دوره‌های صوتی آموزشی مدیریت و توسعه فردی متمم (کلیک کنید)

دسته بندی: اجتماعیات

شکست بروکراسی از شبه بروکراسی | مسیر زوال ساختارهای اقتدارگرا

بروکراسی

پیش‌نوشت آن‌چه را در ادامه می‌خوانید، به بهانهٔ حرف‌های معصومه (و نه لزوماً در پاسخ به صحبت‌های معصومهٔ عزیزم) در زیر بحث لیسنکوئیسم نوشته‌ام.‌ هدفم این است که از دریچهٔ نظریه سازمان (Organizational Theory) به مواجههٔ لیسنکو و واویلوف بپردازم. معتتقدم که مفهوم بروکراسی حرفه‌ای می‌تواند به ما نشان دهد که چگونه ساختارهای اقتدارگرای ایدئولوژیک خود را می‌فرسایند و می‌بلعند و در مسیر زوال جلو می‌روند. اگر قصهٔ لیسنکوئيسم در روزنوشته یا داستان جنگ مائو با گنجشکها در متمم را دیده باشید، هم‌چنین نوشتهٔ قبلی‌ام درباره زوال را هم خوانده باشید، این بحث برایتان ملموس‌تر خواهد بود. اصل مطلب بیش از یک قرن از زمانی که ماکس وبر دربارهٔ بروکراسی حرف زد و معنی بروکراسی و کارکردهای آن را شرح داد می‌گذرد. تعریف ماکس وبر از بروکراسی آن‌قدر گسترده بود که تقریباً هر سازمانی را […]

لیسنکوئیسم | دورانی که همهٔ علوم باید کمونیستی می‌شدند

ترس از قحطی قحطی، یکی از نگرانی‌های همیشگی استالین بود. او در سال ۱۹۲۲ هم‌زمان با قحطی به دبیرکلی حزب رسید. درست زمانی که مردم برای غذا با هم می‌جنگیدند. ترس از تکرار قحطی باعث شد استالین، سیاست‌هایی را برای رونق کشاورزی به‌کار بگیرد. سیاست‌گذاری‌های استالین بعد از یک دهه نتیجه داد. اما نه در قالب فراوانی غذا و گندم. بلکه به شکل یک قحطی دیگر در آغاز سومین دهه از قرن بیستم. البته این اتفاق، برای آشنایان با سیستم‌های اجتماعی عجیب نیست. حکومت‌های اقتدارگرا با تصمیم‌‌گیری متمرکز، هر چقدر که در ادارهٔ وضعیت‌های ساده، موفقند، در مواجهه با بحران‌های پیچیده شکست می‌خورند و خود به بخشی از بحران تبدیل می‌شوند. احتمالاً می‌توانید راهکارهای حکومت استالین را برای مواجهه با مشکل حدس بزنید. کمیته‌ها و ستادهای تخصصی تشکیل شدند. مالکیت دانه‌ها و محصولات زراعی را […]

خطرات ادبیات

blank

اول) آن‌چه در ادامه می‌خوانید، چند بند از یکی از نوشته‌های جعفر شیرعلی نیا است: جوان‌تر که بودم از جنگ نمی‌ترسیدم و حتی مشتاق بودم که دوباره جنگی شکل بگیرد. ادبیات دفاع مقدس از جنگ تابلویی زیبا برایم رقم زده بود؛ تابلویـی سرشـار از معنویـت، انسـانیت، صفـا و بـرادری در مسـیری کـه انتهایـش به بهشـت ختم میشـود. در ایـن ادبیـات بـه جـای «جنـگ» از عبـارت «دفـاع مقـدس» اسـتفاده میشـود؛ چـون «واژه‌ی دفـاع فاقـد صراحـت و خشـونت و زنندگـی جنـگ اسـت.» بعدهــا کــه پرســش‌های کودکــی‌ام مــرا بــه تحقیــق بیشــتر در جنــگ کشــاند و بــا سـیاهی‌ها، ویرانی‌هـا و تلخی‌هـای جنـگ آشـنا شـدم دریافتـم «یکـی از مشـخصه‌های اساسـی ادبیـات همانـا مخفـی کـردن اسـراری اسـت کـه امـکان دارد هرگـز برمـلا نشـوند.» دیــدم چگونــه عملیات‌هــای پرتلفــات و خســارت‌بار همچــون پیروزیهــای بــزرگ در ذهنـم جـا گرفتـه اسـت و دریافتـم ایـن ادبیـات، […]

شورش در فرانسه | این عکس چه چیزی را نشان (نـ)می‌دهد؟

شورش در فرانسه

طی روزهای گذشته، یکی از عکس‌های ثبت‌شده در شورش‌ها و ناآرامی‌های اخیر فرانسه، در رسانه‌ها و شبکه‌های اجتماعی ایرانی بازتاب زیادی داشت. در آن عکس، یک دختر فرانسوی لباس‌هایی را از زارا دزدیده و شادمان از فروشگاه بیرون آمده است. در این میان، توضیحات و تحلیل‌هایی که در رسانه‌های فارسی منتشر شد، واقعاً جالب بود. سیامک قاسمی، فوکویاماوار، پایان تاریخ را اعلام کرد و عصر ایران (نقل به مضمون) نوشت: انقلابیون ۵۷ بسیار متمدن‌تر بودند و اصلاً چنین کارهایی نکردند. درست است که کشتند و اعدام کردند. اما اصلاً اهل دزدی نبودند. چون دو متن برایم جالب بود، این‌جا می‌آورم تا گم نشوند و در دسترس بمانند: کشته شدن نوجوان فرانسوی پیش از این که به اصل بحث برسیم، با توجه به اینکه احتمالاً بعضی دوستان فرصت نکرده یا علاقه نداشته‌اند این خبر را پیگیری […]

فرهنگ چیست؟ | چرا فسیل‌ها از فهم فرهنگ فرار می‌کنند؟ (برای فردا)

فرهنگ چیست

پیش‌نوشت صفر: بخش اول این مطلب را در ۲۹ دی‌ماه ۱۴۰۱ نوشتم. بخش دوم آن را در ۳۰ فروردین ۱۴۰۲ اضافه کردم و طی روزهای آتی آن را کامل خواهم کرد. پیش‌نوشت یک: این نوشته بخشی از مطلبی است که پیش از این با عنوان برای فردا نوشتم و در واقع، ادامهٔ آن است. ممکن است بعداً این را از این‌جا بردارم و به همان مطلب اضافه کنم. شاید هم همین‌جا بماند. نمی‌دانم. پیش‌نوشت دو: چند وقت پیش یکی از دوستان بسیار عزیزم حرف جالبی به من زد. گفت تو می‌دونستی عقد آریایی داریم؟ گفتم نه. گفت داریم. دوستانم از من دعوت کرده‌اند که بروم برایشان عقد آریایی بخوانم. چون آن را به شیوهٔ عقد رایج ترجیح می‌دهند. به شوخی به دوستم گفتم: یعنی دوستانت، در اعتراض به سنتی که آن را قدیمی و متعلق به […]

برای فردا | در دست نگارش

برای فردا

پیش‌نوشت صفر آنچه این‌جا می‌نویسم، امروز چندان به کار نمی‌آید؛ نه از جنس ارزیابی است و نه از جنس راهکار. بنابراین نوشتن از آن، حداقل امروز و در شرایطی که ما در آن قرار داریم،‌ به معنای واقعی کلمه «غیرضروری» است. با این حال بر این باورم که در آیندهٔ نه‌چندان دور، توجه به این مباحث، می‌‌تواند کمک مهمی برای تصمیم‌گیری، تحلیل و سیاست‌گذاری‌های کلان باشد. این حرف‌ها را می‌شد بعداً در زمان بهتری نوشت. اما چون هیچ‌کس از آیندهٔ خود خبر ندارد، نوشتن حرف‌های مربوط به آینده را نباید به آینده واگذار کرد. بنابراین من برای فردا می‌نویسم. و اگر شما این روزها حوصله ندارید، نخوانید. پیش‌نوشت یک این نوشته، مانند بسیاری از نوشته‌های دیگرم، به تدریج کامل می‌شود. نوشتن آن در ۱۴ آبان ماه ۱۴۰۱ شروع شده و به تدریج تکمیل خواهد شد. […]

داستان گاو سالزبورگ

گاو سالزبورگ

هنگام قدم زدن در شهر سالزبورگ اتریش، مجسمه‌های گاو در گوشه و کنار به چشم‌تان می‌خورد. در مغازه‌های کوچک فروش یادگاری هم، جدا از شکلات‌های موتسارت – که یادگاری اصلی آن شهر است – معمولاً مجسمه‌ها و جاسوییچی‌ها و عروسک‌هایی به شکل گاو می‌بینید. در قلعهٔ معروف سالزبورگ هم که روی فستونگزبرگ (Festungsberg) قرار دارد، باز هم مجسمهٔ گاو می‌بینید (Festung = قلعه و Berg = کوه). بسیاری از مجسمه‌های گاو در سالزبورگ، دو رنگ هستند. به این شکل که نیمهٔ چپ و راست‌شان رنگ متفاوتی دارد. مردم محلی داستان جالبی برای دو رنگ بودن این گاو تعریف می‌کنند. فرصت نشده صحت داستان را ارزیابی کنم. اما به هر حال، داستانی است که همهٔ مردم سالزبورگ آن را می‌دانند و اگر بپرسید برایتان تعریف می‌کنند. ظاهراً در قرن شانزدهم، رعیت‌ها و بردگان شورش می‌کنند و […]

دربارهٔ خداحافظی + بعدالتحریر

زیدآبادی

پیش‌نوشت صفر: این متن، دربارهٔ احمد زیدآبادی نیست. دربارهٔ ذهن‌های ضعیف و درک غیردموکراتیک از سیاست است که صرفاً در آن به یک مصداق آشنا و در دسترس هم اشاره شده است. این متن را اگر در زمان دیگری می‌نوشتم، قاعدتاً به نام یا نام‌های دیگری اشاره می‌کردم. پیش‌نوشت یک: احمد زیدآبادی از دنیای سیاست خداحافظی کرد. با شناختی که دورادور – در حد خواندن نوشته‌هایش – از او دارم، بر این باورم که این خداحافظی تکنیک و تاکتیک نیست. او واقعاً «در این لحظه» به نتیجه رسیده که از دنیای سیاست خداحافظی کند. این که در آینده چه روی خواهد داد را نمی‌دانیم. اما قطعاً اگر هم زمانی آرام‌تر شود و توان رفته را بازیابد و دوباره به قلمرو سیاست برگردد، نباید ملامت کرد و حتی به کنایه هم نباید یادآوری کرد که زمانی […]

استحالهٔ کلمات

استحاله کلمات

کلمات – یک کلمات را می‌توان یکی از مهم‌ترین دستاوردهای گونهٔ انسان دانست. «کلمات» حتی از «زبان» مهم‌ترند. بسیاری از جانوران دیگر هم، به زبانی برای گفتگو با یکدیگر دست یافته‌اند؛ از گربه‌ها در خیابان تا زنبورها در کندو. اما این انسان است که توانسته ابزاری تا این حد انتزاعی بسازد. به واژه‌هایی مثل آزادی، امید، انگیزه، انتخاب، زندگی و رشد فکر کنید. این‌ها سیب و گلابی و هلو و شلغم نیستند که مابه‌ازاء فیزیکی و مجسّم بیرونی داشته باشند. در عین حال، به مهم‌ترین چیزهایی که ما می‌فهمیم و می‌خواهیم، اشاره می‌کنند. کلمات، دو کارکرد مهم دارند. نخست اندیشیدن است و دیگری گفتگو. ما نمی‌توانیم به چیزی که برایش کلمه نداریم فکر کنیم و به فرض هم که فکر کنیم، نمی‌توانیم آن را عمیق بفهمیم و به فرض هم که بفهمیم، نمی‌توانیم از آن […]

«نکاتی دربارهٔ نگارش مطالب انتقادی» یا «چگونه مثل مهرداد خدیر ننویسیم؟»

تفکر نقاد

مدت‌هاست نوشته‌های جناب آقای مهرداد خدیر را دنبال می‌کنم. به گمانم می‌توانم ادعا کنم که در چهار سال اخیر، حداقل در سایت عصر ایران، مطلبی از ایشان نبوده که نخوانده باشم. سال‌ها پیش، یک بار هم این فرصت پیش آمد که به شکل حضوری در دفتر عصر ایران ایشان را ملاقات کنم (در گزارش هفتگی شماره دو اشاره‌ای مثبت و کوتاه به آن دیدار داشته‌ام). به قضاوت من، در جایگاه یک خواننده، مقاله‌های روایی ایشان، موفق‌ترین نوشته‌هایشان هستند. اما در نوشته‌های تحلیلی‌شان، «نوسان کیفیت» کاملاً مشهود است. از سوی دیگر، مدت‌هاست در پی فرصتی هستم تا دربارهٔ ویژگی‌های یک مقالهٔ «تحلیلی-انتقادی» مطلبی بنویسم. اما مثال و نمونه‌ای مناسب، که قابل بحث و بررسی باشد، پیدا نمی‌کردم. اخیراً آقای مهرداد خدیر، مطلبی در نقد سخنان دکتر محمد بقایی (ماکان) نوشتند. دکتر بقایی بر این باورند که […]

yeni bahis siteleri 2022 bahis siteleri betebet
What Does Booter & Stresser Mean What is an IP booter and stresser