی تبدیل شد. شاید اگر یادم میماند که موبایل در حال ضبط کردن است، کمی کمتر به صفحهٔ نمایش اخم میکردم. قاعدتاً چنین ویدئویی برای شما جذابیت و ارزش ندارد. اما روزنوشتهها، در دسترسترین جایی است که میتوانم چنین چیزهایی را در آن ذخیره کنم و نگه دارم. توضیح: طبیعتاً در ویدئوی تایملپس نمیتوان موسیقی را ثبت و ضبط کرد. اما چون آن روز یکی از کارهای علیرضا قربانی پشت سر هم در اتاق پخش و تکرار میشد، همان را روی این ویدئو […]
رد پای پنهان ساموئل جانسون در میان نوشتههایش
نوشتهها را از زوایای گوناگونی میتوان طبقهبندی کرد. یکی از تقسیمبندیها، در نگاه من، این است که نویسنده چقدر میتواند حضور احساسی در متن خود داشته باشد. از این منظر، نوشتن خاطره و جستار از جمله فضاهایی است که دست نویسنده را برای حضور احساسی در متن باز میگذارد. در چنین قالبهایی ما به راحتی میتوانیم حال و هوای خود و تجربههای احساسیمان را بیان کرده و آنها را در قالب کلمات جاودانه کنیم. در مقابل، برخی نوشتهها فضای کمتری برای حضور احساسی به نویسنده میدهند. مثلاً کسی که بودجهٔ یک سازمان را مینویسد، بعید است بتواند رد پای احساسی از خود در آن به جا بگذارد. حداکثر کاری که میتواند بکند این است که در گوشهای از متن یا شاید در مقدمه و پاورقی، به جای اینکه در توصیف تصمیم تصمیمگیران از صفت «غیرکارشناسی» […]
پیامها و پیامکها | ششمین نمونه
چند هفتهٔ اخیر، فشار کاری و حجم و تنوع کارها در حدی بود که نتونستم برای روزنوشته وقت بذارم. به ویژه اینکه حرفها و کامنتهای متنوعی مطرح شده که باید برای خیلی از اونها جواب بنویسم و حتماً این کار رو میکنم. اما فعلاً صرفاً با هدف اینکه اینجا آپدیت بشه و منم بتونم به کارهای دیگه از جمله ضبط فایل صوتی «حرفهای پیتر دراکر برای مدیران و کارآفرینان امروز – برسم، فعلاً چند تا پیام و پیامک رو از لابهلای مکالمههایی که با دوستانم داشتم انتخاب میکنم و اینجا میذارم. همهٔ اون توضیحاتی که پیش از این دربارهٔ پیامها و پیامکها دادم، هنوز هم سر جای خودش باقی هست. اما برای اینکه خوانندگان گذری گرفتار سوءبرداشت نشن، دوباره چند جمله از اون توضیحات رو تکرار میکنم. *** آنچه در اینجا میآید، چند نمونه از […]
پیامها و پیامکها | پنجمین نمونه
این پنجمین بار است که بخشی از پیامها و پیامکهایم را برایتان منتشر میکنم. محتوای این پیامها ارزش آموزشی یا خبری ندارد. اما بهانهای است برای بهروزرسانی وبلاگ و نیز دریچهای به فضای شخصیتر زندگی من. توضیحاتی را که نخستین بار در توصیف «پیامها و پیامکها» نوشتم، باز هم تکرار میکنم. چون بیتوجهی به آنها ممکن است سوء برداشت ایجاد کند. بسیاری از ما روزانه دهها و صدها پیام رد و بدل میکنیم. بخشی از این پیامها کاری هستند یا به اقتضای ضرورت ارسال میشوند. اما بخش بزرگی، به گمان من، صرفاً به نیت حفظ دوستی و ارتباط رد و بدل میشوند. از فوروارد کردن یک پیام تا شوخی کردن با نوشته یا پست یا استوری یک دوست در شبکههای اجتماعی و شاید هم گاهی، عکسالعملی به آنچه در محیطمان میگذرد. آنچه در اینجا میآید، […]
چرا در گفتگو با محمدرضا شعبانعلی هیچ خانمی نبود؟
پس از اینکه گفتگوی من با دوستان متممی منتشر شد، یکی از مواردی که – البته به شکل بسیار محدود – در روایتها و تحلیلها شنیدم این بود که چرا در این گفتگو هیچ خانمی حضور نداشت. این را هم بگویم که چنین موضوعی را تا کنون از دوستان متممی خودم نشنیدهام و کاملاً هم واضح است که چرا. دوستان متممی من سالها برای یادگیری و توسعهٔ مدل ذهنی خود تلاش کردهاند و در دام فهم نادرست اصول و ارزشها و درک سطحی از روندها و رویهها نمیافتند. البته که بعضی دوستان متممی خانم اشاره کردهاند که دوست داشتند در چنین جمع دوستانهای حضور داشته باشند. چنین حرفی بسیار قابلدرک است. چون همهٔ ما وقتی جایی جمعی صمیمی و دوستانه میبینیم، با خود میگوییم خوب بود ما هم در آنجا باشیم. موضوع صحبت من، این عزیزان و دوستانم […]
دانلود فایل ویدئویی | گفتگوی من (محمدرضا شعبانعلی) و دوستان
پیش از این توضیح دادم که قرار است به مناسبت هشتمین سالروز تولد متمم گفتگویی را که با سه نفر از بچههای متمم (امین آرامش، سجاد سلیمانی و امین کاکاوند) انجام دادهام منتشر خواهم کرد (توضیح کامل ماجرا). این گفتگو در هفت بخش انجام شده که امروز و فردا به تدریج آنها را روی سایت بارگذاری میکنم. هر سه نفری هم که اسم بردم، فایلها را روی پلتفرمهای دیگر خودشان (از سایت تا آپارات و یوتیوب) آپلود خواهند کرد و بنابراین میتوانید به این فایلها در هر رسانه یا پلتفرمی که ترجیح میدهید دسترسی پیدا کنید: امین کاکاوند سایت امین اکانت اینستاگرام پادکست نبرد سجاد سلیمانی سایت سجاد یوتیوب پادکست اکنون – سجاد اینستاگرام پادکست اکنون امین آرامش سایت امین یوتیوب کار نکن – امین اینستاگرام پادکست کار نکن فایلهایی که در اینجا پخش میشود، نسخه […]
اطلاع رسانی یک پادکست | من (محمدرضا شعبانعلی) و بچهها
طی سالهای اخیر، تعدادی از سازمانها و همینطور دوستان عزیزم لطف داشتند و قابل دانستند و به من پیشنهاد دادند که برنامههایی گفتگومحور در شکل لایو یا پادکست یا مصاحبه داشته باشیم. این پیشنهادها من را ترغیب کرد تا به اجرای چنین برنامهای فکر کنم. هنگام طرحریزی برنامه به نتیجه رسیدم که شاید بهترین گزینه، گفتگو با تعدادی تعدادی از دوستان متممیام باشد. چرا که نزدیک به یک دهه است که در کنارم هستند و دغدغهها و اولویتها و جنبههای پنهان و پیدای زندگیام را بهتر میشناسند و چون عضو جامعهٔ متمم هستند، قاعدتاً پرسشها و موضوعات مد نظرشان به دغدغههای متممیها نزدیکتر است. بر این اساس احتمالاً متممیها به عنوان میزبان، نسبت به سایر عزیزانی که به من لطف داشتند، زحمت کمتری متحمل خواهند شد. از میان متممیها به سه نفر از دوستانم که […]
مقدمهای بر مقدمهٔ کتاب چرا ملتها شکست میخورند؟
مصطفی خودمانی زیر مطلبی که از کتاب مفتش اعظم نقل کرده بودم، موضوعی را با ارجاع به کتاب چرا ملتها شکست میخورند مطرح کرده بود که احساس کردم به علت طولانی بودن پاسخ، به جای نوشتن در قالب کامنت، بهتر است آن را در یک مطلب مستقل بنویسم. ابتدا حرفهای مصطفی را میآورم: امروز داشتم مقدمه کتاب « چرا ملت ها شکست می خورند؟ » رو میخوندم که به این جمله برخوردم : « انحصار در تامین امنیت، به انحصار در بازار سیاست و اقتصاد منجر میشود.» این سوال برام پیش اومد که چه روندهایی باید در یک جامعه شکل بگیرند، تا این انحصار شکسته شود؟ حالا یا شکستن انحصار در تامین امنیت و یا شکسته شدن انحصار در سیاست و اقتصاد به صورت مستقل. و این که به نظر شما این روندها بیشتر جنبهی […]
آخرین دیدگاه