پیش نوشت: چیزی که اینجا مینویسم خیلی ساده است. میدونم که خیلی از دوستان خوبم هم، مثل من و بهتر از من به این نکته توجه دارند. اما باز هم خواستم بنویسم. اگر به نظر خیلی واضح میومد، لطفاً بگذاریدش به پای تلاش من برای اینکه خواستم بهانهای برای به روز کردن روزنوشتهها پیدا کنم.
اصل حرف:
تعداد رسانه های خبری در دنیا، کم نیست. لااقل میشه گفت که حجم محتوای خبری که در جهان تولید میشه به مراتب بیشتر از ظرفیت مصرف محتوای خبریِ ماست. به نظر میرسه فاصلهی بین این حجم فزایندهی تولید و حجم تقریباً ثابت مصرف به زودی کاهش پیدا نکنه.
به نظر میاد که در خوندن اخبار، دو مهارت خیلی مهم هستند. یکی انتخاب (Selection) و دیگری سنتز (Synthesis).
انتخاب منابع خبری:
در بحث انتخاب، چالش اصلی این هست که چه منابعی را بخوانیم و یا سوال مشابه (اما حساستر) اینکه چه منابعی را نخوانیم؟
با توجه به اینکه همه میدانیم که شنیدن یک خبر دروغ یا نادرست، حتی اگر قبل از آن، یا همزمان با آن، یا پس از آن به ما بگویند که آن خبر دروغ بوده، به نوعی اثر خود را بر ذهن ما باقی میگذارد، مهم است که بدانیم در مواجهه با کدام منابع خبری باید چشم و گوش خود را ببندیم و حتی حاضر به شنیدن آنها هم نباشیم.
اما قاعدتاً اگر رسانههای کاملاً غیرمعتبر را حذف کنیم، همچنان با انبوهی رسانه مواجه میشویم که کاملاً معتبر نیستند. در واقع هرگز نمیتوانیم رسانهای پیدا کنیم که کاملاً معتبر باشد. پس هر یک از ما به تدریج به یک پرتفولیوی منابع خبری دست پیدا میکنیم (یادمان هست که تفاوت پورتفو و مجموعه، در مدیریت شدن و هدفمند بودن ترکیب آنهاست).
سنتز خبر:
قاعدتاً در این مرحله، باید خبرهایی را که هر یک، به تعبیر مولوی گوشهای از فیل را نشانمان میدهند، با هم ترکیب کنیم و کنار هم بگذاریم تا نهایتاً بتوانیم به یک خبر نسبتاً قابل اتکا دست پیدا کنیم. سنتز اخبار، به هر حال در ذهن همهی ما روی میدهد. مستقل از اینکه به این فرایند توجه داشته باشیم یا نه.
اما شاید با توجه آگاهانه به آن، بتوانیم این کار را با خطای کمتر انجام دهیم.
اما این دو مقدمهی واضح را گفتم که نهایتاً بگویم دورههایی که شوکهای خبری بزرگ در اطرافمان روی میدهند، زمان مناسبی برای سنجش وزن و عیار رسانههای مختلف است.
زمانی که شوکهای خبری بزرگ وجود ندارند، همهی رسانهها کمابیش شبیه هم به نظر میرسند. تندروها میتوانند خود را معتدلتر جلوه دهند. دروغگوها میتوانند لباس حقیقتطلبی بر تن کنند. چپها ساز راست بزنند. راستها، آواز چپ بخوانند و خلاصه، همه کمابیش دست و پایی بزنند و برای بقا تلاش کنند.
اما در شوکهای خبری، کمتر میتوان نقاب به چهره زد. یا اگر هم کسی بتواند نقاب خود را در شوکها همچنان بر چهره نگه دارد، دیگر شاید چندان مهم نباشد که موضعش نقاب هست یا نه. نقابی که هرگز از چهره برداشته نمیشود را میتوان بخشی از چهره در نظر گرفت.
طی ماههای اخیر، انتخابات ایران (چند هفته)، حرفها و مواضع ترامپ (هر روز)، رویدادهای تروریستی در نقاط مختلف جهان (چند هفته یکبار و اخیراً هفتهای یکی دو بار)، چالشهای کشورهای حاشیه جنوبی خلیج فارس (طی این چند روز و احتمالاً طی دو تا سه ماه آینده) همگی شوکهای خبری مختلف و متعددی ایجاد کردهاند.
مستقل از اینکه در پورتفوی رسانهای شما چه چیزهایی وجود دارد (چند سایت ایرانی، چند کانال تلگرام، چند اکانت اینستاگرام، چند سایت خبری خارجی یا هر چیز دیگر) هر شوک جدید، فرصت خوبی برای عیارسنجی رسانههاست.
بعد از مدتی، به تدریج به فرمول خاص خودمان دست پیدا میکنیم.
خبرها در دنیای امروز، مواد اولیه هستند. مواد اولیهای که در اختیار همه قرار میگیرند. کسی که بتواند وزن هر یک را بفهمد و جهت هر کدام را بسنجد و بعداً آنها را با هم ترکیب کند، دریچهی جدیدی برای نگاه به دنیا پیدا خواهد کرد.
[…] یک توصیهی ساده اما مفید برای مطالعه اخبار عنوان نوشته استاد عزیز محمدرضا شعبانعلی است در خصوص مطالعه اخبار. مدتهاست قصد داشتم مطلبی را منتشر کنم و ای کاش قبل از انتخابات ریاست جمهوری منتشر میکردم (تاثیر بالاتری نداشت، اما خودم احساس بهتری داشتم). […]