وین دایر، دیروز در سن هفتاد و پنج سالگی درگذشت. بعید است کسی اهل کتاب و کتابخوانی باشد و نام او را نشنیده باشد. حتی در عبور گذری از کنار ویترین کتابفروشیها و قفسه کتابهای آنها، نام او را خواسته یا ناخواسته، بارها و بارها میبینیم.
وین دایر جزو روان درمانگرهایی بود که شیوه سنتی آموزش و درمان را ترک کرد و کوشید به انسانها کمک کند که خود، پاسخ دشواریهای زندگی خود را بیابند. مکتبی که بعد از تلاشهای او و چند تن دیگر (از جمله دیل کارنگی)، به نام Self-Help یا «خودیاری» به صورت گسترده رواج پیدا کرد.
شاید دوست داشتنیترین جملهی وین دایر برای من، موضع بسیار عمیق و زیبایش در برابر بیماری بود. وقتی او در سال ۲۰۱۲ از بیماری سرطان خون خود مطلع شد، در وبلاگش پیامی با این مضمون نوشت:
شاید این بیماری، به نوعی پاسخ بدن من به زخمهای روح و روانم باشد. روابط شکست خورده گذشته یا هر چیزی شبیه این. هر چه هست، بدن همیشه میداند که چه میکند و آن را در حد کمال انجام میدهد.
برای کسانی که حوزه خودیاری را میشناسند، منظومهی فکری وین دایر مشخص و قابل حدس است. فضایی که در آن، نقش انسان در حال امروز و سرنوشت فردایش جدی گرفته میشود. فضایی که مسئولیت گریزی و توجیه سختیها و شکستها با اتکا به شرایط محیطی، قابل پذیرش نیست. فضایی که هر کس مسئول است به سهم خود، دنیا را به جای بهتری برای زیستن دیگران و خود تبدیل کند.
فکر میکنم عمدهی حرفهای وین دایر و دیگر افراد فعال در حوزه خودیاری را میتوان با توجه به این چارچوب فکری، بهتر و سادهتر درک کرد. مثلا وقتی که در کتاب قدرت نیت یا Power of Intention میگوید:
در مورد خودیاری، قبلاً هم به بهانهی استیون کاوی در متمم صحبت شده. فکر میکنم اقبال گسترده مردم سراسر جهان به این حوزه و پرفروش بودن همیشگی کتابها و حرفهایی که زیر چتر خودیاری یا Self-Help قرار میگیرند، نشان میدهد که انسان امروز، جایی در میانهی حرفها و آموزش های سنتی کهن (که عموماً بسیار کلی یا بسیار جزیی هستند و به روز نشدهاند و غبار زمان بر آنها نشسته) و آموزش های نوین (که بیشتر میکوشند از ما کارمندها و مدیرها و کارگران بهتری بسازند) در جستجوی «حس و حال بهتر» و «تجربهی عمیقتر زندگی» است و در حالی که گروه اول و دوم، هر یک با تشویق و تنبیههای خاص خود، او را به سوی خود میخوانند، وقت و پول خود را برای راه سومی هزینه می کند که جایی در این میانه قرار گرفته است.
نمیدانیم که در آینده، کدامیک از این سه گروه، حاکمیت زندگی انسانها را بر عهده میگیرند. شاید هر سه دیدگاه، مانند اکنون به صورت مسالمت آمیز در کنار یکدیگر زندگی کنند. اما اگر قرار باشد یکی از آنها به صورت غالب در بیاید، قطعاً گروهی خواهد بود که «نیازها و خواسته های انسان امروز» را به رسمیت بشناسد و بکوشد خدمتگزار بهتری برای تامین آنها باشد.
آخرین دیدگاه