«جایی که میلیونها نفر میتوانند همزمان یک جوک را ببینند و بخندند و همزمان همگی احساس تنهایی کنند».
چیزی شبیه این را، نخستین بار تی اس الیوت در مورد رادیو گفته بود، اما فکر میکنم امروزه، فیس بوک نمونه بهتری باشد.
این گفته را بهانه ای میکنم برای اینکه گاه و بیگاه، در مورد شبکه های اجتماعی – از دیدگاه یک کاربر و نه یک کارشناس رسانه – حرفهایی را بنویسم.
به نظر من فقط یک کلام برای سر گرمی جوانان کشور های اسلامی تا از پیش رفت وترقی وتعالیم باز بمانند این کار صورت گرفته است
واقعیت اینه که کاربران فیس بوک و شبکه های اجتماعی در کشورهای غیر اسلامی هم کمتر از ما نیستند. به عبارتی اگر هم نیت آنها خوب نبوده (!) خودشان بیشتر از ما گرفتار این بازی شده اند. به نظر میرسد که ماجرا همان ماجرای چاقو است. نمیشود استفاده از چاقو را حرام اعلام کرد اما میشود به انسانها آموخت که چاقو برای کندن پوست میوه است نه پوست انسان!
دقيقا،همه چيز به ظرفيت آدم بستگي داره و ديدگاهش
زیمل هم در مقاله معروف خود به نام غریبه تعبیر نغزی داره که میشه همین استعاره شو قرض گرفت در مورد اینترنت و خاصه شبکه های اجتماعی:
غریبه کسی است که در عین اینکه از ما دوره به ما نزدیکه و در عین اینکه به ما نزدیکه از ما دوره …
در مورد تنهایی هم درست میگید ولی در مورد آدما هم مثال سطل زبالتون شاید مصداق همین باشه … چقدر انرژی و استهلاک؟
منطق میگه آدم جایی دنبال غذا بگرده که درصد خلوصش بالاتر باشه.
اگه این شبکه ها بدن شما چرا توشین؟
کی گفته بده؟
من داشتم ویژگیهاش رو توضیح میدادم سحر
شاید صحبت های دکتر عباسی در این رابطه جالب باشه وقت کردید بخونید
یا حتی من شنیدم که به همسر اوباما گفتن شما فیس بوک داری گفته نه
گفتن فرزندت چی؟گفته نه
گفته اینا که برای ما نیست!!
خب شاید خیلی چیزها مشخص بشه
قبلا هم شنیدم که فیس بوک به سفارش پنتاگون پدیدار شده
شما حساب کن کمترین عایدی برای شیطان بزرگ داشتن پرونده های قطوری از اطلاعات شخصی انسانهایی هست که بعدا ممکنه شخصیت ویژه ای در مملکت خودشون بشن
خانم پگاه هم که فرمودن دانشجوهای دنیا هم به مثابه عمله های اونها(ببخشید اما حقیقته)کارهای تحقیقاتی براشون درست میکنن(ناخواسته) تا بهتر از ورودی های فیس بوک خروجی خاص خودشون رو طراحی کنن
شما فکر کن اگر پس فردا یکی از جوونای ما وزیر یک وزارتخونه بشه چه اطلاعات ذی قیمتی ازش دارن به همراه کلی مقاله که نشون میده چه جوری باید از این اطلاعات استفاده کنی
خیلی جالبه نه؟ به همین سادگی
به این میگن مکانیزم حاکم بر دنیا و ما هم یه مشت عمله بیگار برای حضرات(یکی از کارکردهای آی اس آی همینه)
شاید پی بردن به طرز فکر واقعی افراد و دنیای درونشون کار راحتی نباشه اما فیس بوک این امکان رو فراهم کرده
متاسفانه بعضی اشتباهات جبرانش خیلی سخته
واقعیت اینه که زندگی ما دست آقایونه
چون ایمیل و نت برای اونهاست
حالا شاید منطقی باشه چرا سازمان های دولتی ما به صفحات فیس بوک کارکنانشون حساسن
به نظرم
وقتی که کارهای خیلی ارزشمندی میشه انجام داد، وقتی میشه زمانمون رو صرف کارهای مفید بکنیم، وقتی میشه از منابع مناسبی برای یادگرفتن استفاده کرد خوب هیج انگیزه ای نمی مونه که به امید یادگرفتن احتمالی فقط یه نکته به هر چیزی بها داد.
من یه مدت عضو فیس بوک بودم و به تجربه فهمیدم که یه محیط با آدمهای فوق غیر واقعی برای من جز اتلاف وقت چیز دیگه ای نداره و این وسط اگر هدف برقراری ارتباط با آدم های ارزشمندی که چیزی برای ارایه دارند هست، خب این افراد توی محیط واقعی و توی بعضی سایت ها حضور دارند.
و البته اگر کسی احساس تنهایی بکنه با حضور در همچین شبکه هایی شاید سرگرم بشه ولی در واقع از تنهایی در نمیاد.
از نظر من شبکه های اجتماعی چیز بدی نیستند. هرکسی به فراخور وضع و نیازش از اون استفاده میکنه…
قبلا- که جوونتر بودم – فکر میکردم که فیس بوک قبرستون دوستی ها و رابطه های مرده است. اولین کسی که برام دعوت دوستی فرستاد کسی بود اخرین کسی روی کره زمین بود که میخاستم باهاش درتماس باشم. اما به حساب پز و این حرفهای نو پرابم قبول کردم. بعدش هم فیس بوکم رو دی اکتیو کردم. اون موقع به این فکر میکردم که اگر من یه رابطه ای برام ارزشمند باشه خوب واقعا برمیدارم باهاش تلفنی حرف میزنم و ازین چیزا…
بعدا به این فکر کردم که ادم تو استفاده از هرچیزی باید قوانین خودش باشه. مجبور نیست به هرکی که درخواست دوستی فرستاد جواب بده میتونه دوستای خوبی رو انتخاب کنه که براش ارزشمند در دنیای واقعی هم باشن.
میتونه صفحه هایی رو دنبال کنه که بهش کلی اطلاعات و مطلب به دربخور میدن.
میتونه بعضی از لذت های خوبش رو با بقیه شریک بشه.
میتونه با ادمهای جالب زندگیش که شاید هیچکدوم از دو طرف اینقدر انگیزه، فرصت یا شانس نزدیکتر شدن رو نداشتند در تماس ولو جزئی باقی بمونه و از فکرها و نقطه نظراتشون استفاده کنه.
برای من مثلا این سایت کارکردی در حد یک شبکه اجتماعی داره. جایی برای اموختن، شنیدن نظرات دیگران و دنبال کردن ایده ها و نقطه نظرات ادمهایی که فکرشون برای من جالبه و باعث میشه که به دیدگاه های بهتری در زندگیم برسم.
شاید علت اینکه فیس بوک برای مردم ما اینقدر متفاوت از زندگی واقعی اونها باشه به علت همه اون تفاوت های بیرون خونه و درون خونه ما برمیگرده… همه میدونیم که قوانین و هنجارهای اجتماعی جامعه ما تفاوت های زیادی با خیلی از هنجارهای خانوادگی ما داره و این دوگانگی هر جا که بتونه خودش رو نشون میده.
محمد رضا جان
من از فیس بوک بدم میاید….
جایست که اندام ها لایک میخورند
محفلی نیست که اندیشه ها لایک بخورند ….
مشکل جامعه امروز ما تحلیل و تجلیل است….
بزرگ کردن ادم ها است
ما باید یاد بگیریم ادم ها را تحلیل کنیم…….
و فیس بوک برای مردم ایران اینرا نداشت
واقعا در یک جامعه با سطح استاندارد بالاتر نیز مردمش اینگونه با فیس بوک برخورد میکنند ؟؟؟؟
ارتباطات شده کلید اتصال آدمها
خیلی زود و مشتاقانه منتظرم استاد
هر شبکه ای هر نوشته ای هر فیلم مسخره ای یه چیزی داره که یه چیزی بهت اضافه کنه . اینکه همه آدما تنهان چیز جدیدی نیست.
بله. بدون تشبیه به فیس بوک و شبکه های اجتماعی،
سحر جان. در سطل زباله هم حتماً اگر بگردیم چیز خوبی برای من و تو پیدا میشه که بخوریم (شاید کمی به زحمت)
اما منطق میگه آدم جایی دنبال غذا بگرده که درصد خلوصش بالاتر باشه.
باز بلا تشبیه.
همین رسانه ملی رو هم اگر چند روز پشت هم گوش بدی، قول میدم یکی دو جمله ارزشمند بشنوی، اما توجیه داره؟ این همه برق و استهلاک تلویزیون و وقت (که البته زیاد داریم) و …
در مورد تنهایی هم حرفت رو قبول دارم. اما میشه فکر کرد که چه عواملی این تنهایی رو تشدید میکنند یا تضعیف میکنند یا ظاهراً از بین میبرند یا …
در مورد تنهایی انسان در تجریه دو اتفاق منحصر بفرد زندگیش تنهاس و ذات انسان تنهایی…یه جمله معروف هست میکه اگر از تنهایی میترسید هرگز ازدواج نکنید!! یا اینکه خدا ازدواج را بوجود آورد تا انسان تنهایی رو بیشتر باور کنه….ولی اینکه چه عواملی این تنهایی را تحت تاثیر قرار میدن نکته جالبیه که الان فهمیدم منظورت از این بحث شبکه اجتماعی چی بوده:) البته اگه درست گرقته باشم… به نظر من فرار از تنهایی امکان نداره اگر منظورت این بوده که این شبکه ها یه جورایی تنهایی رو از بین میبره میتونم بگم دقیقا چون خیلی از ماها از مواجه با خودمون می ترسیم…و یه جورایی رو مییاریم به این شبکه ها و سیرو سلوک در احوال بقیه!!!
محمد رضا چه کار سختی ازم خواستی …راستش همونطور که گفتم من دارم روی کارآفرینی با موضوعات کارافرینی و زنان- تاثیر آموزش و فرهنگ روی کارآفرینی و شیکه های اجتماعی مورد نیاز کارآفرینان کار میکنم و موضوع مقالم هم تو کنفرانس این بود
Entrepreneurs’ Networks: Size, Diversity and
Composition
ولی مقالاتی رو که دیدم با این بحث میخوره از تو کتاب کنفرانس پیدا کردم و برات ایمیل میکنم…فقط چند سال پیش یه تحقیق کوچیکی کردم در مورذ اخلاق در فناور ی اطلاعات یا IT Ethics…
تئوری اخلاقی توابعی را برای تشخیص اینکه چه چیزی صحیح و مناسب است فراهم می کند, در واقع به تعبیری دیگر, اخلاق در فناوری اطلاعات یا اخلاقیات کامپیوتری یکی از مباحث مطرح در اخلاق کاربردی بوده که موضوعی میان رشته ای می باشد و بحث در مورد آن نیازمند تخصص در دو حوزه اخلاق و فناوری اطلاعات می باشد.
اخلاق در کامپیوتر در سال ۱۹۴۰ توسط نوربرت وینر استاد دانشگاه MIT برای اولین بار بیان و به عنوان رشته ای تحصیلی بنیانگذاری شد . وی بر این عقیده بود که ورودی و خروجیهای یک ماشین سریع و مدرن کامپیوتری لزوما صفر و یک نبوده و انسان را در معرض پتانسیل های خیر و شر , نوینی می یافت که اهمیت آنها هنوز کشف نشده بود. [۱]
بعد از او دانشمندان زیادی نیز به این مقوله پرداختند از جمله مور که بر این عقیده بود که استفاده از اخلاق در کامپیوتر تحلیل طبیعت وتاثیر اجتماعی تکنولوژی کامپیوتری و تدوین رابطه و مطابقت سیاست , از این تکنولوژی است. در واقع اخلاق در کامپیوتر همچون دیگر شاخه های مطرح در اخلاق کاربردی در رابطه با مطالعه تئوریهای اخلاقی موجود و کاربرد آنها است که به تحلیل نقش کامپیوتر بر اعتقادات و اخلاقیات می پردازد و چگونگی استفاده از این تکنولوژی را در مواجه با گزینه های انتخابی متعددی که این تکنولوژی پیش روی انسان قرار می دهد را, بیان می کند.[۲]
در حال حاضر دو نظریه ی مطرح در رابطه با علم اخلاق کامپیوتری مطرح می باشد . دیدگاه گورنیاک که علم اخلاق کامپیوتری را چیزی فراتر از شاخه ای از اخلاقیات کاربردی دانسته که در آینده در تمامی فرهنگهای کره زمین قابل استفاده خواهد بود و در واقع آن را اخلاقیات جهانی می داند که در حال شکل گیری است . و دیگر از آن جانسون است که اخلاق کامپیوتری را نمونه های نوین اخلاق عمومی می داند که بر پایه و اساس اصول اخلاقی موجود می باشد.
هر آدمی تو محیط مجازی یک شخصیت مجازی هم پیدا میکنه و زمانی که اون شخصیت مجازی از شخصیت واقعی اون آدم فاصله زیادی داشته باشه اون شخصبت مجازی تبدیل میشه به یک شخصیت توهمی…
منایع
[۱] Computer and Information Ethics: Basic Concepts and Historical Overview” First published Tue Aug 14, 2001
Paul Miesing and Eliot H. Rich “ Using Information Technology to Experience Ethics in the
امیدوارم مفید بوده باشه
سلام محمدرضا جان
اگر مطلب MBA را به سرمنزل مقصود برسونی ممنونت میشم
چشم فرامرز جان 🙂
مدت هاست که دوست دارم راجع به این مکانها بخونم! چه جایی بهتر از سایت شما! ممنون.
انیشتن یه جمله داره مقهومش اینه روزی که ارتباطات مجازی جای ارتباطات واقعی رو بگیره اون زمان زمان ظهور انسانهای احمق هست…توی کنفرانس ASONAM2012 که توی ترکیه بود و موضوعش داده کاوی شبکه های اجتماعی بوذ می تونم بگم بحث نصف بیشتر مقالات شبکه های مجازی فیسبوک ..توییتر و یلاگها بود الیته بغیر مقاله خودم که در مورد شبکه واقعی انسانها که یک کارآقرین باهاشون در ارتباطه !!!!… راستش تعجب کردم اکثرا بچه های کامپیوتر و مقالاتی جالب مثلا تعیین تیپ شخصیتی قرد از کامنتها و لایکهایی که توی فیسبوک میذاره…تشخیص کسانی که ارتباطات واقعی دارن از روی ارتباطشون در فیسبوک…شناخت دوستان واقعی در محیط مجاری و الیته انواع و اقسام الگوریتمها و فرمولهای مخ سوراخ کن…من فکر نمیکنم رادیو رو یه هیچ وجه بشه با فیسبوک مقایسه کرد …ولی این بحث برای من کارشناس آی تی با علاقه مندی علوم اجتماعی هم بسیار جالبه…از اونجا که ارتباطات یکی از ایعاد مهم زندگی هر فرد و شخصیت سالم بدون وجود ارتباطات سالم بیشتر شبیه یک طنزه…همیشه سوال برام ایجاد شده در مورد نوع روابطی که از همچین محیطهایی شروع میشه در همین محیطها رشد میکنه ووو…همه آدمها تو محیط مجازی یک شخصیت مجازی میگیرن که الزاما اون شخصیت مجازی با شخصیت واقعیشون مچ نیست….اینکه آدمها ریزترین مسایل خصوصیه زندگیشون رو در محیطهای مجازی به اشتراک میزارن…اینکه این محیط برای جامعه بسته ما شده محیطی برای show off از گذاشتن انواع عکسهایی که گاهی تعجب یرانگیزانندس….اینکه خیلیها در این محیطها سیاسی دو آتیشه هستن..اینکه مردوم اعتراضاتشون و اونجا نشون میدم …برای ما ایرانیها محیط مجازیمون با محیط واقعیمون خیلی خیلی از هم فاصله داره و من فکر میکنم فعالیت خیلی زیاد ما ایرانیها تو محیطهای مجازیمون نشون میده که مدینه فاضلمون اونجاست…
کلا که این بحث از خیلی جهات میشه پیش برد…و یک اعتراف اینکه من از وقتی که فیسبوکم و بستم خیلی بیشتر تر احساس آرامش میکنم…اینم از بیجنبه گیم بوده حتما:)
پگاه جان. پس یک چیز درست حسابی بنویس من بگذارم تو سایت
لایک! 🙂
تازه با شما آشنا شدیم و داریم از اول پیگیری میکنیم روز نوشت های شمارو!کم کم داره خوشم میاد!