دوره آموزشی مقدمه‌ای بر تفکر سیستمی (کلیک کنید)

آیا خیریه‌ها کار خیر انجام می‌دهند؟

فصل زمستان شده است و به بهانه‌ی نزدیکی عید نوروز، موسسات خیریه فعالیت‌های گسترده‌ی خود را آغاز کرده‌اند. طی این هفته و هفته‌های آتی در چند برنامه از برنامه‌های خیریه شرکت خواهم کرد. با تعداد زیادی از این نوع موسسات ارتباط دارم و فعالیت و زحمات آنها را تحسین می‌کنم و خودم را نیز عضو بسیار کوچکی از خانواده‌ی آنها می‌دانم. اما مستقل از یک «انسان» به عنوان یک «مشاهده‌گر بیرونی» می‌خواهم با شما در خصوص میزان مفید بودن فعالیت‌های خیریه در ایران صحبت کنم.

بازار کمکهای خیریه در ایران

بدیهی است آنچه در اینجا می‌نویسم صرفاً نظرات شخصی من است و به هیچ وجه منافی زحمات دوستان خوبم در موسسات خیریه مختلف نمی‌باشد. اما احساس می‌کنم نگاه بلند‌مدت تر در این خصوص می‌تواند به بهبود وضع اقتصادی طبقات پایین‌تر جامعه کمک بیشتری بنماید.

در خصوص فعالیت‌های خیریه در ایران ذکر چند نکته ضروری است. امیدوارم شما موارد زیر را بررسی و نقد کرده و در صورتی که نتیجه‌گیری خاصی دارید آن را برای من هم بنویسید:

۱) در ایران به طرز عجیبی با تعدد مراکز خیریه مواجه هستیم. واقعیت این است که اگر من به عنوان یک فرد، حجم پول یا سرمایه‌ی قابل توجهی داشته باشم، به موسسات دیگر اعتماد نمی‌کنم و ترجیح می‌دهم یک موسسه‌ی خیریه‌ی جدید تاسیس کنم تا دقیقاً بر اساس اهداف و ارزشهای من کار کند. نتیجه این می‌شود که بازار کار خیر، دارای ساختار بسیار غیرمتمرکز می‌باشد. کافی است به یک نمایشگاه یا یک کنفرانس خوب بروید و تعداد زیادی غرفه‌های خیریه را ببینید که در کنار یکدیگر قرار گرفته‌اند و هر کدام تلاش می‌کنند شما را به پرداخت کمک مادی، ترغیب و گاهی «وادار» کنند. همیشه با خودم فکر کرده‌ام که کاش فعالیت‌های خیریه در ایران تا حدی تجمیع می‌شد تا ما با تعداد کمتری موسسه، اما با ابعاد بزرگتر و قدرت بیشتر مواجه بودیم. به این شیوه نظارت بر موسسات خیریه نیز کار ساده‌تری بود. اما چه می‌توان کرد که خیریه ها نیز در ایران تابع همان اصول صندوق‌های قرض‌الحسنه و حتی تابع اصول «بقالی» ها هستند. وقتی چند برادر هم با هم بقالی می‌زنند، به محض اینکه درآمدشان از حد مشخصی بیشتر شد، دیواری در آن میان می‌کشند و دو بقالی کوچک‌تر ایجاد می‌شود! حالا هر کس به سلیقه‌ی خود کالا می‌آورد و به سلیقه‌ی خود می‌فروشد.

۲) کمک‌های خیریه در ایران به ساده‌ترین و کوته‌نظرانه ترین شکل ممکن است. همه‌ی موسسات از شما «پول» می‌خواهند. تو گویی که تنها مشکل جامعه نبودن پول است. بسیاری از موسسات خیریه در ایران یک «گدایی سازمان‌یافته» را ترویج داده‌اند. نوعی گدایی که در آن، از افراد و سازمانها و موسسات، پول دریافت می‌شود تا در میان فقرا توزیع شود! این شیوه‌ی گدایی (یا اجازه‌ بدهید بگویم: کار خیر) بد نیست. اما هرگز نمي‌تواند مولد باشد. با این شیوه ۲۰۰ سال دیگر هم در این کشور هم گدا داریم و هم گداخانه و این بازی همچنان ادامه خواهد یافت.

۳) بگذارید شفاف‌تر بگویم. وقتی من یک موسسه‌ی خیریه تاسیس می‌کنم و یقه‌ی مدیران شرکت‌ها را می‌گیرم تا آنها هم با هزار ناز و اطوار و منت، چند میلیون یا چند ده میلیون تومان را به موسسه‌ی من کمک کنند، عملاً از ظرفیت اجتماعی این مراکز و شرکت‌ها استفاده نکرده‌ام. شرکت‌ها هم برای اینکه اعلام کنند «ما خوب هستیم» و «مسئولیت اجتماعی» را می‌فهمیم، با علاقه‌ و استقبال، این فعالیت‌ها را حمایت می‌کنند. دیگر کسی از آنها نمی‌پرسد که این «کار خیر» شما و «مسئولیت اجتماعی شما» چند دهم درصد کل درآمد شماست؟ اما از شرکت‌ها می‌توان کارهای خیر بهتری خواست. کافی است هر شرکت در طول سال، چند ده نفر یا چند نفر یا چند صد نفر را به عنوان کارآموز، در مجموعه‌های خود بپذیرد. حتی اگر این پذیرش رایگان هم باشد و حقوقی به کارآموزان داده نشود تبعات خوبی وجود خواهد داشت: این کارآموز زمانی که از دانشگاه فارغ‌التحصیل می‌شود، به جای گدایی شغل با یک رزومه‌ی خالی پر از مهارت‌های بی‌خاصیت، مي تواند مدعی باشد که چند ماه در یک شرکت معتبر کار کرده است. حتی اگر نیروی کار ارزشمندی باشد، از این شانس برخوردار است که در یکی از همین مجموعه‌ها مشغول کار شود. اما راستی چرا این اتفاق نمی‌افتد؟ چرا کار خیر ما، یک کار پیش پا افتاده‌ی سطحی در اندازه‌ی «صدقه‌ دادن» است؟

۴) به نظر من مهم‌ترین دلیل، در دید سطحی جامعه به کار خیر خلاصه می‌شود. هیچ مدیری نمی‌تواند بگوید من به عنوان کار خیر، ۱۰۰ نفر کارآموز را به شرکتم دعوت کردم تا برای من کار کنند. مردم کمتر به این نکته دقت می‌کنند که حضور یک کارآموز حتی بدون دریافت حقوق، برای یک شرکت به معنی «هزینه» است و این هزینه‌ای که شرکت صرف می‌کند در بلندمدت برای جامعه به ارزش تبدیل می‌شود. احتمالاً مردم خواهند گفت: «این سرمایه‌داران زالو صفت را ببین که از جوانان دانشجوی ما هم کار مفت می‌کشند!». چنین می‌شود که مدیر یا مالک یک شرکت، تصمیم می‌گیرد از همان مکانیزمی که در کودکی استفاده می‌کرد و سکه در صندوق صدقات می‌انداخت. در دهه چهارم و پنجم زندگی هم استفاده کند. تعداد سکه‌ها بیشتر شده و صندوق‌ها بزرگتر. اما مدل فکر کردن و کمک کردن، همچنان کودکانه است.

۵) جامعه‌ی ما در نگاه به کار خیر، مشکل دیگری هم دارد و آن اینکه حاضر نیست بپذیرد که کار خیر، «هزینه‌های ستادی» هم دارد. به هر حال باید بپذیریم که یک موسسه‌ی خیریه بزرگ و حسابی، نیازمند «روابط عمومی» قدرتمند است. همچنانکه نیازمند «واحد بازاریابی خوب» و همچنانکه نیازمند «واحد سرمایه‌گذاری قدرتمند و اثربخش». اما افرادی که در این زمینه قدرتمند باشند، حقوق می‌خواهند. حالا با خود فکر کنید که یک موسسه‌ی خیریه، حقوق ماهی چند میلیون تومانی به یک متخصص بازاریابی یا برندینگ یا تبلیغات یا روابط عمومی بدهد. مردم آن موسسه را به عنوان «خائن در امانت» تکفیر خواهند کرد. نتیجه این می‌شود که نیروهای انسانی گرانقیمت و ارزشمند، کار خیر را رها می‌کنند و کسانی در موسسات به «موتور تفکر» تبدیل می‌شوند که از تمام کار خیر، یک «دل پاک» را به ارث برده‌اند. قصد من در این نوشته زیر سوال بردن انسانهای توانمند و ارزشمندی نیست که وقت خود را به رایگان در اختیار موسسات خیریه قرار می‌دهند، من از این انسانها کم نمی‌شناسم. اما حرف من این است که تکیه بر «نیت خیر» برای بنای یک «موسسه‌ی خیریه» کافی نیست. موسسه‌ی خیریه یک سازمان است. مثل هر سازمان دیگری استراتژی می‌خواهد. بازاریابی می‌خواهد. روابط عمومی می‌خواهد. برندینگ می‌خواهد. ساختار سازمانی می‌خواهد. مدیریت ارتباط با مشتری می‌خواهد و  ده‌ها مورد دیگر. مواردی که باید بر اساس «علم» و نه با تکیه بر «نیت خیر» بنا شوند. همچنانکه در تشکیل دادگاه و تنظیم قانون و … نیز فرض بر سالم بودن همه نیست که اگر بود قانونی لازم نبود. ساختار صحیح ساختاری است که انسانها با نیت نادرست هم در آن نتوانند دست از پا خطا کنند. اینجاست که «تعهد» رنگ می‌بازد و «تخصص» می‌تواند مجالی برای عرض اندام پیدا کند.

۶) قبلاً در زمینه‌ی برخی کمپین‌های تبلیغاتی که اخیراً برای موسسات خیریه رواج پیدا کرده است نوشته‌ام و نمی‌خواهم اینجا تکرار کنم. حتی نمی‌خواهم آنها را تایید یا تکذیب کنم. اما اگر کمپین‌هایی را می‌بینیم که از منافع مادی و معنوی، سهم زیادی برای سرمایه‌گذار ایجاد شده و سهم بسیار کمی برای موسسات خیریه می‌ماند، دلیلش ضعف موسسات خیریه در برنامه‌ریزی داخلی و طراحی کمپین‌های اثربخش است. و باز تکرار می‌کنم که موسسات خیریه در این زمینه مقصر نیستند. آنها هم مثل من و شما گیاهی هستند که در خاک فرهنگی امروز ایران، رسته‌اند و از این خاک و از این فرهنگ، در این نقطه از تاریخ و جغرافیا، گیاه بهتری نمی‌تواند رست.

۷) استراتژی تبلیغاتی نهادهای خیریه هم بعضاً رقت انگیز است. تصویر کودکان بدبخت و فلک زده، خانه‌های خراب، نگاه‌های ملتمس و … بهترین شیوه‌ی تبلیغات نیست. برخی از این موسسات را می‌شناسم که مثلاً در فیس بوک یا جاهای دیگر، حضور آنلاین دارند و هر روز تصاویر رقت‌باری از مستمندان و فقیران را نشان می‌دهند و انتظار دارند که من و شما هم صفحه‌ی آنها را «لایک» کنیم. به نظر من لایک کردن صفحه‌ی این نوع موسسات یک نوع «مازوخیسم» محسوب می‌شود که انسان سالم به ندرت، تصمیم به انجام آن می‌گیرد. آيا روش بهتری وجود ندارد؟ واقعیت این است که چرا. ما هنوز به خاطر نسپرده‌ایم که در تبلیغات، باید حداقل ۷۰٪ محتوا آموزشی بوده و حداکثر ۳۰٪ محتوا تبلیغی باشد. ای کاش یک موسسه‌ی خیریه، که به فرض در زمینه‌ی کمک به تحصیل دانش آموزان فعال است، صفحه‌ای درست می‌کرد به نام «اصول تربیت فرزند و ارتباط با فرزند». هر روز عکس و تصویر جوانان و نوجوانان را در بهترین لباس‌ها و پوشش‌ها می‌گذاشت و از متخصصان می‌خواست که چند پاراگراف در خصوص تربیت بهتر فرزند،‌ مطلب بنویسند. در قسمت بالای صفحه هم یک علامت کوچک می‌گذاشت که:‌ «حالا که امکان تربیت و آموزش صحیح فرزند خود را دارید، به کسانی هم فکر کنید که دغدغه‌ های مالی کوچک، مانع فکر کردن به دغدغه‌های بزرگ زندگی» برای آنها شده است. یک شماره حساب ساده می‌توانست پول بیشتری را با رضایت بیشتر و به شکل مولد‌تر برای کودکان بی‌سرپرست یا بد‌سرپرست یا طبقات پایین‌تر جامعه فراهم سازد. «اندوه فروختن» و «ترحم خریدن» ابزاری نیست که در بلندمدت دوام و قدرت داشته باشد.

خلاصه‌ی حرفم، جمله‌ی زیبای ولتر است که در حد یک آیه‌ی آسمانی دوستش دارم آنجا که می‌گوید: «جاده‌ی جهنم را با نیت‌های خیر سنگفرش کرده‌اند…» و جمله‌ی آخر اینکه، همه‌ی حرف‌های بالا و همه‌ی درد و دل‌هایی که گفتم نباید باعث شود که من و شما به «محک» یا «بنیاد کودک» یا «بهنام دهش پور» یا «جمعیت امام علی» و … کمک نکنیم. باید به آنها کمک کنیم و در عین حال به راه‌حلی بیندیشیم که در بلندمدت، «گدایی سازمان‌یافته» تنها راه سیر کردن شکم عزیزترین هم‌وطنانمان نباشد…

 

فایلهای صوتی مذاکره آموزش زبان انگلیسی آموزش ارتباطات و مذاکره خودشناسی

آموزش مدیریت کسب و کار (MBA) کارآفرینی کسب و کار دیجیتال

ویژگی‌های انسان تحصیل‌کرده آموزش حرفه‌ای‌گری در محیط کار



81 نظر بر روی پست “آیا خیریه‌ها کار خیر انجام می‌دهند؟

  • محمد رضا گفت:

    محمد رضاي عزيزم سلام و درود،من ابراهيمي فرد هستم از بندر انزلي،مجال اين نيست كه خودم رو معرفي كنم،قبلا براتون پيام گذاشتم،دوستي در شهرمون كه از نظر مالي توي شرايط مناسبي بود،با فروختن چندين دستگاه آپارتمان و ساختن يك مجموعه بزرگ،داره با خرج خودش ،از بيش از ٢٥ كودك بي سر پرست و بد سرپرست نگهداري ميكنه،و براشون از هيچ چيز دريغ نميكنه وبه انواع كلاسهاي موسيقي و ورزشي و اسب سواري و تقريبا تمام جشنواره هاي ممكن ميبره،و حتي اياب و ذهابشون به مدرسه رو هم شخصا انجام ميده،من در مورد شما با ايشون صحبت كردم و راغب شد كه از شما دعوت كنه كه مجموعه ايشون رو ببينين و بهش فقط كمك فكري بكنين،چون من در مورد فرم زندگيتون براش صحبت كردم و ايشون ميل داره از شما دعوت كنه.البته من هم شخصا آمادگي پذيرايي از شما رو دارم،به همه مشكلات و بي وقتيهاتون هم واقفم،به هر حال هر روز از من سراغ شما رو ميگيره،.از اونجايي كه من نظريات شما رو براش تشريح كردم،خيلي دوست دارم براش كاري بكنم،و …ببخشيد كه اينجا پيام گذاشتم،جسارتا منتظر دستور شما هستم و آمادگي خدمتگذاري دارم،دوست دار هميشگي تون

  • هموطن گفت:

    با سلام به دوستان بخدا من کارمند خیریه بودم این پولارو خرج فقرا نمی کنن به ما میگفتن سی درصد درامد خرج خیریه و کارمندا میشه بقیش برا فقرا ولی بر عکس بود تورو خدا اگه خودتون کسی رو میشناسین کمک کنین .ما اگه تا غروب پول لازم که اونا توقع داشتن رو جمع نمیکردیم کلی سر ما داد میزدن اگه برای مردم فقیره چرا هر تخلیه گری که بیشتر پول میارود جایزه میدادن تا تشویق شه به زور از مردم پول بگیره من از زبان یکی از فقرا شنیدم فقط ماهی ۳۰ هزار بهشون میدادن در حالی که به ما گفتن ماهی ۴۰۰ هزار میدیم حداقل روزی صدمیلیون درآمد داشتن خدا ازشون نگذره که پولی را که مردم برای فقرا میدن میخورن

  • ژیلا گفت:

    دوست عزیز،فرمایشات شما بسیار عاااالی،اما واقعیت خیریه ها در ایران به علت خصوصی بودنشان ، نیات و شعور مؤسسینش است،در جایی که مؤسس خیریه اهداف خاصی را دنبال می کند به تبع آن ،سواد وشعو رش سیستم را در راستای همان اهداف سازماندهی خواهد کرد
    بنده فکر میکنم که دوستان وهمراهانی که احساس مسئولیت میکنند و براشون درستی این فعالیت مهمه اولاً اطلاعاتشون رو در زمینه چگونه کمک کردن به افراد درمانده رو ،بالا ببرند و دوم اینکه بیلان کار خیریه رو البته به صورت عقلانی و ریشه ای ببینند
    برخی از نیات تفکر کار خیر ؛
    دریافت صحیحی از معنای زندگی
    علاقه اجتماعی و عشق به همنوع…
    فرار از وجدان درد وسعی در توجیه وضعیت موجود…
    تجارت آسان جهت کسب منافع مالی در زیر لوای نقاب عامه پسند…

  • الهام سجادی گفت:

    سلام. صحبت هاتون بسیار مفید و به جا بود

    من با یکی از این خیریه های مفید همکاری می کنم

    مایل بودید به سایت سازمان خیریه جامع امام علی (ع) سر بزنید
    http://www.namazan.ir

  • feri گفت:

    می توان به انها سر زد وهزینه یک مهارت اموزی را مستقیما به جایی پرداخت یا در اموزش و کنکور و اموزش یک مهارت برای انها کلاس گذاشت

  • امین گفت:

    با سلام ؛
    جناب آقای شعبانعلی ؛
    نوشتتون همان درد دل افرادی است که در این راه قدمی گذارده اند … لیکن بنده مشاور چندین خیریه بزرگ در کشور هستم اینها نه تنها بدنبال کسب درامد و دریافت هیچگونه وجهی از دیگران نیستند بلکه یک بخشی از درامدشان را بطور منظم وارد خیریه اشان کرده اند و به صلاحدید خودشان هزینه می کنند … ولی همانطور که فرمودید تفکر سیستمی وجود ندارد.
    بنظر بنده صورت مساله اصلی عدم وجود یک بانک اطلاعاتی کامل و ارتباط معنی دار خیریه ها با یکدیگر و ارتباط افراد نیازمند با خیریه های مذکور است. بهر جهت در این مقوله هم کارهایی در دست اقدام است خوشحال میشوم از راهنمایی شما و یا دوستان دیگر بهره مند شویم .
    موفق باشید

  • محمد گفت:

    ایراد گرفتن یا بقولی نقد وقتی مفیده که راهکاری برای تصحیح ارائه بشه وگرنه میشه بهونه لطفا راهکار بدین اجراش با من

  • سجاد محمدزاده گفت:

    با سلام خدمت شما بزرگوار
    از نوشتتون لذت بردم امروز برای اولین با ر سایتتون دیدم واقعاً عالی بود با اجازتون از مطالبتون استفاده می کنم
    ممنون از مطالبتون اگه امکان داره یه نوشته راجب توسعه مراکز خیریه با الگوی بازاریابی را بزاریدد تا آخر عمر ممنونتون می شم .

  • رسول ايرانشناس گفت:

    محمد رضا جان ، سلام و عرض ادب
    بعضي اوقات كه شرايط كاري و شخصي اجازه ميده دل نوشته هات رو مي خونم و ازشون هم لذت مي برم و هم درس مي گيريم و اما سه نكته درباره اين پست :
    ۱- جمله زيباي ولتر رو چند بار در فايل صوتي تفكرسيستمي كه امسال در دانشگاه آزاد توليد كردي گوش كرده بودم اما با اين پست معني كاملش رو فهميدم .
    ۲- شك ندارم كه هر انسان آزاده و نوع دوستي مثل خودت و دوستان اين خونه كارهاي خيرخواهانه رو دوست دارند و تبليغ مي كنند و من مطئنم نقدت به چگونگي انجام اين كاره نه چرايي اون .
    ۳- در حال و هواي اين روزها ( ماه رمضان ) برنامه هاي مختلف تلويزيوني براي تبليغ — گدایی سازمان‌یافته – با حضور افراد سرشناس پخش ميشه و به نظرم ميرسه به اشتراك گذاشتن مجدد اين پست ميتونه مفيد باشه .
    ۴- اگر خوانندگان كامنت ما رو به ريا كاري وجانبداري با منظور خاص و امثال اينها متمهم نكنند ، روش پيشنهادي براي كمك به تحصيل بچه هاي مستعد كه مشكلات مالي خيلي جدي دارند چيه ؟
    ببخشيد كامنتم طولاني شد .

  • دیدگاهتان را بنویسید (مختص دوستان متممی با بیش از ۱۵۰ امتیاز)


    لینک دریافت کد فعال

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

    yeni bahis siteleri 2022 bahis siteleri betebet
    What Does Booter & Stresser Mean What is an IP booter and stresser