این متن را در سلسله بحثهای مدیریتی عصر ایران نوشتم. اینجا هم بازنشر میکنم:
تیم محققان، هر روز صبح، وارد کارخانه میشد. با پرسشنامههایی به سراغ کارگران میرفت. مطمئن میشد که شرایط تحقیق، مانند روزهای گذشته است: صبحانه خوردهاند، دیشب به موقع خوابیدهاند. مشکل خاصی وجود نداشته و همه چیز رو به راه است.
دو نوبت دیگر هم، در طول روز، هنگام ناهار و هنگام ترک کارخانه، تیم تحقیق به کارگران سر میزدند و از تعداد تولید آنها و میزان خروجی میپرسیدند.
این تحقیقات در یکی از زیرمجموعههای جنرال الکتریک انجام میشد. کارخانهای که در ناحیهی هاوثورن قرار داشت. از تیم تحقیقاتی خواسته شده بود که مشخص کنند، افزایش شدت نور چقدر میتواند موجب بهبود کارایی و افزایش خروجی کارگران شود.
نتایج تحقیق مطابق انتظار بود. افزایش شدت نور، موجب افزایش تولید کارخانه شد. برای افزایش اعتبار تحقیق، مسیر برعکس هم آزموده شد. شدت نور را کمتر از حالت عادی کردند و انتظار میرفت که خروجی از حالت عادی کمتر شود. اما با کاهش شدت نور هم افزایش یافت!
این رویداد، یکی از رویدادهای مهم تاریخ مدیریت جهان است که تا حد زیادی، مسیر نگرش مدیریتی را تغییر داد. مهمتر از تغییر شدت نور، «دیده شدن» است. اینکه کارگران دیده میشوند. با آنها حرف زده میشود. اینکه پرسیده میشود کی خوابیدهاند و کی بیدار شدهاند. صبحانه خوردهاند یا خیر؟
این توجه کردن و دیدن کارکنان، به آنها انرژی و انگیزهای میدهد که در نهایت به خروجی کارخانه تبدیل میشود.
زمانی که در نصب خطوط آهن در شرق کشور به عنوان متخصص ماشینآلات فعالیت میکردم، یک روز به کارگری برخوردم که مسئول بستن پیچهای واسط بین ریل و تراورس بود (در اصطلاح راهآهن: پابند). دیدم که دقیق کار نمیکند و بی حوصله است. به او گفتم: تو که تمام زحمت را میکشی، کافی است چند ثانیه وقت بیشتر بگذاری تا کار با بهترین کیفیت، انجام شود.
گفت: اگر کار خوب باشد، دیگران پاداش میگیرند و دیده میشوند و اگر هم بد باشد، هیچکس به خاطر نمیآورد که در چه روزی و چه ماهی و چه سالی، چه کسی اینجا این پابند را بسته است.
اینجا هم میتوان همان مسئلهی «دیده شدن» را حس کرد.
ما انسانها تشنهی دیده شدن هستیم. در دوران کودکی، با جیغ و فریاد در مهمانیها توجه دیگران را به خود جلب میکنیم و در بزرگسالی، برای بهتر دیده شدن، خودمان را به آب و آتش میزنیم.
مدیری که این نیاز کارکنان را جدی نگیرد و برای آن تمهیدی نیاندیشد، دیر یا زود باید هزینههای سنگین این اشتباه را پرداخت کند.
این واقعیت علمی را هنوز با نام محل همان کارخانه، «اثر هاوثورن» مینامند.
چند مطلب پیشنهادی:
با متمم:
فایلهای صوتی مذاکره آموزش زبان انگلیسی آموزش ارتباطات و مذاکره خودشناسی
من ۱۱ ساله در قسمت فنی یک شرکت کار می کنم.اوایل که تازه اومده بودم اکثر پرسنل در کارشون بسیار دقت می کردند ولی با گذشت زمان هیچ که دیده نشدند بطور فزاینده ای شاهد نابرابری های زیادی شدند.الان جو عمومی شرکت به شکلیه که نیروها فقط از ترس توبیخ و جریمه کار می کنند.قبلا از سر دلسوزی خلاقیت بخرج می دادند و با کار و دقت زیاد از یکسری اتفاقات که هزینه مالی برای شرکت داشت پیشگیری می کردند.الان همه میگن به من چه من سمتم اینه و وظیفه ام معلومه خودمو بکشم که اخر ماه فلانی پاداش بگیره.همین دیده نشدن و نابرابری بار مالی زیادی به شرکت تحمیل کرده و مدیران تصور می کنند این افزایش هزینه همش بخاطر تحریم و …. است.همه از سر رفع تکلیف کار می کنند.قبلا
سلام… با سپاس … این پست شما رو مدیر عامل و تمام هیات مدیره راه آهن خوندند…