دوره آموزشی مقدمه‌ای بر تفکر سیستمی (کلیک کنید)

شومی منابع

«نعمت‌ های خدادادی به سرزمین ما» اصطلاحی است که از دوران کودکی در کتابهای درسی و برنامه‌های رادیو و تلویزیون شنیده ایم. ما همیشه خوشحال بوده ایم که کشور ما روی حوضچه‌های بزرگ نفتی و مخازن بزرگ گازی قرار گرفته است. همیشه به دلیل داشتن معادن متعدد احساس غرور کرده‌ایم. اما آیا واقعاً داشتن منابع متعدد زیرزمینی خوب است؟

شومی منابع - روز نوشته های محمدرضا شعبانعلی

سالهاست در دنیا پدیده ای به نام شومی منابع یا Resource Curse مورد توجه قرار گرفته است. دقت کنید که «شومی منابع» یک بحث متافیزیکی نیست که بگوییم همینکه زیر زمین در کشور شما سرشار از منابع بود شما روی زمین بدبخت خواهید زیست. این یک بحث مشخص استراتژیک و اقتصادی است. زمانی که منابع طبیعی شما استخراج می‌شوند و به درآمد ملی تبدیل می‌شوند، بدبختیها شروع می‌شوند. خصوصاً اگر این منابع تجدیدناپذیر باشند.

برخی از نتایج وجود «منابع زیرزمینی قابل فروش و صادرات» به این شرح است:

– تزریق پول حاصل از منابع زیرزمینی، «رشد کاذب اقتصادی» و «سرمایه‌ی در گردش» ایجاد می‌کند. این رشد اقتصادی به معنای رشد واقعی «تولید» و «خدمات» نیست. بلکه به معنای باز شدن بیشتر «سوراخ‌هایی به زیر زمین» است. در کشورهایی که «منابع زیرزمینی» وجود دارند و صادر می‌شوند، اکثر «شاخص های اقتصادی» معنای واقعی خود را ندارند.

– استقلال دولت از منابع مالیاتی یا وابستگی کمتر به درآمد مالیاتی و تکیه بر درآمد نفتی، باعث می‌شود «دولتها» عملاً خود را به مردم پاسخگو ندانند. واژه‌ی «مالیات دهندگان» که در بسیاری از کشورها معادل «ملت» به کار برده می‌شوند، صرفاً به معنای «افراد بی دست و پایی خواهد بود که توانایی فرار از پرداخت مالیات نداشته اند!».

– «مدیریت کلان» در این چنین کشورهایی دیگر یک «شغل غیر جذاب پر مسئولیت» با «درآمدی بسیار کمتر از میزان مسئولیت» نخواهد بود. بلکه به معنای «داشتن کلید صندوقچه‌ای» است که متعلق به نسل های بعد است و هر چه از آن بردارید، مشکلی پیش نخواهد آمد چون «نسل آینده» هنوز «نیامده» است.

– «ساختن امپراطوری» به یک عادت تبدیل می‌شود. اگر آغاز هر پروژه‌ی جدید، منوط به اتمام پروژه‌های قبلی و کسب درآمد از آنها باشد، نحوه‌ی مدیریت پروژه‌ها فرق خواهد کرد. اما اگر بودجه‌ی پروژه‌های جدید از زیر زمین تامین شود، شما به عنوان مدیر ترجیح می‌دهید به جای «تکمیل پروژه‌های مدیر قبلی» که در نهایت بخشی از اعتبار آن برای فرد دیگری خواهد بود، آن پروژه‌ها را نیمه کاره رها کنید و پروژه‌های جدیدی را با بودجه‌های جدید شروع کنید تا «نام خودتان» ماندگار شود!

– وقتی که درآمد سازمان شما از زیر زمین است، لازم نیست بهترین کیفیت کار را ارائه دهید. یا بهترین محصول را. یا بهترین خدمات را. مشتری و ارباب رجوع هم قطعاً اهمیت خاصی ندارد. چون حتی اگر مشتری و ارباب رجوع نباشد، باز هم سازمان شما درآمد و بودجه خواهد داشت! پس با خیال راحت به جای انتخاب نیروی انسانی توانمند، ترجیح می‌دهید بستگان و دوستان خود را در سازمان خود مشغول کنید. به این شکل هم بستگان شما را به عنوان «انسانی خیرخواه» که «خودش را گم نکرده» و «هنوز به خویشاوندان فکر می‌کند» می‌شناسند و هم محیط کار مطمئن تری خواهید داشت. به هر حال اگر روزی عاملی شما را به ترک شغل و سمت وادار کند، این عامل مدیریت ضعیف و عدم ایجاد درآمد نیست. بلکه «تخریب‌ها»ی اطرافیان است و با بودن خویشاوندان این احتمال کاهش می‌یابد.

– اشتباه نکنید. مشکلات صرفاً به بخش دولتی محدود نیست. بسیاری از شرکتهای خصوصی هم عملاً تامین کنندگان همان سازمانها هستند و درآمدشان بیشتر از کیفیت کار و محصول و خدمات، به «کیفیت ارتباط با مدیران سایر سازمانها» است. پس مدیر بخش خصوصی نیز دغدغه‌ی چندانی در خصوص نیروی انسانی کارآمد نخواهد داشت.

چنین می‌شود که برخی از کشورهای صاحب منابع زیرزمینی، ترجیح می‌دهند برای همیشه آن منابع را فراموش کرده و برای آیندگان ذخیره کنند و خود از اول یک اقتصاد جدید بسازند.

مطالعات امروز در اقتصاد جهان نشان می‌دهد «منابع خدادادی» واژه‌ی علمی و درستی نیست. مگر اینکه فرض کنیم خداوند ملتی را به نفرین خود گرفتار کرده است…

 

فایلهای صوتی مذاکره آموزش زبان انگلیسی آموزش ارتباطات و مذاکره خودشناسی

آموزش مدیریت کسب و کار (MBA) کارآفرینی کسب و کار دیجیتال

ویژگی‌های انسان تحصیل‌کرده آموزش حرفه‌ای‌گری در محیط کار



27 نظر بر روی پست “شومی منابع

  • علی جنیدی گفت:

    محمدرضا جان سلام، یه چند تا سوال برام پیش اومد… می خواستم بدونم به نظرت بحث شومی منابع در حوزه فردی هم به همین شکل صادق هست؟

    منظورم اینه که اگر فردی از لحاظ توانمندی ها و استعداد های فردی (هوش های ۹ گانه و استعدادهای ژنتیکی) بدون لحاظ کردن ثروت و شرایط محیطی (که توی مثال پورشه سوار و اتوبوس سوار به زیبایی مطرح کردی) اگر توانمندتر باشد در مقایسه با حالتی که توانمندیِ فردیِ کمتری داشته باشه آیا این عاملِ داشتنِ منابع زیادِ خدادادی باعث می شه که همون فرد نسبت به خودش کمتر تاثیر گذار باشه؟ (البته می دونم که در اون صورت اون فرد یک فرد جدیده و شاید مقایسه ی منطقی نشه کرد ولی برام جالب بود بدونم در این زمینه کسی کار پژوهشی کرده؟)

    میدونی داشتم فکر می کردم که برای یک ملت یک یا چند نفر تصمیم گیرنده کلان برای استفاده از منابع طبیعی هستند (رئیس دولت و نماینده های مردم) که مطابق آمار و در اغلب اوقات این منابع به هدر میره (شومی منابع) حالا اگه این قدرت تصمیم گیری رو در حوزه فردی به یک یا چند نفر (خود فرد یا پدر و مادر و معلمین) تشبیه کنیم نتیجه به چه شکلی میشه

    تحلیلی که خودم میدم اینه که اگر فرد مورد مطالعه توانایی های زیادی داشته باشه اگر بتونه با مدیریت صحیح، استراتژی فردی شو به درستی تعیین کنه و بدونه که می خواد در چه زمینه ای صاحب نظر بشه و با حذف کردن سرمایه گذاری زمانی روی دیگر توانمندی هاش میتونه تاثیر گذار باشه
    در حالی که همون فرد اگر توانایی های محدودتری داشته باشه شاید بدونه که فقط روی یک توانایی باید سرمایه گذاری کنه و به دلیل کمبود گزینه ها براش تصمیم گیری راحت تره و بتونه خیلی راحتتر زمینه تخصصشو پیدا کنه و تاثیر گذار باشه
    (پارادوکس انتخاب؟)
    یکمی که بیشتر فکر می کنم به نظرم میاد که شاید برای فرد کمتر توانمند صاحبنظر شدن توی یک حوزه راحتتر باشه تا فرد توانمندتر به دلیل اینکه انتخاب های گسترده فرد توانمندتر باعث سردرگمیش ممکنه بشه

    (فکر کنم قبلا توی یک پُستی از بازی ریسک صحبت شده بود)
    اگر بخوایم با بازی ریسک شبیه سازیش بکنیم فرد دارای توانمندی بیشتر و میشه تشبیه کرد به کسی که نیرو های پیش فرض بازیش در جاهای مختلف نقشه پخش شده و این که تصمیم بگیره کجا رو میخواد فتح کنه و تمرکز کنه نیروهای بعدیشو قرار بده کار سختی میشه نسبت به کسی که با توانایی کمتر، نیروهاش فقط در یک منطقه متمرکز هستن و عملا “گزینه دیگری” نداره

    سپاسگزارم از وقتی که میگذاری پیشاپیش

  • عبداله گفت:

    سلام

    مایکل پورتر (اقتصاد دان دانشگاه هاروارد) مقاله ی نوشته با عنوان ” ۱۹۹۰ ,the competitive advantage of nations” که به تئوری الماس هم ازش یاد میشه. تو این مقاله کشورهای نظیر آلمان، ژاپن، سوئیس، دانمارک و … مورد بحث قرار می گیرند و اینکه چه عواملی باعث پیشرفت صنایع این کشورها و در نهایت بدست آوردن مزیت رقابتی اون کشورها در مقایسه با سایر ملت ها میشه.
    فهم بنده از مقاله این هست که وجود منابع طبیعی در کنار یکسری عوامل بیان شده دیگه می تونه عاملی در رشد اقتصاد جوامع بشه.

    تندرست باشید

  • مهدی گفت:

    دکتر شریعتی می گفت:…شما جوانان که از نعمت محرومیت برخوردارید!محرومیت از منابع میتونه نعمت باشه

  • دیدگاهتان را بنویسید (مختص دوستان متممی با بیش از ۱۵۰ امتیاز)


    لینک دریافت کد فعال

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

    yeni bahis siteleri 2022 bahis siteleri betebet
    What Does Booter & Stresser Mean What is an IP booter and stresser