دوره‌های صوتی آموزشی مدیریت و توسعه فردی متمم (کلیک کنید)

در حاشیهٔ راجر روزنبلات

روزنبلات

در این چند روز، تراکم کارها و فشار ذهنی‌ام در حدی است که حس کردم نمی‌توانم مطالب جدی و سنگین و تحلیلی بنویسم. حرف زدن از سیستم‌ها، سیاست، علوم اجتماعی، تاریخچه تحول دولت‌ها و …، ذهن آزاد و حالی متفاوت می‌خواهد. به همین علت فکر کردم خوب است در حد یک یا دو هفته، تا سبک‌تر شدن کارها، روزنوشته‌ها را با مطلب ساده‌تری به‌روز نگه دارم. سال‌هاست روش ثابتی برای کتابخوانی قبل از خواب دارم. معمولاً نویسنده‌ای را انتخاب می‌کنم و مجموعه آثارش را کنار دستم می‌گذارم تا هر شب قبل خواب، ولو در حد خط از او بخوانم و سپس بخوابم. در این چند هفته، مجموعه آثار راجر روزنبلات، کنار دستم بوده و به تدریج آن را می‌خوانده‌ام و می‌خوانم. البته حدس زدنش برایتان سخت نیست. در روزهای اخیر دو مطلب از پاراگراف فارسی متمم […]

مقدمه‌ای بر مقدمهٔ چرا ملت‌ها شکست می‌خورند | بخش دوم

چرا ملتها شکست می خورند

دی ماه سال گذشته در پاسخ به پرسشی که مصطفی خودمانی عزیز مطرح کرده بود، مطلبی نوشتم با عنوان «مقدمه‌ای بر مقدمهٔ کتاب چرا ملت‌ها شکست می‌خورند.» در آن مطلب به سوال مصطفی پاسخ ندادم و صرفاً با اشاره به مباحثی که داگلاس نورث و چارلز تیلی مطرح می‌کنند، توضیح دادم که درک آقای احمد میدری از مفهوم «انحصار در حوزهٔ امنیت» دقیق نیست یا اگر هست، لااقل شکل بیان‌‌شان می‌توانست بهتر باشد. کسانی مثل تیلی و نورث، انحصار در تأمین امنیت را نقد نمی‌کنند. قرار نیست تأمین امنیت، یک بازار باشد و سازمان‌ها با هم بر سر امنیت ملت رقابت کنند. تأمین امنیت در کشورها معمولاً انحصاری است یا حداکثر در اختیار چند سازمان محدود است. مثلاً در آمریکا: FBI و CIA و DoD (سازمان‌هایی مثل NSA و DIA و NGA و … همگی […]

پیام‌ها و پیامک‌ها | نهمین نمونه

پیامها و پیامکها

باز هم چند جملهٔ تکراری در مقدمهٔ پیام‌ها و پیامک‌ها رو می‌نویسم و در ادامه، مجموعهٔ جدیدی از پیام‌ها رو نقل می‌کنم. *** آن‌چه در این‌جا می‌آید، چند نمونه از پیام‌هایی است که برای دوستانم فرستاده‌ام و در آرشیو مکالمه‌های روزها و هفته‌های اخیرم یافته‌ام. طبیعی است نمی‌خواهم و نمی‌توانم نام گیرنده و طرف گفتگو را بگویم. هم‌چنین ترجیح می‌دهم درباره‌‌ی صدر و ذیل گفتگوها هم چیزی ننویسم. اگر چه محتوای آن‌ها غالباً می‌تواند بستر بحث را مشخص کند. جز در مواردی که اشتباه دیکته‌ای بوده یا باید نام فردی حذف می‌شده، تغییری در متن پیام‌ها نداده‌ام. بنابراین در انتخاب پیام‌ها چندان نکته‌سنجی نشده و در انتخاب کلمات هم، راحت‌تر از چارچوب متعارف روزنوشته و نیز نوشته‌هایم در شبکه‌های اجتماعی بوده‌ام. پس شما هم آن‌ها را صرفاً در حد پیام‌هایی که برای زنده نگه داشتن […]

سفیدشویی به چه معناست و با یوفمیزم چه تفاوتی دارد؟

یوفمیزم و سفیدشویی

صحبت‌های احمد در مطلبی که با عنوان رگولاتوری چیست؟ نوشتی، چند بار از اصطلاح «سفید شوئی» استفاده کرده بودی. می‌خواستم ازت بپرسم این اصطلاح چه فرقی با یوفمیزم داره؟ کمی که فکر کردم به نظرم رسید که یوفیمزم احتمالا عام‌تره و دایره شمول وسیع‌تری داره. به این صورت که حتی سفید‌شوئی را هم زیر چتر خودش می گیره. اما سفیدشوئی صرفا شامل اون بخشی از یوفمیزم میشه که کارش تحریف واقعیته (یا چیزی شبیه به این) و خلاصه این که بار منفی داره. آیا این استدلال درسته و تو به همین خاطر یوفیمزم را تو این نوشته به کار نبردی؟ پاسخ من چقدر عالی که این‌قدر به کلمات دقت داری و چقدر خوب که این واژه‌ها رو کنار هم قرار دادی و مقایسه کردی. من برداشت و شناخت خودم رو از این کلمات می‌نویسم: ‌ […]

رگولاتوری چیست و چرا در شرایط امروز کشور بی‌معناست؟

رگولاتوری چیست

پیش‌نوشت: معمولاً برای نوشتن دربارهٔ هر موضوعی در روزنوشته، ترجیح می‌دهم آن‌قدر صبر کنم که وقت و حوصلهٔ کافی پیدا شود. هم‌چنین منابع مورد نیاز در دسترسم باشد تا بتوانم با ارجاع دقیق و کامل، دربارهٔ یک موضوع بنویسم. اما طی دو ماه اخیر، گفتگوی نسبتاً مشابهی را با چند فرد و شرکت داشته‌ام که همگی به شکل مستقیم یا غیرمستقیم درگیر بحث «رگولاتوری فضای آنلاین» بوده‌اند. به نظر می‌رسد نهادهای مختلف حاکمیتی در چند جبهه با همکاری نمایندگان مختلفی از بخش خصوصی و شبه‌خصوصی در تلاش‌اند چارچوبی برای «رگولاتوری» تعریف و تدوین کنند. این کار در ظاهر چهرهٔ خوب و مقبولی دارد. به ویژه این که با همکاری بسیاری از افراد صاحب‌نام و مدیران کسب‌و‌کارهای بزرگ دیجیتال کشور انجام می‌شود. بنابراین طراحان و مشاوران و تدوین‌کنندگان و مجریان رگولاتوری، بعداً می‌توانند بگویند نظر صاحبان […]

لحظه‌نگار | برای خالی نبودن عریضه

لحظه نگار

این روزها، وقتی حدود هجده ساعت در روز کار می‌کنم، با خودم می‌گویم چه روز سبکی بود و چقدر راحت گذشت! بگذریم از سخت‌گیری‌هایی که بر خودم دارم برای محاسبهٔ گزارش عملکرد. برای ثبت گزارش کار در برگه‌های گزارش شخصی‌‌ام، هر پومودورو را ۲۵ دقیقه حساب می‌کنم. اما در عمل، تایمر روی میزم را هر بار روی ۳۵ دقیقه تنظیم می‌کنم که وقتی در گزارش‌هایم می‌نویسم «یک پومودورو» یقین داشته باشم که واقعاً و خالصاً ۲۵ دقیقه از آن ۳۵ دقیقه در می‌آمده است. سفرها و کارها و پروژه‌ها که سر جای خودش هست. اما علاوه بر همهٔ کارهایی که همیشه داشته‌ام، در این چند ماه اخیر، وقتی که برای نوشتن کتاب (به امید انتشار آن پیش از پایان سال) می‌گذارم، بار اضافه‌ای شده که باعث می‌شود فرصت تنفس کمتری داشته باشم. در این میان، […]

پیام‌ها و پیامک‌ها | هشتمین نمونه

پیامها و پیامکها

باز هم چند جملهٔ تکراری در مقدمهٔ پیام‌ها و پیامک‌ها رو می‌نویسم و در ادامه، مجموعهٔ جدیدی از پیام‌ها رو نقل می‌کنم. *** آن‌چه در این‌جا می‌آید، چند نمونه از پیام‌هایی است که برای دوستانم فرستاده‌ام و در آرشیو مکالمه‌های روزها و هفته‌های اخیرم یافته‌ام. طبیعی است نمی‌خواهم و نمی‌توانم نام گیرنده و طرف گفتگو را بگویم. هم‌چنین ترجیح می‌دهم درباره‌‌ی صدر و ذیل گفتگوها هم چیزی ننویسم. اگر چه محتوای آن‌ها غالباً می‌تواند بستر بحث را مشخص کند. جز در مواردی که اشتباه دیکته‌ای بوده یا باید نام فردی حذف می‌شده، تغییری در متن پیام‌ها نداده‌ام. بنابراین در انتخاب پیام‌ها چندان نکته‌سنجی نشده و در انتخاب کلمات هم، راحت‌تر از چارچوب متعارف روزنوشته و نیز نوشته‌هایم در شبکه‌های اجتماعی بوده‌ام. پس شما هم آن‌ها را صرفاً در حد پیام‌هایی که برای زنده نگه داشتن […]

کتاب نوت بوک ساراماگو | بهانه‌ای برای یادآوری اهمیت نوشتن

کتاب ساراماگو - نوت بوک

نوع مطلب: گفتگو با دوستان توضیح این مطلب: شهرزاد در زیر مطلبِ «لحظه‌نگار – گزارش این روزها» نکته‌ای نوشته و سوالی مطرح کرده بود که تصمیم گرفتم آن را در قالب یک مطلب جداگانه بنویسم. توضیحاتم نسبتاً کوتاه است و می‌شد به شکل کامنت نوشت. اما ترجیح دادم مطلبی مستقل باشد، تا مخاطب‌های ناآشناتر هم – که عادت یا حوصلهٔ خواندن کامنت‌ها را ندارند – آن را بخوانند. کتاب نوت بوک ساراماگو | مجموعه‌ای از خُرده‌جستارها کتاب نوت بوک ساراماگو، را به نوعی می‌توان آخرین کتاب ساراماگو در نظر گرفت. البته اگر از کتاب Cain که پس از مرگ ساراماگو منتشر شد – و در ساختار فعلی، بعید است به فارسی ترجمه شود – صرف‌نظر کنیم. نوت بوک، بر خلاف قالب کتاب‌های ساراماگو، از جنس داستان نیست. بلکه مجموعه‌ای از جستارهای ساراماگو است. البته نمونه‌ای یادم […]

فهرست اسامی و توضیحات و اشارات در گفتگو با دوستان متممی

blank

در گفتگوی شش ساعته‌ای که با دوستان متممی داشتم نام‌ها و اشاره‌های بسیاری مطرح شد که طبیعتاً به علت محدودیت زمان، فرصت توضیح بیشتر در مورد آن‌ها نبود. ضمن این‌که گاهی تشخیص نام‌ها صرفاً با تکیه بر شنیدن امکان‌پذیر نبود و ممکن است دوستانی که قصد بررسی بیشتر داشته باشند، نتوانند موضوعات مطرح شده را پیگیری کنند. به همین علت، تصمیم گرفتم در قالب یک مطلب مستقل، تعدادی از نام‌ها و اشاره‌ها را فهرست کنم و در مواردی که حس کردم حرف بیشتری برای گفتن وجود دارد، مختصر توضیحی هم اضافه کنم. اما از آن‌جا که این کار مستلزم گوش دادن به کل گفتگو بود و من هم مثل اکثر انسان‌ها از شنیدن صدا و حرف‌های خودم احساس خوبی ندارم، این کار را به تدریج انجام دادم. به همین علت، کمی طول کشید. بحش اول […]

لحظه‌نگار + گزارشی کوتاه از احوال این روزها

عکس محمدرضا شعبانعلی

مدت‌ها بود که متن‌های نصفه-نیمه در روزنوشته نداشتم و پیش از تمام کردن یک مطلب، به سراغ مطلب دیگر نمی‌رفتم. اما دوباره مدتی است تراکم کارها – در کنار شوق مهارنشدنی نوشتن – به نقطهٔ اوج تازه‌ای رسیده و باعث شده نوشته‌های تکه‌تکه‌ام زیاد شود. البته که آن‌ها را به تدریج جلو می‌برم (و تقریباً تمام جمله‌هایی که باید نوشته شود با دقیق‌ترین کلمات در ذهنم هست) اما کمتر پیش می‌آید که فرصتی برای نشستن و نوشتن پیدا کنم. یادم هست که دو سال پیش، یک ساعت پس از این که دوستی، در واتس‌اپ سوالی را از من پرسید، پاسخ دادم و او ده ساعت بعد پاسخم را دید. برایش نوشتم: «منطقی‌تر است وقتی فرصت خواندن پاسخ را نداری، سوال نپرسی.» هنوز دو سال از پیام نگذشته، خودم از دوستی سوالی پرسیدم و تقاضا کردم […]

yeni bahis siteleri 2022 bahis siteleri betebet
What Does Booter & Stresser Mean What is an IP booter and stresser