دیوید کرسی، کتاب Please Understand Me را در سال ۱۹۸۴ نوشت. نخستین پاراگراف این کتاب، آرام کننده است. گفتم با هم بخوانیم:
اگر آنچه را که میخواهی نمیخواهم،
لطفاً نگو آنچه میخواهم اشتباه است.
اگر به چیزی غیر از باورهای تو باور دارم،
لطفاً حداقل قبل از آنکه باورم را اصلاح کنی، اندکی تأمل کن…
اگر در شرایط مشابه با تو، کمتر از تو یا بیشتر از تو احساساتی میشوم، از من نخواه که احساسم هم سطح تو باشد.
اگر آنگونه که تو دوست داری عمل نمیکنم یا آنگونه که تو دوست نداری عمل میکنم، بگذار خودم باشم.
من حتی از تو نمیخواهم که مرا بفهمی،
اما میدانم که وقتی بپذیری که من یک نمونه تقلیدی از تو نیستم،
خواسته یا ناخواسته من را خواهی فهمید…
من همسرت هستم، من پدرت هستم، من مادرت هستم، من فرزندت هستم، من دوستت هستم، من همکارت هستم… لطفاً مرا بفهم…
عالی بود ستاد
ولی وقتی با اطرافیانی مواجه میشی که من را نمی فهمن اون موقعست که آروم آروم ازشون دور میشی و به تنهایی روی میاری
وقتي يكي رو دوست داري علم منطق كلاً جوابگو نيست و
ميري سراغ فلسفه بافي كه
“اگر با ديگرانش بود ميلي
چرا جام مرا بشكست ليلي ”
و شروع ميكني يك آدم جديد براي خودت ساختن ، آدمي
كه اصلاً خود واقعيش نيست رو دوست داري ، و اين زنجيره
در هميشه تاريخ تكرار شده،
اشكال از عاشقي شروع ميشه و چون عاشقي منطقت كور ميشه !
بعد شما براي ما نسخه مينويسيد و ما براي بقيه كه خداروشكر
همه ما به منطق قضيه اشراف كامل داريم ولي هر يك به نوعي
از اجراي منطقي حكم ناتوان .
“عشق پيدا شد و آتش به همه عالم زد.”
خوشحالم كه دامن شما رو نگرفت استاد عزيز.
“بحري است بحر عشق كه هيچش كناره نيست “
نگاهت قشنگه اقای کیان. نکته سنجید و کمی سختگیر. یه کم هم سیا سفید میبینید.
… خیلی زیبا بود .. خیلی …
اما … اگه من نویسنده ی اون کتاب بودم، حتما به عنوان کتاب، این جمله رو هم اضافه می کردم:
” AND I TRY TO UNDERSTAND YOU …”
من هم همینطور
سلام استاد عزیز
ممنونم که مطالب وچکیده مطالعات ارزشمندتونو برای اندیشیدن ولحظه ایی تفکر، به ما هدیه می دید.
همه ی این پاراگرافی که ذکر کردید، به نقل از گفته آقای پروفسور صدریا یعنی “صلح درون”.
“خدایا میشه من به صلح درون برسم ؟؟؟ ”
پایدار و برقرار باشید.
سلام خسته نباشید
میخواستم بدونم این کتاب اصلا تو ایران ترجمه نشده؟
من ترجمه اش رو ندیدم زهرا. اما به بچه ها گفتم اگه کسی دیده بگه که چون کسی چیزی نگفته فرضم بر اینه که ترجمه نشده 🙁
سلام محمدرضاجان
متن فوق العاده ای بود
من هم نظرم اینه که هیچ کس نمی تونه هیچ کس رو عوض کنه ما آدما باید یاد بگیریم که هر کس رو همون جوری که هست بپذیریم و اگه از روی عشق یا دوستی بخوایم کسی رو عوض کنیم فقط از خودمون دورترش می کنیم . مثل … که با این کارش منو از خودش دور کرد
سلام روز بخیر این جملات میشه خواهش کنم لینکی بدین که من بتونم کتاب را دانلود کنم خیلی سعی کردم ولی نشد
پیشاپیش سپاس گزاری بنده رو بپذیرید.
سلام، این کتاب رو میشناسید؟ به نظرتون کتاب خوبیه؟
نام کتاب: مرا نمی فهمی، تو هم مرا نمی فهمی( تفاوتهای کلامی در زن و مرد) نویسنده:دبر اتانن مترجمان:مهدی قراچه داغی،زهره فتوحی
ممنونم برای این مطلب ؛ وقتی این مطلب رو بار اول خوندم اولین چیزی که به ذهنم اومد کسانی بودن که من رو نفهمیدن ولی الان که دوباره خوندم دارم فکر می کنم چند نفر رو من نفهمیدم, بر حسب احتمال ممکنه شما E-book از این کتاب داشته باشید؟
سلام؛
نادیا جان؛
این کتاب، نسخه دیجیتالش رو نت هست ولی نسخه قدیمیش هست و اسکن شده، کیفیت چندان بالایی نداره، بعضی وبسایت ها هم هستند که این امکان رو فراهم میکنند که به صورت آنلاین این کتاب رو بخونید.
بعضی کتابها کلاً یا نسخه دیجیتال ندارند، یا به سختی پیدا میشه، مثلاً من خودم به سختی تونستم نسخه دیجیتال کتاب
Top Dog رو با فرمت Mobi پیدا کنم و تو کامیپوترم بخونم. (البته این مورد با کیفیت بالاست و اسکن شده نیست)
سلام آقا مرتضی
من از روی نسخه ی صوتی که محمدرضای عزیز زحمتش رو کشیدن دارم برای یه کار پژوهشی از ترجمه بخشی از این کتاب استفاده میکنم .خوشحال میشم اگر راهنماییم کنید تا نسخه ی دیجیتال این کتاب رو داشته باشم.برای رفرنس دادن بهش احتیاج دارم .
پیشاپیش سپاسگزارم.
راستی محمدرضا جان
همچنان منتظر نیمه ی دوم کتاب Top Dog هستیم…
سلام؛
سمانه جان؛
چشم. در اسرع وقت این کار رو میکنم.
متاسفانه بعضی کتاب ها رو نمیشه راحت خرید و راحت هم نمی شه پیدا کرد ,ممنونم از راهنماییتون.
سلام؛
نادیا جان؛
اگر شرایط خریدش و پیدا کردنش سخته یا غیرممکنه، بفرمایید تا همینی که خودم دارم رو در اختیارتون بذارم
هم متن زيبابود هم نظر دوستان
واقعااگه هركسي اين متنو درك كنه و عمل چقددنياقشنگتر ميشهه
من سعيمو ميكنم،شماهم
سلام !
حدود دو ماه است که سعی می کنم حتماً مطالبتون رو مطالعه کنم. انگار سعی تان بر این است که تغییری مثبت در تفکر و فرهنگ ایجاد کنید. مطالب گوناگونی هم با ظرافت و زیبایی بسیار بیان می کنید که به دل می نشیند. اما انگار جای موضوعی مهم در نوشته های زیبایتان خالی است یا لااقل من پیدا نکردم. تاثیر زبان مادری بر رشد فرهنگ اجتماعی!! می دانیم درصد بالایی از جمعیت کشور ما به زبانی متفاوت از زبان معیار (فارسی) صحبت می کنند! واقعاً مشتاق خواندن دیدگاهتان در رابطه به تاثیر زبان مادری بر فرهنگ و چگونگی آموزش آن هستم.
بسیار دیده ام کسانی که ادعای آزادی بیان ، برابری و…. سر می دهند، ولی حتی حاضر نمی شوند رسماً اعلام کنند هرکس حق دارد به زبان مادریش هم آموزش ببیند.
مشکلاتی که به نظر بنده در اثر آموزش نداشتن به زیان مادری ممکن است ایجاد شود:
-بیسوادی، یا سخت شدن شرایط درس خواندن به زیانی غیر از زبان مادری
-پیشرفت نکردن و تگمیل نشدن ساختار زبانی و در نتیچه افت در فرهنگ و آکاهی در آن ناحیه
– از بین رفتن فرهنگ آبا و اجدادی در آن منطقه
– ایجاد حس نابرابری در جامعه
-…..
هدفم از این نوشته فقط این است که ابتدا قشر فرهنگی و کتاب خوان جامعه این موضوع را انچنان دقیق دریافت کند تا حاضر شود در مباحثه ای وارد شده و از آن دفاع کند. و به این طریق به قشرهای دیگر انتقال پیدا کند. تا جامعه حاضر شود براحتی آنرا به عنوان یک حق بپذیرد.
پا نویس:
معتقدم حداقل ۹۰ جامعه ما به آنجا نرسیده است که کتابی مانند Please Understand Me” مفهوم مهمی برایشان داشته باشد، بیشتر باعث فوران احساسات می شود تا عمل ، بعید می دانم واقعاً تاثیر داشته باشد! مشکل ما بسیار ساده ولی مهم است! ایستادن درست در صف! عبور نکردن از چراغ قرمز! آشغال نریختن در محیط! جک نگفتن به هم وطن و هر کس دیگر! استفاده نکردن از تحقیر برای خنده! دانستن تفاوت شوخی و تحقیر!! که احتمالاً برای حل این موضوع باید از مدارس ابتدایی شروع کنیم.
ببخشید اگه کمی تند شد!
ممنون!
سطر سطر حرفهای شما رو قبول دارم یاسر جان.
خیلی زود در مورد اینها هم حرف میزنیم. باید حرف بزنیم…
سلام
به نظر من مشكل از اونجا شروع شد كه ما مصرف كننده صرف سخت افزار
شديم، و در همين راستا نرم افزار را به زبان مادري تعديل كرديم،
كه اين هردو لازم و ملزوم يكديگرند.
نميتوانيم تكنولوژي ساخت اتوموبيل را مونتاژ يا وارد كنيم و بعد
روش رانندگي را بومي و بي نياز از واردات تعريف كنيم.
نتيجه اش ميشود ترافيك و هرج ومرج غير قابل كنترل!
تكنولوژي اسكانيا را ميخريم و در سيستم نرم افزاري سوختش
تغييرات جزئي ميدهيم بعد ماشين دچار حريق بي دليل ميشود.
و هزاران مثال ديگر،
و بعد اصرار داريم كه استرس ر،ا تنيدگي معني كنيم كه فارسي
را پاس بداريم !! مهم نيست كه هموطنانم تنيدگي را نميفهمند!
و به قولي ” اينگونه است كه هيچ چيزمان با هيچ چيزمان جور نيست”
كاش ميشد روزي جايي ازاين دست، دردهاي فرهنگي رهايي يافت،
كه اين دغدغه هاي بظاهرفرهنگي راه را براي رشد كشورم صعب العبور
ساخته است.
یاسر، من هم با نظرت موافقم؛ ولی فکر میکنم افرادی که تو این قبیله هستن(الان روزی ۷۰۰۰ نفر و بیشتر) این اخلاقیاتی رو ک گفتی رعایت میکنن. هرچند ۷۰۰۰/۷۷,۰۰۰,۰۰۰ خیلی کمه، اما تغییرات تدریجی صورت میگیره؛ و من هم شدیدا به آینده تفکر محمدرضا اعتقاد امید دارم.
می دانید، بعضی وقت ها احساس می کنم ، ما دقیقاً نمی دانیم که مشکلمات چیست و یا نمی خواهیم باور کنیم، بعضی از مشکلات ما بسیار ساده هستند و احتمالاً هم بسادگی برطرف می شوند و باعث رشد قابل توجهی می شوند به شرطی که بدانیم واقعاً مشکل ما چیست؟ مثالی می آورم (نظر شخصی بنده است و شاید صحیح نباشد):
همیشه به این فکر می کردم چرا ما ایرانیها در ورزشهای انفرادی در حد قهرمان جهان هستیم و در بعضی ورزشهای گروهی مثل والیبال و بسکتبال اخیراً خوب پیشرفت می کنیم ولی در تعدادی از ورزشهای گروهی مثل فوتبال به رغم بیشترین سرمایه گذاری پیشرفت چندانی نمی کنیم؟
نکته قطعاً در همکاری کروهی است که ما چندان رعایت نمی کنیم ! ولی چرا این نکته در والیبال یا بسکتبال وجود ندارد؟؟؟ پاسخ ساده است در این ورزش ها طبق قانون بازیکن نمی تواند توپ را بیش از زمان معینی در اختیار داشته باشد و مجبور به همکاری است!!!!!! ولی در فوتبال اینگونه نیست!! اگر همچین قانونی در این رشته ورزشی هم بود احتمالاً پیشرفت خوبی برای مان به ارمغان می آورد!!!!!! (این موضوع ۱۰۰% نیست و قطعاً موارد بسیار دیگری هم موثرند)
دلایل عدم پیشرفت ما هم به همین اندازه ساده هستند ! اگر بشناسیم و آنرا از همین امروز از مدارسمان شروع به آموزش دادن کنیم ، به پیشرفت های باور نکردنی می رسیم. فکر می کنم قبول کردن حقوق دیکران حتی در گفتار هم چزئی از این مشکلات کوچک ولی تاثیر گذار ما باشد.
ممنون
گاهی فکر میکنم اونقدر این مشکل بین ما آدمها نهادینه ست که اصلاحش به اندازه کل تاریخ بشریت زمان میبره…
آخه در سخنهامون میگیم دوست داریم ولی در عمل بازهم ترجیح میدیم دیگری مشابه ما باشه …حتی گاهی مشابهان خودمونم قبول نداریم و انگار خودمون تافته جدابافته ای هستیم.
بزرگی روح لازمه تا بشه در عمل پایبند این موضوع بود. میدونین سختیش اونجاییه که شما به تفاوت عقیده دیگری احترام میذارین ولی اون به راحتی و بدون اینکه بخاد شما رو خوب بشناسه راه خودشو بره…حتی در دل به شما بخنده و شما رو از محاسبات خودش حذف کنه…البته نهایتا مهم نیست و افرادی که این قابلیت رو دارند در تعاملشون با بقیه باید دقت بیشتری کنند تا در کجا چه میزان انعطاف داشته باشند که زیانکار نشوند.
بنظرم اگر هردو نفر یا دو گروه پایبند این مسأله باشند امیدی هست و گرنه بیشتر یک سرمایه گذاری یک طرفه خواهد بود که نتیجه قابل افتخاری ندارد…
ممنون به خاطر مطالب مفید و فوق العادت.
متن خیلی قشنگی هست. ولی فکر کنم این روزها ادمها اینقدر به خودشون و خواسته هاشون فکر می کنند که حاضر نیستند حتی بهترین عزیزانشون رو بفهمند و درک کنند. انشاا… که سعی کنیم به این جمله های زیباعمل کننده باشیم. ممنون استاد
عالی بود استاد….عالی
سلام
فکر می کنم کتاب جالبی باشه که احتمالا در مورد مشربها و mbti باشه
متشکرم
http://www.ravanyar.com/Psycologyworld/Drummers.asp
سلام اين صفحه يه پاراگراف بيشتر از محمد رضا ترجمه كرده!!!!!!!!!!!!!!!
سلام
اگر در شرایط مشابه با تو، کمتر از تو یا بیشتر از تو احساساتی میشوم، از من نخواه که احساسم هم سطح تو باشد.
آيا اين جمله جامع و مانع است؟ مثلا موقع مذاكره نميشه ازت انتظار داشته باشم تو هم منطقي باشي و كمتر احساساتي شي؟
Dear Mohamadreza
“to me, this concept reach to exact soul of “EMPATHY
or maybe SYMPATHY
🙂
??!!
نوشته با ارزشی بود
کامنت گذاشتم تا سلامی کرده باشم:)
سلام
سلام شیما جان. خوشحالم که اعلام حضور کردی. شاد باشی…
من قابل ستایشم…..تو هم ……….
من ستودنی ام… تو هم!
یادم باشد که…
من می توانم خوب، بد، خائن، وفادار، فرشته خو یا شیطان صفت باشم.
من می توانم تو را دوست داشته یا از تو متنفر باشم.
من می توانم سکوت کنم، نادان یا دانا باشم.
چرا که من یک انسانم و این ها صفات انسانی است.
و تو هم به یاد داشته باش…
من نباید چیزی باشم که تو می خواهی، من خودم را از خودم ساخته ام.
منی که من از خودم ساخته ام آمال من است.
لیاقت انسان ها کیفیت زندگی را تعیین می کند، نه آرزوهایشان
و من متعهد نیستم که چیزی باشم که تو می خواهی !
و تو هم می توانی انتخاب کنی که من را می خواهی یا نه!
ولی نمی توانی انتخاب کنی که از من چه می خواهی!
می توانی دوستم داشته باشی همین گونه که هستم و من هم.
می توانی از من متنفر باشی بی هیچ دلیلی و من هم
چرا که ما هر دو انسانیم و این جهان مملو از انسان هاست.
پس این جهان می تواند هر لحظه مالک احساسی جدید باشد.
تو نمی توانی برایم به قضاوت بنشینی و حکمی صادر کنی و من هم .
قضاوت و صدور حکم بر عهده نیروی ماورایی خداوندگار است.
دوستانم مرا همین گونه می یابند و می ستایند.
حسودان از من متنفرند و مرا می ستایند.
دشمنانم کمر به نابودیم بسته اند و همچنان می ستایندم .
چرا که من اگر قابل ستایش نباشم؛
نه دوستی خواهم داشت، نه حسودی، نه دشمنی و نه حتی رقیبی!
من قابل ستایشم و تو هم!
“نمیدونم نویسندس کیه ! “
فکر میکنم بخشی از نوشته های گاندی باشه فاطمه جان
هرچند ،به عقیده ی من ،خیلی مهم نیست که نویسنده یک متن چه کسی هست !مهم حرفییه که اون نوشته برای مخاطبانش داره و برداشتی که یک مخاطب از متن خواهد داشت.اما خب ،بهتره تا جایی که امکانش هست ،به احترام یک نویسنده ،در کنار اثرش ،نامی هم از او گفته بشه …
راستی. قانون کپی رایت شما موجبات خوشحالی ما را دو چندان فراهم نمود استاد 🙂
خیلی آرومم کرد
مرسی..
زندگی را «تفاوت نظر»های ما میسازد وپیش میبرد ،نه شباهتهایمان .
نه از میان رفتن ومحوشدن یکی در دیگری،نه تسلیم بودن ،مطیع بودن ،امر بر شدن ودربست پذیرفتن.
اگر زاویه ی دیدمان ،نسبت به چیزی،یکی نیست ،بگذار یکی نباشد .بگذار فرق داشته باشیم .
بگذار در عین «وحدت »،«مستقل »باشیم.
بخواه که در عین یکی بودن ،یکی نباشیم.بخواه که همدیگر را «کامل» کنیم ،نه ناپدید.
به گفتگو بنشینیم ! بحث کنیم! معلوماتمان را تاخت بزنیم ! کلنجار برویم! اما نخواهیم که غلبه کنیم
واین غلبه منجربه آن شود که تو نیز چون من بیندیشی یا به عکس
مختصری نزدیک شدن ،بهتر از غرق شدن است.«تفاهم» ،بهتر ازتسلیم شدن …
من و تو ،تو و من ،حق داریم در برابر هم قد علم کنیم وبسیاری از عقاید ونظرات همدیگر را نپذیریم
بی آنکه قصد تحقیر هم را داشته باشم.
بیا تصمیم بگیریم که هرگز عین هم نشویم ومتفاوت باشیم…
“مختصری از نامه های نادر ابراهیمی”
سلام اقای شعبانعلی
من قصد دارم این مطلب شما را در قسمت مطالب خواندنی پرتال شرکتمان درج کنم اگر از نظر شما اشکالی ندارد بفرمایید تا اقدام شود. ما در یک شرکت مهندسی مشاور کار می کنیم و ، بخشی از فضای مجازی داخل سازمانی را به موضوعات خواندنی و اموزنده اختصاص داده ایم. هر چند همه همکاران به اینترنت دسترسی دارند اما سعی می کنیم بخشی از مطالب جالب و آموزنده را در این بخش قرار دهیم تا فضایی را برای گفتگوی سازمانی فراهم کنیم. مطالب جذاب شما می تواند این بخش را پر بارتر کند.
موفق باشید
اروین آشفته
من از هر نوع بازنشر مطالب این سایت، با ذکر منبع یا بدون ذکر منبع یا با هر نوع حذف و اضافه و ویرایش و … استقبال میکنم…
بسيار عالي و كامل بود
جملاتی که نوشتید عالی هستن …
مترجم؟ انتشارات؟
فکر کنم ترجمه نشده. از دوستان اگر کسی ترجمه ای دیده لطفا اینجا بنویسه
سلام…استاد کتاب please understand me II از همین نویسنده منتشر شده که در مقدمه آن آمده است که به روز شده ی کتاب قبلی است. لینک دانلود:
http://www.uploady.com/download/9f0GXpQv20/David-Keirsey-Please-Understand-Me-II-pdf
استاد همین دومی رو بخونم یا اولی؟
سلام این لینک باز نمیکنه:(
من یک مقدارشو خونده بودم، خوب شد یادم انداختید
فوق العاده بود…
لایک خالی کم بود…