دوره‌های صوتی آموزشی مدیریت و توسعه فردی متمم (کلیک کنید)

شب یلدا

به مناسبت شب یلدا امشب از ساعت ۹ تا ۱۲ در سایتم مینشینم.

اگر حوصله داشتید به خانه آنلاین خود سر بزنید

هر کس به عنوان نقل و آجیل میتواند بهترین جمله ای را که تا کنون خوانده است بیاورد

آموزش مدیریت کسب و کار (MBA) دوره های توسعه فردی ۶۰ نکته در مذاکره (صوتی) برندسازی شخصی (صوتی) تفکر سیستمی (صوتی) آشنایی با پیتر دراکر (صوتی) مدیریت توجه (صوتی) حرفه‌ای‌گری در کار (صوتی) کتاب های مدیریت راهنمای کتابخوانی (صوتی) آداب معاشرت (صوتی) کتاب های روانشناسی کتاب های مدیریت  


100 نظر بر روی پست “شب یلدا

  • البرت گفت:

    کیتینگ گفت: اگه درباره مسئله ای مطمئن هستید، خودتون رو وادارید که به نحو دیگه درباره ش فکر کنید، حتی اگه بدونید این دیدگاه تازه ی شما نادرست یا احمقانه است. وقتی مطلبی رو می خونید، تنها فکر نویسنده رو مد نظر قرار ندید، کمی درنگ کنید و ببینید نظر خودتون درباره ی اون موضوع چیه.

    باید تلاش کنید بچه ها تا صدای خودتون رو باز یابید، و هرقدر دیرتر شروع کنید، امکان دستیابی به این هدف رو از کمتر می کنید. ثارو گفته: ” عمر بیشتر انسان ها در یاسی خاموش سپری می شود. چرا باید به یه چنین زندگی ای تن در بدیم؟ خطر کنید و در راهی جدید قدم بگذارید. همین حالا…”

  • شیما گفت:

    اینترنت خوابگاه ما چن روز که به هم ریخته، چیزی رو نمیشه دانلود کرد
    نمی تونم مصاحبه رو دانلود کنم

  • شیما گفت:

    صاحب خونه نمیخواد به ما آجیل بده؟!

  • پرویز گفت:

    یلدات مبارک…
    توی این روزها که همه تریپ افسرده برداشتن یه همچین روزهای شادی برای مردم و جامعه لازمه…

    راستی من می خواستم برم گودبای پارتی جعفر خوب شد نرفتم….
    😀

  • fereshteh گفت:

    man ke emshab az shame yalda o tanagholatesh binasibam:( be khatere in sarmakhordegiye bimoghe
    shabe yalda akhe vaghte sarma khordane??? 🙁

  • Setareh گفت:

    تا آپلود فایل استاد ،من یک سوال بپرسم؟
    پاییز بهتره یا زمستون؟
    حالا باید دلتنگ پاییز بشیم یا خوشحال از اومدن زمستون؟

  • شیما گفت:

    اومدیم خودتون رو ببینیم
    راضی به زحمت نیستیم 🙂

  • shabanali گفت:

    دارم یک گفتگو رو که علیرضا صائبی با من انجام داده آپلود می کنم. چند دقیقه دیگه میتونید تو قسمت روزنوشته ها به اون گوش بدید.

  • آرزو گفت:

    براي كشتي هاي بي حركت!
    موج ها تصميم مي گيرند!

    بساط شادي و خوشحاليتون هميشه مستدام باد
    يلداتون شاد شاد

  • شیما گفت:

    امشب اومدم یکم پرحرفی کنم و شلوغ بازی در بیارم و برم 🙂

    دوستان چرا اینقدر جمله هاتون طولانیه! کوتاه بنویسین قشنگ تره

    صاحب خونه کجایی؟

  • فهیمی گفت:

    یادمان باشد در این شب سرد یلدایی ،هستند افرادی که با ها کردن، دستان خود را گرم می کنند، به امید پایان یافتن مشکلات زلزله زدگان آذربایجان.

  • شیما گفت:

    یوهو! کسی اینجا نیست؟

  • sanam گفت:

    تا حالا کافه آنلاین نیومده بود. هرکی برا خودش چیزی مینویسه میره؟!؟!؟!؟

    یه جور دیگه تصور کرده بودم.

  • fereshteh گفت:

    چند این شب و خاموشی ؟ وقت است که برخیزم
    وین آتش خندان را با صبح برانگیزم
    گر سوختنم باید افروختنم باید
    ای عشق بزن در من کز شعله نپرهیزم
    صد دشت شقایق چشم در خون دلم دارد
    تا خود به کجا آخر با خاک در آمیزم
    چون کوه نشستم من با تاب و تب پنهان
    صد زلزله برخیزد آنگاه که برخیزم
    برخیزم و بگشایم بند از دل پر آتش
    وین سیل گدازان را از سینه فرو ریزم
    چون گریه گلو گیرد از ابر فرو بارم
    چون خشم رخ افزود در صاعقه آویزم
    ای سایه ! سحر خیزان دلواپس خورشیدند
    زندان شب یلدا بگشایم و بگریزم
    هوشنگ ابتهاج

  • شیما گفت:

    سلام
    منم اومدم

  • البرت گفت:

    شاگردان تازه کار شیطان به تازگی از نخستین مأموریت در زمین، بازگشته بودند. همه حلقه زده بر گرد شیطان. هر کسی گزارشی میداد از آنچه کرده و از فریبهایی که در شبها و روزهای گذشته بر آدمیان رفته است. یکی از شاگردان اما، دل خسته و نومید، با لحنی سرشار از شکایت گفت:
    همه آنچه به ما گفتی، خوب بود و عملی. هر آدمی را ابزاری به کار می‌آمد و لذت فریفتن، آتش وجود ما را گرم و شعله ورتر می ساخت. اما بودند گروهی کارآزموده، که خطا را از صواب به خوبی تشخیص میدادند:
    آنها میدانستند که دروغگویی خطاست و میتواند تخم کینه و دام شکست بپراکند.
    آنها میدانستند که غرور خطاست و حس نفرت را در اطرافیان بیدار میکند.
    آنها می دانستند که خیانت خطاست و میتواند تناورترین درختهای دوستی را بشکند.
    آنها می دانستند که دزدی خطاست و آنکس که می دزدد، زودا که بیش از آنچه به دزدی برداشته، از اعتبار خود بر زمین نهد.
    آنها میدانستند که …
    شیطان سخنان آن شیطانک را قطع کرد. لبخندی زد و با آرامش کامل گفت:
    در گوش آنها بخوان: «اینها همه خطاست. اما برای هر خطایی،‌ فرصت جبرانی هست».*
    جمله دوم

  • Setareh گفت:

    سلام استاد
    یلداتون مبارک
    یلدای ما رو که شیرین تر کردین با این مهمونی

  • البرت گفت:

    با تو که حرف میزنم،
    دیگر فراموش میکنم که کجا هستم،
    فراموش میکنم که ساعت چند است،
    فراموش میکنم که کدامین روز از کدامین ماه از کدامین سال است
    فراموش میکنم که در اطرافم چه میگذرد،
    فراموش میکنم که از کجا آمده ام خسته و مرده تا اینجا
    فراموش میکنم که کجا باید بروم در مسیری سرد و طولانی تا کجا.

    با تو که حرف می زنم،
    فراموش نمیکنم آن ثانیه ها و لحظه ها را
    حک میشوند تک تکشان در ذهنم برای همیشه
    در حافظه ام، نقاطی را ساخته ای که می درخشند تا همیشه،
    و به دست فراموشی سپرده نمیشوند به دست هیچ حادثه ای.
    با تو ابدی بودن لحظه ها را تجربه میکنم.

    تو باعث شدی که بفهمم،
    تقسیم برابر و بی تفاوت زمان، به سال و ماه و روز و ساعت و دقیقه و ثانیه،
    ابتکار کسانی بوده که هیچگاه در زندگی، عشق را تجربه نکرده اند.
    برای فراموش کردن اولین جمله امشب

  • samira گفت:

    قصه ی اصحاب کهف یک شوخی ست. اینجا اگر یک روز بخوابی فراموش میشوی.

  • گیتی گفت:

    سلام به همه
    یلداتون مبارک… @};-

    ***

    خسته ام از آرزوها ، آرزوهای شعاری
    شوق پرواز مجازی ، بالهای استعاری

    لحظه های کاغذی را، روز و شب تکرار کردن
    خاطرات بایگانی،زندگی های اداری

    آفتاب زرد و غمگین ، پله های رو به پایین
    سقفهای سرد و سنگین ، آسمانهای اجاری

    با نگاهی سر شکسته،چشمهایی پینه بسته
    خسته از درهای بسته، خسته از چشم انتظاری

    صندلی های خمیده،میزهای صف کشیده
    خنده های لب پریده ، گریه های اختیاری

    عصر جدول های خالی، پارک های این حوالی
    پرسه های بی خیالی، نیمکت های خماری

    رو نوشت روزها را،روی هم سنجاق کردم:
    شنبه های بی پناهی ، جمعه های بی قراری

    عاقبت پرونده ام را،با غبار آرزوها
    خاک خواهد بست روزی ، باد خواهد برد باری

    روی میز خالی من، صفحه ی باز حوادث
    در ستون تسلیتها ، نامی از ما یادگاری

    زنده یاد قیصر امین پور
    ***
    از یک جمله بیشتر شد ببخشید…

  • Setareh گفت:

    استاد نوشتید ۹،حالا که ۸:۲۸ هست.
    چی کار کنیم بریم ۹ بیایم یا بمونیم؟

  • Setareh گفت:

    یلدا بهونه ای کوچیکه برای جمع شدن های بزرگ.
    جمع شدن های بزرگ برای میزبانی از یه مهمون عزیز و دوست داشتنی.
    خوشحالم که این بهونه ی کوچیک ،بهونه ای بزرگ شد برای دیدار دوستای عزیز و دوست داشتنیم.
    ممنونم به خاطر میزبانی امشبتون.
    خیلی ی ی ی ی ی ی ی ی ی ی ی ی.

  • sanam گفت:

    مهم نیست که چه حرفه ای داری، مهم این است که چقدر حرفه ای هستی.
    یلداتون مبارک

  • البرت گفت:

    امشب تولد عشقمه عاطفه
    شب یلدا همه دوستان به خیر ونیکی چقد دلم تنگ اینجا شده بود من میخام چند تا نظر بزارم امشب بعله

  • rasool گفت:

    salam ostad
    yaldat mobarak

  • fereshteh گفت:

    yaldatoo mobarak 🙂

  • مرجان گفت:

    سلام

    یلداتون مبارک استاد 🙂
    ما به خاطره ها پبوستیم استاد؟

  • تابش گفت:

    این گفتگوی شما خیلی آرامش بخش بود

    واقعا حال کردم

  • تابش گفت:

    سلام استاد

    بعد از همایش مذاکره حرفه ای قرار شد لیست کتابهایی که در زمینه توسعه مهارتهای فردی خودتون مطالعه کرده بودین برام بفرستین.

    تا کی منتظر باشم؟ عزیزم

  • تابش گفت:

    Think Big , Act Small, Progress Fast

    بزرگ فکر کنید
    کوچک عمل کنید
    سریع پیشرفت کنید

    یلداتون مبارک

  • دیدگاهتان را بنویسید (مختص دوستان متممی با بیش از ۱۵۰ امتیاز)


    لینک دریافت کد فعال

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

    yeni bahis siteleri 2022 bahis siteleri betebet
    What Does Booter & Stresser Mean What is an IP booter and stresser