گزارش وضعیت دو ماهه اول تراست زون را منتشر کردیم. دلم میخواهد متن پایانی آن را در اینجا هم بنویسم:
«اصلاح و بهبود کشور در سطح کلان، زمانی موفق و پایدار خواهد بود که ما ایرانیان، در سطح خُرد، رفتار و نگرش خود را اصلاح کنیم. اگر نیک بنگریم بسیاری از انتقادها و گله هایی که طی سالهای اخیر از دولتهای خود داشته ایم، در رفتارهای روزانه خود ما نیز مشاهده می شود. آن روزی که ما ایرانیان، نگرش ها و رفتار خود را اصلاح کنیم، به یکدیگر اعتماد کنیم، برای رشد و پیشرفت یکدیگر صادقانه تلاش کنیم، منابع و توانمندی هایی را که در اختیار داریم، در اختیار دیگران نیز قرار دهیم و منافع مالی را نه برای «انبار معاش» که برای «امرار معاش» بخواهیم، آرامش، آسایش، رفاه و لذت برای همه ما به ارمغان خواهد آمد. آن روز مطمئناً در سطح مدیریت کلان کشور نیز، همین اصول و ارزشها بیشتر و بهتر مشاهده خواهد شد. شاید این روش کند باشد، اما کم هزینه ترین شیوه و تنها روش برای بهبود پایدار وضعیت موجود در بلند مدت است».
با سلام وعرض ادب
آقا محمدرضا من هم کاملا با گفته ها و نظریات شما موافقم ، قسمت اعظم مشکلات فعلی کشورمان به نحوه تفکر و رفتار ما برمیگردد ، بنابراین اگر از خودمان شروع کنیم بطورحتم اثرات آن را در سطح کلان خواهیم دید ،، ضمنا دوست وپسرعزیزم من از ایده جدید شما به وجد آمده ام و بیصبرانه منتظر خواندن کتابها میباشم ، بی نهایت از شما برای تلاشتان ممنونم و از ته دل برایتان آرزوی موفقیت میکنم .
امروز داشتم داستانی از پروفسور حسابی می خواندم موضوع مربوط به آن می شد که استاد به یکی از آزمایشگاههای معتبر رفته بود و چگونه با اعتماد به یک محقق علمی و اعتماد به دست آوردهای او راههای رسیدن به نتیجه مطلوب را کوتاه تر می کردند. یادم بود که قبلا مطلبی با این موضوع رو در روز نوشته هاتون خوندم اما اصلا یادم نبود کدوم مطلب بوده. به همین خاطر به لطف امکان جستجو در سایت کلمه “اعتماد” رو جسنجو کردم و این متن رو پیدا کردم.
من خیلی فکر می کردم که مشکلات جامعه ما مثل یک لوپ می باشد که هر مشکل، مشکل بعدی را نتیجه می دهد و به شخصه نظرم این است که بهترین و تنهاترین راهی که می توان جایی این لوپ را شکست کار کردن روی زمینه فرهنگ است! فرهنگ چیز خیلی بنیادی است که به شدت نیاز به کار و وقت گذاشتن دارد! یعنی خیلی از مشکلات دقیقا از همین فرهنگ دست خورده غرب و شرق(!) نشات می گیرد! مثل آنکه واقعا برای خودمان فرهنگ تعریف شده ای نداریم که براساس آن کار کنیم! من به این موضوع هم خیلی فکر کردم که چه گونه می توان این مسئله را به نوبه خودم پیش بردی ببرم! اما راه دقیق و آینده روشنی نتوانستم پیدا کنم. می خواستم از شما راهنمایی در این زمینه بخوام! یک راه عملی و دارای برنامه! ممنون می شم اگر نظر خودتون رو در این باره بگید
سلام
من بر این باورم که مردان موفق این دیار از روشهای ناجوانمردانه جهت پیروز شدن استفاده می کنند.
ما آموخته ایم که هدف وسیله را توجیه می کند.
و این وسیله های زشت و شمشیرهای خونین جامعه ما را به کشتارگاه نیت های پاک تبدیل کرده است.
شما چه می گویید ؟
منم خوشحالم از اعتمادی که داشتید ، که ناباورانه بود به وقوع پیوستنش …
Dear Mohammad reza,
I have listened to your audio book and enjoyed it too much, but i can’t transfer any money to your website, I will appreciate you to give some book name that I can buy it and send it to you.
Thanks,
Omid
به نظر من ملت هر کشوری باید به اندازه ای شعور داشته باشد که خودش دوست ودشمن خود را تشخیص دهد و کسی که امر میکند فلان کشور دشمن ماست یا کشور وملت دیگر دوست ما ا
این روش غیبت یا تهمت به حساب مییاید
بهبود کشور در سطح کلان،داشتن این اگاهی توسط ملت هست نه القاع ان از طرف شخص یا حزب بر توده مردم
همیشه برای من این سوال بوده که آیا فرهنگ مقوله ای از بالا به پایین است و فرهنگ یک ملت آیینه ی تمام نمای فرهنگ حکومت است یا اینکه فرهنگ حاکمیت تجلی فرهنگ عمومی جامعه است به نظر من حکومت های خودکامه نه تنها حکومت خود را به جامعه تحمیل می کنند بلکه فرهنگ ملت را هم تحت تاثیر خود قرار می دهند و مردم را هم شبیه خود می کنند ولی حکومت های مردمسالار بالعکس نمونه ای از فرهنگ کلی جامعه هستند. چون تقویت نهادهای مدنی در یک جامعه باعث ترقی و اصلاح رفتار و نگرش فرهنگ عمومی می شود
اقا شما باعث شدی رفتم کتاب ما چگونه ما شدیم زیباکلام رو خوندم فوق العاده بود..لذت بردم..
کتاب چگونه غرب پیشرفت کرد و ایران عقب ماند دکتر کاظم علمداری را هم توصیه میکنم بخوانید
حوشحالم كه هستيد
مرسي