متأسفانه دکتر مسعود حیدری، پدر مذاکره ایران را از دست دادیم.
درد فقدان ایشان برای من، دوچندان است. چرا که در تمام این سالها، ایشان علاوه بر مقام استادی، مانند پدر، حامی معنوی من نیز بودهاند و چنانکه همیشه خدمتشان عرض کردهام، بخش مهمی از داشتههای امروزم را مدیون لطف و حمایتهای ایشان بوده و هستم.
طی ماههای اخیر، بارها این سعادت را داشتم که خدمتشان برسم و پای تختشان زانو بزنم و از دغدغههایشان بشنوم. دکتر مسعود حیدری تا آخرین لحظهای که در میان ما بودند، عشق ایران را داشتند و همیشه تکرار میکردند: «من نگران ایرانم. اما میدانم که روزی، همهی آنها که از این کشور رخت بستهاند، به اینجا باز میگردند و در کنار همهی آنها که ماندهاند، این ویرانه را دوباره خواهند ساخت.»
قطعاً روزی، شاگردان ایشان، آرزویشان را عملی خواهند کرد.
چند مطلب پیشنهادی:
با متمم:
فایلهای صوتی مذاکره آموزش زبان انگلیسی آموزش ارتباطات و مذاکره خودشناسی
تسلیت میگم. من هم توی مدیریت صنعتی شاگردشون بودم و خیلی خیلی ازدانششون استفاده کردم. انسان عزیزی بودند.
قطعا مرد نکونام نمیرد هرگز…
تسلیت میگم
امیدوارم در آینده نزدیک آرزویشان به سرانجام برسه.
مرگ عالم رخنهایست که تا شب و روز در گردش است هیچ چیز آن را نمیبندد.
ما همه به ایشان به خاطر داشتن شاگردانی همچون محمدرضا مدیونیم.
تسلیت
درود.
خداوند دکتر مسعود حیدری و تمام کسانی را که به این مرز و بوم خدمت کرده اند و الان جایشان بین ما خالی است را رحمت کند.
همه ما مدیون کسانی هستیم که یک قدم کوچک برای ابادی و ابادانی این خاک قدم برداشته اند.
امیدوارم تمامی عزیزانی چون شما متممی ها و خوانندگان روزنوشته ها که دغدغه کتاب و کتاب خوانی یا بهتره بگم نگرانی های فراتر از معمول برای کشور و دنیا دارید، در آینده و به مرور زمان ارادت خود را به این مرد معزز و محترم نشان دهید که زیباترین مدل عرض ادب به ایشان خواهد بود.
تسلیت میگم ?
براي من كه به واسطه شما با استاد آشنا شدم، خيلي ناراحت كننده بود.
اميدوارم روحشون در آرامش باشه و به شما و همه دوستداران استاد تسليت ميگم.
انسان بزرگی رو از دست دادیم.
در تمام جلساتی که افتخار شاگردیشون رو داشتم، به یاد ندارم که توی صحبتهاشون با افتخار اسمی از محمدرضا شعبانعلی نبرده باشند.
تسلیت میگم
روحشون شاد
سلام
خیلی متاسف شدم چه فقدان بزرگی. برای روح بزرگ دکتر حیدری نازنین طلب شادی و آرامش میکنم و به شما تسلیت میگم.
امیدوارم آرزوی زیبای ایشون به زودی محقق بشه.
روحشون شاد
آقا. عرض تسلیت بابت فقدان ایشان.
حیف که نمی شه در این روزها مراسمی برای ایشون در نظر گرفت و بیشتر از ایشون شنید ولی به دوستان عزیزم پیشنهاد می کنم فایل گفت و گوی صوتی محمدرضا با ایشون را در این روزها مجدد گوش کنند. تواضع دکتر و روح بلند او در جانشین پروری و تربیت نسل بعد مذاکره بی نظیر است.
با آرزوی سلامتی برای شما
آقا من دیروز دوباره فایل گفت و گوی شما با دکتر حیدری رو گوش دادم. جالب بود. درسته که گفت و گو برای چند سال پیش بوده ولی بازم برام تازگی داشت. نکته جالبی که دکتر گفتند اینکه توانسته بودند تیمی از مذاکره کنندگان برای این سرزمین انتخاب و تربیت کنن و ارزشمندتر اینکه هیچ کدام از این افراد هم نسبت به یکدیگر احساس رقابت نداشتند.
نکته قابل تامل دیگری که ایشون تاکید می کردند رعایت اخلاق در مذاکره بود.
کاش فرصت می کردی و یکی دو خاطره هم شما برای ما از ایشون نقل می کردی.
ارادت
جواد جان. یه خاطرهی کوچیک فعلاً تو ذهنم هست که شاید برات جالب باشه.
یه بار همین چند ماه پیش، با دکتر دربارهی تصادفشون توی سازمان مدیریت صنعتی حرف میزدیم. میدونیم که اون تصادف واقعاً مسیر کار و زندگی ایشون رو عوض کرد و حتی بخشی از بیماریها و زحمتهای دیگه که براشون ایجاد شد، از عوارض جانبی داروهایی بود که بعد از تصادف مصرف میکردن.
من با لحن نیمه شوخی نیمه جدی، به دکتر گفتم: من که اون کسی رو که بیدقتی کرد و این اتفاق رو رقم زد، نمیبخشم.
گفتن: ولی من بخشیدمشون همون اول. هنوز هم گاهی، خودشون و یکی دو تا از بستگانشون [اگر اشتباه نکنم گفتن پدر و عمو. اما مطمئن نیستم] چند ماه یکبار یه جعبه شیرینی میگیرن و میان من رو میبینن. اما من همیشه بهشون میگم نیاین. من شرمنده میشم.
در ادامه گفتن: میدونی؟ چه اون فرد رو ببخشم و چه نبخشم، سلامتی به من برنمیگرده. پس حالا که نتیجه یکیه، بخشیدن بهتر از نبخشیدنه.
از طرفی، چه اونها به من سر بزنن، چه نزنن، باز هم سلامتی به من برنمیگرده. پس بهتره سر نزنن که من آدمهای دیگهای رو به خاطر خودم، اسیر نکرده باشم و وقتشون رو نگیرم.
سلام. برام خیلی جالب بود. عجب روح بزرگی. فکر می کنم هر چقدر روح انسان بزرگ و بزرگتر بشه دریافت و جذب آن هم بیشتر میشه و انسان بالاتر می ره. دیگه درد و رنج اینجا مطرح نیست.
محمد رضا جان. حتما بیشتر برامون بگو و بعد از پشت سرگذاشتن این بحران، یاد بودی برای ایشان و برای آموختن بیشتر ما ترتیب بدین.
به نظرم “یاد هست” را تو به خوبی به جا آوردی.
محمدرضا شنیدن این خبر برای ما که به واسطه ی تو پروفسور حیدری رو میشناختیم و تنها در جلسات محدودی محضرشون بودیم خیلی دردناک بود.
پرفسور حیدری از معدود افرادی بود که در زمان حیات از ایشان قدردانی شد. در زمان حیات یک سالن همایش به نام ایشان نامگذاری شد.
فقدان این استاد بزرگ رو به تمامی متممی ها تسلیت میگم. روحش شاد
گردهمایی دوستان متممی در سال ۹۳ تحت عنوان سمینار پیام ها در مذاکره رو هیچوقت فراموش نمیکنم که
در اون روز از استاد حیدری تجلیل کردی و به او ادای احترام کردی،
و از تمبر تجلیل از ۶ دهه تلاش های او رونمایی کردی،
و یادمه که من و دوستان چقدر تحت تاثیر اوج تواضع تو در مقابل این استاد نازنین قرار گرفته بودیم.
و هیچوقت یادم نمیره که دکتر حیدری عزیز چطور با عشق به تو نگاه میکردن، و چطور با عشق از تو حرف میزدن و تعریف میکردن.
فقدان چنین آدمهای باارزشی خیلی سخته.
روحشون شاد و یادشون گرامی.
لطفا ما رو در این غم شریک بدون محمدرضا.
دکتر حیدری رو از طریق خودت شناختم. اون دوره ای که توو رادیو اقتصاد بحث هاتو شروع کردی و خب من و خیلیای دیگه جذب کلماتت شدیم. محمدرضا میتونستی مثل خیلیای دیگه ادعا کنی پدر یه چیزی هستی مثلاً پدرمذاکره ایران ولی نکردی. هر جا هم نشستی و پاشدی محکم گفتی دکتر حیدری پدر فنون مذاکره ایران هستند.
چندسال پیش یکبار افتخارشو داشتم که در یکی از سمینارهاشون باشم البته گویا چندوقت قبلترش تصادف کرده بودند و حال ناخوشی داشتند. یادمه گوشیشون زنگ خورد و شاید بیشتر از ۵دقیقه واقعاً نمیتونستند که گوشیشون رو از جیبشون خارج کنند و جواب بدن.اکثر شرکت کننده ها که مدیرای دولتی مجموعه بودند شروع کرده بودن به غر زدن که این چه وضعیه، این بنده خدا که هم سنش بالاست. هم مریض احواله و ….
محمدرضا من واقعاً اون لحظات اذیت شدم چون تو برام غول مذاکره بودی و در عین حال خودت همیشه جناب حیدری رو بعنوان استاد خودت معرفی میکردی و منم یکجور حس دین به ایشون داشتم چون همش فکر میکردم بواسطه تو از پروفسور حیدری درس گرفتم و اینکه معلمم رو در شرایط نامساعد میدیدم احساس بدی بهم دست میداد.
دارم به این فکر میکنم که دکتر حیدری سالها زحمت فراوانی برای ایران کشیدن و شاید ماها از بخش بسیار کوچیکی از خدماتشون قدردانی کرده باشیم. من دارم فکر میکنم چقدر آدم بزرگ دیگه ای به این خاک خدمت کردن و هیچ قدردانی ازشون نشده و نمیشه تازه اگه بدشون رو نگیم.
ایکاش درباره “موهبت قدردانی” کمی برام بنویسی.
سلام.
این ضایعه رو به تو که شاگرد بیواسطه ی استاد بودی تسلیت می گم.
و به خودم و دوستانی که به واسطه ی شاگردی تو از ایشان مذاکره آموختیم هم همچنین.
حتما آرزوی استاد توسط شاگردانش و شاگردان شاگردانش برآورده خواهد شد.
یاد ایشان گرامی.
سلام علیرضا جان.
چقدر دردآوره که ما در زمانی دکتر حیدری رو از دست دادیم که نمیشه مراسمی برای ایشون برگزار کرد.
اگر عمری بود و از این «کویر وحشت» به «سلامتی» گذشتیم، قطعاً مراسمهایی رو برای گرامیداشت ایشون باید برگزار کنیم.
نه برای خودشون، که بینیاز از این مراسمها بوده و هستند، بلکه برای خودمون که فرصت باشه «صفات و ویژگیهای اخلاقی ایشون» رو مرور کنیم. قبلاً هم یه جا گفتم که به گمان من، با وجود دانش و تخصص گستردهی ایشون، «منش» ایشون حتی از «دانش»شون پررنگتر بود و روی جنبههای دیگهی وجودشون سایه میانداخت.
سلام.
خواهش می کنم حتما این کار رو انجام بدی و حتما این منش رو هم برای همه باز کنی.
غلبه منش ایشون بر دانش، دریغ ما رو در از دست دادن شون بیشتر می کنه. ما در دورانی به سر می بریم که به سبب شیوع گسترده ویروس شومنیسم و بی دانشی، یا باید شومن باشی، یا از فضای انتشار علم به کلی حذف بشی.
ما در آینده همچنان به شکل گسترده نیازمند شناخت چنین فردی هستیم و جسارتا عرض می کنم این از کسی مثل تو بر میاد و بس.
قربونت.
من با اینکه افتخار شاگردی ایشان را نداشتهام، از شاگرد ایشان بسیار آموختهام و میتوانم بگویم نگرانی و دغدغه ایشان برایم مهم بوده و برایش تلاش میکنم.
بهتون تسلیت میگم و براتون از خداوند صبر و آرامش را طلب میکنم.
انشاالله روحشان در آرامش باشند.
نمی دونم چی باید بگم محمدرضا.
آدم ارزشمندی رو از دست دادیم.
میدونم اندوه زیادی رو داری تحمل میکنی.
امیدوارم آرزوی قشنگ دکتر مسعود حیدری روزی که خیلی دور نباشه محقق بشه.