متنی نوشته بودم به نام «مرگ دموکراسی در مصر». قبل از انتشار، خلاصه ای از آنرا برای دوست خوش فکر مصریم ایمیل زدم تا احیاناً اگر اصلاحی لازم دارد اعمال کند. خلاصه حرفم این بود که:
مرسی با قواعد دموکراتیک بر سر کار آمده و بازی دموکراسی، قواعد خود را دارد. مردم اگر هم او را نمی پسندند باید چهار سال صبر کنند و سپس طبق اصول بازی، او را تغییر دهند. کودتا بر ضد رئیس جمهور منتخب، حتی اگر توسط «تمام» مردم یک کشور انجام شود، مرگ قواعد دموکراسی است.
برایم نامه ای طولانی نوشت که خلاصه اش این بود:
نگرانی ما، از تحمل تا انتخابات بعد نیست. نگرانی ما، استقرار کسانی است که «استقرار دموکراسی»، قاعده بازیشان نیست. ما حاضریم تا انتخابات بعد صبر کنیم اما دغدغه این است که با این روند، شاید هرگز «انتخاباتی» برگزار نشود. لابد تو هم در تاریخ دیده ای که بعضی دولتها، آنقــــــــــــــــدر دموکراتیک بوده اند که پس از روی کار آمدنشان، هیچ انتخاباتی تغییرشان نداده است. مرگ موقت دموکراسی دردناک است اما مرگ همیشگی امید را، هرگز نمی پذیریم…
واقعیت این است که آشنایی من با مصر، محدود به چند تن از مدیران صنعت ریلی آنجاست و مطالعاتم در مورد مصر به حدی نیست که در اثبات حرف خودم، یا انکار حرف او، چیزی بنویسم. اگر چه اگر بنا به انتخاب باشد، نظر کسی را که در میان میدان است، بر نظر خودم ترجیح میدهم. به هر حال، خلاصه دو دیدگاه را نوشتم. شاید وقتی غبار حادثه بنشست، وقتی برای قضاوت باشد…
بله این مرگ مردم سالاری سنتی است، مرگ حاکمیت اکثریت بر همه، مرگ حاکمیت اقلیت منتخب و در نهایت مرگ در اختیار گذاشتن همه منابع ملی برای برنامه های اقلیت منتخب.
جمهور، دیگر رییس نمی خواهد. کسی آدرس مردمی سالاری را می داند؟
آدم باید بدونه که چه چیزی رو میخواد،من فکر میکنم مصری ها بیشتر میگن که چی نمیخوان.
امیدوارم غبار حادثه بشینه و فجایعی مثل حوادث سوریه در مصر رخ نده.
سلام.
من با اطلاعات قبلی که از مصر داشتم و با اینکه سه هفته گذشته را در قاهره هستم، می تونم بگم که نگرانی دوست شما نه تنها به جا بوده بلکه در مواردی بسیار فراتر از این هم می تونسته باشه. شما باید جمعیت ۳۳ میلیونی شرکت کننده در تطاهرات و شادی آنشب عموم مردم و نه تنها به قولی سکولار و آزادیخواه را به چشم می دیدید تا به معنی دموکراسی و اینکه چه بر سر این مردم اومده پی می بردید.
دو چیز توی این مدت باعث شگفتی من شد. یکی جریان باز اطلاعاتی در رسانه های مصر که شاید در هیچ کجای دنیا نشه اون را دید. و دیگری تاثیر پروپاگاندای سازمان یافته رسانه های خارجی در تحریف واقعیت و اینکه اخبار منتشر شده چقدر می تونه با واقعیت فاصله داشته باشه. حتی در رسانه های کشور خودمان.
هیشه انقلاب از انقلابیون پیشی میگیرد
به نظر اقای مرسی در حیطه قدرتی که براش سیستم متصور شده بود دچار خطا شد که اینگونه شد
با سلام
به نظر من ملت مصر اونجايي اشتباه كرد كه انتخاباتو جدي نگرفت و گروههاي مخالف با قهر ، تحريمش كردند. بخصوص در تدوين قانون اساسي كه اهميتش ار انتخابات بيشتر بود اشتباهشونو تكرار كردند و مجبور به پرداخت هزينه زير سوال رفتن دموكراسي در كشورشون شدند.
من با نظر محمدرضا موافقم
اتفاقی که در انظار مصر هست اتفاق خطرناک و ناگواری هست
الان طرفتدارهای مرسی هم حق شورش به خودشون می دند چون می بینند حق و رای و عقیده
سیاسیشون بی اهمیت شمرده شده
اگر ما قواعدی رو که قواعد کوچکی در دموکراسی هستند را راعیت نکونیم چیی میشه?
مثل اتفاقات الان مصر میشه?
پیش به سوی دمکراسی.
۳۰ سال بعد…
-مردم مصر:” …نه،مثل اینکه این یکیم مثه اون ۳۰تای قبلی دموکراسی حالیش نیست،فردا همه تو خیابون!!…”
-جوان ۳۰ ساله مصری:” از وقتی یادم میاد،ما مصریا سالی یکبار میریزیم تو خیابون تا دموکراسی و حالیه دولتمردامون کنیم.من به عنوان نسل جوون این جامعه،واسه اینکه کلیشه ای نشه، پیشنهاد میکنم یکم متنوع ترش کنیم!!مثل فستیوالای تو برزیل!! ”
-دومی:”نمیشه وقتشو بیشتر کنین؟!! ”
-سومی:”من که میگم ازین به بعد انقلاب کنیم،هیجانشم بیشتره!!”
-سیاست مدار دموکراسی خواه:”تا وقتی من سرکار نیام،مردم طعم دموکراسی واقعی رو نمی چشن.پس،ای مردم! به مبارزه ادامه میدیم.حتی اگه ۳۰ ساله دیگم طول بکشه!!
-دومی:”…بعد ۳۰ سال،دیگه وقتشه که مردم مصر،این بهار دموکراسی طلبی رو به تمام جهان عرب صادر کنن!!”
-سومی:” ملتهای تازه کار میتونن از،هر ۵سال یه بار-یه کودتا، شرو کنن!! ”
-ناظربیطرف: یادم میاد تو یه انیمیشن(کارتن)،یه درخت،میوه های خوبی نمی داد.مردم دهم عصبانی شدن و به جای اینکه پایشش کنن،از ریشه درش اوردن و جاش یکی دیگه کاشتن… .پیش خودم گفتم:شاید با پایشم درست میشدا؟.بعد اون موقع،هم سایشو داشتن و هم بعد مدت کمی،میوه.اما این یکی،کو تا بیاد بزرگ شه.
_دومی: شایدم یکی داره بچه هاشو میخوره.
اول اینکه با نظر آقای وحید دامن افشان موافقم. هر چند نمی دونیم نتیجه ی این کودتا چی میشه .
ما می خوایم کسی که قراره قدرت را در دست بگیره از طریق انتخابات آزاد و سالم و با رای اکثریت به قدرت برسه اما تصور می کنم دنیای امروز نشان داده این به تنهایی کافی نیست .
کسی که به قدرت رسیده باید ملتزم به رعایت حقوق بشر باشه و همین طور توانایی قبضه کردن قدرت را نداشته باشه (دوست مصری شما درست گفته) .
به نظرم تحولات صد سال گذشته جهان نشون داده که باید به قواعد دموکراتیک بندهای دیگه ای رو اضافه کرد تا شاهد استقرار دموکراسی و آزادی و عدالت …. و خیلی چیزهایی دیگه ای باشیم که مردم برای بدست آوردنش مبارزه می کنند که می تونه کشوری را به رشد و شکوفایی و پیشرفت همه جانبه برسونه .
برای من نوشتن راجع به چیزی كه از آن نمیدانم، تجربه نکردم كار سختی بوده و هست.
سلام؛
مرسی گازشو گرفته بود که بتازونه و از اسب قدرت هم پیاده نشه.بدجور میخواست خودشو با چسب بچسبونه به تخت حکومت.
متنهی یه چیزی کم داشت : مشتی انسان به اسم “ملت ایران”.
—–
دموکراسی نباید تبدیل به یک مذهب بشه، دموکراسی رنگ نداره. وقتی گروهی در صدد تحمیل رنگی خاص به مردم برمیان، مردم کم کم می پذیرن که دموکراسی رنگ داره و اندیشه شان باید رنگ خاصی داشته باشه.
ولی دموکراسی رنگ نداره، بی رنگ هم نیست، بلکه طیفی از رنگهاست. حرکت اخیر مصر نتیجه زورچپونی های مختلف به زندگی مردم بود.
از قدیم گفتن : کلوخ انداز را پاسخ سنگ است.
یادم می آد گفته بودی خیل وقتها تصمیم های ما احساسی هست.
انقلاب، کودتا و یا…. مهم این هست که مردمی تصمیم گرفته اند که کاری بکنند، درست یا غلط، طراحی شده یا نشده، مسئله ارادهای است که می خواهد وضع بهتری بسازد، حال این احتمال وجود دارد که به اشتباه برود. اما به قول انیشتین” تنها کسانی اشتباه نکردهاند که کاری نکردهاند.”
محمدرضا جان، من با این قسمت « مردم اگر هم او را نمی پسندند باید چهار سال صبر کنند و سپس طبق اصول بازی، او را تغییر دهند.» موافق نیستم. چرا باید سه سال دیگه، شاهد پسرفت و نابود شدن جامعهشون بمونن؟ سخنگوی همین جنبش «تمرد»، اون روز، حرف خیلی قشنگی زد. گفت: «ما سال پیش، به شما اعتماد کردیم و به شما رای دادیم؛ اما حالا میبینیم که شما، اون کسی نیستید که ما فکر میکردیم. پس میخوایم اعتمادمون رو از شما، پس بگیریم.»
به نظر من، کاملاً حرفشون منطقیه.
وحید جان. منم بعد از خوندن توضیحات دوست مصری خودم، احساس کردم حق با اونه. به همین دلیل حرف اون رو نوشتم تا بقیه هم بتونن ببینن و بخونن.
واقعیت اینه که اینا شعارای قشنگی هستن.درست هم هست.اما وقتی حکومتی تشکیل میشه هر حکومتی…فقط به فکر به قدرت رسبدن هستند و از احساسات ملت سواستفاده میکنن که به قدرت برسن بعدش هم چیزی که براشون مهم نیست مرگ دموکراسی هست.مردم فقط میتونن در ارزوی یرقراری دموکراسی باشن.و با امید و شعارهای فانتزی ایستادگی کنن.از طرفی به نتیجه نمیرسن…از طرفی هم این نوع حرکت و ساکت ننشستن و مبارزه خب لطف دیگری داره.دستکم انسان از خودش راضیه.اما نتیجه ای نداره.این نظر منه و احتمالا درست نیست.ولی ما هم توی انتخاباتمون اینطور بودیم.فلان دولت وعده میده وعده هاش رو از حرفای مردم میگیره به قدرت میرسه همه چیز تموم میشه…۴سال بعد یکی دیگه ضعفای دولت قبلی که مورد اعتراض مردم بوده رو شعار خودش قرار میده به قدرت میرسه و هیچ…دولت بعدی و بعدی و بعدی…ما فقط آرزو میکنیم و امیدواریم…درصورتیکه این فقط بازی قدرته و ما بازیچه.البته بعضی شعارها و ارزوها حتی اگه ارزو باشن قشنگن و به دل میشینن و امیدبهش هستن.اما نتیجه بخش..،هرگز…
محمد رضا با تمام احترامي كه برات قايلم و تمام آموزه هايي كه ازت آموختم بايد بگم مخالف نظر تو هستم. جنگ و خشونت بدترين نوع انتقام در يك جامعه مي تونه باشه تا جايي كه ديگه نمي شه دموكرات موند و دموكرات فكر كرد. مردم ما هم ۴ سال و اندي پيش دموكرات عمل كردند اما با خشونت سركوب شدند. قدرت طعمي داره كه اگه به زير زبان دي.كتا.تور ها بمونه گرفتن از اونها سخت ميشه. مردم مصر شجاعت به خرج دادند اما به قول خودت شايد اگه غبار حادثه بشينه شايد بشه قضاوت كرد
باران پاییزی!
من اگر بعد از نامه دوست مصریم، هنوز حرف خودم رو قبول داشتم، متن نوشته ی اون رو توی سایت نمی گذاشتم 🙂
من خیلی سراز سباست و دموکراسی در نمیارم.اما در نگاه اول مردمی که انتخاب خودشون رو زیر سوال میبرن به بهانه برقراری دموکراسی…خودشونو زیر سوال بردن و این هزینه هایی داره براشون…بعد هم این اقدامشون این مساله رو القا میکنه که دولت بعدی هم اگه موافق طبع گروهی از مردم نباشه این حق رو دارن که به بهانه برقراری دموکراسی این مساله تکرار بشه.بنابراین با یک حساب ساده مردم مصر فرصتی برای تجربه دموکراسی نخواهند داشت که بخواهند از مرگ دموکراسی حرف بزنن.و ناامید باشند
دستکم میتونستن صبر کنن و اصلاحاتی رو از داخل ایجاد کنن.من چیزی سردر نمیارم.باید ببینیم که ایا نتیجه میگیرن یا خیر…
با نظر خانم قاسمی موافقم.
____________________________________________
اگه امکانش هست یه سیستم امتیاز دهی به نظرات بزارید که نظرات یکسان معلوم شن.
علیرضا جان. بعضی پلاگین ها برای این کار هست اما بالا اومدن سایت رو کند میکنه. یک پلاگین سبک پیدا میکنیم و این کار رو انجام میدیم. چشم.
من با دوست مصری شما موافق ترم. تاریخ نشون داده که نگرانی های ایشون بجاست. گرچه هنوز معلوم نیست که خلع مرسی در نهایت به نفع کی و چی باشه…
استاد اینکه چیز عجیبی نیست!!!!!!!!!
اینکه یه دوست، در پاسخ به یه دوست دیگه_که بی غرض واز روی دوستی،چیزی گفته یا نوشته _این طور تند برخورد کنه!
این دوست شما، دیر یا زود متوجه اصل ماجرا میشه ،مطمئنم.در پی اثبات و انکار چیزی نباشید ،از الان میگم که نیازی به قضاوت نیست.
شما فکر کن من اتفاقی اینچنین یا مشابه این رو تجربه کردم…
درباره دموکراسی: در کل من یه مشکلی با این واژه دارم ؛
این واژه در وجود خودش یه «اما» داره ،که هر کسی! یه جور تعریفش میکنه.
پی نوشت: تو این روزگار ،آدم باید انتظار هر چیزی رو داشته باشه
مرسی ناپلئونی رای آورده بود اما می خواست عقاید و سلایق خودش و اخوان مسلمین را بر تمام جامعه تحمیل کند.
ماندن ریسی که خودش را برتر و صاحب حق تر از مردم می داند نه خادم و نماینده ی آنها دمکراسی نیست پیش رفتن به سوی دیکتاتوری است .مصری ها تجربه ی کشورهایی مثل ایران را دیده اند و امیدوارم یادگرفته باشند.
چهارسال منتظر ماندن ، چهار سال عمر است و شاید چهل سال عقب ماندن .وقتی ریسی از قواعد دموکراسی و جمهوریت تبعیت نمی کند دقیقا طبق قوانین دموکراسی حفظ مسند ریس جمهوری را ندارد .
کارل پوپر می گوید: در دموکراسی مهم چگونه به قدرت رساندن حاکم نیست بلکه چگونه آسان به پایین کشیدن اوست.
پایین کشیدن مرسی عین دموکراسی است
این جمله را نوشتم بعد دیدم شما قبل از من نوشته اید. خواستم نظر شما را تائید کرده باشم
داستان حق با شماست ولی منم راست می گم همینه