روزهای من معمولاً شلوغ و متراکمه. شاید بیشتر از پونزده ساله که تعطیلی، به معنای اینکه یه روز کامل هیچ کاری نکنم و بدونم تعطیلم، توی زندگیم نبوده. اما یک ماه اخیر، فشردهتر و پیشبینیناپذیرتر از هر زمان دیگهای بود؛ حتی فراتر از تصور خودم. همیشه پیش اومده که خیلی از پیامها رو فرصت نکنم بخونم، اما حداقل بعضیهاشون رو تصادفی میخوندم و جواب میدادم. اما الان پیامهای روی گوشیام اونقدر انباشته شده که جرئت باز کردن پیامرسانها رو ندارم. وقتی اول فروردین یک متن کوتاه نوشتم و پایینش گفتم که همین امروز کاملش میکنم، باور نمیکردم که یک ماه نتونم به روزنوشته سر بزنم. و از این عجیبتر که وقتهای دیگه، حتی اگر فرصت نوشتن نباشه، معمولاً کامنتها رو میخونم. اما الان تازه میخوام کامنتهای این چندوقت رو بخونم. البته در این مورد خاص، […]
حرفهایمان را بیشتر بفهمیم | پیشنهادی ساده اما مهم برای سال جدید
پیشنوشت دوست داشتم در اولین روز سال جدید، مطلبی هرچند کوتاه در روزنوشتهها منتشر کنم. طبیعی است اولین حرفم تبریک سال جدید است و آرزوی روزهای خوب و شاد. و امید به اینکه راهزنان شادی و کاسبان غم، نتوانند آنقدر که میخواهند و میطلبند، از سرمایههای زندگیمان به یغما ببرند. اما جدا از این آرزوها، چون معمولاً اولین روزهای سال همهٔ ما با خودمان قرارهایی میگذاریم، گفتم پیشنهادی در اینجا مطرح کنم، شاید شما هم آن بپسندید و را در فهرست قرارهایتان قرار دهید. خودم هم قصد دارم امسال آن را بیشتر از پیش جدی بگیرم. نکتهٔ مهم اگر قرار بود کمی ملاحظهکارانه فکر کنم، این متن را نمینوشتم. چون کسی که با نیت دوستانهٔ من آشنا نباشد، ممکن است آن را به شکل دیگری تفسیر کند. اما فرض من این است که خوانندهٔ من […]
چرا با دوره های آموزشی و کتابهای آموزش کسب و کار برای کودکان مخالفم
در سالهای اخیر، بازار آموزش کارآفرینی و کسب و کار به کودکان رونق پیدا کرده است؛ هم در جهان و هم در کشور خودمان. هم دورههای آموزشی در این زمینه زیاد شده و هم کتابهای فراوانی در این زمینه عرضه شده است. تشخیص علت و انگیزهٔ رونق این بازار هم چندان دشوار نیست. والدین برای فرزندانشان راحتتر از خودشان هزینه میکنند. اگر ثروتمند باشند، بهسادگی هزینه میکنند و اگر وضع مالیشان خوب نباشد، حاضرند از نان شبشان بزنند و خرج آموزش فرزندانشان کنند. طبیعی است عرضهکنندگان خدمات آموزشی و فرهنگی، یعنی موسسات آموزشی، نویسندگان و ناشران هم وقتی چنین بازار درآمدزایی را میبینند، نمیتوانند چشمشان را به روی پولی که در این حوزه است ببندند. تقاضا هست. پس عرضه هم به وجود میآید. طبیعتاً میدانید که من طرفدار کنترل در سمت عرضه نیستم. یعنی در […]
درباره ترامپ و زلنسکی | نوشتهای که نمیخواستم بنویسم
پیشنوشت دوست نداشتم دربارهٔ گفتگوهای ترامپ و زلنسکی چیزی بنویسم. به دو علت. علت اول این که یک قانون مرتبه دوم دارم که بر اساس آن هر وقت موضوعی بیش از حد داغ و رایج میشود، تا حد امکان در موردش ننویسم. چون دوست ندارم تلقی شود که در پی موجسواری روی موضوعات هستم. آنقدر حرف نگفته و نوشتهٔ نانوشته دارم، و آنقدر قولهای انجام نداده به خوانندگان روزنوشته و متمم دارم، که فرصتی برای این موجسواریها و نیز نیازی به آنها وجود ندارد. همین که هنر کنم و حرفهای نیمهکاره و وعدههای عملنکرده را محقق کنم، کافی است. علت دوم هم این که بسیاری از کسانی که در زمینهٔ مذاکره کار میکنند و کلاس و درس و کتابی دارند، صحنه به صحنه و حتی فریم به فریم این گفتگو را به عنوان کیس مذاکره […]
درباره معنا و تعریف چپ و راست در سیاست و اقتصاد
پیشنوشت یک بعد از کامنت محمد منصوری زیر نوشتهٔ مذاکره ایران و آمریکا همونطور که به محمد قول دادم، میخواهم کمی دربارهٔ چپ و راست بنویسم. چند سال است که دوست دارم در اینباره بنویسم، اما بهعلت وسواس همیشگیام در شرح جزئيات و استناد دقیق، این کار تا امروز عقب افتاده است. الان هم قصد ندارم یک مطلب دقیق و مستند و مستدل بنویسم. اما چون حس کردم نیاز این روزهای ماست، با خودم گفتم نوشتن مطلبی ساده، ناقص و با دقت کم، بهتر از این است که هیچ چیزی ننویسم. پیشنوشت دو با توجه به توضیحاتی که دادم، امیدوارم کسانی که این مباحث را دقیق میشناسند، بهخاطر سادهسازیها بر من خرده نگیرند. و دقت کنند که هدفم بیشتر این است که «چندبُعدی بودن فضای سیاسی – اقتصادی» را یادآوری کنم. بدون آن مقدمهٔ تکراری […]
مذاکره ایران و آمریکا | چرا جز توافق همهجانبه در هر توافق دیگری بازندهایم؟
پیشنوشت یک: وقتی از مذاکره ایران و آمریکا یا هر مذاکرهٔ دیگری حرف میزنیم، دو موضوع کاملاً متفاوت وجود دارد. یکی «درستیِ مذاکره» و دیگری «مذاکرهٔ درست». «درستی مذاکره» همانطور که از نامش پیداست، به این سوال میپردازد که آیا اساساً مذاکره کار درستی است یا نه؟ اما «مذاکرهٔ درست» به این سوال میپردازد که «روش درست مذاکره» چیست؟ فرایند تصمیمگیری در مورد درستی مذاکره شفاف است. در کشورهایی که پارلمانی اداره میشوند، نمایندگان مردم دربارهٔ درست یا نادرست بودن مذاکره تصمیم میگیرند. در کشورهایی مثل ما هم که پارلمانی نیست (و فقط چیزی به اسم مجلس شورا داریم)، قضاوت در اختیار کادر ارشد حاکمان کشور است. بنابراین طبیعتاً در این زمینه نمیشود از «نظر کارشناسی» حرف زد. اما بحث «مذاکرهٔ درست» یک بحث کاملاً کارشناسی است. همانطور که شما دربارهٔ «درستی تصمیم خرید خودرو» […]
تحلیل آينده مشاغل | دنبال ترندها هستیم یا گوشههای بازار؟
این مطلب در واقع شروع بحث دربارهٔ ترجمه با هوش مصنوعی است و میشد در ادامهٔ همان مطلب نوشته شود. فقط برای اینکه پیدا کردن و خواندنش راحتتر باشد، شبیه کاری که در مورد نسیم طالب (شام خوب، صبحانهٔ بد) کردم، آن را جداگانه مینویسم. بعد از اینکه این بخش تمام شد، آن را به مطلب قبلی اضافه میکنم و بخش جدید را مینویسم. کامنتهای زیر این نوشته را میبندم که همهٔ بحثها را زیر همان نوشتهٔ اصلی انجام دهیم. ترند یا نیچ؟ وقتی از آیندهٔ مشاغل، تخصصها و حرفهها حرف میزنیم، یکی از اولین موضوعاتی که باید به آن فکر کنیم این است که ترندها (trends) چه هستند و نیچها یا گوشهها (niches) کجا. این جملهٔ معروف را نباید یادمان برود که There are many riches in the niches البته جملهٔ اصلی کمی فرق […]
سندروم «الدجنی» در خبرپراکنی
خبرگزاری فارس در خبری که اخیراً منتشر کرده، به تفاوت دیدگاهها دربارهٔ آینده ادارهٔ غزه، پس از اجرایی شدن توافق اولیهٔ اسرائيل و حماس پرداخته است (+). این خبرگزاری در «خبر» خود، نظرات محمود عباس رئيس جنبش خودگردان، جمال نزال سخنگوی جنبش فتح، نتانیاهو، بایدن و حسام الدجنی را دربارهٔ آیندهٔ غزه نقل کرده است. اگر پیگیر اخبار منطقه باشید، محمود عباس، جمال نزال، نتانیاهو و بایدن را میشناسید. اما به نظرتان حسام الدجنی کیست؟ نمایندهٔ نیروهای حافظ صلح سازمان ملل؟ نمایندهٔ ارشد دولت مصر؟ نمایندهٔ لبنان؟ نمایندهٔ کشورهای خلیجفارس که قرار است بخشی از هزینههای بازسازی را بپردازند؟ نه. اشتباه میکنید. حسام الدجنی استاد دانشگاهی در غزه است. در واقع، لابهلای چند رأی اصلی (که اختلاف و تعارض میانشان وجود دارد و خواننده میخواهد تفاوت دیدگاهها و عمق شکافها را ببیند) یک «رأی اضافی» […]
درباره انتخاب عطر مناسب و انواع رایحه عطر
پیشنوشت یک: توی کانال تلگرام با متمم این مطلب رو دربارهٔ عطر نوشته بودم که بعداً کاملش رو توی روزنوشته بنویسم (از اول هم قرار بود کانال، بخشی از دفتر چرکنویس من برای روزنوشته و متمم باشه). الان فعلاً خود اون مطلب رو اینجا میذارم تا به زودی کاملترش کنم. و شما هم اگر چیزی دربارهٔ عطر و بو و حاشیههای دیگهاش میدونستید و تجربه و نظری داشتید بگید منم یاد بگیرم. نظر شما رو نمیدونم، اما برای من، اینجور بحثهای آماتوری، روی موضوعاتی که بخشی از زندگی روزمرهٔ ماست، واقعاً جذابه. پیشنوشت دو: توی فایل صوتی هدفگذاری یکی از محورهای اصلی حرفم این بود که هدفگذاری اسمارت و اساساً نگاه نتیجهگرا خیلی جاها مفید نیست. نقدها رو هم توضیح دادم. توی تمرین درس اهداف عملکردی در متمم هم یه مثال تجاری و سازمانی رو نوشتم. اما […]
درباره اراده آزاد | بسیار کوتاه و مختصر
این چیزی که مینویسم، بسیار کوتاهه. میشد در پاسخ به یه کامنت توی متمم باشه. اما اینجا نوشتم به دو علت. اول اینکه پیشنهاد کنم به اون بحث عاملیت و اراده که توی متمم اومده بیشتر فکر کنید. حتی اگر سختتونه تمرینش رو انجام بدید، حداقل صورت مسئله رو بخونید و با خودتون مرور کنید. از اون مسئلههاییه که چند سال دیگه هر روز دربارهاش میشنویم. حتماً مسئلهٔ قدیمی واگن (Trolley Problem) و انتخاب بین کشتن یک نفر یا چند نفر که رو که از حدود ۱۰ سال پیش توی متمم همهمون با هم در موردش فکر میکردیم، یادتونه. شکل سادهاش رو در فایل صوتی تصمیم گیری گفته بودم و بعداً یک نسخهٔ کمی کاملترش رو در درس اخلاق هوش مصنوعی؛ مسئله تراموا. اون مسئلهٔ قدیمی الان کامودیتی شده و میبینیم که هر روز هر جا […]
آخرین دیدگاه