بحثی را در پاسخ به یکی از کامنتها نوشته بودم که گفتم شاید همه نخوانند و ترجیح دادم اینجا هم بنویسم. آنهم در مورد موضع من و نقد است. مدتی است در وبسایت و روزنامه ها و سایر رسانه ها، نقدهایی در خصوص کارهای من منتشر میشود. گاهی در پاسخ به آنها چیزکی هم مینویسم. اما احساس کردم خوب است اینجا موضعم را نسبت به نقد بسیار مشخص بگویم:
همانطور که من بسیاری از کلیشه های رایج را قبول ندارم، به «نقد» هم هیچ اعتقادی ندارم. نقد وقتی ارزش دارد که طرف مقابل، دنیای تو را بشناسد، تجربیات تو را بداند، فضای فکری تو را تجربه کرده باشد و دهها مورد دیگر که در اکثر منتقدان وجود ندارد. منتقد عموماً کسی است که چون خودش کار خاصی انجام نداده، از «کار خاص» دیگران ایراد میگیرد. البته هزار جامه زیبا هم بر تن میکند: از دلسوزی گرفته تا تلاش برای بهبود تا رعایت حقوق مردم تا …
معتقدم که بزرگان جهان اگر گوش به نقد منتقدان سپرده بودند، بخش بزرگی از دانش و فرهنگ بشر ایجاد نمیشد. به همین دلیل ترجیح میدهم گوشم را به روی منتقدین ببندم، و چشمم را به سوی مسیری که در نظر دارم باز کنم و با تمام انرژی به پیش روم تا زمانی که بدنم از همراهی روحم باز ایستد.
من مقدمه کتاب جرج جرداق را بسیار می پسندم. آنجا که نوشته بود: «این کتاب را به کسانی تقدیم میکنم که خود کاری نمیکنند و از اینکه دیگران نیز کاری کنند آزرده میشوند».
نقد واقعی پیشنیازهای زیادی میخواهد که در فرهنگ ما، هنوز آنچنان که باید و شاید شکل نگرفته است. در چنین فضایی، بی توجهی به منتقدان راه رشد جامعه را سریع تر هموار میکند.
طبیعی است که این یک نظر شخصی است و اینجا هم یک سایت شخصی است و هر کس نظر مخالفی دارد میتواند در سایت شخصی خودش، بیان کند!
پی نوشت: اینکه میبینید گاه گاهی در پاسخ نقدها چیزی می نویسم، دلیل بر جدی گرفتن آنها نیست. من نقدها را بهانه ای میدانم برای گفتن حرفهای تازه. چنانکه سایر اشتباهات رایج جامعه را نیز به همین دلیل، تصویر میکنم…
چند مطلب پیشنهادی:
با متمم:
فایلهای صوتی مذاکره آموزش زبان انگلیسی آموزش ارتباطات و مذاکره خودشناسی
سلام و ارادت،
بنده هم تقریبا چند سال هست که شما را دنبال می کنم و هر زمان نظر و حرفی می زنید به آن می اندیشم. در اینجا نیز حرف جنابعالی را متوجه می شوم و تا حد بسیاری قبول دارم. بطوریکه زمان های بسیاری من هم چشمم بروی نقد بسته ام. نکته ای که درک نمی کنم آن است که برخی هم متاسفانه در اینجا متخصص نیستند و نظر خود را دارند ( در حال حاضر که کرونا جولان می دهد نمونه های بسیار عریان تر شده اند) که البته فکر می کنند متخصص و صاحب نظر و متاسفانه دارای تریبون و قدرت هستند و کسانی که واقعا صاحب نظر هستند آنها را نقد می کنند. شاید گروه اول هم از همین استدلال استفاده می کنند برای چنین افرادی باید چکار کرد و چقدر به این نظر پایبند بود؟ (به «نقد» هم هیچ اعتقادی ندارم)
باز تاکید می کنم فضا و دلیلی که شما چنین موضع و صحبتی انجام دادید و متوجه هستم تنها خواستم نظرتان درباره جناحی که عرض کردم هم بدانم.
عیب کسان منگر رو احسان خویش دیده فرو بر به گریبان خویش. من تا اونجا که بتونم خودت و آموخته هات رو معرفی و انتشار می دم. چرا که تو هم یک هدایتگر و چراغ راه جامعه هستی . راهی رو که انتخاب کردی درسته برو جلو ما هم هستیم. تاریخ اسم اونایی که ابن سینا رو کافر می دونستند به یاد نداره.
نقد کردن که راحته…من همیشه این مثالو برای دوستام میزنم که شاید یه مقاله بنویسید و ۱۰۰۰ نفر ازون هر کدوم حداقل یه ایراد بگیرن ولی مطئنم حداقل ۵۰۰ نفر از اونا نمیتونن حتی مقدمه ای مانند مقدمه مقاله تو بنویسن. در کامنتهای پستهای دیگه هم گفتم ما خیلی ادعا داریم… خیلی خیلی…
من هم فكر مي كنم همينطوره معمولا كساني كه نقد مي كنند مي خوان به خودشون و ديگران بگن ايني كه مي بينين كار جالبي نكره يه كار ناقص با كلي پيامدهاي بد انجام داده
ولي نكته خوبش اينجاس كه انسانهاي موفقي مثل شما اگه مي خواستن با كوچكترين سنگي كه جلوي پاشونه بخورن زمين الان تو جايگاهي نبودن كه اين نقد ها باعث آزردگيشون بشه