دوره آموزشی مقدمه‌ای بر تفکر سیستمی (کلیک کنید)

آیا کارت اهدای عضو دارید؟

یکی از وبلاگ‌هایی که معمولاً برای مطالعه‌ی مطالبش وقت می‌گذارم، وبلاگ Marginal Revolution هست. الکس تقی تبرّک و تایلر کوئن که هر دو استاد دانشگاه جرج میسون هستند این وبلاگ رو می‌نویسند.

چند روز پیش مطلبی از الکس تبرک خوندم که ذهنم رو مشغول کرد. موضوع مطلب در مورد اهداء عضو بود. اما احساس کردم در خیلی از زمینه‌های دیگه هم میشه شبیه این نگاه رو داشت.

برای حرف تبرک، میشه اما و اگرهای زیادی گذاشت. اما در کل به نظرم، قابل درک و پذیرشه:

من هر جا به هر کسی می‌رسم، سعی می‌کنم او را تشویق کنم که کارت اهدای عضو بگیرد و به مجموعه‌ی کسانی ملحق شود که حاضرند پس از مرگ خود، اعضایشان را به دیگران اهدا کنند.

البته طبیعتاً من کسی را مجبور نمی‌کنم و صرفاً پیشنهاد می‌کنم.

اما یک نکته همیشه در ذهنم وجود دارد: چرا باید به کسی که خودش کارت اهداء عضو را امضا نکرده، در صورتی که نیاز به عضو دارد، عضوی اهدا شود؟

نمی‌دونم که این حرف تبرک، چقدر ممکنه با مدل ذهنی شما جور در بیاد. اما این رو می‌دونم که فکر کردن بهش، نه فقط در زمینه‌ی اهداء عضو، در خیلی از زمینه‌های اقتصاد و مدیریت و جنبه‌های مختلف زندگی شخصی، می‌تونه الهام‌بخش باشه.

 

 

فایلهای صوتی مذاکره آموزش زبان انگلیسی آموزش ارتباطات و مذاکره خودشناسی

آموزش مدیریت کسب و کار (MBA) کارآفرینی کسب و کار دیجیتال

ویژگی‌های انسان تحصیل‌کرده آموزش حرفه‌ای‌گری در محیط کار



31 نظر بر روی پست “آیا کارت اهدای عضو دارید؟

  • […] سوالی را در روزنوشته‌های خودش مطرح کرد، با عنوان: ” آیا کارت اهدای عضو دارید؟” و در این نوشته، سوال چالش برانگیزی را از شخصی به […]

  • معصومه گفت:

    ۵ سالی می شود که کارت اهداء عضو دارم و دلایل عضویتم به شرح زیر است:
    ۱- نبودنم هم بتواند مایه حیات موجودی زنده شود. من بر اساس باورها و ارزش هایم به این نتیجه رسیدم که همانطور که در کتاب مقدس مان قرآن اشاره شده است در اموال و دارایی ما، نیازمندان روزی و سهم دارند. پس در نتیجه هر گونه کمکی که با باور، ایمان، عقل، منطق و تجربه خودم مفید تلقی کنم وظیفه و مسئولیت اجتماعی ام می دانم که به نحو شایسته و بی منت باید انجام دهم.
    ۲- فکر کردن به خیر و شر یا خوب و بد بودن تصمیم به اهداء عضو را، به طور واضح و روشن نمی توانم پیش بینی کنم و این انتخاب را به نوعی مدیریت در شرایط ابهام می بینم. تصمیم به انتخاب گزینه اهدا عضو را استفاده مفید تر از شرایط مازاد (اعضائی که دیگر به آن نیاز ندارم) برای مدیریت در شرایط ابهام (اهداء اعضا به فرد نیازمند) می بینم.
    ۳- بر اساس ایمان و باورهای درونی و ارزش هایی که در طول زندگی ام کسب کردم به این نتیجه رسیدم که اهداء عضو وظیفه و مسئولیتی است که برعهده ام است و با توجه به آزادی ای که دارم گزینه مفید و اثربخش (اهداء عضو) را انتخاب می کنم.
    ۴- در زندگی به این باور رسیدم که برای مفید واقع شدن و خوب بودن باید تلاش کنم و امیدوار باشم شاید به نقطه ای برسم که نور امید را در دل حداقل یک انسان روشن کنم.
    ۵- در این دنیا گونه های مختلف موجودات زنده وجود دارد به این باور رسیدم که منصفانه نیست توجیه کننده باشیم و برای کم کاری هایمان، دیگران (حتی انسان هایی که مانع رشد ما می شوند) را متهم کنیم، مقصر بدانیم، دست از تلاش بکشیم و انجام اقدام مفید و موثر را به تعویق بیندازیم یا معامله گرانه برخورد کنیم. برخورد ناشایست و وجود افرادی که خطرآفرین هستند را همچون چاقو یا ابزاری می بینم که به دست مجسمه ساز زندگی بر پیکرم تراشیده می شود تا به عنوان تندیسی از یک انسان شایسته ساخته شوم. ضربه ها و دیدن بدی ها سخت و تلخ است اما توجیه خوبی برای بر هم زدن باورهای ذهنی و درونی ام نیست.

  • معصومه کاپله گفت:

    کارت اهدا عضو دارم. وقتی خودمو جای بیمار میزارم،حاضرم اعضاء بدنم به هر شحصی که نیاز داره اهدا بشه.

  • سارا گفت:

    سلام به دوستان
    از سال ۸۳ کارت اهدای عضو را دریافت کردم و آرزو کردم حداقل نبودنم بتونه مفیدتر از بودنم باشه.
    به اطرافیانم هم در این مورد تأکید و یادآوری کردم و خوشبختانه این موضوع را پذیرفتند. اما تا قبل از این کامنت به اینکه فرد گیرنده خودش طرز فکری شبیه من داشته یا نه فکر نکرده بودم و شرطی برای ببخششم نگذاشته بودم. ولی تقریباً دو روزه که بعد از خوندن این مطلب هر وقت که شده به دیدگاه آقای تبرک فکر می کنم و با خودم کلنجار میرم. نهایتاً امروز صبح به این نتیجه رسیدم که با مدل ذهنی ایشون در این مورد و موارد مشابه موافق نیستم. فکر می کنم اگه بخواهیم همه چیز را معامله سازی و بده بستون کنیم خیلی چارچوبهامون بسته می شه و ببخششهامون خیلی قاعده مند و رسمی. اگه قراره به فلانی x مقدار محبت کنم پس باید مطمئن باشم x مقدار دریافت می کنم نه x-n ، اگه قراره چیزی به کسی آموزش بدهم قبلش باید اونهم به من چیزی یاد داده باشه یا مطمئن باشم که اینکار رو می کنه و ….
    درسته که تعامل دو طرفه از اصول ارتباطاته ولی شاید اگه اینطور نگاه کنیم که همه ما در یک چرخه هستیم و اگر چیزی به این چرخه اضافه کنیم حتی اگه از مخاطب اصلی دریافتش نکنیم از کسی دیگه یا جایی از این چرخه، نهایتاً منفعتش به ما هم خواهد رسید، احتمالاً کمی دست و دلبازانه تر ببخشیم.

  • سعید فعله گری گفت:

    من در مورد این جمله “چرا باید به کسی که خودش کارت اهداء عضو را امضا نکرده، در صورتی که نیاز به عضو دارد، عضوی اهدا شود؟”، به این فکر افتادم که این جمله را در مورد انتقال علم و دانش به کارببرم .
    منظورم اینست که با کسی که تا به حال در مورد موضوعی مطالعه ای نکرده است به بحث و انتقاد در مورد موضوع نپردازم .آن فرد باید برود کارت اهدا عضو خود را ( منظورم مطالعه در مورد آن موضوع ) را امضا کند . یعنی فعلا نیاز به عضو دارد . ( احتیاج به مطالعه )
    از طرفی هم به این فکر افتادم که ای کاش علم من در مورد موضوع هم، به اندازه کیفیت و کارکرد کامل اندام های بدن ، با کیفیت سالم و عمیق باشد . تا در آینده مانند اندام مریضی که اهدا می شود و جان یک نسل بشر را به خطر می اندازد ، نباشد .
    از این به خیلی با دقت خیلی بیشتری به انتقال دانش یا بحث در باره هر موضوعی می پردازم .
    امید وارم عملی و دانشی که من یاد گرفته ام ، خودش از یک اندام مریض نشات نگرفته باشد ، و گرنه هر چه که من به دوستان خودم گفته ام و آنها هم من را در آن موضوع قبول دارند، را مریض نموده ام و باید به فکر درمان هر چه زودتر آن باشم .
    خیلی ممنون از محمدرضای عزیز به این خاطر که این موضوع را به من یاد آوری کرد .

  • رسول فتح پور گفت:

    به نظرم ميرسه عمل اهداي عضو كه من هم مدتيه اونرو تجربه كرده ام و فعاليتهاي تعميم يافته مشابه كه دوستان عزيزم در كامنتها به اونها اشاره كرده اند به علت مسري بودن خير و شر اهميت داره . منظورم اينه كه : اگر اين نوع عملها در جامعه فراگير بشه در كنار مخاطبين سوء استفاده كننده مخاطبين خوب خودش رو هم پيدا مي كنه ، همچنين سرايت خوبي و انسان دوستي به ديگران اثرات سوء احتمالي رو كم ميكنه.
    شبه داستاني در ذهنم هست كه با اين پست انطباق كاملي نداره ولي ميتونه نوشته خودم رو بهتر منتقل كنه و به يكي از مديران شهري فعلي ايران نسبت داده ميشه : وقتي مديران و پرسنل زير مجموعه به ايشون اعتراض ميكنند كه آقا چقدر ما گل بكاريم و مردم گلها رو بچينند و ببرند ، ايشون با اين مضمون جواب داده بود : “اونقدر گل بكاريد كه ديگه كندن گل بي ارزش بشه و موندگاري فراگير ”
    در مجموع من با دوستاني كه مستقل از طرف گيرنده عضو ، عمل اهدا رو انجام ميدن موافقم .
    كاشكي ميشد مستقل از نظر و رضايت بستگان درجه يك با همين كارت اهدا انتقال عضو و نسوج انجام بشه.

  • دیدگاهتان را بنویسید (مختص دوستان متممی با بیش از ۱۵۰ امتیاز)


    لینک دریافت کد فعال

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

    yeni bahis siteleri 2022 bahis siteleri betebet
    What Does Booter & Stresser Mean What is an IP booter and stresser