متخصصان آمار و احتمال به ما میگفتند اگر یک میلیون میمون را بنشانی و یک میلیون ماشین تایپ به آنها بدهی و فرصت کافی در اختیارشان قرار دهی، از حاصل کار تصادفی آنها میتواند شکسپیر هم در بیاید.
به لطف اینترنت فهمیدیم که این ادعا درست نبوده است.
روبرت ویلنسکی – متخصص هوش مصنوعی
سلام استاد
ار اون جمله ها بود موجز و مختصر و دندان شکن.
توی این جمله از نظریه داروین استفاده کرده تا پاسخ به اون کسایی که کارهای بزرگان رو می خوان ساده جلوه بدن را بده که اینجوریام نیست که هر کی امکانات داشت بتونه واقعا اونی بشه که ادعا می کنه .
آفرین .
کاره هر کس نیست خرمن کوفتن گاو نر می خواهد و مرد کهن.
سپاس استاد که با خواندن روزنوشته های شما هر بار در ذهنم چراغی روشن می شود.
با خواندن و درک این مطلب احساس ناخوشایندی پیدا کردم. احساسی که می گفت “علی کم کاری کردی”.
حرف متخصصان آمار و احتمال را در حد اینکه از تلاش میمون ها حرف بد و بیراه در بیاید قبول دارم. اما الان احساس شرمساری می کنم. چون تقریبا از سال ۱۳۸۸ به کامپیوتر و اینترنت دسترسی دارم. از خودم احساس شرمساری می کنم چون فرصت ۸۲۰ ساعت تمرین نوشتن را از دست داده ام ( با حساب اینکه اگر از سال ۸۸ حداقل روزی ۱۵ دقیقه برای نوشتنن وقت اختصاص داده بودم).
محمدرضا جان
مشابه این جمله رو در کتاب – ازدواج بدون شکست، Getting Together and Staying Together: Solving the Mystrey Of Marriage”، از ویلیام گلسر دیدم. این کتاب چون بر پایه تئوری انتخاب نوشته شده، به چشمم اومد و خوندمش. متن زیر رو که مطلب مورد اشارهات هم داخلش موجوده، از فصل پنجم کتاب می نویسم:
“گزاف نگفتهایم اگر بگوییم که کلیهی موجودات زنده، از ویروس گرفته تا ما انسانها، از تولد تا مرگ،آنچه انجام میدهیم انواعی از رفتارهای گوناگون است. عمدهترین انگیزه و محرک هر یک از این رفتارهای گوناگون، و ریشه این تنوع رفتاری در ژنهای هر موجود زنده برنامهریزی شده است. اما تفاوت میان ما و حیواناتی که از لحاظ ژنتیکی شبیه ما هستند و نیازهای مشابه ما دارند، در این است که در ما انسانها هیچگونه برنامه از پیش تعیین شده ژنتیکی وجود ندارد که به ما بگوید برای ارضای نیازهایمان چگونه باید رفتار کنیم. حتی در حیوانات پیشرفته تر مثل شامپانزه نیز، رفتارهای بسیاری در ژنهای آنها برنامه ریزی شده است و این حیوانات برای ارضای نیازهایشان خیلی متفاوت از آنچه ژنهایشان دستور میدهد، عمل نمی کنند. با وجود گزافهگوییهایی که درباره شامپازه ها و دستگاههای تایپ گفته شده، هرگز شامپانزه ها نمیتوانند عباراتی مثل -جنگ و صلح- را بنویسند.
به استثنای خشم، هیچ رفتاری در انسان ذاتی نیست. ما باید هر آنچه انجام میدهیم را یاد بگیریم و انگیزه این یادگیری در ما، دو احساس لذت و درد میباشد. ما هرچه بهتر یاد بگیریم، احساس بهتری خواهیم داشت. این عمل بهتر و احساس بهتر نیروی محرک و انگیزه پیشرفت انسان هاست. ممکن است بر سر کلمه پیشرفت بحث وجود داشته باشد. حیوانات زمانی احساس خوبی پیدا می کنند که نیاز جنسی، تغذیه و امنیت آنها تامین شود و این پایان راه پیشرفت برای آنهاست، در حالیکه امید به داشتن احساس بهتر برای ما هرگز پایانی ندارد. اگر از من بپرسند چه چیزی ما را از دیگر حیوانات روی زمین متمایز میکند، خواهم گفت: پیشرفت.”
یه نقل قول از کریستفر نولان فیلمساز
خبرنگار: با ارزان و رایج شدن دوربین دیجیتال فکر میکنید همه میتونن کارگردان بشن و فیلمهای بیشتری ساخته میشه؟
نولان: نه، همونطوری که با رایج شدن مداد و خودکار همه نویسنده نشدن
شاید علتش اینه اینترنت هنوز جوانه و به اندازه کافی زمان نگذشته !