دوره‌های صوتی آموزشی مدیریت و توسعه فردی متمم (کلیک کنید)

همکاری ایرانی‌ها با گروه تروریستی جیش‌العدل

علیرضا نخجوانی در فیس بوک خودش مطلبی را در خصوص اعتراض‌هایی که به گروگان‌گیری سربازان ایرانی و تلاش گسترده و عمیق(!) فعالان مجازی در آزادسازی آنها، نوشته بود که احساس خوبی به من داد و برایم تداعی کننده‌ی نوشته‌ای شد که اینجا می‌خوانید. می‌دانم به دلیل این نوشته بسیار فحش خواهم شنید اما به شنیدنش می‌ارزد. به دلیل پیچیده بودن بحث و تلاش من برای خلاصه نوشتن ماجرا، آن را زیر چند عنوان مستقل می‌نویسم:

iraniansoldiers

عنوان صفر – من هم نگرانم

لازم است قبل از نوشتن هر مطلبی، توضیح دهم که من هم مثل بسیاری از مردم کشورمان،‌ نگران عملیات تروریستی که در خاک ما می‌شود هستم. از جمله سربازان ایرانیمان. و من هم مثل سایر مردم به اینکه چگونه می‌شود به آزادی اینها کمک کرد یا به «کشته شدن اینها» کمک نکرد، فکر می‌کنم. در عین حال، از تلاش‌هایی که سیستم‌های اطلاعاتی و امنیتی ما در این شرایط انجام می‌دهند خبر دارم و همیشه برای من مهم است که آیا کارهای ما، موجب تسهیل این تلاش‌ها یا موجب ضایع شدن آنها می‌شود؟

عنوان اول – گروگانگیری در سفارت آمریکا (لانه‌ی جاسوسی) در ایران

چند سال پیش، برنامه‌ی مستندی را دیدم که با کسانی که در ایران در سالهای نخست انقلاب اسلامی گرو گرفته شده بودند و ۴۴۴ روز درگیر ماجرا بودند مصاحبه می‌کرد. سوالات متعددی از آنها پرسیده می‌شد که یکی از مهم‌ترین سوالات این بود که: «چه گروهی را بیشتر از همه در این ماجرا مقصر می‌دانید؟». اکثر آمریکایی‌ها یک حرف جالب زدند: «سخنگوی پنتاگون!». آنها میگفتند: زمانی که در ایران ما را گرو گرفتند، هنوز گروگان‌گیرها نمی‌دانستند چه کسانی را گرو گرفته‌اند. حتی نمی‌دانستند ما اشخاص مهمی هستیم یا در حد آشپز و راننده سفارت. به خاطر همین در نخستین ساعتهای گروگانگیری، سکوت عجیبی حاکم بود. تا اینکه سخنگوی پنتاگون اعلام کرد: «ما اجازه نمی‌دهیم انقلابیون ایرانی، دیپلمات های ارشد ما را به همین سادگی گروگان بگیرند». از همان زمان مردم ایران فهمیدند که ما را درست گرفته‌اند! و پروسه ادامه پیدا کرد. دولت آمریکا اگر این چند کلمه حمایت کلامی را از ما نمی‌کرد زندگی ما متفاوت بود.

عنوان دوم – گروگانگیری با چه هدفی انجام می‌شود؟

سالهاست در دوره‌ مذاکره حرفه ای، برای دانشجویانم از مفهوم گرو و گروکشی صحبت می‌کنم. سه انگیزه‌ی کلی در گروگانگیری‌ها و گروکشی ها وجود دارد که سهم آنها در هر عملیات گروگانگیری متفاوت است: (۱) باج گیری مالی (۲) ریشه‌ها و عقده‌های روانی (۳) تلاش برای دیده شدن و شنیده شدن.

انگیزه‌ی اول را در نحوه‌ی امتیازخواهی گروگانگیر‌ها می‌توان فهمید. انگیزه‌ی دوم را در میزان فجیع بودن و نحوه‌ی طراحی و اجرای عملیات و انگیزه‌ی سوم را در نحوه‌ی اطلاع‌رسانی و مکانیزم صحبت کردن و برقراری ارتباط.

عنوان سوم – کالبدشکافی سه مثال از گروگانگیری

اجازه بدهید سه مورد گروگان‌گیری و گروکشی را با هم مقایسه کنیم:

مورد اول مردی که بارها از زنی خواستگاری کرده و جواب رد شنیده و اکنون او را ربوده است و در زیرزمین خانه‌ای پنهان کرده است! هیچ اطلاعی هم از مرد یا زن در دسترس نیست. قسمت عمده‌ی انگیزه را می‌توان در عامل دوم (عقده های روانی) جستجو کرد. شاید بتوان سهم بسیار کمی هم به عامل سوم (دیده شدن و شنیده شدن) داد.

مورد دوم را کسی در نظر بگیرید که فرزند یک تاجر ثروتمند را به گرو می‌گیرد و پس از تماس با والدین، درخواست چند ده میلیارد تومان وام می‌کند. طبیعی است که سهم عامل اول (باجگیری مالی) در این رفتار خیلی خیلی زیادتر از عامل دوم و سوم است.

مورد سوم وقتی یک گروهک تروریستی مخالف یک حکومت یا دولت، اقدام‌ عجیبی را انجام می‌دهد. مثلاً گروه بن لادن با هواپیمایی که به گرو گرفته‌اند، به برج‌های دوقلو حمله می‌کنند یا گروه جیش العدل،‌ عزیزان ما را به گرو می‌گیرند. می توان حدس زد که نقش عامل سوم بسیار پررنگ است. گروه جیش العدل و گروه بن لادن می‌خواهند نام خودشان را به گوش ما برسانند. به گوش تک تک مردم. به گوش دولت‌ها. به همین دلیل است که گاهی یک انفجار رخ می‌دهد و سه تا گروه تروریستی مسئولیت آن را به عهده می‌گیرند. این ناشی از مسئولیت‌پذیری نیست! بلکه همین انگیزه‌ی تلاش برای دیده شدن و شنیده شدن است.

عنوان چهارم – وقتی که ناخواسته و ناآگاهانه تروریست می‌شویم.

قبلاً همه فکر می‌کردند برای تروریست شدن باید جان خودتان را دستتان بگیرید و اسلحه بخرید و بمب به در و دیوار پرت کنید. نه دوستان من! فضای مجازی این امکان را فراهم کرده که با کمترین هزینه و به سرعت، به همکاری برای تیم های تروریستی تبدیل شویم. کافی است یک گروه تروریستی را پیدا کنید و هر روز در مورد آنها حرف بزنید. شما انگیزه‌ی سوم آنها را ارضا کرده‌اید. این همین کاری است که ایرانیان در فیس بوک و توییتر و … انجام می‌دهند. در سایت‌های مختلف رای می‌دهند که اینها را آزاد کنید و …

عنوان پنجم – چرا اینقدر غیرمنطقی رفتار می‌کنیم؟

Dan Ariely نویسنده‌ی کتاب Predictably Irrational از جمله کسانی است که خیلی روی رفتارها و مدل های تصمیم گیری غیر منطقی ما انسانها کار کرده است. یکی از مهمترین این ریشه‌ها، رایگان بودن و ساده بودن برخی تصمیم‌هاست. فرض کنید از من و شما خواسته می‌شد که هر کدام ۵۰۰۰ هزار تومان برای حمایت از کمپین آزادی سربازان ایرانی به حساب … واریز کنیم. همه چیز فرق می‌کرد. در مورد هویت حقوقی کمپین پیگیر می‌شدیم. تلاش می‌کردیم افراد اصلی دست‌اندرکار را جستجو کنیم. می‌پرسیدیم که اساساً برنامه‌ی اجرایی آنها برای حمایت از سربازان چیست؟ و در نهایت هم احتمالاً کمک نمی کردیم!

اما اینجا ماجرا فقط یک لایک است. یا یک ریتوییت کردن. یک کلیک که رایگان است و سریع. و خیلی از ما فکر می‌کنیم که یک کلیک کردن به هر حال بهتر از کلیک نکردن است! قبلاً هم در واژه‌های مقدس و نتایج نامقدس گفته بودم که بعضی کلمات برای ما بار معنایی مثبت و منفی پیدا کرده. یکی از این واژه‌ها، «اطلاع رسانی» است. یک مطلبی می‌نویسند و آخرش می‌نویسند: «لطفاً اطلاع رسانی کنید». ملت هم هیجان زده اطلاع رسانی می‌کنند. چون فکر می‌کنند به هر حال، اطلاع رسانی کردن بهتر از اطلاع رسانی نکردن است! عزیز من. شما برای یک گروه تروریستی کمپین برندینگ و برندسازی راه انداخته‌ای. چرا دقت نمی‌کنی؟

عنوان ششم – احتمالاً خواهند گفت…

احتمالاً خواهند گفت: ما می‌خواهیم روی مسئولان فشار بیاوریم که بیشتر پیگیری کنند! دوست گل من. در این موارد خاص امنیتی، وقتی مسئله را عمومی می‌کنی، کار را برای مسئولان هم سخت‌تر می‌کنی. همه حساس‌تر می‌شوند و کار پیچیده تر می‌شود. فکر کن اگر می‌خواهی چک پولی را که دست یک نفر به گرو سپرده‌ای پس بگیری، باید بی صدا تا مرحله‌ی جستجو و  دستگیری بروی یا اینکه در تمام رسانه‌ها اعلام کنی که من پیگیر فلانی هستم؟! کدام کار را دشوارتر می‌کند؟ می‌گویند شیپور تسخیر قلعه را وقتی بنوازید که بر پشت بام آن ایستاده‌اید. برخی احمق‌ها قبل از ورود به قلعه، شیپور می‌زنند و ساکنین قلعه هم از آن بالا سنگ روی آنها می‌ریزند.

کاش برای لایک کردن در فیس بوک، ۱۰ تومان (۱۰۰ ریال) پول از ما میگرفتند. کاش برای ریتوییت کردن و توییت کردن یک ریال از اعتبار بانکی ما کم می‌شد. چقدر عاقل می‌شدیم. نه در سه نسل. در سه ثانیه…

آموزش مدیریت کسب و کار (MBA) دوره های توسعه فردی ۶۰ نکته در مذاکره (صوتی) برندسازی شخصی (صوتی) تفکر سیستمی (صوتی) آشنایی با پیتر دراکر (صوتی) مدیریت توجه (صوتی) حرفه‌ای‌گری در کار (صوتی) کتاب های مدیریت راهنمای کتابخوانی (صوتی) آداب معاشرت (صوتی) کتاب های روانشناسی کتاب های مدیریت  


80 نظر بر روی پست “همکاری ایرانی‌ها با گروه تروریستی جیش‌العدل

  • حمیده گفت:

    این اتفاق بازهم تکرارشد، مثل قضیه این روزهای آزادی ریحانه و تهمت و افترا به مقتول و ساختن کمپین های جلوگیری از تجاوز به زنان و شاید دل خون کردن خانواده مقتول و بااینهمه وساطت و پادرمیانی رضایت ندادن
    گرچه موسس جمعیت امام علی در صفحه فیس بوک مدعی شده که حکم رو به تعویق انداخته ولی به هرحال مامردم با احساساتی شدنمون دوباره باعث شدیم دل خانواده مقتول به بخشش رضایت نده و اعدام رو برای بازپس گرفتن ابروش انتخاب کنه!

  • اکبری گفت:

    یه مطلبی از بابت مقایسه عرض می کنم در مورد ایران و عراق

    وقتی وارد حومه شهرها و داخل شهرهای زیارتی می شی ، اولین چیزی که جلب توجه می کنه ، درجه داران پرسن و سالی که سر تا لباس جنگی پوشیدند و چندین و چند خشاب به خودشان بسته اند ، یک مدل نیروی نظامی دارند که از نظر لباس و هیکل مانند سربازان آمریکایی هستند با لباس جنگی ، یک مدل نظامی پر سن و سال دارند با لباسهایی مثل یگان ضربت ما ، سیاه به اسم شرطه ….به هیچ وجه یک جوانک بدون درجه نمی بینید …….فکر کنید از دور می بینید در اون هوای گرم یک یا چند درجه دار با لباس تمام جنگی پشت دوشکا روی بلندی مشرف به میدان ورودی شهر نشسته چه فکر می کنید ؟شهر در حال نیمه امن و نیمه جنگی ه …….ولی حس ناامنی در مردم نیست …..فوق العاده آسوده اند……حالا ایران چی ؟ چند جوان مردم رو با آموزش کم در مرز یک کشور و نه داخل یک شهر می گذارند نتیجه رو هم که ملاحظه می کنید

  • اکبری گفت:

    سربازان ایرانی آزاد شدند و یک نفر هم ….
    http://www.entekhab.ir/fa/news/154675

  • احسان محمدی گفت:

    سلام محمدرضا
    راستش من زیاد وقت نمی کنم نوشته هات رو بخونم. اما خودت میدونی که نوشته هات خیلی بازنشر میشه و من هم که با تو همکلاسی بودم، نمیتونم از رو ایمیلی که برام فوروارد شده و نویسنده تو بودی همینجوری بگذرم.
    یکی از ایمیلها همین متن بالا بود که برام اومد و به فکرم رسید خوبه که یه سری چیزها رو بگم.
    در مورد عنوان اول: محمدرضا قطعا تو تاریخ رو بیشتر از من خوندی. میدونی که اون گروگانها اگر دیپلمات هم نبودن بازهم گروگان میموندن. تعریف داستان گروگانگیری از زبان دکتر اکبری مکانیک رو یادته؟ درضمن ادعای اون امریکایی خیلی ساده لوحانه است که به خاطر اعلام پنتاگون گرفتار شده! عوام الناس حرف زیاد میزنن. تو قضیه امریکایی ای که اخیرا تو کیش گم شده، همون عوام الناس ادعا میکنه تقصیر دولت امریکاس که تا امروز هویت اون رو بنوان مامور سیا مخفی کرده بوده! این رو تو سایت های خبری از جمله بی بی سی می تونی ببینی.
    عنوان دوم: هدف اول درسته، اما خودش دو جوره. یکی اینکه گروگان گیری بکنن تا از بابتش پول بگیرن، یا گروگانگیری بکنن تا بابتش بهشون پول بدن. فرقش چیه؟ پایین تر میگم.
    عنوان سوم: جیش العدل لزوما نمی خواد دیده بشه. بله، براش مهم نیست دیده بشه. اون واسه کارش پول گرفته. خبررسانیش رو هم حتی براش تنظیم میکنن. ریگی رو یادته؟ اون موقعها من یکسال توی زاهدان کار می کردم. ریگیها خاندان بزرگی هستند و ریش سفید و این حرفها دارن. اینطور نیس که عبدالمالک کاری می کرد و کسی نمی فهمید. اون حوالی همه خبر داشتن که ریگی واسه آدم کشی پول میگیره. فکر می کنی اون آدمکشها به منبع پول وصل بودن که برن اسلحه بخرن، ماشین بخرن، خونه تیمی تو پاکستان بگیرن، یه سال مخفیانه زندگی کنن، هیچ کاری نکنن و پول دربیارن؟ قضیه به این راحتی نیس. اساسا یه همچی کارایی داستان داره. نه بحث شیعه و سنیه نه بحث حقوق قوم بلوچ. و نه داستان یه مشت عقیده ای محتاج دیده شدن. رشته سر دراز داره.
    عنوان چهارم. این قضیه خیلی مهم نیس که مردم کمپین راه بندازن. اصلا تو نظر گروگانگیرها اینچیزا مطرح نیس. اونا پولشونو دارن میگیرن به بقیه شم کاری ندارن. در ضمن خبر داری که شواری امنیت ملی گروههای مشاور داره. اونا همه جوانب امر و بررسی می کنن که ببینن خبری منتشر بشه یا نه؟ تایید بشه یا نه؟ چراغ خاموش قضیه پیگیری بشه یا نه؟ مطمئنا اگه به نتیجه می رسیدن که اینا یه مشت بچه مشتاق دیده شدنن، و طبیعتا راحت تو تور اطلاعاتی میفتن، چراغ خاموش عمل می کردن. وقتی مطمئن شدن که قضیه اینچیزا نیس، صداشو بلند کردن. وگرنه تو که بهتر می دونی اگه قرار بشه خبری منتشر نشه، نمیشه. پس با کمپین این و اون داستان پیچ نمی خوره.
    عنوان ششم. (عنوان پنجم بی نقصه) نخیر اینجوریا نیس. طرف که لایک میکنه، عضو میشه و از این چیزا، به ابالفضل اگه بیشتر از یه دقیقه به کارش و به نتیجه اش فکر کنه. مگه اونایی که برا مسی پیام میذاشتن، شبا به روح عمه مسی فکر می کردن؟ به قران واسه بیس ثانیه خندیدن بود و بس. یا مگه اونایی که واسه خلیج فارس شر و ور می نویسن و رای گیری و کمپین هزار کوفت و زهر مار، به خدا اگه حاضر باشن جای سواحل جنوب خلیج، سواحل شمالش رو انتخاب کنن!
    عنوان هفتم (از خودم). درد تو همون درد منه. این نیست که این کار مردم از نظر استراتژیکی غلطه. اصلا انتظار شعور استراتژیک از ذهن عموم اشتباهه. ذهن عموم قضاوت عام داره. استرتژیستها کار استرتژیک می کنن. کدوم یکی از اونایی که تو بهشون مشاوره می دی حاضره بجای نظر تو بره سراغ رای عموم؟
    پس درد تو اشتباه استراتژیک مردم در به قول خودشون حمایت از سربازای وطن نیس (که البته سربازی که سر پست با پیژامه، تو نیم متری تفنگش توسط چهارتا مفنگی گروگان گرفته بشه… بقیه شو نمی گم). بلکه درد تو عمیق تره. اون چیزیه که هر روز به انحا مختلف درکش میکنیم. درد تو عمق حماقت مردم در انجام کارای عبث به دفعات و بدون تعقله. اینکه کتاب بیشعوری رو معنای زنده می بخشن. درد تو دست و پا زدن بی معنی یه قوم در رسیدن به هیچیه، مثل دست و پا زدن بیفایده اعدامی بالای دار، بی اراده بی امید، بی هدف.
    اینا همون مردمی ان که طرف اعدامیه پای چوبه دار لگد می زنه تو شیکم سربازه پرتش می کنه، براش دست میزنن، بعد که سرش میره بالا دار، صلوات می فرستن، دوباره دس می زنن. اینا همون ملتن.
    چیزی که تو رو اذیت می کنه اینه که فکر می کنی، اونا فکر نمی کنن (نه اینکه اشتباه فکر می کنن).
    اینه چیزی که پشت ذهنته. وگرنه فکر نکنم خودتم معتقد باشی این حرکت مردم حتی یه درصد در سرنوشت اون سربازا اثر داشته باشه.
    نتیجه آخر: نوشته قشنگی بود، به فرض درست بودن مبتدی هاش خیلی هم منطقی بود. اما مبتدی هاش غلطه. خودت هم می دونستی، ولی نوشتی تا نتیجه ات رو بگیری. این برای ۹۹٫۹% این مردم بلکه هم بیشتر بسه.
    اما محمد رضاجان یادت باشه بعضی ها هم هستن که جزو اون درصد عظیم نیستن. و علاوه بر اون نوشته های تو رو جدی می خونن. و یه دقیقه بعد هم فراموش نمی کنن. پس دست کم یه rating برا نوشته هات بذار ه تو این بی وقتی، یکی مثل من که دوس داره چیزایی از محمدرضا بخونه که بگه، “این همون محمدرضاست، همونی که بین رفیقای ما حرفاش ارزش شنیدن داشت” دلش نگیره. بلکه کیف کنه از استحکام استدلالت.
    قربونت
    احسان

    • کیان گفت:

      بهترین قسمتش اینه که میدونین و میدونیم که خودش از ما بهتر میدونه.
      احسان عزیز مخاطبین محمدرضا خیلی بیشتر و متنوع تر از اونی هستند که ما فکر میکنیم.
      والبته من هم قبلا باهاشون در مورد پست های مشابه مثل”همراه اول و حمایت از محیط زیست” حرف زدم.
      فکر میکنم هر کسی برداشتهای شخصی خودش رو از نوشته هاش میکنه که معمولا هم کاملا متضاد هستند…
      تازه با همین نوشته ها هم خیلی ها محکومش کردن که از انسانیت و حس خوب نوع دوستی بی نصیب مونده…
      و البته خیلی ها به بحث رای گیری در فضای مجازی فکر کردند.
      “تنها برخی از مردم
      باران را احساس میکنند
      بقیه فقط خیس میشوند…”

    • كيان گفت:

      سرکرده گروه تروريستي جیش العدل که با نام «صلاح‌الدین فاروقی» بیانیه می‌دهد.

      به گزارش بهار نیوز، در باره اين گروه تروريستي و آدم‌ربا، عبدالله شهبازی، نویسنده، مورخ و پژوهشگر برجسته کشورمان طی مطلبی در صفحه خود در فیس بوک، نوشته است:

      نمی‌فهمم. بعضی در همان زمینی بازی می‌کنند که کارگردانان «جیش‌العدل»ها می‌خواهند. «جیش‌العدل» چه ربطی به مردم بلوچ دارد؟ عده‌ای که تا دیروز کاسبی‌شان راه انداختن کاروان‌های تا بن دندان مسلح ترانزیت هروئین بود، و در مسیر خود هر تنابنده‌ای را از پشت وانت تویوتا با تیربار به رگبار می‌بستند، حالا پولی گرفته‌اند و شده‌اند «جیش‌العدل».

      «جیش‌العدل» جنبش است؟ «جیش‌العدل» پایگاه اجتماعی دارد؟ خیر! …«جیش‌العدل» مزدور است و نماینده یا سخنگوی مردم بلوچ نیست؛ همان‌طور که «داعش» نماینده مردم اهل سنت عراق و سوریه نیست…
      تاريخ انتشار اين مطلب دهم فروردين و ١٤ روز بعد از انتشار اين مطلب توسط آقاي شعبانعلي است.

    • مصطفی هادیان گفت:

      سلام خدمت محمدرضا جان، معلم عزیز و همه ی دوستان.
      این متن احسان عزیز رو که خوندم برام انگیزه شد که برم یه مقاله در مورد همین قضیه بخونم و خلاصه اش رو در اینجا بیارم.
      مقاله ی:
      The Terrorist Is A Star!: Regulating Media Coverage of Publicity-Seeking Crimes
      میگه که تروریست هایی که به دنبال معروفیت و دیده شدن میگردند رو رسانه تبدیل به تروریست میکنه.

      این مقاله چهار تاثیر خیلی مهم رسانه هایی که چنین جرم هایی رو پوشش میدن برمیشمره:
      ۱- intimidation (ارعاب مردم)
      ۲- imitation (تقلید و کپی کردن دیگر تروریست ها)
      ۳- immunization (مصونیت دادن به تروریست ها)
      ۴- imperialization (سلطه و قدرت دادن به تروریست ها)

      در ادامه تک تک موارد رو از مقاله توضیح میدم:

      ۱- intimidation (ارعاب)
      تعداد افرادی که به دلیل بیماری آسم در یک سال در آمریکا مرده اند بیش از دو برابر تعداد افرادی است که در بازه ی ۷ ساله ی بین سالهای ۱۹۶۸ تا ۱۹۷۵ به دلیل حملات تروریستی در آمریکا مرده اند.
      رسانه با تخصیص دادن نسبت غیرمتعادل و بیش از حد از اخبار به حملات تروریستی، این حس را در مردم ایجاد میکند که چنین اتفاقات تروریستی ای رایج تر و خطرناک تر از آن چیزی که واقعا هست میباشد.
      به عبارتی رسانه، به تروریست ها قدرت میدهد. یا بهتر است بگوییم تروریست بوسیله ی رسانه “خلق” میشود. رسانه تروریست و قدرتش را بزرگ میکند و در مورد آن اغراق میکند و اندازه ی آن را بزرگ تر از چیزی که هست نشان میدهد.

      ۲- imitation (تقلید و کپی کردن دیگران)
      تروریستی که هدفش معروفیت و دیده شدن است، وقتی “داستانهای موفقیت” تروریست های دیگر را از رسانه میشنود امیدوارتر میشود و با اعتماد به نفس و امید بیشتری دست به اقدام تروریستی میزند.

      ۳- immunization (مصونیت دادن به تروریست ها)
      اول اینکه پوشش خبری باعث میشود که تحمل و تولرانس مردم در مقابل عملیات تروریستی بالا برود و برای مردم امری عادی تر شود.
      دوم اینکه، وقتی رسانه چینن افرادی (مثل داعش) را دیوانه و مریض و وحشی میخواند یا نشان میدهد، به مردم چنین القا میشود که هیچ راهی برای مبارزه با این تروریست ها نیست و خود به خود شانس دست زدن به اصلاح جامعه و بهبود کم میشود.

      ۴- imperialization (سلطه و قدرت دادن به تروریست ها)
      یک اینکه، رسانه اطلاعاتی را منتشر میکند که برای تروریست ها از نظر تاکتیکی مفید است. به همین دلیل است که اکثر تروریست ها و مجرمان یک تلویزیون یا رادیو با خودشان دارند تا چک کنند که چه خبر است.
      دو اینکه، رسانه در واکنش موثر قانون مداخله میکند و تاثیر منفی میگذارد.

      در رابطه با اون نکته که احسان عزیز گفتن که گروه تروریستی مثل عبدالمالک ریگی پولش رو میگیره و براش مهم نیست که دیده بشه: باید عرض کنم که بالاخره عبدالمالک هم تهش به یه جایی وصله دیگه.
      مثلا اگه “فرض” کنیم که عبدالمالک به اسرائیل وصل باشه، باید دید که آیا اسرائیل هم پول میگیره و اصلا براش مهم نیست که عملیاتی که میلیون ها خرجش کرده رسانه ای بشه؟ آیا اسرائیل در راه رضای خدا به عبدالمالک پول میده و اصلا دیده شدن براش مهم نیست؟
      قطعا اینطور نیست. و بدیهیه که آخرش به جایی میرسه و به نقطه ای وصل میشه که میخواد دیده بشه با انگیزه ها و سودهایی که در بالا گفته شد.

      منبع مقاله:
      http://www.repository.law.indiana.edu/cgi/viewcontent.cgi?article=1507&context=fclj

      راستی خیلی ممنون محمدرضا جان بابت مقاله ی ارزشمندتون.

  • محمد فلاح گفت:

    عنوان اول که ایرانی ها نمی دانستند چه کسانی را گرفته اند ……
    خواهش میکنم کاری نکنید که مسدود شوید.ابوعلی سینا با اون ابوعلی سینا بودنش از گاو میترسید و علتش رو هم میگفت که هم عقل ندارد و هم شاخ دارد

  • امید گفت:

    محمدرضا یکیشون رفت ) :

    • كيان گفت:

      پس چرا ميگن هنوز معلوم نيست !! من الان جايي هستم كه دسترسي به اخبار درست ندارم،
      ولي شايعه اينكه ممكنه خبر شهادت جعلي باشه رو از جاهاي مختلف شنيدم ؟؟؟

  • ارسلان گفت:

    با عنوان ششمی که نوشته بود مخالفم .مسئولین ما همین طوری خیلی از اتفاق های مهمه چند ساله که بدون اهمیت ازشون گذشتن ، اگر فشار رسانه ها و این مطالب نباشه هیچکس دیکه یادی از این عزیزان نمی کنه فکر کن این مطالب نباشه کسی هم سر وصدا نکنه ، دو روز دیگه مردم میرن تو جو جام جهانی اصلا کسی دیگه براش این داستان مهم نیست .

    • میشه راجع به تاثیر فشارهای شبکه‌های اجتماعی (نظیر فیس و توییتر) در سالهای اخیر بر روی تصمیم‌های دولت مثالی هم ذکر کنید لطفا؟
      چون تا جایی که من دیده‌ام و احساس می‌کنم شبکه‌های اجتماعی حتی روی خود کاربران شبکه‌های اجتماعی هم تغییر رفتار ایجاد نمی‌کنند (تغییر نگرش شاید تا حدی ایجاد شود اما به ندرت منجر به رفتار می‌شود).

      بیشترین چیزی که از اثر رسانه‌های اجتماعی در ذهن من هست جابجایی نقطه اثر توجه مخاطب به نقطه‌های غیر اهرمی است. مثلاً الان ما به ۱۰۰ نفری که هر سال در اسکانیا میسوزند بی‌توجه هستیم اما به ۵ هموطن عزیزمان که کشته می‌شوند بیشتر توجه می‌کنیم. دلیلش هم Herd Effect در شبکه‌های اجتماعی است که به سادگی وزن و اهمیت رویدادها را در آن به اشتباه می‌گیریم…

  • مهران گفت:

    حضرت محمد (ص) میفرمایند:
    مَن عَمِلَ عَلى غَيرِ عِلمٍ كانَ ما يُفسِدُ أكثَرَ مِمّا يُصلِحُ؛
    هركه از روی «ناآگاهی» کاری را انجام دهد ، آنچه را که «خراب» میکند ، «بيشتر» از آن چيزى است كه «درست» میكند.

  • عليرضا گفت:

    محمدرضا جان
    فكر ميكنم در مورد مذاكرات هسته‌اي نيز همين اشتباه در حال تكرار است.
    يادم هست كه در مطلبي در مورد مذاكرات هسته‌اي ايران نوشته بودي “به مذاكره كنندگان اعتماد كنيم”
    اگر هدف از تحريم ايران تشديد فشار اقتصادي و تضعيف روحيه عموم مردم باشد، فكر ميكنم عده‌اي در داخل كشور آگاهانه يا ناآگاهانه دقيقا به اين فشار دامن مي‌زنند.
    دائم اظهارنظرهاي نامربوط مي‌كنند، سمينار ميگذارند با عنوان “بررسي محتواي مذاكرات ايران و ۵+۱” !؟!؟!
    حال آنكه مطلع هستم با هشياري كه تيم مذاكره كننده ايراني تا كنون به خرج داده است، اصولا متن دقيق اين مذاكرات و سرفصل‌هاي آن هيچگاه بصورت دقيق منتشر نشده است.
    همانطور كه نوشتي، اميدوارم بخصوص متفكرين، مديران و نخبگان كشور پيش از اظهارنظر لااقل چند سانتي‌متر جلوتر را هم برآورد كنند و كاري نكنند كه زيان آن از سودش بيشتر است …
    هرچند كه به قول يكي از اساتيد عزيزم: “خطا جزء ويژگي‌هاي اصلي شبكه‌هاي با مقياس فوق وسيع است!”

    • علیرضا گفت:

      متوجه هستم چی میگید،بحث طولانی میشه در موردش کرد. من خودم این حرفتونو تا حدی قبول دارم،اما من با این قضیه مشکل دارم که چرا آدم از خوبی و بدی های یک کاری آشنا نیست اون کار رو انجام بده،منظورم شما نیستید، کلا میگم. کاملا بابت شهادت این سرباز عزیز ناراحت و متاثر شدم و نمی خوام سر بقیه سرباز ها هم همین بلا بیاد، واسه همین من دوست دارم کاری رو انجام بدم که واقعا بدونم کمک می کنه، مطمئن باشم کمک می کنه.
      یکی از دوستان تو همین صفحه یک کامنتی گذاشته که به نظرم جالبه:
      حضرت محمد (ص) میفرمایند: مَن عَمِلَ عَلى غَیرِ عِلمٍ کانَ ما یُفسِدُ أکثَرَ مِمّا یُصلِحُ؛
      هرکه از روی «ناآگاهی» کاری را انجام دهد ، آنچه را که «خراب» میکند ، «بیشتر» از آن چیزى است که «درست» میکند.
      به نظرم ابراز احساس و متاثر شدن خوبه، اما تا وقتی که مطمئن باشم آسیبی به کسی نمی زنه یا حداقل مطمئن باشم کمکش از آسیبش خیلی بیشتره.
      به نظرم اگر به ظاهر یا واقعا مسئولین کم کاری می کنند، اگر توجهی نمیشه، هیچ دلیلی نمی بینم که من بیام واسه اینکه پیامم رو ( که تازه نمی دونم باعث عبرت گرفتن مسئولین میشه یا بیشتر باعث تحریک و بدترشدن اوضاع می شه) با آسیب های احتمالی که می شه سر بقیه سربازای عزیز به وجود بیاد، این گونه به گوش مسئولین برسونم

  • رامین گفت:

    تحلیلتون رو قبول دارم ولی چرا یه مرحله عقب تر نمی ریم چرا باید سربازی که توی به اصطلاح دوره آموزشی که عملا هیچ چیزی یاد نمیگیره به جای کادر یا افسر اموزش دیده به نقطه صفر مرزی به مناطق عملیاتی اعزام بشه تازه اونجاست که با واقعیت روبرو میشه اونجاست که به قیمت جونش اموزش میبینه

  • البرت گفت:

    http://alitoon.persianblog.ir/post/93/ لینک داده شده واقعیت سربازی رو واضح گفته است و من فکر نمیکنم چیزی ازقلم افتاده باشه من به شخصه توی این سه ماه بیشترشو تجربه کردم و تا زمانی که این روند باشه هر روز باید شاهد این اتفاقات باشیم

  • ﻣﺤﻤﻮﺩ گفت:

    ﻫﻤﯿﻨﮑﻪ ﻣﺎ ﺩﺍﺭﯾﻢ ﺭﺍﺟﻊ ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﮔﺮﻭﻩ ﺻﺤﺒﺖ ﻣﯿﮑﻨﯿﻢ ﻭ ﻫﻤﯿﻨﮑﻪ ﺣﺘﯽ ﺩﻭﺳﺘﺎﻥ ﻋﺰﯾﺰ ﻭ ﺍﺳﺘﺎﺩﺍﻥ ﺍﺭﺟﻤﻨﺪ ﭼﻪ ﻣﻮﺍﻓﻖ ﻭﭼﻪ ﻣﺨﺎﻟﻒ ﻣﻄﺎﻟﺒﯽ ﺩﺭ ﻣﻮﺿﻮﻉ ﺍﯾﻦ ﮔﺮﻭﻩ ﻣﯿﻨﻮﯾﺴﻨﺪ ﺁﯾﺎ ﺧﻮﺩ ﻧﺸﺎﻥ ﺩﻫﻨﺪﻩ ﺍﯾﻦ ﻧﯿﺴﺖ ﮐﻪ ﻫﻤﮕﯽ ﺩﺭ ﺗﺒﻠﯿﻐﺎﺕ ﺍﯾﻦ ﮔﺮﻭﻩ ﺍﻓﺘﺎﺩﻩ ﺍﯾﻢ ؟

    • از لحاظ منطق مکانیکی – سوفسطایی، حرف شما درست است.
      تنها یک مسئله وجود دارد.
      فرض کنیم که در یک جامعه فشاد و فحشا فراوان شده است.
      فرض کنیم که ۸۰ درصد آن جامعه درگیر این بازی پیچیده ی خانمانسوز شده‌اند و مدام از آن حرف میزنند که این خود قبح ماجرا را کمتر کرده.
      فرض کنیم که با – استدلالی – به نتیجه می‌رسیم که بهتر است در این خصوص صحبت نشود.
      فرض کنیم که ۱ درصد از آن جامعه احساس می‌کنند که حرف زدن از فساد موجود، قبح آن را از بین می‌برد.
      اگر آن ۱٪ بخواهند به دیگران بگویند که بحث در مورد فساد را متوقف کنید تا قبح آن از بین نرود، تحلیل شما چیست؟

      روی کاغذ (با منطق مهندسی)‌ باید گفت: شما خودتان حرف نزنید تا ۸۰ درصد ۸۱ درصد نشود.
      اما با نگاهی به اصول رفتار اجتماعی جوامع جمع‌گرا، مي توان گفت: اگر امروز این ۸۰ را ۸۱ کنیم امید است که پس از مدت کوتاهی افزایش تا ۸۵ و ۸۶ و ۸۷، کاهش یافته و به ۷۰ یا کمتر برسد.
      ضمن اینکه در این رویداد با ساده‌اندیشی و کوته بینی ما، آب از سر ما و آن پنج دوست و گروه تروریستی جیش العدل گذشت و عمل تروریستی مجازی پایان یافته.
      این بحث‌ها برای آن است که دوستان مجازی، در عملیات گروههای بعدی شرکت نکنند…!

  • مهدی گفت:

    با سلام
    دیدگاه متفاوت شما را در مورد گروگان گیری (و گروکشی در معنای محدودتر) می پسندم اما این دیدگاه را همه جانبه و کامل نمی بینم.
    نکته ۱: شما تنها از این منظر نگاه کرده اید که این همه گیر شدن و شهرت گروگان گیر، چه تبعات و نتایجی را در پی دارد اما پرسش اینجاست که اگر این اطلاع رسانی ها نباشد چه اتفاقی می افتد؟ آیا ایشان دست از این کارها بر می دارند یا گروگان ها را آزاد می کنند؟ تاریخ به شما می گوید: خیر. ایشان با شدت بیشتری به عملیات تخریبی دست می زنند.
    نکته ۲: اینجا ایران است و مسئولین تنها در صورت (به قول معروف) داغ شدن یک خبر دست به اقدامات می زنند و در غیر اینصورت گو اتفاقی نیفتاده و آب از آب تکان نمی خورد.
    نکته ۳ : نفرت از این گروه امکان عضوگیری آنها را کم می کند.
    نکته ۴: اتفاقا ارضای میل به دیده شدن گروگان گیر می تواند منجر به تلطیف عملیات تخریبی وی از یک سو و از سوی دیگر امکان ایجاد مذاکره (دیالوگ) را فراهم کند. می توان به اینها این پیام را داد که : ما شما را دیدیم (ارضای میل گروگانگیر) و می خواهیم با شما به توافق برسیم. پیشنهاد شما چیست یا اینکه پیشنهاد ما این است …
    اما حکایت لایک کردن جهانیان و میل به رد-گذاری در هرکجا (در اینجا فیس بوک) بحث دیگری است و واقعا لایک کردن یا تقسیم این خبر بایستی فرقی با مثلا لذیذ بودن فلان پنیر داشته باشد و بین این دو داده فرق است. این دیگر بر می گردد به اینکه آدم ها دوست دارند سهیم باشند، اثرگذار باشند و … که بایستی با درنظر گرفتن تفاوت داده ای پیش گفته، بیشتر دقت داشت.
    با سپاس
    شاد باشید…

  • البرت گفت:

    سلام
    مدتی قبل در سایت مجمع دیوانگان در مورد قصاص و اعدام مطلبی بدین مضنون میخواندم
    فردی به دلیل قتل غیرعمد محکوم به قصاص میشود و خانواده ان طلب دیه میکنند پس از ان گروهی به دنبال جمع اوری پول برای نجات فرد اقدام میکنند و موضوع رسانه ای میشود پس ازمدتی که پول جمع اوری شد خانواده مقتول زیر همه چیز زده و فرد اعدام میشود گفته شده که خانواده پس از رسانه ای شدن این موضوع اتفاق افتاده و دیه جمع اوری شده ۳۰۰ میلیون بوده(تفاوت فاحشی با نرخ دیه رسمی دارد) که از این به بغد هر خانواده ای میتواند به تنهایی نرخ دیه تعیین کند حال در مقام مقایسه اگر مرزبانان ما در سکوت و بدون جنجال خبری توسط مسولین پیگیری میشد احمالا با هزینه کمتر و سرعت بیشتر این موضوع حل میگشت اما با این کارها من احتمال بدتر شدن اوضاع و به خطر افتادن هر چه بیشتر جان مرزبانانمان را پیش بینی میکنم اگر در نظر یگیریم با ۳۰۰ میلیون بشود جان بسیاری از هموطنان بیمار را نجات داد احتمالا افراد این کمک را دریغ میکنند ولی بحث اعدام یه پیک احساسات در مردم ایجاد کرده که در مدت کوتاه این پول جمع شده در مورد مرزبانان این کارها علاوه بر اینکه فایده ندارد کما اینکه ما را به رفع معضلات به صورت سطحی دچار میکند
    (یکی نیست یقه دولت محترم را بگیرد که چرا امکانات و تجهیزات کافی در اختیاز سربازان نزاشتی که اگر اینگونه بود هر چند وقت یکبار شاهد این اتفاقات نبودیم) و با این اموزشی که به سربازان میدهند باید به زبان خودمانی تر بگویم فاتحه و …….

    • مهران گفت:

      “با این اموزشی که به سربازان میدهند باید به زبان خودمانی تر بگویم فاتحه”
      دقیقا ً با شما موافق هستم.
      من هم «سرباز» بودم، میفهمم چی میگی.
      آه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه.
      متأسفانه پولی که باید برای «آموزش» ملت «سرمایه گذاری» بشه، الان داره برای ساخت فیلم و سریال و مزخرفات و … «هزینه» میشه.
      مدیران کشور ما « الویتها» را « نمیخوان» درست تشخیص بدهند.
      میدونی چرا؟
      چون هزینه اشتباهاتشون رو «دیگران» پرداخت کنند.

  • احسان گفت:

    مطلب خوبی بود. ممنونم ازتون. اول اینرو بگم که اگه نظری میدم شخصیه و صاحب نظر نیستم و اشتباهم رو عذرخواهم.
    مطلب شما در دیدگاه اول به انسان یه شوک وارد میکنه. شوکی که ما چرا این اشتباهات رو کردیم و اطلاع رسانی کردیم و ….. کلا آدم رو منصرف میکنه. چرا؟! چون مغز انسان یک روند منطقی طبیعی رو داره و با صحبت های شما در درجه اول به اشتباهاتش پی میبره. ولی بحث اشتباه ما نیست. در این کشور همه چیز اشتباهه.
    مثلا اگه شما توی یک کوچه بن بست با یک انسان خلافکار تنها بشی نمیتونی به این فکر باشی که خب اگه اون با من کاری کنه من میتونم برم دادگاه شکایت کنم و قانون مطمئنا بهش رسیدگی میکنه. شما اگه توی یک کشور اروپایی باشی تقریبا این تز جواب میده چون پلیس و نیروهای امنیتی اونجا برای حمایت از تو تلاش میکنند.
    اما اینجا باید بلافاصله داد بزنی و درخواست کمک کنی. چون اگر به ما آسیبی برسونه میره و قریب به یقین کسی دوباره پیداش نمیکنه، حتی نیروهای امنیتی حاضر نیستند دوربینهای خیابون هارو جستجو کنند تا پیداش کنند.

    گروه جند الله که عبدالمالک ریگی سرکرده گروه بود، وقتی به مردم در منطقه تاسوکی در سیستان و بلوچستان حمله کرد، زن و بچه و مرد و پیر … دست و پا بسته کنار هم روی زمین کنار جاده دراز کرد و عملا همشون رو آبکش کرده بود که چهرشون شناخته نمیشد. انسانیت در حد کفتار. یه مشت وحشی به تمام معنا فقط میتونن همچین کاری کنن. به لطف همین اینترنت اونقدر ازشون بد گفته شد و همه اونهارو شناختند که طرفدار های خودش رو کم کم از دست داد. نمیدونم شما کدوم شهر هستی ولی ما که نزدیک این منطقه ایم میدونیم که هر روز جوونای همین ایرانی که حرف از اسلامیت و ایرانی بودن میزنن با اشتیاق میرفتن سمت این گروه.
    اونها یه مشت نفهمن آقای شعبانعلی. اگه ما میخواستیم اونهارو به دست مسئولین و پیگیری مقامات امنیتی بذاریم تا الان همشون مرده بودند و فیلم سر بریدنشون رو میدیدیم. مقامات ما باید بفهمن که اون سرباز چه گناهی کرده که باید بدون هیچ تجهیزات بره لب مرز و اینجور گرفتار بشه. چطور ما داریم حرف از بهترین تکنولوژی های نظامی میزنیم اونوقت سرباز های لب مرز چند تا اسلحه تیربار، دوربین حرارتی، برج های منظم و تجهیزات اضافی ندارن؟! مگه گروه های تروریستی بار اولشونه که همچین کاری میکنن؟! همین چند ماه قبل بود که ۱۳ سرباز توسط همین گروه تو تاریکی شب که در حال رفتن به پاسگاه مرزی بودن کشته شدند. کی صداش درومد؟! فقط خبر ۲ روز روزنامه و اینترنت بود. اون سربازا اگه جلیقه ضد گلوله داشتن و دوربین دید در شب …. هیچ وقت شهید نمیشدند. جالبه که حتی ۱ سرباز از تهران تابحال نبوده و نیست. چرا!؟!؟ خون مردم تهران رنگین تره؟! فقط سربازای بدبخت از شهرای کوچیک رو میفرستند به این مناطق. چون اگه یه خانواده از شهرای بزرگ داغ دار بشه کل پایتخت به صدا درمیاد و همه جا صد میکنه و حکومت میره زیر سوال.
    درسته که وقتی مسئله گروگان گیری یا قتل پیش میاد گاهی اوقات نباید مسئله رو بزرگ کرد، ولی توی این کشور تجربه به همه ثابت کرده اگر بزرگ نکنیم دولت هم هیچکار نمیکنه. پس اگر قراره ما توی این راه کشته هم بدیم باید این رو به دولت خودمون بپذیریم که باید خیلی بیشتر مراقب جان مردم خودش باشه. مسلما اگه این اتفاق گروگان گیری نمی افتاد هییییییچ وقت به این فکر نمی افتادند که تمام مرزبان های شرق کشور و مرز مشترک با پاکستان و افغانستان رو به جای سرباز، تکاور و افراد حرفه ای مراقبت کنند و فرماندار زابل این حرف رو نمیزد.
    سال نو مبارک

    • st گفت:

      افرین خیلی خوب شد ما رو در جریان واقعیت گذاشتی.

    • رحیم محمدی گفت:

      منم با این دوستمون موافقم ، اگه ما ها تو اینترنت صداشو بلند نمیکردیم دولت اصلا به روی خودش هم نمی آورد
      جریان زلزله آذربایجان یادتونه ، همه ریلکس بودن شبکه سه خنده بازار پخش میکرد و همین تویتتر و فیس بوک ضرغامی رو وادار به عذرخواهی کرد و فرداش یه لوگوی تسلیت انداختن بالای تصویر

  • امیر گفت:

    کامنت قبلی انگار ارسال نشد؟
    ببخشید امکان عضو شدن و ارسال مطالب این سایت برام هست؟پیدا نکردم

  • زهره گفت:

    سلام.واقعا از اینکه این همه ما رو آگاه میکنید متشکرم.ولی نمیدونم چرا من همیشه دیر میفهمم.سال خوبی رو براتون آرزو میکنم.

  • مهرنوش گفت:

    سلام
    یه فراخوان دادن گفتن که اکثر ورزشکارا (بخصوص کشتی گیرا) و هنرمندا و افراد مهم (با ذکر نام) شرکت کردن، گفتن نیاز به امضاهای بیشتری داریم.
    خب ماهم که مهمیم گفتیم شرکت کنیم شاید یه کار خیری کرده باشیم!!!

  • محمد جعفری گفت:

    با سلام و عرض ادب خدمت استاد عزیز
    همینکه نوشته های شما فرصت این را به خواننده ها می دهد که به وقایع و اتفاقات از دید های متفاوت تر و قشنگ تر نگاه کنیم و خودمان هم به مسایل با کمی تامل بنگریم واقعا زیباست.
    اگر نوشته های شما خوب یادم باشد مطلبی را با چنین مضمونی آخرین بار درباره ی فیلم موهن نوشته بودید و انتفاد کرده بودید که حساسیت زیاد نشان دادن باعث تبلیغ بیشتر و در نهایت اینکه افراد بیشتری این فیلم را میبینند.
    کمی که عمیق تر به موضوع نگاه می کنم نوع برخورد با چنین اتفاق هایی و حتی شدت آن برای برای وقایع متفاوت فرق می کند.مثلا اگر نوشته های سلمان رشدی و نوع برخورد با نوشته هایش را بررسی کنیم به همان تعداد که باعث شد افراد بیشتری نوشته هایش را بخوانند افراد بیشتری شروع به خواندن قرآن نیز کردند و در پی مستحکم کردن نوشته های قرآن برآمدند.
    به هر حال گذشته از نوشته های شما در مورد کمپین های مجازی به اعتقاد من که کمپین های مجازی باید جهت گیری درست و معقولانه ای داشته باشد و در جایگاه های خود ،خود را نشان دهند .((نمونه هایی که اقای صادق زاده نوشته اند نمونه هایی است که کمپین های مجازی تاثیر خوبی داشته اند.))

  • پريسا گفت:

    به شانه هایم زدی تا تنهاییم را تکانده باشی…من هنوز «اميدوارانه» منتظر نظرت راجع به ايميلي كه برات فرستادم هستم؛شايد اين روزها زمان كافي داشته باشي
    روزهاي بهاري خوبي داشته باشي محمدرضا، سال نو رو پيشاپيش بهت تبريك ميگم

  • hamid گفت:

    با ارزوی ۱۲ ماه شادی ۵۲ هفته خنده ۳۶۵ روز سلامتی ۸۷۶۰ساعت عشق ۵۲۵۶۰۰دقیقه برکت ۳۱۵۳۰۰ثانیه دوستی سال نو پیشاپیش مبارک

  • مسعود صادق زاده گفت:

    استاد معزز، جناب آقاي شعبانعلي با سلام و احترام
    با خواندن “شيوه نامه” ارسال كامنت براي پستهاي شما تصورم بر اين است كه براي تاييد شدن، هر كامنت بايد از هفت خوان رستم بگذرد، ولي مروري بر كامنتهاي تاييد شده براي نمايش عمومي به بنده دلگرمي مي دهد كه در اين مورد نبايد پيشداوري كنم. به هر روي در مورد مطلب اخير مواردي به نظرم رسيد كه به عرض شما و (در صورت تاييد براي نمايش عمومي) به استحضار مخاطبان وبسايت تان مي رسانم.
    ۱- نفس طرح اين مساله توسط شما از منظري متفاوت با بخش عمده اي از كاربران فضاي مجازي جالب و تامل برانگيز است و اين بابت بايد از شما سپاسگزار بود.
    ۲- به عنوان يك مخاطب، تيتر انتخابي براي اين مطلب را نمي پسندم. شايد براي جذب و تشويق خواننده براي مطاعه اين مطلب خوب باشد، اما تيتر “همکاری ایرانی‌ها با گروه تروریستی جیش‌العدل” نوعي كلي گويي است كه با تفكر منطقي كه شما خود را منادي آن مي دانيد همخواني ندارد. برداشت كلي از “ايراني ها” به معني مطلق “همه ايرانيان” از همه قشر و گروهي است. در حالي كه به نظر نمي رسد كه بتوان آن گروه از ايرانيها را كه در فضاي مجازي فعاليت دارند و نحوه فعاليتشان مورد انتقاد شماست و مطمئنا در قياس با جمعيت بيش از هفتاد ميليوني كشور در اقليت هستند، مترادف با كل ايرانيان دانست.
    ۳- به نظر مي رسد شما مساله اي چند وجهي و به قول خودتان پيچيده را به يك معادله ساده فرو كاسته ايد، حال آنكه اين ماجرا مصداق يك معادله چند مجهولي است. نبايد فراموش كرد كه مساله شرارت و ناامني در نواحي مرزي معلول عوامل مختلفي است. هم داراي پيش زمينه هاي داخلي است (فقر و محروميت در بعضي از اين مناطق و ساير عوامل تنش زا) و هم بعضا كشورهاي بيگانه به اين تنشها دامن مي زنند.
    ۴- در مورد اين كه بسياري از فعاليتهاي كاربران ايراني در فضاي مجازي به دور از عقل و منطق است با شما هم عقيده ام، اما در مواردي كمپينهاي اينترنتي نتايج ملموس و مطلوبي نيز به بار آورده است. به عنوان نمونه شما را به اين مورد ارجاع مي دهم:
    (جمع آوري مبلغ ۴۰۰ میلیون تومان ظرف سه روز براي درمان كودك ۵ ساله از طريق فراخوان اينترنتي)
    http://www.asriran.com/fa/news/326879
    ۵- به اشتراك گذاري پستهاي مربوط به درخواست آزادي مرزبانان ايراني و شركت در كمپينهاي مربوطه، موجب آگاهي تعداد بيشتري از مردم و افزايش مطالبه عمومي از دولت مي شود. با شما موافق نيستم كه اين گونه كارزاهها همواره بي فايده و بي اثر است. به قول سعدي: به راه باديه رفته به از نشستن باطل — كه گر مراد نيابم به قدر وسع بكوشم. به عنوان نمونه شما را به دو مورد زير ارجاع مي دهم:
    ۵-۱- برکناری فرماندهان ۵ مرزبانان گروگان گرفته شده
    http://www.iran-newspaper.com/Newspaper/BlockPrint/8846
    ۵-۲- عفو سكينه محمدي آشتياني (كه به باور برخي، كمپينهاي برگزار شده در عفو وي موثر بوده است)
    http://www.jamejamonline.ir/newspreview/1422703262354629062

    ۷- يكي از مزاياي اطلاع رساني همگاني در مورد مساله گروگانگيري سربازان دربند، افزايش هزينه اقدامات گروههاي ترويستي است، ضمن اينكه باعث هوشياري بيشتر مسئولين و افزايش تدابير پيشگيرانه مي شود. شايد به قول شما اين توجه همگاني يكي از اهداف گروه گروگانگير را محقق سازد، اما شانس موفقيت آنان را در اقدامات بعدي با توجه به فشار افكار عمومي بر مسئولين و هوشياري آنان كمتر خواهد كرد. سرنوشت گروه جندالله و عبدالمالك ريگي مي تواند گواهي بر اين مدعا باشد.
    ۶- در پاسخ به يكي از كاربران مرقوم داشته ايد: “نیت خیرخواهانه‌ی اساتیدی مثل عزت الله انتظامی بر من هم ثابت شده. اما شما حاضر هستی جراحی قلبت رو به ایشون بسپاری چون نیت خیر دارند؟” با كمال احترام بايد به عرض برسانم كه بنده هم اگر جراحي قلب داشتم حاضر نبودم آن را به جناب آقاي شعبانعلي بسپارم. مساله گروگانگيري مرزداران ايراني با توجه به جنبه هاي گوناگوني كه دارد كلانتر از مباحث تئوريك مديريت مانند محدوده چانه زني بين كاركنان و كارفرما و مذاكره مدير دو شركت تجاري و مبحث برندسازي و از اين قبيل است. هر چند حق اظهار نظر در اين مورد براي عموم ايرانيان بايد محفوظ دانسته شود.

    در پايان از بابت تطويل مطلب و تصديع اوقات گرانبهاي هيات ناظر بر وبسايت و جناب مستطاب شعبانعلي پوزش مي طلبم و رجاي واثق دارم كه اين وجيزه را به عنوان گواهي بر ميزان رواداري و تحمل نظر مخالف به محاق فراموشي و تيغ سانسور نخواهند سپرد.

    ايام عزت مستدام

  • mehrdad گفت:

    آقای شبانعلی،من به هم وطن بودن با شخصی مانند شما افتخار می کنم !

  • مشاور گفت:

    ببخشید منظورم از سکوت کردن و بی اعتنا شدن در مورد شبکه های اجتماعی بود.

  • مشاور گفت:

    سلام. باید این متن رو چند بار خوند و روش فکر کرد. البته آسیب شناسی شبکه های اجتماعی و موضوعاتی مشابه چون :دختران ۲۰ ساله ای که اندازه تیراژ بهترین روزنامه ها طرفدار دارند به مذاق خیلیا خوش نمیاد. اقیانوس های یک متری….
    گروه سنی هم بی تاثیر نیست چون در ریشه یابی این جوگیر شدن ها بهش می رسیم. ولی سکوت کردن و بی اعتنا شدن باعث می شه که عده ای ،گروه بیشتری رو به دنبال خودشون بکشونن. پس همیشه با سلاح منطق واستدلال می شه به نتیجه رسید.

  • مهدی گفت:

    مطلب بسیار کامل و عالی است
    حداقل یکی پیدا شد که به این شکل و فرم تحلیل میکنه قضیه رو داشتم ناامید میشدم ولی خیلی خیلی خوشحالم که انسانهای متفکری چون شما در این کشور زندگی می کنند و به این صورت اطلاع رسانی انجام میدهند

  • mojtaba گفت:

    ببخشید اقای شعبانعلی سمت وتخصص شما چیه ودر چه رشته ای تحصیل کردین؟

  • دیدگاهتان را بنویسید (مختص دوستان متممی با بیش از ۱۵۰ امتیاز)


    لینک دریافت کد فعال

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

    yeni bahis siteleri 2022 bahis siteleri betebet
    What Does Booter & Stresser Mean What is an IP booter and stresser