دوره آموزشی مقدمه‌ای بر تفکر سیستمی (کلیک کنید)

گاهی قضاوت چقدر دشوار میشود…

در این پاشکستگی و خانه نشستگی، کامپیوترم را مرتب میکردم که این عکس رو دیدم.

 تصویر مربوط به سال ۲۰۰۴ و ایستگاه بافق است. زمانی که داشتیم به همراه دوستان اتریشی من، بهره برداری از یک زیرکوب ریلی را به اپراتورها آموزش میدادیم. خاطرات آن روز ناگهان در برابر چشمم رنگ گرفتند. صدای برخورد دو قطار با هم و من که در جلوی زیرکوب بودم و میدانستم که خواهم مرد. به هر حال تصادف شد و خسارتهای بسیار خورد اما هیچکس نمرد. مقصر اصلی کسی بود که به ما اجازه ورود به ایستگاه داده بود…

در آن لحظات، من نگران ماشین زیرکوب کاملاً نو بودم که حالا آسیب دیده بود و اینکه چه کسی خسارت آن را میدهد. تصمیم گرفته بودم خسارت آن را به طرف ایرانی تحمیل نکنم و به هر شکل شده پول تعمیر را از اتریشیها بگیرم.

کاری را کردم که هنوز که هنوزه، حس من را خوب نکرده است. پاسپورت دوستان اتریشی ام را گرفتم و به آنها گفتم حراست راه آهن اینها را میخواهد. و بعد گفتم شما را قرار است به عنوان مقصر بازداشت کنند و فرایند تشخیص مقصر در ایران ماهها طول میکشد. باید اینجا بمانید تا مشخص شود مقصر بوده اید یا نه! و خوب که آه و ناله کردند، گفتم بیایید شرح ماوقع را جوری بنویسیم که انگار شما مقصر بوده اید و بعد من تلاش میکنم در قبال پذیرش هزینه تعمیر ماشین زیرکوب، پاسپورتها و مجوز خروج شما را بگیرم. خرج واگنهای خراب شده را هم می اندازم گردن خودشان! خودم متن را نوشتم و از آنها امضا گرفتم و بلافاصله به اتریش فرستادیم  و وقتی مطمئن شدم هزینه ها را اتریش می پردازد، پاسپورتها را از چمدان در آوردم و گفتم که حراست اینها را پس داده است و …

چقدر حس خوب وجود داشت برای مشتری: دستگاه بی هزینه تعمیر میشود.

چقدر حس خوب وجود داشت برای دوستان اتریشی من: در ایران بازداشت نمیشوند.

چقدر حس خوب وجود داشت در رئیس من: که برای مشتری، خوش خدمتی کرده بودیم.

چقدر حس خوب وجود داشت در شرکت اتریشی: که کارشناسانشان را نجات داده ایم.

و دو سال بعد، یادم نمی رود در لینز، زمانی که آبجو میخوردند، فریاد زدند: «به سلامتی رضا که یک بحران را حل کرد».

چقدر حس بد وجود داشت در من: که بین خدمت به وطن و رعایت امانت در دوستی، یکی را انتخاب کرده بودم. اکنون که نه سال میگذرد، احساس میکنم یکی از بزرگترین گناهانی است که با خود به گور خواهم برد.

پ.ن.: آنها که تئوری های تصمیم گیری درس میدهند و ماتریس میکشند و تحلیل میکنند و ژستهای دانشمندانه میگیرند، کجا هستند تا قضاوت کنند؟

پ.ن.دوم: می بینید؟ مذاکره در دنیای واقعی ساده نیست. گاه موفق بیرون میآیی ولی یک عمر احساس بد با تو می ماند. گاه می بازی اما یک عمر احساس آرامش میکنی. اگر از من میپرسید، این بزرگترین درس مذاکره است…

 

فایلهای صوتی مذاکره آموزش زبان انگلیسی آموزش ارتباطات و مذاکره خودشناسی

آموزش مدیریت کسب و کار (MBA) کارآفرینی کسب و کار دیجیتال

ویژگی‌های انسان تحصیل‌کرده آموزش حرفه‌ای‌گری در محیط کار



73 نظر بر روی پست “گاهی قضاوت چقدر دشوار میشود…

  • هاشمی گفت:

    اگه با تجربه الان بودین کل قضیه رو چه جوری پیش میبردین ؟

    • shabanali گفت:

      اول از همه صبر میکردم، تا موضع واقعی همه طرفین درگیر مشخص بشه. ببینم نظر و خواسته مشتری چیه. ببینم شرکت اتریشی شاید خودش پیشقدم بشه در این کار. این بازی نباید اینقدر زود شروع میشد. دروغ هم نمیگفتم. به جای دروغ، سعی میکردم با متقاعدسازی کار رو پیش ببرم. اگر من خودم قانع شدم که کار «حرفه ای» و «مناسب» اینه که شرکت اتریشی این هزینه رو پرداخت کنه، اصولاً باید قادر باشم اونها رو هم قانع کنم. اگر هم خودم هنوز قانع نشدم چرا باید یک نفر دیگه رو هم قانع کنم؟

  • کیا گفت:

    یه سوال : اگه بخوای همیشه یا ۱۰۰% راست بگی و یا حقیقتو نگی – آیا مذاکره کننده حرفه ای و موفقی میشی؟

  • ocean گفت:

    به شهامتتون تبریک میگم همینکه صادقانه اعتراف میکنید نمیشه گفت کارتون اشتباه بوده شاید ۹۰ درصد کسانی که سرزنش کننده باشند همین کاری را میکردند که شما کردید بالاخره این هنر مذاکره است گاهی فکر میکردم این مسایل فقط تو سیاست ادره مملکت پیش میاد تصمیماتی از این دست که مردم از آن بیخبرند ولی چند سال بعد همین تصمیمات سازنده پرونده سیاه میشود برای تخریب

  • النا گفت:

    احساس آرامش…چیزی که باختین…ولی طبق حرفهای خودتون اتفاق دیگه افتاده…الان باید فکر کنم و ببینم که حالا باید چیکار کنم…درسته؟؟؟
    بعضی وقتها می دونم که بعضی احساس ها جبران کردن لطمه ای که بهشون وارد شده امکان پذیر نیست….ولی می شه واسه بهبودشون و بهتر شدن اون احساس تلاش کرد…این چیزیه که از خودتون یاد گرفتم…:)

  • رضا گفت:

    مهندس سلام
    به نظرم کاری که شما کردی یه جورایی تصمیم گیری تو شرائط بحران بوده که مغز آدم تو چن ثانیه یه پارامترهایی رو تحلیل میکنه و بعد تصمیم میگیره . بدیهیه که تو این لحظات هم منطق دخیله و هم احساس و صد البته تجربه.
    برام جالبه بدونم با تجربه امروز باز هم همون کار رو میکردی؟

    متشکرم

    • shabanali گفت:

      با تجربه امروزم نه. به نظرم دروغ گفتن حتی به نام خدمت به وطن، توجیه پذیر نیست. من در اون مذاکره چیزی رو باختم که دیگه به دست نمی آد.

  • حمیده گفت:

    من که نفمیدونم چی بگم!
    اما خیلی ریسک بزرگی کردین!
    ببخشید جناب مهندس من به شما ایمیل زدم،چقدر طول میکشه جواب بدین؟

  • آزاده گفت:

    بعد از خوندن مطلبتون خیلی دلم میخواست سرزنشتون کنم و بگم کاری که انجام دادید توجیه پذیر نیست.
    اما ناخوداگاه یاد یه شعری از مولوی افتادم:
    هر کسی گر عیب خود دیدی ز پیش
    کی بدی فارغ وی از اصلاح خویش
    غافل اند این خلق از خود ای پدر!
    لاجرم گویند عیب همدگر
    …………………..
    پس دیگه سرزنش نمی کنم و فقط میگم خوشحالم که اینقدر شهامت دارید که در یک سایت رسمی به کاری که انجام دادید اعتراف کنید.
    بابت شهامتتون بهتون تبریک میگم

    • کیا گفت:

      آزاده جان اینکه چیزی نیست ۰ شهامت استاد رو باید جلسه آخر درسش ببینی – زمانیکه میگه ” بنظر من چیزی بنام درس مذاکره وجود نداره” عمیقا روی این جمله فکر کن

  • سارا گفت:

    پس بدون شک نشون دهنده توانایه جوون ۲۳ ایرانیه

  • بهنام گفت:

    استاد فایلهای صوتیتون رو حتما ادامه بدید.حتما.
    یه سوال. شما قیمت گوشیه موبایلتون چیه؟
    آخه من در این مورد تحقیق کردم در مورد افراد مختلف.شما کارتون نباشه استادوفقط ج بدید

    • shabanali گفت:

      من ۳ تا گوشی دارم. Iphone 4s و Xperia Arc S و Nokia 1100
      مشکلت حل شد؟

      • بهنام گفت:

        آره.آخه یه فرد پولدار میشناسم.اون میگفت که آدمهای پولدار پولشونو به اینجور چیزا خرج نمی کنند و فقط میخوان از پولشون پول درست کنند.ممنون.ببخشید اگه جسارت شده

        • shabanali گفت:

          اصطلاح «آدم پولدار» خودش استریوتایپه. ما همه جور آدم پولدار داریم. نباید قضاوت عام بکنیم. به قول اینهایی که «تحلیل رفتار متقابل» در میدن به این میگن «آلودگی بالغ توسط والد». حالا شاید یه بار خودم راجع بهش اینجا نوشتم.

  • بهنام گفت:

    استاد من شما رو تو برنامه ماه عسل شناختم.
    نمیدونید که چقد شیفتتون شدم.فک کنم آدمی با طرز فکرای شما تو دنیا نباشید.م
    من حرفاتونو واسه خودم الگو میکنم.هر روز میام و منتظر مطالب جدیدم.
    یه سوالم دارم.این که آدم به پول رسیدن باید چقد ریسک کنه؟چقد؟ اگه زحمت نباشه به ایمیلم بزنید ممنون میشم.arm852@yahoo.com

    • سیدمحمدامین بیدکی گفت:

      درود
      دوست من،یکی از دلایل ثروتمندشدن افرادویابه قول شمابه پول رسیدن آدماشایدقدرت ریسک پذیری اونهاباشه،امابه جای خودش.موقعیت سنجی،درک شرایط،وازهمه مهمترمشورت بااهل فن این موقعیت روبرای من ایجادمیکنه که باریسک کردن میتونم موفق بشم.
      دوست عزیزم،مابایدبرای موفقیت تلاش کنیم آنگاه ثروت به دنبال موفقیت می آید.
      یادمان باشدکه هیچ پیروزی بدون شکست معنا ندارد.
      شادباشیدوثروتمند
      ارادتمند سیدمحمدامین بیدکی

  • حامد فردوس آرا گفت:

    ولی این یکی دیگه آخرش بود!

    اون مثال سرکلاس راه آهن درون شهری مشهد و عکس حرم امام رضا تو اون مجله … تو ذهنم میگفتم این مدیره دیگه کی بوده!

    کلا قیافت استاد ی جور معصومه اینو من نمیگم، وقتی فیلم ماه عسل واسه دوستام فرستادم پز بدم استاد این آقاهست اینو گفتن.

    چه جوریکه اینجوری میشه؟! ولی ناراحت نباش اون اتریشی ها هم حتما ی گنـــــــــــاه کردن ۲ برابر بزرگ تر… (این ی توجیح برای مجدان درد!)

  • سارا گفت:

    درس جالبی بود ولی خیلی تعجب میکنم از اینکه کارشناسای اتریشی میدونستن مقصر نیستن و انقدر راحت کوتاه اومدن که از ترس بازداشت از حقشون بگذرن!؟
    گاه می بازی اما یک عمر احساس آرامش میکنی من اینو بیشتر میپسندم

    • shabanali گفت:

      انقدر راحت کوتاه نیومدن. من ۲ ساعت باهاشون صحبت کردم قانع شدن که مقصر بودن. خیلی کار سختی بود متقاعد کردنشون اما انجام شد!

  • النا گفت:

    تا حالا چنین چیزی نخونده بودم….شاید ۳ بار از اول تا آخر خوندمش…چیزی نمیشه در موردش گفت…
    چون بزرگترین نکته ای بود که تا به الان خوندم و یاد گرفتم که شاید باید بعضی وقتها باخت تا احساس آرامش کرد… ولی در اون لحظه که باید بین پیروزی و احساست یکی و انتخاب کنی لحظه سخته ای….:(

  • فایزه گفت:

    جایی دریکی از دیدگاههایتان گفته بودید شبا دو ساعت میخوابید.من وقتی داشتم برا کنکور میخوندم چهارماه شبی شش ساعت و گاهی بیشتر میخوابیدم مردم!چطوری این کارا میکنید؟
    قضاوت کار خوبی نیس!یک مذاکره کننده ماهر قضاوت نمیکنه!

  • فرزانه گفت:

    شرایط سختیه… و درس های بزرگ هم در شرایط سخت تدریس میشن!

  • پاسخ دادن به خسروپور لغو پاسخ(مختص دوستان متممی با بیش از ۱۵۰ امتیاز)


    لینک دریافت کد فعال

    پاسخ دادن به خسروپور لغو پاسخ

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

    yeni bahis siteleri 2022 bahis siteleri betebet
    What Does Booter & Stresser Mean What is an IP booter and stresser