دوره MBA طرح متمم، هرگز مدرکی نخواهد داشت. امروزه برای یک سمینار چند ساعته معمولی با محتوای معمولی هم، گاهی «پنج مدرک معتبر داخلی و یازده مدرک معتبر خارجی» اعطا میشود! عملاً جمعآوری این مدرکها و گواهینامهها، تفاوت چندانی با جمع آوری تمبر پستی که در دهههای قبل مد بود، ندارد. البته قطعاً باید به هوشمندی کسانی که میتوانند تمبرهای پستی جدید را هزار برابر گرانتر از تمبرهای نسل قبل بفروشند، تبریک گفت. اما به هر حال، تمبر پستی، همیشه تمبر پستی است. حتی اگر میلیونها دلار معامله شود. چیزی که به تمبر ارزش میدهد، محتوای نامهای است که تمبر بر روی آن چسبیده است. —————————————- پی نوشت ۱: این پاراگراف، بخش کوچکی از مطلبی است که در مورد مخاطبان دوره MBA، در طرح متمم منتشر کردم. پی نوشت ۲: خوشحالم که پس از نقدهایی […]
دسته بندی: عمومی
فایل صوتی نامه به رها + عذرخواهی
دوستان عزیزم. من دیروز در سایت خود اعلام کردم که در برنامه نسیم شرکت خواهم کرد و حدود زمانی برنامه را هم با فرض به اینکه قرار است بر اساس هماهنگیهای انجام شده، ساعت یازده در خدمت دوستان باشم، در همان حدود اعلام کردم. متاسفانه وقتی میزبان نیستی، کنترل روند جلسات از اختیار شما خارج است. به همین دلیل عملاً من بعد از ساعت دوازده در خدمت دوستان بودم و در مدتی کوتاهتر در موضوعی متفاوت از آنچه اعلام شده بود صحبت کردم. گروهی از دوستان به دلیل محدودیت زمانی مجبور شدند ساعت دوازده جلسه را ترک کنند و خدمتشان نبودم. در اینجا فایل صوتی نامه به رها، به عنوان منتخبی از جلسه که من برایتان آوردهام ارائه میشود. فایل صوتی نامه به رها با متمم:ترجمه ماشینی از روسی به انگلیسی | یکی از انگیزه […]
خاطره سالهای اول استخدام: یک سال تکراری
این رو در جواب کامنت جواد یکی از دوستانم میخواستم زیر پست رادیو مذاکره صحبت با احمدرضا نخجوانی بنویسم. گفتم اینجا بنویسم برای بقیه هم شاید جالب باشه. سال ۱۳۷۹ و ۱۳۸۰ یک شغل جالب داشتم. در یک شرکت که نماینده شرکت خارجی بود، من رو سر یک کار جالب گذاشته بودند. باید نامههای سوالات فنی و شکایات مشتریان رو میگرفتم و فاکس میزدم به شرکتهای اصلی تولید کننده محصولات. مهارت کلیدی من بلد بودن زبان بود. میگفتند: باعث میشه که اشتباه برای کس دیگری نامه را نفرستی! یک سال شغل من همین بود. مدیرم هم وعدهی پیشرفت شغلی (مثل الان که مد شده و همه میگن: اینجا جای پیشرفت داره و هرکی از هر جا اخراج میشه میره میگه: اونجا نمیشد پیشرفت کرد! انگار عملیات نظامیه!) نمیداد. میگفت تو رتبه تک شریف داری و […]
کاملاً شخصی – حرفهایی برای خودم
آنچه امروز اینجا مینویسم یک گزارش از حس و حال شخصی من است. برای شما نه مفید است، نه جذاب و نه امیدبخش. خواهش میکنم کسانی که مرا خوب نمیشناسند، نخوانند یا اگر خواندند، آرام و بی صدا عبور کنند و برایم نظر ننویسند. آنچه را اینجا مینویسم در درجه اول برای آرامش خودم است و در درجه دوم، به اشتراک گذاشتن احساس تلخ دلتنگی با بخش کوچکی از مخاطبانم که چنان با هم نزدیکیم، که مرز جسم، روح های ما را به سختی از هم جدا میکند. میگویند یکی دو روح بزرگ در اطراف انسان، برای انگیزه زندگی کافی است. به قول شریعتی، «دو» را هم برای وزن جمله گفته اند که «یک» روح بزرگ نیز به سختی یافت میشود. شکرگزار هستم که این روحهای نزدیک و خویشاوند، برای من از شمار انگشتان دست […]
بهانه ای برای خندیدن…
پیش نوشته: امروز بهانه بهتری برای خندیدن پیدا کردم. وقت خود را برای خواندن ادامه این نوشته حرام نکنید. این پست من را در مورد مناظره بخوانید… ———————————————————————————————— بعضی وقتها تراکم کار و فشارهای شدید، فرصت خندیدن و لذت بردن را از انسان میگیرد. اما خوش بختانه، خداوند همیشه بندگانی خلق کرده، که بتوانند حتی برای لحظه ای کوچک، خنده بر لبان تو بیاورند. دیروز اتفاق جالبی افتاد. شخصی به نام …….. به من ایمیل زده با این مضمون (و در همین حد غیرمحترمانه) که: من شک کرده ام که تو فارغ التحصیل شریف باشی و احتمالاً اصلاً آنجا نبوده ای. اگر راست میگویی ثابت کن آنجا بوده ای! ————— چقدر برایم جالب بود. اینکه انسانها چقدر بدون تحقیق و بدون شناخت حرف میزنند. اینکه حتی نمی فهمند، اگر ادعایی دارند، آنها باید در پی […]
کاملا شخصی – قسمت سوم
برخی دوستانم خواسته بودند فهرستی از کتابهای مناسب را به بهانه نمایشگاه کتاب معرفی کنم. از آنجا که به ندرت کتاب فارسی می خوانم، تنها راه این بود که به نمایشگاه بروم و از نزدیک کتابها را ببینم. اما متاسفانه نتوانستم خودم را قانع کنم. چند سالی است نمایشگاه نرفته ام. نمایشگاه زخمهای دلم را تازه میکند. کتابهای خارجی با ممیزی بی معنی و قواعد بی توجیه کتابهای داخلی که نیمی از آنها با پول بیت المال چاپ شده اند و دیدن مردمی که نماز را در دانشگاه میخوانند و کتاب را از مصلی می خرند کاریکاتوری زیبا از جامعه ای که هیچ چیز آنجا که باید نیست… با متمم:ترجمه ماشینی از روسی به انگلیسی | یکی از انگیزه های سرمایه گذاری بر روی هوش مصنوعی در جنگ سرد زندگی در کشورهای کمونیستی | گاوی […]
برنامه کافه آنلاین این هفته
بر طبق قرارهای قبلی، چهارشنبه این هفته ساعت ۱۰ شب، میتوانیم در کافه آنلاین بنشینیم و با هم گپ بزنیم. ظاهراً از حدود ۱۷۰ نفری که نظر دادند، حدود ۶۰% موضوع «برنامه ریزی و هدف گذاری: فاصله دانستن و عمل کردن» را مطرح کرده اند. با توجه به اینکه این موضوع به خودی خود، موضوعی تکراری محسوب میشود، به نظرم میرسد خوب است که مشخص کنیم دقیقاً چه سرفصلهایی قرار است مورد بحث قرار بگیرند. من خودم اگر بخواهم در این حوزه صحبت کنم، دو موضوع برایم جذابیت دارد: یکی اینکه چه میشود که برنامه ریزی خوب انجام میدهم اما عملی نمیشود؟ (به قول معروف همان Procrastination) و دومین موضوع اینکه «جایگاه تفکر مثبت و مفاهیمی از این دست در برنامه ریزی چیست؟» پیشنهاد میکنم سایر موضوعاتی را که به نظر شما در این سرفصل […]
چالش اصلی در یادگیری
در هر جامعه و فرهنگی – خصوصاً جوامع کمتر توسعه یافته – به نظر میرسد بیشتر از «به خاطر سپردن آموخته های جدید» آنچه در یادگیری صحیح مهم است، «از خاطر زدودن آموخته های کهنه» باشد. با متمم:ترجمه ماشینی از روسی به انگلیسی | یکی از انگیزه های سرمایه گذاری بر روی هوش مصنوعی در جنگ سرد زندگی در کشورهای کمونیستی | گاوی که شیر ندهد در خدمت امپریالیسم است چشمتان را ببندید و فکر کنید | چند جمله از کتاب فیزیکدانان مطرح جهان یک دانشمند به چه سطحی از هوش نیاز دارد؟ کتاب مردگان | افراد تأثیرگذاری که در زمان زندگیشان دیده نشدند کتاب ریویو برای محصولات آمازون | تجربه شانزده سال کامنتگذاری در سایت آمازون آينده هوش مصنوعی از زبان پیتر تیل +۹۷ آموزش مدیریت کسب و کار (MBA) دوره های توسعه فردی […]
جسورتر باش…
برایم کامنت گذاشته که: «جسور باش! نترس. حرفهایت را بزن. مشکلات حکومت را بگو. خیانتها را بگو. چرا میترسی؟ بزدل. محافظه کار! بدبخت! چرا نمی نویسی؟ ملاحظه چه چیزی را میکنی؟ انتخابات نزدیک است. نباید موضع مشخصت را اعلام کنی؟…» و در پایان زیر کامنت نوشته است: «دانشجو» بدون هر گونه اطلاعات بیشتر. بدون آدرس ایمیل! در دل گفتم: من که آدرس و خانه و شرکت و جایگاه و اطلاعات خانوادگیم مشخص است، حرفهایم را هم که میزنم، انتقادها را هم که منتشر میکنم و به بحث می نشینم! اما تو جسور باش. نترس. حرفهایت را بزن… و در آخر مشخصات کاملت را بنویس. همانطور که در دنیای واقعی، هر بچه ای پدر و مادری دارد – یا ترجیح میدهد داشته باشد – در دنیای مجازی نیز خوب است حرف ها، «پدر» یا «مادر» مشخصی […]
ترانه های ما…
فایلهای موسیقی ام را مرتب میکردم و پراکنده به آنها گوش میدادم: برای هر لبی شعری سرودن… ولی لبهای خود همواره بستن… یا اینکه: تن من پاره ای از آن تن توست… یادش بخیر. نسل من، آهنگ غیر مجازش، سیاوش قمیشی بود و تنهاییمان را تکرار شعرهای امثال او پر میکرد. این روزها، موسیقی نسل جدید را نمیفهمم. نه نام آهنگها را، نه شعرها را، نه دغدغه ها را… با متمم:ترجمه ماشینی از روسی به انگلیسی | یکی از انگیزه های سرمایه گذاری بر روی هوش مصنوعی در جنگ سرد زندگی در کشورهای کمونیستی | گاوی که شیر ندهد در خدمت امپریالیسم است چشمتان را ببندید و فکر کنید | چند جمله از کتاب فیزیکدانان مطرح جهان یک دانشمند به چه سطحی از هوش نیاز دارد؟ کتاب مردگان | افراد تأثیرگذاری که در زمان […]
آخرین دیدگاه