آرتور سی کلارک زمانی در یک مصاحبهی تلویزیونی گفته بود: «بزرگترین بلا برای یک جامعه، مجهز شدن به تکنولوژی است در شرایطی که خودش هیچ نقشی در تولید و توسعهی آن نداشته است!». نیل پستمن هم جای دیگری نوشته: «هیچ چیز به اندازهی زنگ موبایل در یک مراسم تدفین، مرا به خنده نمیاندازد. تکنولوژی خود را به فرشتهی مرگ هم تحمیل میکند!».
زمانی که حرف آرتور سی کلارک را از تلویزیون شنیدم، به تازگی دومین دههی زندگی را آغاز کرده بودم. امروز در میانهی چهارمین دهه، خیلی بهتر کلارک و پسمتن را میفهمم.
ساعت ۱۲ شب، یک دوست به دوستش پیامک کوتاهی میزند با این دو کاراکتر 🙁
همین!
حالا تکلیف این دوست بدبخت تو چیست؟ انتظار داری بستر خواب را ترک کند و اطرافیان را آشفته کند و با تو حرف بزند؟ این انتظار که معقول نیست.
یا اینکه انتظار داری، با پیامک، با تو گفتگو کند؟ این هم بینتیجه است. گفتگوها و گلهها و مطرح کردن دردها و رنجها در قالب جملات کوتاه، زخمها را عمیقتر کرده و سوء تفاهمها را افزایش میدهد.
پیام و پیامک، برای انتقال احساسهای خوب میتواند مفید باشد و نه جلب ترحم! همچنین برای هماهنگیهای کوتاه روزمره و یا اجازه گرفتن از کسی برای اینکه ببینی آیا میتوانی با او تماس بگیری؟
ویچت و فیس بوک را نگاه کنید. مومنتها و استاتوسها را بخوانید. شخصیترین اسراری را که قبلاً دختران در خلوت به مادرشان میگفتند و پسران در دلشان پنهان میکردند، ناگهان در مومنت دوست خود میبینی. با شریک عاطفیاش قطع رابطه میکند و ۱۰۰۰ نفر از دوستان باید این را ساعت ۱۰ شب متوجه شوند. لایک کنند و کامنت بگذارند.
تم عمدهی این نوع نوشتهها، گله از روزگار، «احمق و نادان» خواندن جنس مخالف، اعلام تنهایی و حس بد آن، جوکهای سطحی و … است.
این است که فیس بوک میشود ابزار فضولی در زندگی دیگران و مهمترین سوال در مهمانیها، دادن نشانی از فلان پسر یا دختر است و بحث در مورد اینکه او را کانفرم بکنم یا نه؟!
روی وایبر پیامک فرستاده: «بر محمد و آل او صلوات بفرست وگرنه مدیونی!». خوب مرد عاقل! آنکس که اهل صلوات است، بدون پیام تو هم این کار را می کند و آنکس که اهل صلوات نیست، باز هم نمیفرستد و نفرتش از دین تو و پیامبر من افزون میشود. فقط تعداد لعنتکنندگان خود و مدیون شدگان به پیامبر و خداوند را افزایش دادی!! راضی شدی؟ عاشق سبک انفاقت هستم که با اس ام اس تبلیغ دین نمیکنی چون پیامبر و صلوات و خداوند با هم برای تو ۲۲ تومان نمیارزند. به لطف بستر رایگان وایبر و ویچت تبلیغ دین را آغاز کردهای! بگذریم از دوستی که زیارت عاشورا را در قالب یک پیام روی وی چت ارسال کرده بود و هر چه اسکرول می کردم به پایان نمیرسید!
جالب اینجاست که میبینی دولتمان هم به اندازهی خودمان کاربرد ابزارهای ارتباطی را نمیفهمد. به محض اینکه ثابت شود یک ابزار ارتباطی اثربخش است، آن را مسدود میکنند! گاهی هم ضربان میگیرند به قول خودشان! قطع می کنند عکس العملهای جامعه را میبینند و بعد در مورد مسدودی کلی تصمیم میگیرند. بلایی که این روزها سر اینستاگرام و وایبر آمده! شبیه اینکه من می خواهم تو رو بکشم. دستم را روی دهانت بگذارم و ببینم آیا زیاد دست و پا میزنی یا نه. که اگر کم تکان خوردی کلاً خفهات کنم!
گاهی با خود میگویم اساساً ابزار ارتباطی جدید، متعلق به ما نیست. ما که هنوز در ارتباطات کلامی و غیرکلامی روزمرهی خود با چالشهای جدی مواجه هستیم…
سلام نوشته های عـــــــــــــــــــــالی دارید.با اجازه شما من این مطلب رو باذکر منبع یعنی وب سایت خودتون و نام خودتون تو وبلاگم گذاشتم.البته اگه دوست ندارید اطلاع بدید برشمیدارم.
خیلی ممنون به خاطر مطالب عالی
برای همین دیگه شماره ی مستقیمتون در قسمت تماس رو برداشتین و مدتیه گوشیتون خاموشه؟ خسته شدین…
روزی ۵۰۰-۶۰۰ تماس تلفنی و ۲۰۰۰ تا اس ام اس، حتی اگر هیچکدوم رو جواب ندم و فقط بخوام روی صفحهی موبایل هر کدوم رو ۱۰ ثانیه نگاه کنم تمام روز من رو از بین میبره. اینه که چارهای ندیدم جز اینکه موبایل رو برای همیشه کنار بگذارم. کسانی که با من کار میکنند، به دفتر من دسترسی دارند و کسانی که میخواهند با من حرف بزنند، همیشه در فضای آنلاین در دسترس هستم سپید جان.
کاملا و بدون هیچ حرفی حق با شماست و قابل درک
من تمام لبخندهاتون رو به یادگار نگه میدارم
و حتما روزی شما رو از نزدیک زیارت میکنم و این کلکسیون رو بهتون نشون میدم
خیلی عزیزی محمدرضا جان
اتفاقا تکنولوژی خیلی هم عالیه. اینو یک نفر که یک هفته به دور از تکنولوژی زندگی کرد میگه. قبول کنید. طرف بد شمارو که نمیخواد؛ برای شما میگه!! ; ) : ))
ضربان رو خوب آمدی
سلام استاد عزیز ، کلیه ی نوشته هاتتون جای خیلی تامل و دقت داره ،آرزوی من توفیق روزافزون شماست
سلام ممنونم و یک مدتیه کمتر اینجا میبینمت مصطفی 🙂
انگار یه تناقض انکار نشدنی تو همه این چیزا هست… حسش میکنم، اما نمیدونم چیه… نمیدونم اگه هدف نزدیکیه پس چرا دیگه حتی پیش همیم هم داریم یا موبایل چک میکنیم یا خاطره مشترک از فضای مجازی، در بهترین حالت با فرض اینکه با هم حرف میزنیم، تعریف میکنیم؟ نمیدونم شایدم رفاه و عذاب همزمانی باشه که بهمون هدیه شده از قبل استفاده نادرست از تکنولوژی توی این مورد خاص…
اما چیزی که میدونم اینه که یه شمشیر دو لبه است که هم دستت رو میبره، هم خون مسموم رو از بدنت خارج میکنه…
خییییییییلی عالییییییییی بود
….وانکس که اهل صلوات نیست باز هم نمی فرستد و نفرتش از دین تو و پیامبر من افزون می شود.
….دستم را روی دهانت بگذارم و ببینم ایا زیاد دست و پا می زنی یا نه.که اگر کم تکان خوردی کلا خفه ات کنم!
دیدگاه من هنوز در انتظار بررسی است 🙁 به کمک نیاز دارم…
محمد رضا جان از هر چیزی میشه نادرست استفاده کرد مثلا بریم مسجد باهم شرط ببندیم که فلانی تو صف اول وایمیسته یا دوم یکیمون شرط و میبریم و تو خونه خدا گند میزنینم توآخرتمون .به همین سادگی…..
تا میبینیم فرهنگ استفاده از چیزی رو نداریم یا کم داریم به جای فرهنگ سازی روی سوال رو پاک میکنیم .
خیلیی خوب بود عالییییییی
اصولا باید ارتباطها اصول مشخصی رو داشته که ابزارها به کمک این اصول بیان… و الا ابزار خودش به تنهایی ارتباط ساز نخواهد بود………ما این اصول رو نمیشناسیم…. وقتی افراد هنوز یاد نگرفتن کجا از چه روش ارتباطی استفاده کنن که مطلوب تر باشه بروز این مشکلات هم دور از ذهن نیست… وقتی همسر و شوهر برای حل و فصل مشکلاتشون اس ام اس و وی چت رو به گفتگوی رو در رو ترجیح میدن قابل تصوره که ارتباط چه ساختاری پیدا میکنه…….
مطلب خیلی قشنگی بود… ممنون
واقعا خوشحالم که با سایتتون اشنا شدم. اما ای کاش توی تهران زندگی می کردم تا می تونستم توی کلاساتون شرکت کنم. ایران به امثال شما خیلی احتیاج داره و من خوشحالم که افرادی چون شما تاثیر مثبت روی جامعه دارن.
سلام..
آقای شعبانعلی عزیز همیشه مطالبتون رو می خونم و واقعا استفاده می کنم اینکه کامنت نمی ذارم فقط به این خاطر که اکثر حرفاتون رو قبول دارم و از اونجایی که می دونم منتظر تایید و تعریف و .. نیستید چیزی نمیگم اما اگه انتقاد یا نظر خاصی داشته باشم حتما میگم.. مطلب خیلی خوب و به جایی بود لذت بردم خیلی از حرفایی که خواستم راجع به این مطلب بگم آتنا قبل از من خیلی کاملتر گفته ..
ضمنا راهنمایی که راجع به ادامه تحصیل ازتون گرفتم خیلی به دردم خورد و لازمه دوباره تشکر کنم چرا که هرروز به درست بودن تصمیمم مطمئن تر میشم و تو دلم شما رو دعا میکنم..
درود و سپاس برای این مطلب زیباتون.
من خیلی از این جملتون خوشم امد.
(گاهی با خود میگویم اساساً ابزار ارتباطی جدید، متعلق به ما نیست. ما که هنوز در ارتباطات کلامی و غیرکلامی روزمرهی خود با چالشهای جدی مواجه هستیم…) دقیقاً منم با بعضی از افراد و جامعه مشکلم اینه !!!!!!!!!!!!!!!! 🙁
امیدوارم روزی آزادی در همه جا چه از نظر ابزار ارتباطی و چه از نظر انسانی دیده بشه. با امید به اون روز بدرود.
درود
“گفتگوها و گلهها و مطرح کردن دردها و رنجها در قالب جملات کوتاه، زخمها را عمیقتر کرده و سوء تفاهمها را افزایش میدهد.”
چه خوب به اين نكته ظريف اشاره كرده ايد…
چه شیرین نوشته شده است اگرچه واقعیت تلخی را تفهیم میکند. غفلتزدا و هشداردهنده است.
الکساندر پوپ گفته است: “کمخردان میستایند، عاقلان تأیید میکنند”. من که این نوشتهها و نویسندهاش را، هم عمیقا میستایم و هم قویا تأیید میکنم، چه باید خوانده شوم؟
سلام آقای شعبانعلی.
میدونم شاید جای این کامنت اینجا نباشه، ولی خواهش میکنم منو راهنمایی کنید.
من دختر، ۲۵ ساله و مجردم و با خانواده م زندگی میکنم، تازگی متوجه شدم مادر ۵۰ سالهام با پسری همسن من آشنا شده و اس ام اسهای عاشقانه رد و بدل میکنن و چت و کافی شاپ و گردش و ..
حالم خیلی بده، نمیدونم چطور باید عکس العمل نشون بدم، خجالت میکشم پیش مشاور برم.
از آقای شیری از طریق سایتشون راهنمایی خواستم، گفتند باید با مادرم صحبت کنم. ولی نمیدونم چی بهش بگم و چطوری بگم…
یکبار سعی کردم غیرمستقیم متوجهش کنم ( بهش گفتم یکی از دوستام متوجه رابطه مادرش با یه پسر جوون شده و ازم راهنمایی خواسته که چکار کنه )
ولی مامانم اصلاً هیچ عکس العملی نداشت. خواهش میکنم لطف کنید و برای این صحبتی که باید با مادرم بکنم منو راهنمایی کنید. خواهش میکنم ..
یک سوال. من نفهمیدم ارتباط ماجرا با تو چیه هما جان.
اون مسئله به مادرت مربوطه دیگه. یا کار درستی میکنه و ادامه میده. یا اشتباه میکنه و یک روز میفهمه و ازش درس میگیره.
من نمیفهمم که تو چرا درگیر این ماجرا شدی؟
شخصی که داره به شوهرش خیانت میکنه، مادر منه.
کسانی که دارن بخاطر این روابط آشفته آسیب میبینن، خواهر و برادر و پدر من هستن.
خانوادهای که ممکنه بخاطر این خیانت از هم بپاشه، خانوادهء منه.
بنظر شما ارتباطی به من نداره و نباید خودمو درگیر کنم؟
آخه راجع به پدرتون نگفتن قبلش. من نمیدونستم اساساً در قید حیات هستند یا نه یا با شما زندگی میکنند یا نه.
به هر حال یک قمار بزرگه و انتخاب با شماست.
این نوع رابطهی موازی، سطح کیفی رابطهی قدیمیتر رو مثلاً از ۱۰۰ به ۵۰ میرسونه و با مطرح کردن و روی میز آوردنش، این احتمال وجود داره که سطح رابطه مثلاً به ۸۰ برگرده یا به صفر برسه و جدایی و طلاق تسریع بشه.
تجربهی من نشون میده که احتمال گزینهی دوم چند برابر گزینهی اوله. اگر چه من صرفاً بر اساس چند صد موردی که از دانشجویانم شنیدم قضاوت میکنم.
من به شخصه مسائلی مثل خیانت یا دوستیهای موازی یا تفکیک رابطه (رابطهی جنسی با یکی و رابطهی حسی با دیگری و …) رو معلول میدونم و نه علت. و اساساً نميشه با معلولها جنگید. باید به علتها فکر کرد. شاید بهتر قابل تحلیل باشه…
ممنون برای پاسختون.
اگر بگم که باید برای هر چیز جدیدی، قبل از خودش “فرهنگ استفاده اش” بیاد، میگن چجوری؟ میگم خوب ما که میدونیم کلا مصرف کننده ایم، ما که میدونیم ایرانی هستیم و ذات زندگی اشراف منشانه داریم، خوب بد نیست یک تیم متشکل از مهندسین کاپیوتر و آیتی و الکترونیک و جامعه شناس و روانشناس و … داشته باشیم که وقتی یه موج از تکنولوژی تو کشورهای پیشرفته میاد ، بررسیش کنه ، هنجار هایی که بهمراه میاره رو در نظر بگیره ، بعد بیاد یه بستر سازی فرهنگی بکنه قبل از اینکه این تکنولوژی دست تک تک ماها برسته که البته الحق و النصاف این پیشینه جاده ابریشم سرعت فوق العاده به ما تو واردات داده، بهم میگن ای آقاااااا ، دلت خوشه هاااا، اینائی که شما میگی برای مدینه فاضله ات بدرد میخوره…خیلی خب ، اوکی ولی یه چند تا سوال ، دقت کردین وقتی میخوایم تلویزیون بگیریم میریم ال ای دی اسمارت فلان میگیریم ، عمرا هم بیشتر از دیدن چهار فیلم سه بعدی که حالا خیلی تلاش کنیم زیر نویس هم بزاریم براش ، از این تلویزیونه استفاده بکنیم ، وقتی میخوایم برای فرزندمون یه گوشی اسمارت جدید بگیریم عمرا اگر ازش بخواهیم که حداقل ۳ تا از امکانات جدید این گوشی بی زبون رو در بیاره که اصلا بفهمه چرا بهش میگن اسمارت، نهایتا میگیم : “بده ببینم این چه بازیه که میکنی ، وااااا یعنی کجش که میکنی ماشینه هم ، چپ و راست میره؟!! عجب ،پدر ما درمیومد یه نید فر اسپید بازی کنیم این کیبوردمون خورد میشد” . واقعا چرا نسل زیر ۴۵ سال ما نمیخواد “یادبگیره” … اصلا بزارید راستش رو بگم به نظر من مسخره است که مردم ما این همه نت بوک و تبلت و اسمارت فون دارن بعد برای ثبت نام های اینترنتی (در هر زمینه ای ) مراکز خدمات کامپیوتری داریم، مسخره است که بچه های ما حکم رو آنلاین بازی میکنن ولی نمیتونن تحقیق های تکلیف مدرسشونو خودشون سرچ کنن و ادیت کنند و پرینت بگیرن، چند نفر رو میشناسیم که جای اینکه با تبلتش بازی کنه داره سایتهای خبری ، سایتهای اطلاعات بورسی رو چک میکنه ، بزارین مشاهده هر روز خودم رو بگم که حسرت به دلم مونده که وقتی گوشی های اندازه کفه بیل دست خانمها میبینم ، محض رضای خدا کاری غیر از پخش آهنگ ، گشت تو فیس بوک و ویچت ، و یا بازی انجام بده، گوشی هایی که خیلی هاشون پی دی اف هم باز میکنن، آفیس هم ساپورت میکنن ، به خدا تو اون حافظه های حداقل ۸ گیگی ،دیکشنری هم جا میگیره، بابا بی انصاف لا اقل شعر و رمان بخون… طرف داره دکترای حقوق بین الملل میخونه ،امکانات دیجیتالیش در حد آیفون فایو اس و لپتاپ تاچ سونی و… یه متن لایحه رو نمیتونه تو ورد تایپ کنه ، یه ایمیل نمیتونه بسازه، به خدا این فیس بوک نسخه پیشرفته همون مسنجره، این پیشرفت کرد ولی چرا استفاده ما ازش هنوز همون برقراری سطحی ارتباطهای سطحیه!!! این جامعه آماری میلیونی هیچ کارایی بجز پیدا کردن دوست دخترو دوست پسر و گفتن جک و زاغ سیاه چوب زدن دوستان و آشنایان نمیتونه داشته باشه؟!! پر بیراه نیست که “عقبیم” … متاسفانه شدیم “باتری” ، مثل همونی که تو فیلم ماتریس بود ، شدیم مولد های نیرو برای توسعه و پیشرفت تکنولوژی که اصلا قصد”استفاده” ازش نداریم ، شاید فقط بتونیم باهاش تفریح کنیم ، نفت میفروشیم ، منابع طبیعی میفروشیم ، با هزار دوز و کلک از جیبهای همدیگه پول درمیاریم و تو جیبهای همدیگه پول میزاریم که آخرش هزینه پیشرفت تکنولوژی رو “ما” بدیم ، اگر حس زندگی اشراف منشانه ایرانی ها نبود ، اگر در حد نیاز های کاربریش هزینه میکرد ، شاید سرعت پیشرفت شرکتهای دیجیتالی کشورهای پیشرفته خیلی کمتر از این حرفها بود ، بازار مصرف بزرگی به نام ایران ، برابر یک فرصت طلائیه ،
حالا که میخریم ،حداقل از “همش” استفاده کنیم .
سلام آنتا ، خیلی خوب گفتی قبول دارم حرف دل منو زدی ..
سلام آتنا خانوم. دیدت رو نسبت به مسائل کاملاٌ می پسندم. امیدوارم که همیشه موفق باشی
یه شکلک ساده که خوبه. بعضی از دوستان من شکلک نمیگذارند. بلکه اتفاقاً رحمت میکشن، هزینه پیام هم میدن و متن یکم طولانی میفرستند.
امروز این متن «زیبا» رو فرستادند :
“من آدمی هستم که رفتارم رو با شعور طرفم ست میکنم پس هروقت ناراحت شدي از رفتارم به شعورت يه نگا بنداز.”
فقط منتظر بودم یکم اسکرول بره پایین تر ببینم زیر نوشته «کوروش کبیر» تا خودم با چاقو به مقبره کوروش حمله کنم.
ولی زیرش نوشته بود : «ما روشن فکرا».
یکی به من بگه الان من به کی باید با چاقو حمله کنم؟
فقط برام سواله، این توصیه ها و متون احمقانه رو کی به خورد این مردم ساده میده؟ دوس دارم بدونم اینا رو کی مینویسه.
این «ما روشن فکرا» هم موج جدیده؟
توصیه ارتباطی رو نگاه کن تو رو خدا ، اگر ازم ناراحت شدی، شک نکن تو بیشعوری!
ممنونم استاد ، عالی بود…
از مردم کشوری که قدمتش به ۳۵ سال نمی رسه نباید انتظار زیادی داشت.
و اینشتین:
من از روزی می ترسم که؛
تکنولوژی از تعامل انسانی پیشی بگیرد؛
چنین روزی، جهان نسلی از احمق ها خواهد داشت …
سلام آقای شعبانعلی
من به تازگی با سایتتون آشنا شدم! خیلی مطالب خوبی دارین و من کلی از راهنماییهاتون استفاده میکنم.
در ارتباط با این صحبتی که گفتین من یک استادی داشتم که جمله ی خوبی رو میگفتن.
ایشون میگفتن هر تکنولوژی که وارد کشور ماشده فرهنگ استفادش همراهش نیومده و به عنوان مثال هم به اومدن ماشین دودی اشاره میکردن که در اروپای اون دوره یک همچنین وسیله ای برای حمل و نقل بوده اما وختی اومد تو ایران جنبه ی تفریحی و رفتن به زیارت داشت!
پاینده باشین
سلام، باخوندن نوشته تون یاد این ضرب المثل مشهور افتادم که “کلاغ اومد راه رفتن کبک رو یاد بگیره راه رفتن خودش هم یادش رفت”!
این حکایت ماست…
این خبر برام جالب بود ، ۸ دلیل برای ترک فیسبوک در سال ۲۰۱۴
http://www.alef.ir/vdcc1xqi12bqse8.ala2.html?210633
ممنونم رویا که این لینک رو اینجا برای من و بچهها گذاشتی…
ممنون تامل برانگیز بود…
سلام و درود!مطلب بسیار زیبایی بود!
به نظر من همه این اتفاقات زاییده پدیده شوم “وقت گذرانی به هرشکل” است که به طرز فجیعی بین ما ایرانیان رواج دارد!
ما استادان “وقت کشی” هستیم.بلد نیستیم چگونه از وقت خود استفاده کنیم!
اگر می شد آماری از وقتی که توسط جوانان ما برای گشتن در فیس بوک و امثال آن تهیه کنیم مطمئنا شوکه می شدیم! میلیون ها ساعت از وقتی که می شد صرف کارهای مفیدی مثل مطالعه ، یادگیری یک نرم افزار یا زبان جدید ، ورزش ، سفر ، و خیلی کارهای مفید دیگر شود ، صرف گشت و گذارهای بی حاصل در چنین فضاهای مجازی می شود!!!!!!!!!
کارمند اداره ای را می شناسم که شاید هفت ساعت از هشت ساعت کاری روزانه اش صرف چک کردن فیس بوک می شود و او ماهی دو میلیون تومان حقوق می گیرد تا فیس بوک چک کند! مدیر اداره هم هیچ گونه مخالفتی با این کار او و بقیه کارمندانش ندارد جون خودش هم……
برای ورزش کردن و کتاب خواندن و یادگیری هیچ وقت وقت نداریم ولی برای چنین کارهایی……..
واقعا جای تاسف دارد! به کجا می رویم ما ؟؟؟؟؟؟؟؟
سلام آقا نوید. واقعاٌ باید این جمله رو در قبال گفته هات بگم که :« حرف حق جواب نداره» مرسی از گفته هات. همیشه موفق باشی
عالي بود
“گاهی با خود میگویم اساساً ابزار ارتباطی جدید، متعلق به ما نیست. ما که هنوز در ارتباطات کلامی و غیرکلامی روزمرهی خود با چالشهای جدی مواجه هستیم…”
سلام
استاد شعبانعلی بسیار عزیز چقدر همیشه درست و به موقع و قشنگ می نویسید.
انقدر هم تعداد این ابزارهای جدید زیاد شده که هرچقدر بیکار باشیم نمیشه همشو آپدیت کرد ودرنتیجه
توقعات دوستان برآورده نمیشه و مایه دلخوریه .
من به شخصه از دولت متشکرم برای فیلترینگ ویچت چون باعث شده بهره وری پرسنلم بیشتر بشه.
چون باوجود اینترنت همراه اول و ویچت نمیشه خیل مشتاقان تکنولوژی رو کنترل کرد.
نیکی عزیز. آره راست میگی.
اما من فکر میکنم حل فرهنگی مسئله در بلند مدت راه حل بهتریه. اگر چه ما سالها به راه حلهای تحت فشار با اثربخشی قوی اما بسیار کوتاه مدت عادت کردهایم…
سلام
محمد رضا ،به نظر من مخابرات (شرکت اعتماد مبین سهامدار عمده مخابرات)بیشتر به خاطر حاشیه سود مخابرات و همراه اول (که خودش زیر مجموعه مخابرات ) این کارو میکنه!!!!
باقی مسایل اولویت های بعدی می باشد.
(فعال بورس)
این رو میفهمم دوست من.
واقعیت اینه که در این مورد خاص، فکر می کنم ذی نفعان و ذی ضرر های زیادی با هم، همسو و همراستا شدند.
اما من ترجیح میدم به دلایل امنیتی مسوولین کشورم تصمیم بگیرند که از یک سرویس محروم شم تا اینکه به دلیل ناتوانی و نداشتن شعور رقابت این اتفاق بیفته
(البته ترجیح من در صورتیه که حتماً قرار باشه به یکی از دو بلای بالا گرفتار بشم!)
محمد رضا.
به نظرت در دنیای تکنولوژی طی ۱۰ -۱۵ سال آینده ما ایرانی ها می تونیم یه شرکت معتبر داشته باشیم و مطرح شیم لااقل توی بحث نرم افزار؟
سلام. ممنون بابت این مطلب بسیار خوب و تأمل برانگیز …
واقعا منم عقیده دارم با اینکه این تکنولوژی های ارتباطی میتونه به زندگی ما رنگ و رویی قشنگ ببخشه ، اما به همون اندازه هم اگه مراقب نباشیم، با هر قدم که به این تکنولوژی ها نزدیک تر و وابسته تر میشیم، یک قدم از دنیای شگفت انگیز درونمون دور میشیم … مدام زندگیمون سطحی تر میشه و دیگه فراغت و فرصتی برای عمیق تر بودن، تفکر، سکوت، و نگریستن و کاوش درونمون پیدا نمی کنیم…
سلام
استاد عزيز. قبول داريد كه نحوه مواجهه ما با تكنولوژي چيزي از جنس نحوه مواجهه مان با بقيه دنياست.
كمي پس از ايجاد شدن يا رايج شدن استفاده، با آن آشنا مي شويم، يك عالمه از آن استفاده مي كنيم و هيچ وقت به اين ديد عمقي نمي رسيم كه واقعاً در اصل اين تكنولوژي براي چه ايجاد شده بوده؟ براي چه نوع ارتباطي؟ با چه دامنه اي؟ و نيازمند چه كنترل هايي است؟ همه چيزمان را از طريق اين ابزار منتقل كنيم يا نه ؟ و خيلي سوالات اساسي ديگر.
ما با بقيه ابزار تكنولوژي هم شبيه همين رفتار را داريم . نمونه بارزش نوع ارتباط ما با خودرو و رانندگي ماست كه هيچ ارتباطي بين آن چه به عنوان قواعد راهنمايي وجود دارد و حتي ياد مي گيريم با آن چه عمل مي كنيم وجود ندارد.
بيشتر از همه اين اهميت دارد كه داشتن چه چيز باب روز است. و نداشتن چه چيز نشانه امل بودن.
ممنون
برقرار باشيد
علیرضا جان. کامل حرفت رو قبول دارم. یک روزی یک چیزی راجع به این نوشته بودم شبیه همین حرف های تو. میگردم لینکش رو پیدا میکنم برات میگذارم.
من هم مثل تو فکر می کنم…
خیلی خوب میشه
علاقه دارم در این مورد بیشتر بخونم تا کار درست رو تشخیص بدم تا بتونم اون رو تو زندگیم پیاده کنم
باز هم ممنون
همین طور است. ابزار های ارتباطی جایی شده برای درج و همگانی کردن نباید ها. در ضمن محمد رضا ی عزیز در این خانه ما نمیشه به خوبی و با نظم خاصی دنبال مطلب خاصی گشت. من نیز دیروز با این مساله برای درج لینک مشکل داشتم. تمام زحمات سامان دادن به خانه ما به دوش تو افتاده.