دوره‌های صوتی آموزشی مدیریت و توسعه فردی متمم (کلیک کنید)

اینجا سرزمین میانبرهاست…

سایکوسایبرنتیک، NLP، تله گذاری، منطق فازی، مهندسی معکوس…

نه اشتباه نکنید. اینها تکنیک های بازجویی در اف بی آی آمریکا نیست. ابزارهای طراحی و کپی کردن تکنولوژی های ناسا توسط دولت روسیه هم نیست. اینها روشی برای موفقیت در کنکور در ایران است!

ایمیلی که امروز برای من آمده و مشخص میکند که این ابزارها میتوانند موجب کسب رتبه یک در کنکور کارشناسی، کارشناسی ارشد یا دکترا شوند. رتبه یک کنکور چیز عجیبی نیست. لااقل برای من که – در کنار کار در کوچه و خیابان و بیابان – درس خوانده ام و این رتبه را کسب کرده ام، چیزی عادی و در دسترس به نظر میآید.

دلم برای ریچارد بندلر و جان گریندر میسوزد که Structure of the magic را نوشتند و NLP را پایه گذاری کردند. دلم برای روسهایی میسوزد که در تمام دوران جنگ سرد، مهندسی معکوس، رمز و راز کارشان بود. دلم برای پروفسور لطفی زاده، بزرگمرد ایرانی میسوزد که پایه گذار منطق فازی است و همینطور ماکسول مالتز بیچاره، در زمانی که واژه سایکوسایبرنتیکز را خلق میکرد…

با خودم فکر میکنم که گیرم، این قطار ناهمگون نامها و ترفندها موثر بود و فردی با این ترفندها و میان برها، به دانشگاه رفت. درسهای دانشگاه را چه میکند؟ گیرم که فارغ التحصیل شد، برای آینده شغلی اش کدام میان بر را جستجو میکند؟

میانبر در کنکور

سرزمین میانبرها

اینجا سرزمین میانبرهاست. سرزمینی که در آن، هر مسیری، «میانبری» نیز دارد: کوتاه تر و کم هزینه تر!

در نگاه خرد، شاید این واقعیت باشد اما حقیقت این است که در نگاه کلان، بر اساس این دیدگاه، جامعه ای شکل می گیرد که همه، زندگی خود را صرف جستجوی راههای کوتاه میکنند: در رابطه عاطفی، در ادامه تحصیل، در بازار کار، در پرداخت مالیات، در حمل و نقل خیابانی، در رشد فردی و یادگیری مهارتها.

دردا و مصیبتا که مسیر رشد و توسعه، برای جامعه ای که مردمش همه در پی «راه های کوتاه» اند، چه بسیار «طولانی» است…

 

آموزش مدیریت کسب و کار (MBA) دوره های توسعه فردی ۶۰ نکته در مذاکره (صوتی) برندسازی شخصی (صوتی) تفکر سیستمی (صوتی) آشنایی با پیتر دراکر (صوتی) مدیریت توجه (صوتی) حرفه ای گری (صوتی) هدف گذاری (صوتی) راهنمای کتابخوانی (صوتی) آداب معاشرت (صوتی) کتاب «از کتاب» محمدرضا شعبانعلی کتاب های روانشناسی کتاب های مدیریت  


17 نظر بر روی پست “اینجا سرزمین میانبرهاست…

  • فرید آقاجانی گفت:

    امروز امتحان میان ترم زبان تخصصی مدیریت از دانشجویان گرفتم.
    قبل از شروع امتحان به دانشجویان گفتم:
    لطفا تقلب نکنید چون من رو از شغلم دلسرد می کنید.
    گفتند: چه ربطی داره؟
    گفتم: چون متاسفانه پیش فرض من مدتیه این شده که دانشجو درس نمی خونه و دنبال تقلبه، شما اون رو تاییدش می کنید و بعد از ۲۰ سال من میشم یک استاد دلمرده و مایوس.

    وسط امتحان دوباره از دوستان خواستم تقلب نکنند.
    گفتم: با خودتون تنها باشید و صادق. قول میدم برگه ها رو به کسی نشون ندم و اسمتون رو نگاه نکنم که خجالت بکشین.
    حالا با خیال راحت جواب بدین. انگار خودتون هستید و خودتون. تک و تنها.
    واقعا چقدر یاد گرفتین؟

  • درخشان گفت:

    سلام
    جانا سخن از زبان ما می گویی…

  • imtish گفت:

    خودتون قضاوت کنید این نمرات منه توی کنکور امسال (۹۳)که از این روش استفاده کردم تازه زبانم قوی بود و فکر میکنم ۲۵ درصد توانایی خودم بوده:
    ۱۷/۴ زبان و ادبيات فارسي
    ۰/۰ زبان عربي
    ۰/۰ فرهنگ و معارف اسلامي
    ۲۵/۴ زبان خارجي
    -۲۰/۰ زمين شناسي
    -۱۵/۵ رياضيات
    -۲/۶ زيست شناسي
    ۲/۳ فيزيك
    ۷/۷ شيمي

  • ایمان گفت:

    میانبر کلا بد نیست که ،اگه بجا استفاده بشه خودش یه راه حله
    مثلا دور زدن تحریما:)))))))) احتمالا برای ما یه میون بره که مجبوریم تحملشون کنیم

  • محمد رضای عزیر

    دولتمرداش میانبر رو از حد گذروندن و با زدن یه دکمه به اولای علم می رسند و نشان بزرگی بر سینه می نهند چه ایرادی بر خلق وارد است .

    از این بگذریم.
    چون میدونم که به هم شهری من ” شریعتی” ارادت داری . میخواستم بدونم که دکتر سکولار بود یا نه؟

  • آزاد گفت:

    استاد، من واقعن نمیخوام دیدگاه انتقادی داشته باشم ولی انگار یه مدتی باید نقش “وکیل مدافع شیطان” رو بازی کنم…
    استدلال عجیبی بود که انگار شما هم از یک راه میانبر برای نتیجه تون استفاده کردین. گیرم به دانشگاه رفت، گیرم که فارغ التحصیل شد، گیرم که یک شرکت بزرگ تاسیس کرد، گیرم که ثروتمند شد، آخرش که چی؟!؟ (البته اسطوره‌های من آدمهای تحصیل کرده‌ای هم نیستند)
    (نمیخوام به کسی بربخوره) توی هندسه‌ی دبیرستان، اصلی داشتیم به نام اصل حمار و بیان میکرد که راه‌های کوتاه مزیت غریزی دارن. آخه مگه میشه غریزه رو از راه کوتاه منع کرد؟ درحالی که همه ی کتابهای مهندسی و آیین‌نامه‌ها به من راه های میانبری نشان میدهند که کارهای مهندسی را قابل اجرا میکنند. (برای خودم) تنها مانعی که سد راه میانبر میشه، اخلاق و دیانته و فکر میکنم در بعد کلان هم قانون باید باشه. صبر کردن پشت چراغ قرمز در ساعت ۲ نصف شب در یک تقاطع خلوت، منطقی نیست ولی اخلاقی و قانونی هست.من عاشق سرزمین میانبرها هستم ولی از بی اخلاقی و قانون شکنی متنفرم.
    یک سوال: کتابخانه ای را فرض کنید که برای رسیدن به کتاب خاصی باید تمام قفسه های آن را بگردید و همان کتابخانه را فرض کنید که اینبار مجهز به سیستم جستجو باشد. شما کدام را انتخاب میکنین؟

  • مرتضی گفت:

    حالا برای اینکه بشه این عادت بد رو هرچه زودتر کنار گذاشت، میانبری هست؟!

  • امیر سالار گفت:

    نوشته ی فوق العاده زیبایی بود…

    اما به نظر من سوای اینکه ماها تو انتخابهامون دنبال منافع بیشتریم و به نظر میرسه همین عامل هم باعث این قبیل تصمیمات میشه ولی دنبال میانبر رفتنها هم بهمون آموخته شده یعنی شخصیت اجتماعی ما اینطور قالب ریزی شده و این شکلی تربیت شدیم… بیشترمون آدمای جسوری نیستیم و تحمل ابهام پایینی دارم بنابراین تا با یه پیچیدگی روبرو میشیم دنبال ساده ترین راه حل ها هستیم و جرات تاوان دادن در مقابل خواسته هامون رو ندارم.

  • آرام گفت:

    عالی بود…
    “در نگاه خرد، شاید این واقعیت باشد اما حقیقت این است که در نگاه کلان، بر اساس این دیدگاه، جامعه ای شکل می گیرد که همه، زندگی خود را صرف جستجوی راههای کوتاه میکنند: در رابطه عاطفی، در ادامه تحصیل، در بازار کار، در پرداخت مالیات، در حمل و نقل خیابانی، در رشد فردی و یادگیری مهارتها.

    دردا و مصیبتا که مسیر رشد و توسعه، برای جامعه ای که مردمش همه در پی «راه های کوتاه» اند، چه بسیار «طولانی» است…”
    در پی کوتاهی راه نبوده ای اما تو را بی خیال و سرخوش می پندارند و رویایی، زیاد صبر کردن را حماقت میدانند و بطالت…

    درست که هر چیزی زمانی دارد و صرف بیش از حد زمان برای یک موضوع مغایر استراتژی به معنای تخصیص بهینه منابع میباشد اما در بیشتر موارد حرص زدن برای زود رسیدن یا بیشتر بدست آوردن بدون پرداخت هزینه ای که حساب شده است، یعنی سرکشی در برابر نظام هستی که همه چیزش حساب و کتاب دارد که بالاخره انسان خاطی را در خود فرو خواهد برد.

  • داود گفت:

    سلام محمد رضا عزیز
    تشکر میکنم از از اینکه تلاش هر روزه ات در جهت افزایش دانش ماست….

    سوال من این است ایا در حال حاضر دانشگاه ازاد رفتن بهتر است یا ملی ؟
    من فکر میکنم مهم تر تجربه کسب کردن است و تجربه کسب کردن در کنار دانشگاه ازاد امکان پذیرتر است….
    نظر شما چیست ؟

    • داود جان.
      یک جای دیگر هم گفته ام و همین روزها، کاملتر خواهم نوشت.
      تجربه نشان میدهد که نوع دانشگاه با میزان ارزش افزوده مادی و معنوی که در نهایت فارغ التحصیلان برای خود و جامعه ایجاد میکنند، رابطه ای ندارد. این است که من هم مثل شما، تفاوت جدی نمی بینم…

    • محسن گفت:

      یه معلمی داشتیم که میگفت . دانشگاه ملی همون دانشگاه ازاده .
      و این اصطلاح ملی به اشتباه به دانشگاه دولتی گفته میشه.
      ملی در زبان ما مردمی ترجمه میشه . و دانشگاه ازاد دانشگاهیی هست که با پول مردم در جریان هست.
      نه با هزینه دولتی
      محض روشنگری عرض کردم 😀

  • azimeh گفت:

    شاید بهتره که نظرم رو در ادامه این مطلب اینگونه بگم:
    همیشه کوتاه ترین مسیر مناسب ترین راه نیست… شاید اگر هزینه مناسبی رو در ازای منافع بپردازیم رضایت بیشتری از رسیدن به هدف و موفقیت داشته باشیم.
    البته ما بیشتر هزینه هایی رو که قابل دیدن و محاسبه هست رو مدنظر داریم؛ اما هزینه هایی چون اعتبارات اجتماعی، حقوق متقابل و پذیرش گروهی را که بسیار گرانبهاتر هستند را پرداخت کرده ایم !!

  • لیلا گفت:

    با سلام
    به نظر میاد طراحان سوالات کنکور باید این توانایی رو داشته باشند که سوالات رو به گونه ای طرح کنند که تاثیر این میانبر ها به حداقل ممکن برسد

  • درسهای دانشگاه را چه میکند؟
    دوست دارم در همین رابطه، نظر دوستان رو به نوشته فهم نادرست قواعد ابتدایی ریاضی از وبلاگم جلب کنم که واقعاً باید به خاطرش، تاسف خورد.

  • زهرا گفت:

    عجله بشر برای “رسیدن” بیش از پیش فزاینده است… برای کجا و به چه مقصد را نمیدانم
    فقط می دانم اینها به از دست دادن لذت مسیر و ناتمام گذاشتن راه خواهد انجامید

  • دیدگاهتان را بنویسید (مختص دوستان متممی با بیش از ۱۵۰ امتیاز)


    لینک دریافت کد فعال

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

    yeni bahis siteleri 2022 bahis siteleri betebet
    What Does Booter & Stresser Mean What is an IP booter and stresser