این روزها، شلوغتر و کمحوصلهتر از این هستم که نسبت به رفتارها و استراتژیها در فضای مدیریت و کسب و کار موضع بگیرم یا اینکه در موردشون اظهار نظر کنم. اما گاهی فکر میکنم، فرصتهایی هست که بشود به بهانهاش برخی نکات را مطرح کرد و اگر از این فرصتها برای آموزش بهره نبریم شاید عمر و فرصتی برای بهره گیری از شرایط مشابه در اختیارمان قرار نگیرد. ما در مدیریت بازاریابی، بحثی داریم به نام Promotion یا ترویج. این کار به دهها شیوهی متفاوت در فضای فیزیکی، مجازی، در فرایند توزیع، در قیمت گذاری، تبلیغات و برندسازی مورد توجه قرار میگیرد. اصل کلمه از ریشهی Move است. Demotion یعنی چیزی را پایین آوردن و Promotion یعنی بالا بردن. فکر میکنم با وجود ترجمهی ترویج که بسیار رایج است، ترجمهی بهتر فارسی، رونق بخشیدن باشد. هر کسب […]
در حال مقایسه چه چیزهایی هستیم؟
مدتی پیش، به واسطهی توصیه (و در واقع دستور) یکی از آشنایان، در جلسهای در یک شرکت خصوصی شرکت کردم. جلسه قرار بود به بررسی متن یک تفاهم نامه بگذرد. یکی از مدیران شرکت، پیشنهاد کرد که ابتدا ناهار بخوریم تا “مغزمان بهتر کار کند”. تا آن روز فکر میکردم که مطالعه و درس خواندن و تجربه کردن و تمرین تحلیلگری، میتوانند کمک کنند که مغزمان بهتر کار کند. اما به هر حال، اهمیت قند و اکسیژن و مواد غذایی را هم نمیشد انکار کرد. مراسم غذا خوردن آغاز شد. به طرز شگفت انگیزی طولانی و کند و خسته کننده نظر میرسید. آن هم برای من که از غذا خوردن لذت نمیبرم و آن را جزو کارکردهای سطح پایین انسان میدانم. چیزی شبیه دستشویی رفتن. منظورم از کارکرد سطح پایین، این نیست که چیز بدی […]
بازیهای شبیه سازی کسب و کار (لحظه نگار)
هنگام مرتبسازی فایلهای قدیمی و طبقهبندی آرشیوها، به چند عکس برخوردم که با وجود کیفیت پایین دوست داشتم اینجا بازنشرشون کنم. عکسها، مربوط به سال ۲۰۱۱ هستند. اون زمان، یکی از کارهایی که خیلی دوست داشتم این بود که بازیهای شبیه سازی مدیریتی داشته باشیم و در چند اتاق همزمان اجرا کنیم و تیمهای مختلف وجود داشته باشند و بسته به سناریوی بازی با هم رقابت یا همکاری کنند. کیفیت اون کارها خیلی ابتدایی بود (و البته تجربهای هم در اون زمینه نبود. یا لااقل در ایران یادم نمیاد که قبلش به صورت جدی دیده باشم). اما تجربهی خوبی بود و باعث شد به یک نتیجه برسم که هنوز هم باور دارم: اگر چه امروز فضاهای مجازی متعددی در وب وجود دارد که امکان چنین بازیهایی را فراهم میکنند، اما هنوز هم شکل فیزیکی این […]
سند تحلیلی پیشنهادی برای مسیر توسعه اینترنت در سالهای آتی
انجمن اینترنت (Internet Association) را میتوان بزرگترین انجمن دیجیتال روی کره زمین دانست. این انجمن، شامل شرکتهای زیادی از جمله گوگل، آمازون، airbnb، فیس بوک، دراپ باکس، لینکدین، نت فلیکس، پی پل، پینترست، اوبر، توییتر و یاهو است. این انجمن، پس از تلاش فراوان تمام اعضا و ذینفعان خود (غیر از پیتر ثیل که از ترامپ حمایت کرد و اکنون هم عضو ارشد کمیتهی گذار برای استقرار دولت جدید است) نهایتاً پذیرفت که باید سالهای آتی را با سیستمی متفاوت از نگرش خود، سر کند و کنار بیاید. اما کار جالبی که این انجمن انجام داده تنظیم سندی ۱۲ صفحهای است که به عنوان نامهی گذار یا Transition Letter منتشر کرده و برای ترامپ فرستاده است. در این نامه، ترجیحات و توصیهها و راهکارهای این انجمن برای مدیریت فضای دیجیتال و سیاستگذاریها و خطمشیهای کلان […]
برای علیرضا دورباش: چارچوب تصمیم گیریهای من
نوع مطلب: گفتگو با دوستان برای: علیرضا دورباش متن صحبتهای علیرضا تقریبا همیشه و همه جا در مواجهه با افرادی که به نظرم در جستجوی یادگیری و یا محتوای فارسی ارزشمند و به روز، هستند، شما، وبلاگ تان و متمم را با افتخار و شور و شوق معرفی می کنم و حدس می زنم سایر دوستان متممی هم این کار را بکنند؛ مانده ام که چرا با این حال، هنوز پیش می آید که با افراد فرهیخته ای مواجه می شوم که هرگز اسم شما را هم نشنیده اند (کسانی که می توانند همیاری (collaboration) خوبی با ما داشته باشند). گاهی احساس می کنم شاید همین استراتژی شما سبب شده که افراد ارزنده ای از این فضا و هم افزایی مان با یکدیگر محروم بمانند و از شما شاکی می شوم اما گاهی نیز همین تفاوت […]
درباره شبکه های هرمی (۲): شبکه هایی که کالای واقعی نمیفروشند
نوع مطلب: گفتگو با دوستان برای: تعداد زیادی از دوستانم که تا به حال در این زمینه کامنت گذاشتهاند یا ایمیل زدهاند. پیش نوشت یک: من قبلاً موضع یک خطی خودم را در مورد شبکه های هرمی و همهی نامهای زیباتری که بر روی آن میگذارند (مثلاً بازاریابی شبکه و نتورک) نوشتهام و مشخصاً گفتهام که به نظرم این حرکتها (که حتی برخی از آنها مجوز از مراکز مختلف هم دارند) برای اقتصاد کشور و زندگی فردی بازاریابان شبکه ای مخرب و فساد آفرین هستند. اما در عین حال، قرار شد که به صورت دقیقتر در مورد آنها بنویسم. این متن قسمت دوم بحث است. اگر قبلاً قسمت اول را مطالعه نکردهاید ممنون میشوم ابتدا آن را بخوانید: چهار معیار سنجش درست بودن یک فعالیت (شرع، قانون، اخلاق، مدل کسب و کار) پیش نوشت دو: آنچه در […]
نکات کوتاهی در مورد انتخابات آمریکا
تاکنون چند مطلب در مورد انتخابات آمریکا در قالب پستهای عمومی یا مطالب کوتاه مدت منتشر کردهام. نخستین حرفی که برایم مهم بود، بحث چهاردهمین کلید بود. در آن زمان، نظرسنجیها ترامپ و کلینتون را شانه به شانهی هم نشان میداد و حتی برخی، ترامپ را جلوتر نشان میدادند. در آنجا توضیح داده بودم که به نظر نمیرسد که ترامپ بتواند نظر صاحبان تکنولوژی را جلب کند و شکاف بین کلینتون و ترامپ، حتی بیش از آنکه در مسائل بین المللی و سوریه و خاورمیانه باشد، در حوزهی سیاستهای داخلی آمریکا در زمینهی تکنولوژی است. مدتی بعد در مورد مگ ویتمن مدیرعامل اچ پی نوشتم که اعلام کرد این بار کاندیدای جمهوریخواهان حمایت نمیکند. یک بار هم، به تفاوت تاریخی نگاه جمهوریخواهان و دموکراتها (در حد سواد و شعور محدود خودم) اشاره کردم. احتمالاً برای شما […]
استیو جابز، آی پد، مک لوهان و ترس عقب ماندن از روندی که نمیشناسیم
بخش اول: ما استفاده از تکنولوژی را برای بچهها محدود کردهایم نیک بیلتون، در سال ۲۰۱۴ مقالهی معروفی را در نیویورک تایمز منتشر کرد و در آن، رابطهی استیو جابز با تکنولوژی را در نقش پدر خانواده توضیح داد. عنوان مقاله چنین انتخاب شده بود: Steve Jobs was a Low-Tech Parent. او در این مقاله توضیح میدهد که سال ۲۰۱۰ با استیو جابز مصاحبهای داشته و ظاهراً به خاطر مقالهای که در مورد برخی نواقص آی پد نوشته بوده، استیو جابز او را تکه پاره میکند. نیک بیلتون برای اینکه بحث را عوض کند و بیش از این خورده و جویده نشود، از جابز میپرسد: پس بچه های شما باید آی پد را دوست داشته باشند. جابز توضیح میدهد که: آنها از تبلت استفاده نکردهاند. ما کلاً استفاده بچه هایمان از تکنولوژی را در خانه محدود کردهایم. نیک […]
توقف بیجا مانع کسب است (آنتونی رابینز)
پیش نوشت: در مورد آنتونی رابینز یک بار در روزنوشته ها به بهانهی کتاب به سوی کامیابیاش حرفها و خاطراتی نوشتم. آنچه در اینجا مینویسم نکتهی کوچکی است که چند ماه پیش توجهم را جلب کرد. فرصت نشده بود بنویسم. این چند روز که تراکم کاری بیشتر بود و وبلاگ خلوت مانده بود، گفتم شاید به عنوان مطلبی که نوشتنش نیاز به فکر کردن ندارد، بتواند در به روز نگه داشتن وبلاگ کمکم کند. اصل مطلب: یکی از روایتهای جالب در کتاب آنتونی رابینز، ماجرای عبور از روی بستر زغال گداخته بود. او در برخی از سمینارهایش، بستری از زغال گداخته آماده میکرد. از شرکت کنندگان میخواست که خود را در حال عبور از روی زغال گداخته تصور کنند. بسیاری از شرکت کنندگان حتی جرأت تصور چنین کاری را هم نداشتند. اما به هر حال، […]
گفتگو با دوستان (در حال تکمیل)
این مطلب، یک مطلب یا یک حرف جدید نیست. صرفاً به علت اینکه دیدم مجبورم هر بار توضیحات ثابتی را در ابتدای بخشی از نوشتههام به عنوان پیش نوشت بیاورم، ترجیح دادم آنها را یک جا بنویسم و از تکرار بیهودهی آنها اجتناب کنم. تصمیم گرفتهام در روزنوشته ها یک دسته بندی جدید به نام گفتگو با دوستان تعریف کنم. اینها همان مطالبی است که مشخصاً خطاب به یکی از دوستانم یا در پاسخ به کامنت و صحبتها و نظرات یک فرد مشخص از دوستانم مینویسم. همیشه این نوع مطالب را داشتهام، اما تا کنون آنها را در یک دسته بندی مجزا و مشخص قرار نداده بودم. امیدوارم این دسته بندی جدید، مرا مقید کند که بیشتر از قبل، این سبک نوشتهها را در روزنوشته منتشر کنم و از سوی دیگر، توضیح در مورد ویژگی […]
آخرین دیدگاه